معرفی کتاب مدیریت فروش نوشته برایان تریسی
آموزش کسب و کار, کسب درآمد اینترنتی، استخدام، کنکور
آموزش کسب و کار, کسب درآمد,کسب درآمد اینترنتی , استخدام، کاریابی، کنکور و دانشگاه

معرفی کتاب مدیریت فروش

"برایان تریسی" سال ها در زمینه مدیریت فروش کار کرده و نتیجه تجربیات ارزشمند خود و دیگر مدیران فروش موفق را در کتاب "مدیریت فروش" به رشته تحریر درآورده، وی با ارائه نمونه های موفق تلاش کرده راهکارها، شگردها و اصولی را به مدیران فروش ارائه دهد تا به آنها کمک کند با اثربخش تر ساختن نیروی فروش خود، فروش را افزایش دهند.


شناسنامه کتاب:

نام کتاب: مدیریت فروش
نويسنده: برایان تریسی
مترجم: فریبا یاوری
تعداد صفحات: 128
چاپ اول: 1397
شابک:5-48-6092-600-978
قطع: رقعی
جلد: شوميز


مطالعه این کتاب می تواند به مدیران فروش کمک کند با روش ها و سبک های مدیریتی در زمینه فروش آشنا شده و با فروشندگان به گونه ای رفتار کنند که توانایی هایشان شکوفا شده و با خلاقیت به طرح ایده های نو بپردازند. یک چنین نیروی فروشی می تواند در نهایت حرفه و اعتبار شخصی یک مدیر فروش را بالا ببرد.

برای تشکیل یک گروه فروش برتر می توان آن را با تیم های ورزشی موفق مقایسه کرد و از همان اصولی که سرپرستان برای آموزش و تربیت ورزشکاران و برنده شدن به کار می برند، استفاده کرد. ولی نخستین قدم در تشکیل چنین تیمی چیست؟ از آنجایی که بیشتر مشکلات مدیران فروش در مرحله نخست، ناشی از فروشندگان نامناسب است، نخستین قدم، جلب افراد توانا و موفق می باشد. پس از جلب فروشندگان مناسب، باید آنها را جذب این کار نمود و آغاز خوبی برای آنها فراهم کرد. به قولی: «خوب شروع کن، کار تمام است. بنا بر تجربیات نویسنده، آنچه در نود روز اول آغاز به کار برای فروشندگان پیش می آید، نحوه کارکرد آنها را در دراز مدت نشان خواهد داد.

دانستن عواملی که سودآوری و بهره وری را در بازارهای رقابتی بالا می برند نیز می توانند کمکی در جهت آموزش و تربیت فروشندگان باشند از جمله مشخص نمودن اهداف و پاداش دهی به کار کرد. برای دستیابی به این اهداف نیز پاداش دهی می تواند انگیزه بسیار خوبی باشد زیرا خودپنداری فروشندگان را افزایش می دهد و موجب بازدهی بیشتر آنها می شود.

تنها عاملی که می تواند در فرمول کارکرد تغییر یافته و کارکرد را بلافاصله بهتر سازد، چگونگی روش رهبری است. یک مدیر فروش برجسته باید بتواند توانایی های رهبری خود را رشد دهد. بر اساس قانون طلایی کسب و کار، مدیران فروش موفق با دیگران همانگونه رفتار می کنند که دوست دارند با خودشان رفتار شود و البته تفاوت های فردی را نیز در نظر گرفته، هر فرد را متفاوت از دیگری می دانند و با او برخورد می کنند.

اصل اول در تشکیل یک گروه ممتاز، جلب فروشندگان برجسته است. دومین اصل، آموزش و پرورش مداوم می باشد و برای دستیابی به فروشی سالم و رسیدن به رتبه های عالی در فروش باید هر روز و هر هفته به کارکنان آموزش داد. قانون اصلی کارکرد می گوید اگر افراد برای رسیدن به یک نتیجه مورد نظر آموزش ندیده باشند، نمی توان از آنها انتظار داشت به آن نتیجه ویژه دست يابند.

در فروش، هفت عامل حیاتی اصلی موفقیت وجود دارند از جمله بررسی، ایجاد اعتماد و رابطه دوستانه یا بستن قرارداد. مدیریت زمان نیز عاملی فرعی است و بهبود آن می تواند فروش را افزایش دهد.

یک مدیر فروش نمونه همواره تلاش می کند با مراقبت از گفتار و رفتار خود، الگوی مناسبی برای کارکنان باشد. از جمله وظيفههای او، داشتن انضباط شخصی، شناخت و پرورش ویژگی های فردی و درخواست نظر دیگران به منظور بهبود عادت ها است. در چنین حالتی است که فروشندگان با پیروی از نحوه کارکرد او به نتایج عالی در فروش دست خواهند یافت.

در نهایت، داشتن شجاعت و پشتکار می تواند موفقیت مدیر فروش را تضمین کند. خویشتن داری، و صبوری در مشکلات کلید پیشرفت در این حرفه دشوار است زیرا مدیر فروش با انسانها سروکار داشته و دانش مدیریت فروش می تواند او را در این راه یاری دهد. مطالعه این کتاب به تمام مدیران، به ویژه مدیران فروش پیشنهاد می شود.


شناسنامه کتاب:

نام کتاب: مدیریت فروش
نويسنده: برایان تریسی
مترجم: فریبا یاوری
تعداد صفحات: 128
چاپ اول: 1397
شابک:5-48-6092-600-978
قطع: رقعی
جلد: شوميز




تاریخ: شنبه 23 دی 1402برچسب:کتاب ,مدیریت فروش ,برایان تریسی,
ارسال توسط پول دوست

راهکار کاهش و مدیریت استرس شغلی در محیط کاری و زندگی شخصی

 
همراه شغل معمولا استرس شغلی نیز ما را درگیر خود می‌کند. اهمیت انواع استرس شغلی در کسب و کار، زمانی آشکار می‌شود که ما بدانیم در مقطعی از زمان زندگی می‌کنیم که، پیوستگی زیادی میان خودمان و عملکردمان وجود دارد یا اغلب با عملکردمان یا کاری که انجام می‌دهیم سنجیده و شناخته می‌شویم.

امروزه میان زندگی فردی و شغلی مرز مشخصی وجود ندارد، مرزها را جابه‌جا کرده‌ایم و در همه حال به فکر خلق شرایط بهتر و بالا بردن کیفیت سبک زندگیمان هستیم. به صورت واضح مشخص است که کسب و کار، یکی از درگاه‌های ما برای دستیابی به خواسته‌هایمان و تجربه لذت رسیدن به هدف است.

در این به هم‌پیوستگی بین زندگی و شغلمان، لازم است هوشیارانه کاری را انتخاب کنیم و انجام دهیم که نه تنها نیازهای اولیه زندگی و سطحی از رفاه نسبی را فراهم کند بلکه کسب و کار ما نیز باشد. شغل جنبه‌ای از زندگی ما است؛ که صرف نظر از تامین منابع مالی، دیگر نیازهای اساسی مثل اشباع روانی و بدنی، تمایلات اجتماعی و احساسی و دیگر ارزشمندی‌های ما را پاسخ می دهد.

با تمام این اوصاف شغل‌ها معمولا برای صاحبانشان با فشار روانی همراه هستند. از آنجایی که ما بیشتر زندگی خود را صرف انجام کسب و کار می‌کنیم؛ لازم است با حفظ آرامش، تجربه لذت و انعطاف‌پذیری شغلی را در خود ایجاد کنیم.

از این رو قصد داریم تا درباب مدیریت استرس شغلی برای دستیابی به حس رها‌سازی پتانسیل درونی برای کشف نقاط قوت منحصربه‌فرد و همچنین افزایش کیفیت زندگی گفتگو کنیم.

در ابتدا قصد داریم به مفهوم استرس شغلی چیست؟ بپردازیم.

تعریف استرس شغلی

طبق نظر سازمان ملی امنیت و سلامت شغلی ایالات متحده ( NIOSH )، استرس شغلی در محیط کار، پاسخ های فیزیکی و احساسی مضری هستند که همزمان با عدم تطابق شغل با توانایی‌ها، منابع و نیارهای کارگر به وجود می‌آید. این امر ممکن است به بیماری یا جراحت منجر شود.

به زبان ساده‌تر انواع استرس شغلی زمانی تجربه می‌شود که رابطه متقابل میان فرد شاغل و محیط کاری به گونه‌ای است که درخواست‌های محیط از توانایی و ظرفیت فرد بیشتر باشد. در این شرایط حالتی در فرد شاغل پدید می‌آید که ترکیبی از واکنش‌های فیزیکی و گفتگوهای  ذهنی استرس‌زا است. 

بعد از آشنایی با تعریف کلی استرس در محیط کار، به بررسی برخی از روابط و مفاهیم دیگر مانند استرس شغلی مثبت می‌پردازیم. با دکتر ویز همراه باشید.

ارتباط استرس شغلی با عملکرد

عملکرد هر فردی با توجه به ویژگی های شخصی و تجربی او، میزان و شدت فشار روانی حس شده، ایدئولوژی و فرهنگ و خرده فرهنگ‌های سازمانی شکل می‌گیرد. رابطه مستقیمی بین استرس شغلی و عملکرد افراد وجود دارد. با بالاتر رفتن استرس، سطح عملکردی پرسنل کاهش می‌یابد و حتی در شرایط وخیم‌تر افراد قادر به بهره‌گیری از توانایی‌های اثبات شده خود نیز نیستند؛ و در سطح کاملا غیربهینه برای خود و سازمان مشغول کار هستند.

توجه داشته باشید که این حجم از فشار روانی اگر تحت کنترل قرار نگیرد؛ شاهد یک لوپ معیوب بین استرس شغلی و بهره‌وری هستیم. عدم مدیریت صحیح استرس شغلی در سازمان، عملکرد پایین پرسنل و در نهایت عدم بهره‌وری را به همراه دارد، عدم بهره‌وری افراد سازمان، خود موجب تشدید فشار روانی و استرس ناشی از کار می‌شود.

در این شرایط مدیریت استرس شغلی در سطح فردی یا در سطوح بالاتر (سطح مدیران) می‌تواند موجب رفع فشار و حرکت رو به جلو در جهت اهداف سازمانی و اهداف فردی شاغل شود. زمانی که تنش‌های روانی ناشی از کار رخ می‌دهد، نتیجه آن مثبت یا منفی تحت تاثیر شرایط است و کاملاً واکنشی است یا عکس العمل محسوب می شود.

برای داشتن عملکردی سازنده و مثبت لازم است استرس خود را با روش کارآمد رفع کنیم. برای این منظور به  روند  بررسی و رفع  آن می‌پردازیم. استرس به همان میزان که می‌تواند آسیب‌زا باشد به شرط مدیریت و هوشیاری به آن، سازنده و تاثیر گذار نیز هست.

انواع استرس شغلی

اظطراب در کار انواع مختلفی دارد، در اینجا دو نوع متداول آن را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

استرس شغلی مفید

استرس شغلی مفید، هیجان پروسه و اتمام کار است که از قبل از شروع و تا پایان انجام کاری احساس می‌کنیم. در نظر داشته باشید که این امر، موجب توسعه فردی هم می‌شود. این مفهوم نباید با نگرانی اشتباه گرفته شود.

وقتی استرس مثبت (یوسترس) وجود نداشته باشد؛ یعنی کار آن‌قدر ساده و پیش‌پا افتاده است که هیچ چالشی برای کارکنان ایجاد نمی‌کند. بنابراین آن‌ها دچار تنبلی و کسالت می‌شوند. درصد مدیریت شده‌ای از استرس مثبت موجب افزایش بهره‌وری و سرعت‌عمل می‌شود؛ و کارکنان آمادگی ذهنی برای رویارویی با چالش‌ها را به دست می‌آورند.

فرسودگی شغلی

خستگی در محیط کار امری عادی است و معمولا با خواب و استراحت برطرف می‌شود. در واقع خستگی فیزیولوژیک قابل جبران است اما فعالیت‌های یکنواخت و طولانی و انجام کار در شرایط نامساعد به‌تدریج باعث کوفتگی، اختلالات خواب و آسیب‌های روحی و جسمی خواهد شد. درصورتی‌که این علائم نادیده گرفته شوند، در نهایت منجر به خستگی مفرط شده که یکی از انواع استرس شغلی است و تمام اعمال جسمی و ذهنی فرد را مختل می‌کند.

استرس مبنی‌ بر ترس

یکی دیگر از انواع استرس شغلی، از ترس نشئت می‌گیرد. این استرس، به دلیل ترس از دست‌دادن شغل و یا یک رئیس سمی در محیط کار ایجاد می‌‎شود که تجربه‌ ناخوشایندی خواهد بود؛ بنابراین، با بالابردن توانایی‌های خود، به دنبال فرصت‌های شغلی بهتر بگردید یا درباره‌ این ترس‌ها با سرپرست واحدتان صحبت کنید و قدمی در راه مدیریت استرس شغلی بردارید.

فاکتورهای اساسی برای بررسی استرس شغلی :

  • شناسایی عوامل و نشانه‌ها
  • شناسایی افراد مستعد
  • شناسایی راهکارهای مدیریت استرس شغلی

عوامل و دلایل استرس شغلی:

همانطور که گفتیم فشار روانی کاری به دلیل رابطه متقابل میان فرد شاغل و شرایط کاری ایجاد می‌شود. در این بین عناصر سازنده این رابطه ممکن است منبع ایجاد یا شدت‌گیری استرس باشند.

در مورد دلایل ایجاد تنش‌های روانی نظرات و دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد؛ اما اتفاق نظر درباره‌ مولفه‌های اصلی، این دلایل را به سه دسته تقسیم می‌کند. از این مولفه‌ها با عنوان  محرک‌های استرس‌زا یاد می‌کنیم.

  • عوامل فردی
  • عوامل محیطی
  • عوامل سازمانی

بررسی عوامل فردی

سوال‌های بسیاری در این زمینه وجود دارد که ویژگی‌های شخصیتی شاغل اهمیت بیشتری دارد یا شرایط کاری او؟ در واقع این سوال‌ها مهم است چرا که پاسخ به آن‌ها در شیوه‌ها‌ی مربوط به کاهش یا جلوگیری از ایجاد استرس موثرند.

برخی بر این باورند که تفاوت‌های فردی شامل شخصیت، مهارت‌ها و توانایی‌های منحصربه‌فرد، طیف تغییرات در ظرفیت افراد و انعطاف‌پذیری، از مهمترین و پررنگ‌ترین عوامل این مساله هستند. چیزی که برای یک فرد استرس‌زاست شاید برای فرد دیگری آزاردهنده نباشد. توجه به ایجاد تفاوت‌های فردی در خلق راهکارهایی کارآمد در جهت مداخله در رفع تنش‌های کاری بسیار مهم است. در زیر به چند نمونه از شخصیت‌هایی که ایجاد استرس می‌کنند، می‌پردازیم:

۱- افرادی که موقعیت‌های استرس‌زا را تکرار می‌کنند: این افراد در ذهنشان مدام تجربه‌های استرس‌زای گذشته را مرور می‌کنند. ممکن است هر بار راه حل‌های بهتری را برای مقابله با آن مساله‌ تنش‌زا را پیدا کنند، اما زمان را از دست می‌دهند. توصیه‌ای که به این افراد می‌شود؛ مدیتیشن یا مراقبه، برای داشتن افکار و گفتگوهای درونی مثبت است.

۲- افرادی که همیشه آماده اتفاقات ناگواراند: این افراد در گفتگوهایشان با خودشان پیش از وقوع واقعه‌ای یا اتمام کاری، بدترین حالت ممکن را تجسم می‌کنند و حتی ممکن است یک مرحله جولوتر رفته و راه‌حلی برای مساله پیش نیامده و ساختگی خود تعریف کنند. توصیه‌ای که به این افراد می‌شود؛ عشق به خود برای افزایش اعتماد به نفس و خودباوری و مدیریت گفتگوی درونی است.

۳- افرادی که کارها را به تعویق می‌اندازند: این نوع شخصیت‌ها به اضطراب همیشگی‌شان شناخته می‌شوند. این افراد مدام در حال انجام کاری هستند، اما همچنان از نداشتن وقت کافی شکایت می‌کنند و از نتایج کارها احساس عدم رضایت دارند. توصیه‌ای که به این افراد می‌شود؛ داشتن برنامه‌ای منظم، هدفمند، الویت‌بندی شده، انعطاف‌پذیر، بر اساس توانایی‌های شخصی و قابل اجرا است.

۴- افرادی که مدام خود را مقایسه و نقد می‌کنند: این افراد دائما در حال مقایسه خود با دیگران هستند. رقم خوردن هر اتفاقی در یک مدت مشخص، نیازمند زمان، تمرکز و مهارت است. سختگیری بیش از حد و غیر منطقی نسبت به خود، همچنین انتقادهای ناعادلانه، ایجاد تنش می‌کنند. توصیه‌ای که به این افراد می‌شود؛ پذیرفتن خود واقعی‌شان بر اساس مهارت‌ها و توانایی‌ها و همچنین پذیرفتن خطی زمان است.

۵- افرادی که همواره دیر می‌رسند: همانطور که گفتیم کمبود زمان از جمله عوامل استرس‌زاست که در افراد ایجاد تنش و فشار روانی مضاعف می‌کند. برای برخی از افراد کمبود زمان و دیر رسیدن، کم کم تبدیل به یک خصوصیت شخصی می‌شود. توصیه‌ای که به این افراد می‌شود؛ داشتن یک برنامه ریزی زمانی با در نظر گرفتن شرایط جوی، شدت ترافیک، فاصله زمانی، مقدمات و تجهیزات مورد نیاز و زمان آماده سازی است. احساس اعتماد به نفس و شرافت در کلام و خود باوری نتیجه‌ای است که از این تجربه خواهیم داشت.

بررسی عوامل محیطی

البته که توجه به ویژگی‌های فردی مهم است؛ اما طبق شواهد تجربی و عملی، پرتنش‌ترین رفتارها در مواجه با شرایط محیطی استرس‌زا به وجود می‌آیند. شرایط پراسترس کاری، شرایطی است که در ان فرد شاغل توانایی و ظرفیت لازم برای اجرای توقعات محیط کاری را ندارد یا هنوز کسب نکرده است.

طبق طحقیقات NIOSH عوامل محیطی پر تنش به صورت مستقیم به روی امنیت و سلامت فرد شاغل اثر میگذارد.

برخی از این عوامل را مختصر بررسی میکنیم.

۱- کمبود یا نبود امکانات تجهیزات: عدم دسترسی به وسایل رفاهی یا عدم دسترسی به منابع مورد نیاز کاری.

۲- شرایط فیزیکی نامطلوب یا خطرناک: شلوغی یا سکوت آزاردهنده در محیط، صدای مزاحم یا تکرار شونده، عدم تهویه مناسب و دمای مطلوب محیط، عدم نورپردازی مناسب در فضا، آلودگی هوا یا شرایط ارگونومیک، خطرات شغلی و امکان آسیب‌دیدگی از کار.

۳- نگرانی‌های محیطی: عدم حضور به موقع پرسنل، عدم وجود سیستم پیگیری و اصلاح، عدم شفافیت در نوع پرداخت‌ها و موقیت شغلی.

۴- عوامل اقتصادی: نداشتن درآمد کافی، عدم تناسب میزان کار و درآمد حاصل از آن و نداشتن بودجه کافی برای زندگی.

۵- عوامل تکنولوژیکی: نداشتن دانش دیجیتال کافی برای کسب و کار مورد نظر و عدم انطباق با سیستم‎‌های جدید و تکنولوژی‌های روز در محیط کاری.

۶- عوامل اجتماعی: نوع نگاه و رویکرد های غالب در سیستم ارزشگذاری به مشاغل و رویکردهای حاکم.

بررسی عوامل سازمانی

در مبحث استرس شغلی در سطح سازمان عوامل محیطی و سازمانی مختلفی درگیر هستند.

۱- ساختار سازمان

۲- فرایند های سازمان

۳- خط مشی‌های سازمان

۴- عوامل ارتباطی در سازمان

۵- سیستم طراحی وظایف: شامل توجه به حجم کاری، مهارت نیروهای آماده، مدیریت شیفت‌های کاری و بررسی مولفه نقش‌ها.

راهکارهای مدیریت استرس

چگونه استرس را مدیریت کنیم؟ باید این نکته را در نظر بگیریم که در شرایط استرس‌زا و پرتنش تنها مولفه‌ای که قابلیت دخالت سریع و کارآمد ما را دارد مدیریت روی خودمان است. باید تمرکزمان را از عواملی که نمی‌توانیم آن‌ها را کنترل کنیم، برداریم و به جای آن بر خودمان و احساساتی که بر ما تاثیر می‌گذارند مدیریت داشته باشیم.

در آخر این ما هستیم که قرار است تحت هر شرایطی که پیش آمده و با توجه به تمام فشارها و خواسته‌هایی که از ما دارند، نه تنها تاب‌آوری خوبی از خود نشان دهیم، بلکه کیفیت خوبی نیز ارائه دهیم. راهکارها در دو سطح زیر قابل بررسی است:

  • راهکارهایی در سطح مدیریت
  • راهکارهای فردی

اقدامات کاربردی مدیران در مدیریت استرس شغلی

ازجمله اقدامات لازم مدیران، مدیریت سیستماتیک استرس و اضطراب شغلی است. لازم است سیستمی طراحی شود که افراد با تعاریف اصلی در سازمان یا مجموعه مربوطه آشنا باشند.

۱- تعریف ویژگی‌های کسب و کار: شناخت نحوه عملکرد در سیستم کاری و استراتژی حرکت در مسیر اهدلف سازمانی تاثیر به سزایی در واکنش‌های فرد شاغل و سرعت عمل او در کسب وکار دارد. مدیران باید در مورد شرایط کاری، همکاران، روزهای کاری و نحوه انجام کارها شفاف باشند. راهکاری که برای بهینه کردن این مولفه پیشنهاد می‌شود؛ توجه به چهارگانه آهنگ کار، تکرار کار، نوبت کاری و تقسیم بندی کاری است.

۲- تعریف نقش‌ها و ویژگی‌های نقش‌های کاری: افراد باید نقش خود را در سیستم یک سازمان یا مجموعه بدانند و نسبت به مسئولیت‌های خود آگاه باشند. شناختی جامع از آنچه فرد شاغل انجام می‌دهد و چگونگی مسیر انجام کار باید توسط مدیران ارائه شود. اما این روند نباید به نحوی باشد که کار را برای پرسنل خسته‌کننده و بدون چالش کند. برای بهینه کردن این مورد، چهارگانه تعریف نقش یعنی شفافیت نقش‌ها، توجه و مشخص کردن ارزش هر نقش‌، توجه به تطابق توانایی‌ها و مسئولیت هر نقش‌ و توجه به عدم ناسازگاری و عدم تضاد بین نقش‌ها توصیه می‌شود.

۳- در نظر گرفتن منابع و سیاست‌های سازمانی: همه چیز از بدو ورود به یک سازمان یا مجموعه کاری آغاز می‌شود. با اندکی تدبیر از ابتدا میتوانیم شرایط را برای پرسنل بهینه کنیم. توصیه‌ای که در این زمینه می‌شود؛ توجه به ساختار و جو سازمانی، مدیریت منابع انسانی، افزایش سطح فناوری سازمان و خصوصیات مادی است.

چرا مدیران باید مدیریت استرس شغلی بدانند؟

محرک‌های استرس‌زا در محیط کاری در طولانی‌مدت و با مداومت شرایط تنش‌آور پیامدهای فیزیولوژیکی، روانی و رفتاری در فرد شاغل به بار می‌آورد. افرادی که استرس شغلی زیادی را تحمل می‌کنند تحت تاثیر فشار روانی، بیشتر انرژی خود را صرف رهایی از آن می‌کنند، در نتیجه ممکن است توجه کمتری نسبت به کسب و کار و اهداف آن داشته باشند. در نهایت این آسیب‌ها در مرحله اول، فرد شاغل، در مرحله بعد، گروه همکاران و در آخر سازمان را درگیر خواهد کرد.

به طور کلی فشار روانی کاری بازدهی و بهره‌وری کارکنان را پایین می‌آورد. راهکارهایی که می‌توانیم به مدیران مجموعه‌ها ارائه دهیم مدیریت هوشمندانه از جنس شفافیت و انعطاف‌پذیری است. یکی از راهکارهای کاهش استرس شغلی راهنمایی مشاوران و کارشناسان است. این روش مستقیم‌ترین راه برای شناسایی و رفع تنش کاری و حتی فردی است. مشاوران و کارشناسان می‌توانند از جنبه‌های مختلف، کار و سازمان مربوطه را رصد کنند و استراتژی‌های لازم را تدوین کنند.

راهکارهای فردی برای مقابله با استرس

معمولا زمانی که استرس به وجود می‌آید، این فکر بر ما غالب می‌شود که همه چیز در حال خراب شدن است. کم کم فشار را از همه طرف حس می‌کنیم و ممکن است جملات ما همراه با بار منفی باشند که البته تنها همین کار عمق اتفاقات پیش‌آمده را در ذهنمان بیشتر می‌کند.

در این شرایط اکثر ما حالت تدافعی نسبت به موضوعات و اتفاقات اطراف می‌گیریم. نکته جالب این است که حتی دفاع خوبی هم نخواهیم داشت بلکه تنها آسیب پذیرتر می‌شویم. لازم است به جای سخت‌گیری و مقاومت در برابر شرایط، آن را بپذریم و راهکارهای زیر را برای مقابله با استرس انجام دهیم:

۱- دلیل استرس خود را بیابید.

۲- بر چیز هایی که قادر به مدیریت آن هستید، تمرکز کنید.

۳- کارهای مورد علاقه‌تان را اجام دهید.

۴- مهارت مدیریت زمان خود را ارتقا دهید.

به گفته “لائورا واندرکام” نویسنده کتاب ۱۶۸ ساعت؛ از آنچه فکر می‌کنیم بیشتر زمان داریم.

۵- از راهکارهای کارآمد خود لیستی تهیه کنید.

۶- کارهایی که در حال حاضر قادر به انجام آن هستید به تعویق نیندازید.

۷- از تکنیک پذیرش ذهنی استفاده کنید.

۸- به اندازه کافی بخوابید.

۹- غذای سالم بخورید.

۱۰- ورزش کنید.

۱۱- زمانی را برای خودتان اختصاص دهید. 

۱۲- با افراد قابل اعتمادتان صحبت کنید. 

نشانه های استرس شغلی چیست؟

استرس شغلی می‌تواند بر جنبه‌های مختلف زندگی فرد از جمله موارد زیر تأثیر بگذارد:

  • احساسات و عواطف: فرد ممکن است احساس اضطراب، ناامیدی، عصبانیت، یا افسردگی کند.
  • رفتار: فرد ممکن است پرخاشگر، تحریک پذیر، یا گوشه گیر شود.
  • سلامت جسمی: فرد ممکن است دچار سردرد، مشکلات گوارشی، مشکلات خواب، یا افزایش فشار خون شود.

نشانه های استرس شغلی را می توان به دو دسته تقسیم کرد:

۱- نشانه های ذهنی و عاطفی:

  • احساس خستگی و فرسودگی
  • احساس اضطراب و نگرانی
  • احساس ناامیدی و بی انگیزگی
  • کاهش تمرکز و حافظه
  • مشکلات خواب
  • کاهش میل جنسی
  • افکار خودکشی

۲- نشانه های جسمی:

  • سردرد
  • درد عضلانی
  • مشکلات گوارشی
  • مشکلات تنفسی
  • مشکلات قلبی عروقی
  • افزایش فشار خون
  • کاهش سیستم ایمنی

اگر متوجه شدید که برخی از این نشانه ها را تجربه می‌کنید، بهتر است به دنبال کمک باشید. به یاد داشته باشید؛ استرس شغلی، تأثیرات منفی زیادی بر سلامت و کیفیت زندگی شما خواهد داشت.

اگر استرس شغلی شما شدید است، ممکن است نیاز به کمک حرفه‌ای داشته باشید. یک درمانگر می‌تواند به شما کمک کند تا عوامل استرس‌زا را شناسایی کنید و راهکارهایی برای مقابله با آنها بیاموزید.

نتیجه‌گیری

بطور کلی می‌توان استرس را یکی از مهم‌ترین عوامل ایجاد و دامن زدن به مشکلات روحی و جسمی دانست. سپری شدن بخش زیادی از روز در محیط کار سبب می‌شود تا افراد همواره درگیر استرس شغلی باشند.

شرایط کار، شرایط محیط کار، میزان دستمزد و توانمندی‌های هر فرد از عوامل مهمی هستند که می‌توانند این تنش‌ها و اضطراب را در هر فرد ایجاد کنند. اما با مدیریت صحیح می‌توان تنش و استرس محیط کار را به حداقل رساند. کار مدیریت استرس شغلی، می‌تواند به‌صورت فردی انجام شود. همچنین هر سازمان نیز می‌تواند برای بازدهی بهتر بر روی مدیریت استرس کارکنان خود مانور دهد.

مسلما هرچقدر افراد از سلامت روان و آرامش شغلی بیشتری برخوردار باشند، عملکرد بهتری هم خواهند داشت؛ بنابراین توجه به این مسئله و شناخت عوامل استرس‌زا در محیط کار و تلاش برای رهایی از استرس شغلی، اولین قدم در راستای بالا‌بردن بهره‌وری هر چه‌بهتر کارمندان خواهد بود.

انواع استرس شغلی متنوع با تعاریف مختلف وجود دارد اما به‌طور‌ کلی می‌توان گفت؛ کنش متقابل بین شرایط کاری و ویژگی‌های فردی شاغل به‌گونه‌ای که خواسته‌های محیط کار بیش از توان فرد و خارج از تحمل او باشد.

در نهایت باید اشاره کرد که اگر از مسائل مختلفی در محیط کار خود رنج می‌برید، آن را نادیده نگیرید و حتما به دنبال شناخت دقیق انواع استرس شغلی و کنترل آن‌ها باشید.




تاریخ: چهار شنبه 20 دی 1402برچسب:استرس , مدیریت استرس ,
ارسال توسط پول دوست

نمونه سوالات مصاحبه شغلی و نکات عملی و تعیین کننده در مصاحبه

  آیا تا به‌ حال به یک مصاحبه کاری دعوت شده‌اید؟ یا درخواستی برای کسب یک موقعیت شغلی داشته‌اید؟ اگر پاسخ شما مثبت باشد، حتماً می‌دانید که جلسه مصاحبه شغلی برای بیشتر افراد چالش‌برانگیز است. افراد تمایل دارند تا با نشان دادن ویژگی‌های مثبت و تخصص در حرفه مورد علاقه خود، مشغول به‌کار شوند.

در این‌ بین، یک مصاحبه موفقیت‌آمیز، ما را به اهدافان نزدیک‌تر می‌کند. دکتر ویز در این نوشته قصد دارد تا نکات مصاحبه شغلی برای برگزاری یک جلسه قدرتمند و رضایت‌بخش را برای شما بازگو کند.

یکی از کارهای جذابی که می‌توانید انجام دهید این است که قبل از مصاحبه با خود جلسه بگذارید و در این جلسه، سؤالاتی که برای کارفرما اهمیت دارد را از خود بپرسید. این سؤالات باید کاملاً شفاف باشند تا کارفرما بتواند به‌راحتی تصمیم‌گیری کند. در ابتدا لازم است این نکته را یادآوری کنیم که جلسات مصاحبه برای هر دو طرف (مصاحبه‌کننده و مصاحبه‌شونده) به‌عنوان یک تجربه و فرصتی برای شناخت و تصمیم‌گیری می‌باشد. از سوی دیگر، فرد مصاحبه‌شونده باید قبل از شرکت در مصاحبه، به همه موضوعات فکر کند و خود را برای آن آماده نماید.

در ابتدا بهتر است با مدل‌های رایج کسب و کار اینترنتی آشنایی داشته باشید تا در صورت نیاز، از این موارد در مصاحبه خود سخن بگویید. باید سؤالات درستی درباره کسب‌وکار مورد نظر از خود بپرسید. آیا این ساعت کاری برای من مناسب است؟ آیا می­‌توانم در این کار پیشرفت کنم؟ چگونه شغل مورد علاقه خود را پیدا کنیم؟ آیا هم‌راستا با ارزش‌های من است؟ آیا توانایی‌ها و مهارت‌های من برای این شغل کافی است؟

مصاحبه شغلی چیست؟

مصاحبه شغلی به گفت‌وگویی اطلاق می‌شود که بین یک کارفرمای بالقوه و یک متقاضی کار انجام می‌گیرد. کارفرما می‌تواند در طول جلسه شخص متقاضی را تحت‌نظر داشته و شرایط عمومی و ظاهری او را برای شغل موردنظر ارزیابی کند. از طرفی متقاضی هم تلاش می‌کند که در مورد شغل مورد نظر و همچنین کارفرما، اطلاعات بیشتری جمع‌آوری کند تا دریابد که آیا می‌تواند نیازها و علایق آن‌ها را برآورده سازد یا خیر؟

مصاحبه شغلی در واقع مکالمه‌ای بین دو نفر است که هر کس سعی می‌کند اطلاعات بیشتری درمورد طرف مقابل کسب کند. روند مصاحبه کاری مانند یک خیابان دو طرفه است. که هر دو طرف قصد رسیدن به یک هدف را دارند. هدف مصاحبه‌شونده یافتن شغل مناسب شماست. از سوی دیگر، کارفرما هم قصد دارد شخص مناسبی را انتخاب و استخدام کند.

در مصاحبه استخدامی چه سؤالاتی بپرسیم؟

در واقع مصاحبه شغلی را می‌توان نوعی فرصت برای کارگزار دانست که بتواند به‌واسطه آن، کارجوی موردنظر خود را برای ورود به شرکت پیدا کند. از این‌ رو، اگر شما کارگزار هم هستید، در نظر داشته باشید تا سؤالات درست و مناسبی از شخص مصاحبه‌شونده بپرسید. فراموش نکنید که پرسیدن سؤالات مناسب و دقیق در طول مصاحبه کاری از اهمیت بالایی برخوردار هستند.

ما به‌عنوان یک استخدام‌کننده و کارفرما، باید نحوه مصاحبه شغلی را به طور کامل یاد گرفته باشیم و با مطرح کردن و پرسیدن تعدادی سؤال و پاسخ هایی که می شنویم، به بررسی شخص مقابل بپردازیم و شخص متعهد و مناسب برای شغل را انتخاب کنیم. ما در ادامه این مقاله، تعدادی از بهترین سؤالاتی که می‌توانید از مصاحبه‌شونده بپرسید را گردآوری کرده‌ایم.

۲۶ نمونه سؤال رایج مصاحبه کاری در ایران

  1. سن‌ و سال شما
  2. هدف شما از استخدام
  3. حقوق درخواستی
  4. وضعیت تأهل
  5. وضعیت تحصیلی
  6. وضعیت کارت پایان خدمت
  7. علت معافیت از سربازی
  8. سابقه کار
  9. محل زندگی
  10. نوع شخصیت بر اساس نتایج تست‌های MBTI
  11. مهارت‌ها و تخصص‌ها
  12. میزان علاقه به پیشرفت
  13. معدل تحصیلی
  14. وضعیت شغلی کنونی
  15. شغل ایده‌آل
  16. میزان ریسک
  17. برنامه شما برای چند سال آینده
  18. نقاط قوت شخصی
  19. نقاط ضعف شخصی
  20. علاقه به کار تیمی
  21. علت رها کردن شغل قبلی
  22. میزان اطلاعات شما در خصوص شرکت
  23. روش‌های مدیریت زمان
  24. چالش‌های صنعت موردنظر
  25. چرا باید شما را استخدام کنند
  26. بزرگ‌ترین دستاورد حرفه‌ای

چگونه مصاحبه کاری موفقی داشته باشیم؟

یک مصاحبه شغلی موفق به عوامل مختلفی بستگی دارد. صرف‌نظر از نوع مصاحبه که ممکن است هر مصاحبه با مصاحبه دیگری متفاوت باشد، می‌توانید برخی از دستورالعمل‌های کلی را دنبال کنید. این دستورالعمل‌ها به شما کمک می‌کنند تا بتوانید کارفرمای خود را بیشتر تحت تأثیر قرار دهید. در این مقاله، برخی نکات مصاحبه شغلی را مرور می‌کنیم که می‌توانند موجب موفقیت شما در طول یک مصاحبه گردند.

  • تکنیک جواب دادن خود را ارتقا دهید

درواقع مصاحبه شغلی به شما فرصتی برای درخشیدن می‌دهد. هرچه شما می‌گویید یا انجام می‌دهید، شما را به مرحله بعدی که استخدام است سوق داده یا کلاً از رقابت حذف می‌کند. پس تلاش کنید که با اطلاع کافی، بهترین مصاحبه را برای خود رقم بزنید.

  • لباس مناسبی تن کنید

همیشه در اولین برخوردی که با شخص جدیدی داریم، به ظاهر و نحوه لباس پوشیدن وی توجه می‌کنیم. به همین دلیل نحوه لباس پوشیدن یکی از نکات مهم در مصاحبه کاری است. اولین برداشتی که یک کارفرما از شما دارد، تفاوت زیادی در نتیجه ایجاد می‌کند.

یک تیپ مناسب برای مصاحبه کاری، می‌تواند به موفقیت شما در این مصاحبه کمک کند. استفاده از لباس مناسب و متناسب با محیط و توجه به زبان بدن در کنار لباس آراسته و اتوکشیده، باعث می‌شود که شما دیگر نتوانید با نقطه‌ضعف خاصی در مصاحبه خود برخورد کنید. یک تیپ مناسب در ابتدای کار آراستگی و نظم شما ا به نمایش می‌گذارد. همچنین آراستگی و لباس مناسب موجب بالا رفتن اعتمادبه‌نفس شما در حین مصاحبه کاری خواهد شد.

  • مهارت‌های مصاحبه‌ای خود را ارتقا دهید

یکی از فاکتورهای مهم در طول یک مصاحبه شغلی این است که بتوانید با مصاحبه‌کننده تعامل خوبی داشته باشید. همچنین بسیار مهم است که بتوانید افکار خود را به‌وضوح بیان کنید. این مهارت، به‌اندازه مهارت‌هایی که در رزومه خود می‌نویسید، مهم هستند. بنابراین، قبل از مصاحبه وقت کافی بگذارید تا مطمئن شوید که مهارت‌های مصاحبه‌ای شما به‌اندازه مهارت‌های موجود در رزومه، آماده و کامل است.

  • استرس مصاحبه را به حداقل برسانید

مصاحبه‌های کاری برای شخص مصاحبه‌شونده استرس‌زا هستند. حتی اگر تا‌ ب ه‌حال در مصاحبه‌های زیادی هم شرکت کرده باشید؛ باز هم نگرانی‌هایی وجود دارد که موجب افزایش استرس در شما می‌شود. شما می‌توانید با استفاده برخی تکنیک‌های کاهش استرس، میزان نگرانی و استرس خود را در حین مصاحبه کاری به حداقل برسانید. در واقع با کنترل استرس، می‌توانید مصاحبه موفقیت‌آمیزی داشته باشید.

  • در ابتدا کارفرما را تحت تأثیر قرار دهید

همان‌طور که پیش‌ازاین هم گفتیم، برداشتی که کارفرما در ابتدا از شما دارد، از اهمیت بسیار ویژه‌ای برخوردار است. همچنین باید به این نکته توجه کنید که در طول یک مصاحبه، وقت زیادی برای ایجاد تأثیر خوب و مثبت نخواهید داشت. از لحظه ورود به محل تا زمان خروج از ساختمان، شما به‌عنوان یک استخدام جدید بالقوه ارزیابی خواهید شد. از این‌ رو، بسیار مهم است که حین ملاقات با سایرین، بهترین رفتار ممکن را داشته باشید تا بتوانید آن‌ها را تحت تأثیر قرار دهید.

  • طرز رفتار درست افراد درون‌گرا در طول یک مصاحبه کاری

اگر فرد درون‌گرایی برای یک مصاحبه کاری حاضر شود، ممکن است با چالش‌های زیادی روبرو شود. اگر شما هم جزو این دسته از افراد هستید، می‌توانید با استفاده از برخی روش‌ها، این چالش‌ها را کنترل کنید. برای مثال، یکی از روش‌ها برای افراد درون‌گرا این است که قبل از مصاحبه چندین بار تمرین کرده و جواب‌های خود را آماده کرده باشند.

  • از مصاحبه‌کننده تشکر کنید

از اهمیت تشکر و قدردانی پیش‌ از این هم گفتیم. اگر شما بعد از مصاحبه شغلی از مصاحبه‌شونده تشکر کنید، این نشان‌دهنده آداب معاشرت خوب شما است. همچنین اگر میزان علاقه خود به شغل موردنظر را نشان دهید، ممکن است مصاحبه‌کننده دریابد که انگیزه کافی برای کار موردنظر را دارید.

  • از ارتباطات مشترک خود استفاده کنید

یکی از موارد مهمی که درمصاحبه شغلی اهمیت بالایی دارد، شناختن فردی در کسب‌وکار مورد نظر است. اگر شما این آشنایی و ارتباطات را داشته باشید، با استفاده از آن‌ها می‌توانید اطلاعاتی از داخل شرکت کسب کنید. همچنین می‌توانید بفهمید که در طول مصاحبه ممکن است چه انتظاراتی از شما داشته باشند.

این اطلاعات می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  • شرکت را بررسی کنید
  • با لباس مناسب به مصاحبه شغلی بروید
  • چند دقیقه زودتر به محل مصاحبه برسید
  • تلفن همراه خود را خاموش یا بی‌صدا کنید
  • سؤالات اضافه نپرسید
  • با آرامش به سؤالات پاسخ دهید
  • ساعت و حلقه در دست داشته باشید
  • از یک تیپ رسمی استفاده کنید 
  • رنگ لباس‌های روشن یا تیره انتخاب کنید
  • لبخند بزنید

این پرسش‌ها و پرسش‌های مشابه، نمونه‌هایی هستند که معمولاً در اکثر مصاحبه‌های شغلی از داوطلبان پرسیده می‌شود. سپس هر فرد بسته به شخصیت، توانایی، تحصیلات و مهارت خود به آن‌ها پاسخ می‌دهد. در پی همین پاسخ‌ها است که کارفرما تصمیم می‌گیرد فردی که بیشترین تطابق را با معیارهای شرکت دارد، استخدام کند.

برخی از افراد سعی می‌کنند تا توانایی‌ها و مهارت‌های خود را فراتر از حدی که هست، نشان دهند. ممکن است این ترفند گاهی مؤثر واقع شود، اما افرادی که با تظاهر کردن نظر کارگزاران را جلب می‌کنند، پس از استخدام در مسیر کاری خود، دچار مشکلات فراوانی خواهند شد. بنابراین، لازم است تا تنها از نکات و ترفندهایی استفاده کنید که حقیقت وجود شما را آشکار کند، نه اینکه توانایی‌های شما را فراتر از حد تصور نشان دهد.

  • راجع به صنعت و شرکت موردنظر تحقیق کنید

ممکن است مصاحبه­‌کننده از شما بخواهد که اطلاعاتی از رقبای آن‌ها ارائه دهید. به همین دلیل، سعی کنید مدتی قبل از اینکه مصاحبه کاری شروع شود، در مورد زمینه کاری و فعالیت‌های سازمان مربوطه اطلاعات کافی کسب کنید. این کار به شما کمک می‌کند تا با دید بهتری وارد فضای مصاحبه شوید. علاوه بر این، کسب اطلاعات به شما این آگاهی را می‌دهد که در شغل مورد نظر، چه کاری از شما می‌خواهند.

  • دلایل شفافی برای انتخاب شغل جدید خود داشته باشید

دلایل خوبی برای انتخاب شغل موردنظر داشته باشید. در مرحله اول این شما هستید که از بین درخواست‌های زیادی که از طرف مشاغل مختلف داده می‌شود، شغل موردنظر خود را انتخاب می‌نمایید. زمان و مهارت‌های شما سرمایه‌های ارزشمندی هستند که بهتر است در جای مناسب از آن‌ها استفاده کنید. پیشنهاد می‌کنیم مقاله «تغییر شغل» را برای انتخاب درست شغل، مطالعه نمایید.

  • دلیل اینکه شما بهترین گزینه برای استخدام در این شغل هستید را بیان کنید.

برای آن مثالی هم ارائه دهید. مثلاً «من روابط‌عمومی بالایی دارم».

به مصاحبه‌کننده بگویید که چرا این شغل را انتخاب کرده‌اید و چه چیزی در رابطه‌ با این شغل برای شما جالب و ارزشمند است. اگر مصاحبه­‌کننده فکر کند که شما به این شغل علاقه‌ای ندارید، شما را قبول نخواهد کرد؛ حتی اگر توانایی‌های بسیاری هم داشته باشید.

  • برای سؤالاتی که در مصاحبه از شما می‌پرسند، خود را آماده کنید.

اگر بخواهید با اصول مصاحبه شغلی آشنا شوید، باید به نکات زیادی توجه داشته باشید. سعی کنید از قبل، به سؤالاتی که ممکن است از شما پرسیده شود، خوب فکر کنید. (مثلاً سؤالاتی درباره مدرک تحصیلی، حقوق درخواستی و…) سپس از قبل جواب‌های خود را آماده کنید. این کار به شما کمک می‌کند تا روان‌تر پاسخ‌های خود را بیان کنید.

  • سؤالات خود را از قبل آماده کنید

سؤالات خود را خیلی شفاف از مصاحبه‌کننده بپرسید. زیرا شما هم به‌عنوان فردی که قصد شروع همکاری با آن کسب‌وکار را دارد، حتماً سؤالات مهمی همچون میزان پیشرفت شغلی خواهید داشت. برای اینکه بتوانید این سؤالات را با شفافیت و کیفیت بهتری بپرسید، بهتر است لیستی از این سؤالات و نکات مدنظر خود را آماده کنید.

پرسیدن سؤالات هوشمندانه، در واقع نشان می‌دهد که شما راجع‌به کسب‌وکار مورد نظر خود، دانش و اطلاعات کافی را دارید. همچنین  این موضوع نشان‌دهنده علاقه شما به این رشته و استخدام در آن است. هنگامی‌که مصاحبه‌کننده از شما می‌­پرسد که آیا سؤالی دارید؟ حتماً یک یا دو سؤال درباره شرکت از او بپرسید. اگر سؤالی نپرسید، مصاحبه‌کننده احساس می­‌کند که شما علاقه‌ای به این کار ندارید. برای مثال، یک سؤال خوب می­‌تواند این سؤال باشد: «از نظر شما یک فرد ایده‌آل برای این سمت، باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟».

  • تمرین، تمرین، تمرین

از قبل تمرین زیادی داشته باشید و خود را برای سؤالات پیچیده آماده کنید. خیلی مهم است که بتوانید با اعتمادبه‌نفس و کاملاً قانع‌کننده، به سؤالات پیچیده پاسخ دهید. برای مثال، یکی از رایج‌ترین سؤالات در این زمینه، سوال «چرا ما باید شما را استخدام کنیم؟» است. اگر شما بتوانید به این سؤال با اعتمادبه‌نفس کامل پاسخ دهید، شانس شما برای دریافت این کار بیشتر خواهد شد.

 بهترین روش تمرین چیست و چگونه می‌توان یک تمرین کاربردی داشت؟ برای اینکه بتوانید یک تمرین درست داشته باشید، می‌توانید با دو نفر از دوستان خود مصاحبه کردن را تمرین کنید. یک نفر به‌عنوان ناظر، یک نفر به‌عنوان مصاحبه‌کننده و یک نفر هم به‌عنوان مصاحبه‌شونده انتخاب کنید. این کار را با عوض کردن نقش‌ها چندین بار تکرار کنید.

راه دیگری که برای تمرین مصاحبه می‌توانید انجام دهید، این است که جواب‌ها را ضبط و برای خود پخش کنید. در ادامه، سعی کنید جواب‌های بهتری آماده کرده و روان‌تر پاسخ دهید. هنگام پاسخ دادن مطمئن شوید که پاسخ‌های خود را با صدایی رسا و شیوا بیان می‌کنید. زیرا به یاد داشته باشید که فقط درست بودن پاسخ‌ها کافی نیست؛ بلکه برای تأثیرگذاری بیشتر، نوع و لحن صدای شما نیز اهمیت بالایی دارد.

  • موفقیت را در پنج دقیقه اول مصاحبه به دست آورید

 تحقیقات نشان می‌­دهند که پنج دقیقه ابتدایی مصاحبه، دقایق طلایی هستند. این دقایق، مشخص می‌کنند که آیا مصاحبه‌کننده تمایل به همکاری با شما را دارد یا خیر؟ با انرژی و انگیزه وارد شده و برای وقتی که به شما اختصاص داده‌اند، کمال تشکر را کنید. همچنین تمایل خود را برای همکاری با مجموعه مصاحبه‎‌کننده ابراز کنید. برای مثال، جمله «خیلی منتظر مصاحبه‌ای برای این فرصت شغلی بودم»، تأثیر بسیار مثبتی بر مصاحبه‌کننده دارد.

  • خونسرد باشید و این حس را به طرف مقابل هم انتقال دهید

یکی از مهم‌ترین موارد در نکات مصاحبه شغلی این است که خونسردی خود را حفظ کنید. بسیاری از افراد، جلسه مصاحبه کاری را مانند یک میدان جنگ می‌­پندارند. سعی کنید با سخنان به‌جا و به‌موقع، فضا را تلطیف نموده و جلسه کاری را به یک رابطه دو سر برد تبدیل کنید. این شیوه باعث می‌شود تا مصاحبه‌کننده هم احساس کند که شما در یک تیم هستید و به شما اعتماد بیشتری داشته باشد.

 همواره به یاد داشته باشید که خود شما در ابتدا این شغل را انتخاب کرده و تصمیم گرفتید که به این مصاحبه کاری بیایید. با خود روراست باشید و سعی کنید این شفافیت را با آرامشی که نشان می‌دهید، ترکیب کنید. سپس این آرامش را به طرف مقابل هم انتقال دهید. در این صورت، می‌توانید هم به هدف خود رسیده و در شغل موردنظر را دریافت کنید و هم تجربه‌ای لذت‌بخش از این مصاحبه خواهید داشت.

  • مسئولیت‌پذیر و جسور باشید

جسارت را با گستاخی و مؤدب بودن را با منفعل بودن اشتباه نگیرید. جسارت و احترام، کاملاً هم‌راستا و هم‌ارزش هستند. معمولاً مصاحبه‌کننده قبل از مصاحبه، تمام رزومه شما را مطالعه کرده است. با این‌ حال، باز هم بهتر است در مصاحبه به‌صورت حضوری، برخی از نقاط قوت خود را بیان کنید تا تأثیر بیشتری بر وی بگذارید.

همان‌طور که می‌دانید، رابطه چشمی تأثیر بیشتری بر فرد می‌گذارد. شما می‌توانید درباره ویژگی‌های شخصیتی و کاربردی خود که ممکن است برای پیشبرد یا بهبود شرکت مربوطه کارآمد باشد هم صحبت کنید.

  • نشان دهید که روحیه تیمی دارید

توانایی خود در کارهای گروهی را نشان دهید. توانایی کار در تیم، یکی از ویژگی‌های مهمی است که برای کارفرمایان اهمیت بسیاری دارد. یک مصاحبه‌کننده تمایل دارد که درباره کارهای تیمی قدیمی و موفقیت تیم شما اطلاعاتی کسب کند. نقش خود در تیم را به‌روشنی توضیح داده و بگویید که شما چه تأثیری بر موفقیت آن داشته‌اید.

  • نشان دهید که دائماً به دنبال یادگیری هستید

نشان دهید همیشه می‌خواهید چیز جدیدی را یاد بگیرید. همچنین کارفرمایان تمایل دارند بدانند که شما در انطباق و یادگیری روش‌های جدید، چگونه عمل می‌کنید. درباره تمایل خود برای یادگیری کار‌های جدید با آن‌ها صحبت کنید. به مصاحبه‌کننده بگویید که دائماً مقالاتی درمورد روش‌های جدید مرتبط با کار موردنظر می‌خوانید و برای مشاوره، با مربیان مخصوصی صحبت می‌کنید.

  • انگیزه خود را نشان دهید

نشان دادن انگیزه و اشتیاق در کار موردنظر، یکی از مهم‌ترین نکات است که باید به آن توجه ویژه‌ای داشته باشید. با گفتن اینکه انگیزه کافی برای انجام این کار دارید نکاتی را به طور غیرمستقیم به کارگزار می‌فهمانید. شما قصد کمک به شرکت را دارید تا عملکرد خوبی داشته باشد و شما توانایی این را دارید که یک کارمند مفید باشید.

  • داشتن فن بیان قوی در مصاحبه کاری 

معمولاً افراد زیادی وجود دارند که علی‌رغم اینکه شایستگی‌های لازم برای دریافت شغلی را داشتند، اما موفق به دریافت آن نشدند. شاید دلیل این موضوع، نداشتن فن بیان مناسبی در مصاحبه کاری باشد. پس فراموش نکنید به زیبایی سخن بگویید. معرفی خود در مصاحبه شغلی یکی از مهم‌ترین موضوعاتی است که باید با فن بیان بالا و به زیبایی انجام شود.

علاوه بر فن بیان، دست دادن هم می‌تواند تأثیر بسیار مثبتی بر مصاحبه‌کننده داشته باشد و یکی از نکات مصاحبه شغلی شناخته می‌شود. به‌طورکلی، دست دادن محکم، نشان‌دهنده اعتمادبه‌نفس در فرد است. به یاد داشته باشید که دو ویژگی فن بیان و اعتمادبه‌نفس بالا، معیارهایی هستند که هر کارفرمایی خواهان آن است.

داشتن فن بیان مناسب به شما این امکان را می‌دهد که بتوانید به‌راحتی در انجام کارهای تیمی یا برقراری ارتباط با مشتریان، موفق باشید. البته تنها داشتن فن بیان کافی نیست، بلکه شما باید مهارت‌های گوش دادن، نوشتن و… را نیز در خود تقویت کنید.

  • از پیام مخفی استفاده کنید

گاهی در مصاحبه‌ها سؤالات و مسائلی مطرح می‌شود که در آن‌ها اشاره‌ای به مهارت‌ها یا توانایی‌های بالقوه ما نمی‌کنند. ممکن است کارفرما تنها سابقه کاری یا دلیل استعفا از شغلی قبلی ما را ملاک قرار دهد و تنها بر روی آن‌ها تأکید کند. در چنین شرایطی، بهتر است خودتان دست‌به‌کار شوید و ضمن پاسخگویی به سؤالات ایشان، موارد موردنظر خود را نیز به‌صورت کوتاه بیان کنید.

برای مثال، اگر شما یک صفحه مجازی دارید که در آن به سؤالات و مشکلات افراد در زمینه تخصصی خود رسیدگی می‌کنید، می‌توانید آن را به‌صورت پیام مخفی به این صورت بیان کنید: «از کار قبلی خود استعفا دادم تا فرصت بیشتری برای ارائه توانایی‌های خود داشته باشم. چرا که فکر می‌کنم بیشتر می‌توانم به مردم کمک کنم و در صفحه مجازی خودم هم بارها این کار را انجام داده‌ام».

همچنین می‌توانید بگویید: «بله یکی از دانشجوهای مجازی من قبلاً با این مورد برخورد کرده بود»، و … . البته بیان کردن چنین پیام‌هایی در مصاحبه، به زمینه کاری و خلاقیت شما بستگی دارد. سعی کنید ارتباط درستی بین سؤال و پاسخ مخفی خود ایجاد نمایید.

  • نقاط قوت و ضعف خود را با هم مطرح کنید

گاهی افراد در جلسات مصاحبه‌ای، تنها نقاط قوت خود را بیان می‌کنند و حتی درصورتی‌که مصاحبه‌کننده درباره نقاط ضعف آن‌ها سؤالی می‌پرسد، همچنان از اشاره به نقاط ضعف خود طفره می‌روند. درواقع این افراد، قصد دارند تا وانمود کنند که نقطه‌ضعف خاصی ندارد و سرشار از نقاط قوت هستند. اما با توجه‌ به اینکه هیچ انسانی کامل نیست و همه ما ترکیبی از نقاط قوت و ضعف داریم، بهتر است در این مورد هم صادقانه هر دوی این موارد را مطرح کنیم.

وقتی در برابر پرسش کارفرما، صادقانه نقاط ضعف خود را بیان می‌کنید، حتماً نقاط قوت خود را هم یادآور شوید. در این صورت، نقاط قوت ما بیشتر به چشم می‌آیند. البته اگر خود مصاحبه‌کننده از نقطه‌ضعف شما سؤال نکرد، دلیلی ندارد خود شما به آن اشاره کنید. (اکثر اوقات مصاحبه‌کننده‌ها از داوطلبان می‌خواهند تا نقاط ضعف کار خود را بیان کنند و معمولاً افراد نمی‌دانند چگونه این مورد را بگویند تا به شخصیت آن‌ها خللی وارد نشود!)

راهکارهایی برای داشتن یک مصاحبه کاری ایده‌آل:

  • بهتر است همیشه یک کپی از رزومه خود به همراه داشته باشید.
  • اگر با سؤال «از خودتان بیشتر بگویید»، مواجه شدید، به نحو احسن از آن استفاده کنید. در این‌گونه سؤالات، سعی کنید بیشتر درباره تخصص‌های خود صحبت کنید.
  • از زبان بدن تأثیرگذاری استفاده نمایید. علاوه بر این، لباس مناسب بپوشید، ارتباط چشمی ایجاد کنید، با مصاحبه‌کننده محکم دست دهید، به طرز ایستادن و نشستن خود توجه کنید، واضح صحبت کنید و درنهایت، خوشبو باشید.
  • امیدوار باشید و مأیوس نشوید!

نتیجه‌گیری

به‌عنوان یک قاعده کلی، مصاحبه شغلی بخش مهمی از روند درخواست کار است و ممکن است از یک مکالمه غیررسمی گرفته تا بحث جدی با برخی از افراد شاغل در شرکت و به‌صورت رسمی باشد. اگر متقاضی شغل، موفق به اخذ مصاحبه شغلی شود، نشان‌دهنده این است که کارفرما صلاحیت‌‌های لازم در وی را مشاهده کرده و آن شخص را برای کار موردنظر، مناسب دیده است.

به طور معمول، یک متقاضی بعد از اینکه آگهی شغل را می‌بیند، به آن پاسخ داده و رزومه و سایر مطالب درخواستی را به کسب‌وکار موردنظر ارائه می‌دهد. سپس کارفرما درخواست‌های دریافتی را بررسی کرده و تصمیم می‌گیرد که چه کسی باید برای مصاحبه دعوت شود. در برخی موارد، برای صرفه‌جویی در منابع و وقت هر دو طرف، ممکن است حتی مصاحبه از طریق تلفن انجام شود.

البته اگر شما از آن دست افرادی باشید که قبل از رفتن به مصاحبه شغلی دچار استرس می‌شوید، با کسب اطلاعات و خواندن یک نمونه مصاحبه مشاوره شغلی و مشاوره کسب و کار موجود در اینترنت، از میزان استرس خود بکاهید. با رعایت تمامی موارد گفته شده در بالا، می‌توانید یک مصاحبه عالی داشته باشید و به نتیجه دلخواه خود در طول مصاحبه برسید.




تاریخ: سه شنبه 19 دی 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مفهوم رضایت شغلی ، تاثیر عوامل رضایت شغلی بر روی کسب و کارها

نکته مهمی که باید به آن واقف بود این است که شغل‌ها چالش های زیادی در سطوح مختلف دارند. ما در مطلب قبلی به تعریف شغل و انواع شغل پرداختیم اما پس از ورود به بازار کار و اشتغال باید بتوانید رضایت شغلی بالایی داشته باشید. مدیران و صاحبین مشاغل به منظور دستیابی به موفقیت در حوزه فعالیت تجاری خود تلاش زیادی می‌کنند و تمامی آن‌ها به این نکته واقفند که رضایت شغلی چیست؟ و در ایجاد انگیزه در کارمندان اهمیت زیادی دارد. به همین منظور مدیران و صاحبین مشاغل سعی می‌کنند تا مشکلات کارمندان خود را درک کنند و به دنبال راهی برای حل مشکلات آن‌ها بگردند.

در واقع یکی از مشکلات اصلی موسسات و شرکت‌ها این است که کارکنان آن‌ها اشتیاق و انگیزه لازم برای انجام دادن وظایف محول شده به آن‌ها را ندارند و به نوعی در کار خود بی‌ثبات‌اند. سطح پایین عملکرد کارمندان یکی دیگر از مواردی است که منشاء آن به عدم رضایت شغلی بر می‌گردد. عوامل زیادی می‌توانند بر ایجاد رضایت شغلی یک فرد از کارش تاثیر بگذارند و همچنین عوامل متعددی نیز هستند که باعث انزجار کارمندان از شغل خود می‌شوند به گونه‌ای که حتی با افزایش حقوق و ارزش دستمزد نیز نمی‌توان آن‌ها را راضی به کار کرد.

رضایت شغلی یکی از مواردی است که روانشناسان کار بسیار علاقه‌مند هستند تا روی آن مطالعه کنند؛ و همچنین طبق آخرین مطالعات انجام شده در ایالات متحده آمریکا در ارائه یک تعریف کلی از رضایت شغلی تفاوت نظرهای زیادی وجود داشت زیرا این مفهوم بسیار انعطاف‌پذیر و گسترده است در حدی که نمی‌توان آن را به یک محور خاص تقلیل داد.

اگر دقت کنید متوجه خواهید شد که مفهوم کلی رضایت به معنای داشتن احساس خوب در مورد چیزی و حس خوشبختی و لذت از دستیابی به آن است. بنابراین می‌توان گفت که این موضوع کاملاً به خود شخص بستگی دارد، یک فرد باید ببیند که با توجه به نوع علایقی که دارد چه نوع کاری و با چه شرایطی می‌تواند برای او رضایت شغلی به همراه آورد.

زیرا آن‌چه باعث خوشبختی و رضایت یک نفر می‌شود لزوماً عامل خوشحالی و رضایت دیگران نیست.

معنای دقیق رضایت شغلی چیست؟

از اوایل قرن بیستم تحقیقات و مطالعات بی‌شماری در مورد مفهوم اصلی رضایت شغلی صورت گرفته است و علی‌رغم تمام تلاش‌ها در این زمینه هنوز این موضوع یکی از مهمترین مفاهیم مدیریت مالی صحیح است، اما تعریفی که در زیر برای شما آوررده‌ایم یکی از جامع‌ترین تعاریف مرتبط با رضایت شغلی است.

رضایت شغلی بیانگر احساس رضایت فرد کارگر به هنگام انجام کار و پذیرش عمومی وی از عوامل عملکردی پیرامون است. این رضایت با سنجش سازگاری بین آن‌چه فرد از کار خود انتظار دارد و آن‌چه در واقع به دست می‌آورد حاصل می‌شود. در واقع رضایت شغلی بر اساس عوامل داخلی و خارجی، تاثیر خود را بر روی فرد منعکس می‌کند که مستقیماً بر روی بهره‌وری وی در نتیجه موفقیت موسسه یا شرکت تاثیر می‌گذارد.

انواع رضایت شغلی

همانطور که گفتیم، اصطلاح رضایت شغلی بیانگر احساس مثبتی است که یک کارمند نسبت به کار خود احساس می‌کند و به دلیل برآورده شدن نیازها و خواسته‌هایش در کار است. اما انواع مختلفی برای آن ذکر شده است که به هم ببرسی می کنیم:

رضایت شغلی عمومی

این نوع رضایت شغلی عمدتاً مرتبط با رضایت شما از زمینه کاری است که انجام می‌دهید و به این مسئله مرتبط است که آیا واقعاً این رشته را دوست دارید یا مجبور به انجام آن شده‌اید. حتماً تا به حال شنیده‌اید که می‌گویند “کاری را که انجام می‌دهید عاشقانه دوست داشته باشید”. انجام اینکار و پیروی کردن از این جمله باعث می‌شود تا توانایی‌ها و پتانسیل‌های خود را بالا ببرید که به نوبه خود تاثیر زیادی در ایجاد رضایت شغلی برای شما دارد و حتی می‌تواند رضایت شما از زندگی را نیز بالا ببرد.

رضایت شغلی خاص

این نوع رضایت نیز مربوط به شغل خاصی است که شما در یک سازمان انجام می‌دهید. این نوع رضایت بر اساس دو دیدگاه متفاوت ایجاد می‌گردد:

  1. اینکه شما از شغل خود راضی باشید بدون اینکه به جزئیات آن بپردازید
  2. این که شما تنها از قسمت‌های خاصی از شغل خود رضایت داشته باشید مانند؛ همکاران، حقوق و دستمزد، تعطیلات و …

عوامل رضایت شغلی

رضایت شغلی به عوامل متعددی بستگی دارد که همانطور که در بالاتر برایتان توضیح داده‌ایم سلیقه شخصی نیز یکی از این عوامل است. در این بخش از مقاله تصمیم گرفتیم تا برای شما دوستان عزیز تعدادی از عوامل تاثیرگذار در ایجاد رضایت شغلی کارمندان را ذکر کنیم و همچنین به توضیح هر یک از آن‌ها به طور جداگانه بپردازیم.

شرایط کار مطلوب

اولین مورد از لیست عوامل تاثیرگذار ما در جلب رضایت کارمندان از کارشان، وجود شرایط کاری مطلوب است. با توجه به این موضوع که کارمندان ساعات زیادی از روز را سر کار خود سپری می‌کنند محیط کار به نوعی خانه دوم آن‌ها محسوب می‌شود. هنگامی که شرایط کاری مطلوب برای کارمندان فراهم شود، موجب جلب احساس رضایت آن‌ها می‌شود و بهره‌وری را نیز بالا خواهد برد.

وجود فرصت پیشرفت

شما به عنوان رئیس شرکت و یا مدیر آن با ایجاد کردن فرصت‌هایی برای پیشرفت و ارتقاء توانایی‌های کارمندانتان از طریق کسب مهارت‌های جدید که موجب بالا رفتن بهره وری آن‌ها در کارشان می‌شود، می‌توانید کارمندانتان را تشویق کنید و حس رضایت شغلی آن‌ها را بالا ببرید.

کاهش سنگینی کار و میزان استرس

می‌توان گفت این مشکل اصولاً به دلیل مدیریت و سازماندهی ضعیف در یک موسسه و یا شرکت رخ می‌دهد. وجود این شرایط می‌تواند تاثیر بسیار منفی بر میزان رضایت شغلی کارمندان شما داشته باشد، پس سعی کنید تا به دنبال راه‌حلی باشید تا به موجب آن میزانی از استرس و سنگینی فشار کار را از روی دوش کارمندانتان بردارید.

احترام متقابل بین کارکنان

شما به عنوان مدیر و صاحب یک شرکت یا موسسه باید با ایجاد کردن محیط کاری دوستانه، صمیمی و به دور از هرگونه خصومت به کارکنان خود یاد دهید تا به همکارانشان و خصوصاً به شما احترام بگذارند و در مقابل نیز شما هم باید به آن‌ها احترام بگذارید.

روابط خوب با مدیران

میزان رضایت کارمند از مدیر خود یکی از مهمترین عوامل در ایجاد احساس رضایت شغلی است. پس شما به عنوان یک مدیر وظیفه دارید تا با کارمندان خود روابط خوب و صمیمی برقرار کنید و رضایت آن‌ها را به دست آورید.

پاداش ‌های مالی

نمی‌توان از این موضوع صرف نظر کرد که تقریباً اصلی‌ترین ابزار ایجاد انگیزه در یک کارمند بالابردن حقوق و پرداخت پاداش به او است. به منظور جلب رضایت کارمندانتان از از کار، پاداش‌هایی را به عنوان ابراز قدردانی از عملکرد به آن‌ها هدیه دهید، زیرا این کار تاثیر فوق‌العاده زیادی در جلب رضایت شغلی آن‌ها دارد.

رضایت شغلی چگونه حاصل می‌شود؟

رضایت شغلی دقیقا از زمانی شروع می‌شود که کارمند اهمیت کاری را که برای یک شرکت و یا سازمان انجام می‌دهد را احساس کند و همچنین این موضوع را نیز حس کند که ارتباطی خوب و موثر بین او و مدیرانش وجود دارد این عوامل در نهایت منجر به انگیزه دائمی و مستمر در او می‌شود. عوامل ایجاد رضایت شغلی عبارتند از:

  1. به دست آوردن دستمزدی متناسب با نوع عملکرد و مطابق با معیارهای از پیش تعیین شده. همچنین این موضوع نیز از اهمیت بالایی برخوردار است که میزان دستمزد به گونه‌ای باشد که کفایت خواسته‌های کارمند را بدهد.
  2. دادن فرصتی مناسب به کارمندان به منظور توسعه تجارت از طریق تبلیغات.
  3. تلاش برای بهبود شرایط کاری.
  4. وجود نوعی ارتباط موثر بین مدیران و کارمندان که به تقویت و بهبود مهارت های ارتباطی کمک بسزایی میکند

در واقع تاثیر رضایت شغلی کارمندان از نوع کارشان آن‌قدر موضوعی با اهمیتی است که با گذشت زمان تاثیرات خود را بر روی سیستم کلی کار و تجارت منعکس می‌کند. در زیر تعدادی از مواردی را که نشان می‌دهد کارمندان شما از کارشان رضایت خاطر دارند را برایتان گردآوری کرده‌ایم:

  1. کارگری که احساس رضایت می‌کند بهره‌وری بالایی در کار خود دارد.
  2. احساس وفاداری و تعلق خاطر به موسسه.
  3. پایین بودن تعداد غیبت‌های کارمندان.
  4. کارمندان راضی در مواقع بحرانی کنار شرکت می‌مانند بدون این که به دنبال هدف خاصی باشند.
  5. رضایت شغلی به سلامت عمومی کارکنان نیز مربوط می‌شود؛ زیرا آن‌ها را از احساس فشار و حجم بالا کار رها می‌کند.

به طور کلی و خلاصه صاحبین مشاغل و مدیران باید بدانند که هر چقدر که بتواند احساس رضایت شغلی کارکنان خود را افزایش دهند سود کل سازمان نیز بیشتر خواهد شد. پس بهتر است به عنوان مدیر صلاحیت شرکت را حفظ کنید و از این موضوع اطمینان خاطر پیدا کنید که کارمندانتان به سازمان دیگری منتقل نمی‌شود و به این منظور شرایط لازم را برایشان مهیا کنید.

پرسشنامه رضایت شغلی چیست؟

تاکنون به منظور سنجش میزان رضایت شغلی کارکنان و کارمندان پرسشنامه رضایت شغلی زیادی طراحی شده است. در واقع این پرسشنامه‌ها می‌توانند ابزاری بسیار مناسب برای شرکت‌هایی باشد که قصد دارند تا میزان رضایت کارکنانشان را بسنجد. یکی از معروف‌ترین پرسشنامه‌های رضایت شغلی متعلق به بری فیلد و روث است که شما این پرسشنامه رضایت شغلی را می‌توانید از سایت‌های متعددی دانلود کنید و از آن به موجب سنجش میزان رضایت کارمندانتان بهره ببرید.

این پرسشنامه دارای ۱۹ سوال است و بر اساس طیف لیکرت به میزان رضایت شما از کار نمره می‌دهد. پرسشنامه بری فیلد و روث اولین بار در سال ۱۹۵۱ توسط این دو شخص طراحی و ساخته شد. در این پرسشنامه به منظور سنجش میزان رضایت کارمندان از ۵ درجه سنجش استفاده شده است. نکته جالب دیگر این پرسشنامه این است که حداقل نمره‌ای که می‌توان به عنوان امتیاز به یک کار داد ۱۹ و بیشترین نمره ۹۵ است.

بطور کلی در پرسشنامه‌های سنجش رضایت شغلی معمولا از شما چندین سوال پرسیده می‌شود که شما باید بر اساس سلیقه شخصی و آن‌چه که تاکنون نسبت به کارتان حس کرده‌اید به آن پاسخ‌هایی از جمله خیلی ناراضی هستم، ناراضی هستم، راضی هستم و به شدت راضی هستم به آن‌ها امتیاز دهید.

دستیابی به ثبات

اینکه شما به عنوان یک کارمند از کارتان راضی باشید باعث می‌شود تا زندگی پایدار و بی‌دغدغه‌ای به دست آورید و دیگر از دانستن این موضوع که باید بیشتر وقت خود را سرکار بگذرانید اذیت نشوید.

امنیت شغلی

در واقع همانطور که در این مقاله برای شما گفتیم یکی از عوامل احساس رضایت شغلی این است که کارمند این حس را از کار خود دریافت کند که حضورش بسیار مهم است و برای رئیس خود اهمیت دارد. حال یک کارمند با دانستن این موضوع، دیگر در زمان بحران‌های اقتصادی بازار که همواره باعث می‌شوند تا صاحبین شرکت‌ها مجبور به اخراج برخی کارمندان خود به منظور کاهش هزینه‌ها شوند که باعث استرس شغلی می شود، بسیار بهتر از قبل عمل کند و به موجب این آرامش خاطر، به کار خود بیش از پیش متعهد گردد.

خلاقیت و نوآوری

هنگامی که یک کارمند از کار خود رضایت داشته باشد دیگر به جای صرف کردن وقت خود به فکر کردن در مورد عواملی که باعث آزار او شده است و چگونگی حل آن‌ها، از وقت آزاد خود به منظور نوآوری و خلق شیوه‌های جدید برای حل مشکلات استفاده می‌کند.

سلامتی روحی و جسمی

سلامتی روحی و جسمی یکی از مهم‌ترین دستاوردهای رضایت از شغل است. شاید تعجب کنید که سلامت روحی و جسمی چه ربطی به رضایت شغلی دارد، اما در پاسخ به این سوال باید به شما بگوییم؛ هنگامی که یک کارمند مجبور نباشد تا در ازای دریافت مبلغ اندکی فشار کاری و استرس بالا را تحمل کند به آرامش روانی می‌رسد و به دنبال آن سلامت روحی و جسمی نیز کسب خواهد شد.




تاریخ: سه شنبه 19 دی 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

فهرست کامل ثروتمندترین کشورهای جهان

بر خلاف تصور مردم که از کشورهای وسیع‌تر و پهناورتر انتظار دارند که ثروتمند­تر باشند، باید بگویم که ثروتمندترین کشورهای جهان در حال حاضر کشورهایی کوچک هستند. برای مثال از جمله کشورهای بسیار کوچک و ثروتمند می‌توان به کشورهایی چون لوکزامبورگ، سنگاپور، سوئیس و ایرلند اشاره کرد. ثروت حقیقی این کشورها از طریق اداره کردن هوشمندانه بخش‌­های مالی و رژیم­‌های مالیاتی که منجر به جذب سرمایه گذاری‌های خارجی و داخلی می­‌شود، حاصل می‌­گردد. کشورهای عربی دیگری نیز مانند قطر، برونئی و کویت هر ساله از طریق ذخایر زیاد هیدروکربن یا منابع طبیعی که دارند سود بسیار کلانی جمع می­‌کنند.

همچنین کشورهای بزرگ با جمعیت نسبتاً کم مانند نروژ و امارات متحده عربی، از طریق نیروگاه‌های برق و فروش نفت و گاز توانستند تا خود را جزو ثروتمندترین کشورهای دنیا قرار دهند.

اما وقتی می­‌گوییم که یک کشور «ثروتمند است» دقیقاً منظور ما چیست؟ در حالی که تولید ناخالص داخلی (GDP) ارزش تمام کالاها و خدمات تولید شده در یک کشور را اندازه گیری می­‌کند، تقسیم تولید ناخالص داخلی یک کشور بر تعداد ساکنان آن، می‌تواند روش بهتری برای تعیین میزان ثروتمند یا فقیر بودن یک کشور نسبت به کشور دیگر باشد.

یکی از دلیل‌­هایی که اکثر کشورهای کوچک ثروتمند هستند، این می­‌باشد که اقتصاد این کشورها در مقایسه با جمعیت نسبتاً کم آن­ها، به طور نامتناسبی بزرگ است.

بصورت ساده تر می­‌توان گفت که پولدارترین کشور جهان ۲۰۲۳ با توجه به قدرت اقتصادی دولت و همچنین با توجه به منابع طبیعی و پتانسیل­‌های مادی و انسانی تعیین می­‌شوند. کارشناسان دریافته‌­اند که ثروت دولت باید با بررسی سرانه تولید ناخالص داخلی بر اساس برابری در قدرت خرید اندازه ­گیری شود.

پس با توجه به نکات گفته شده، ما در این مقاله به معرفی پولدار ترین کشور جهان خواهیم پرداخت که براساس اطلاعات اقتصادی منتشر شده توسط صندوق بین المللی پول تنظیم شده اند.

ثروتمندترین کشورهای جهان از نظر سرانه تولید ناخالص داخلی:

جنبه‌های اصلی افزایش تولید ناخالص داخلی سرانه هر کشور شامل روش­‌های افزایش درآمد سرانه کشورهای جهان ۲۰۲۳، تعداد جمعیت، سیاست‌های دولت و سرمایه گذاری دولت است. سرانه تولید ناخالص داخلی با تقسیم تولید ناخالص داخلی دولت به جمعیت کل کشور محاسبه می­شود. در میان ثروتمندترین کشورهای جهان ۲۰۲۳ از نظر سرانه تولید ناخالص داخلی:

پولدار ترین کشور عربی

 

۱. قطر:

قطر در این لیست به عنوان یکی از ثروتمند ترین کشور جهان انتخاب شده است. قدرت اقتصادی و ثروت قطر همیشه تحت حمایت بخش نفتی آن بوده است، و چیزی  حدود ۸۵٪ از صادرات و ۷۰٪ از کل درآمدهای ملی این کشور را شامل می­‌شود. این کشور توانسته عملکرد بهتری در لیست ۱۰ کشور ثروتمند جهان داشته باشد.

همچنین قطر علی‌رغم مساحت کم خود از مزایای اقتصادی زیادی برخورداراست، اما داشتن ذخایر عظیم نفتی بیشترین تأثیر را در اقتصاد و ثروت این کشور داشته است. البته به جز نفت این کشور عملکرد خوب قطر در بخش گردشگری به علاوه صادرات فولاد و کود، توانسته در تأمین خزانه دولت کشور قطر تاثیر گذار باشد.

۲. امارات متحده عربی:

امارات متحده عربی بخش عظیمی از میزان موفقیت، ثروت و رشد اقتصادی خود را به بخش نفتی و خدمات و ارتباطات از راه دور مدیون است. سیاست اصلی امارات متحده عربی سیاست تنوع بخشیدن به منابع درآمد خود می‌باشد. همچنین این کشور ثروتمند تنها به درآمد حاصل از فروش نفت و منابع طبیعی خود اکتفا نمی‌­کند.

این کشور همواره سیاست‌هایی را دنبال کرده که به نفع اقتصاد ملی خود بوده است؛ زیرا امارات متحده عربی در سال ۲۰۲۳ توانسته با رشد ۲.۴ ٪ میزان سرانه تولید ناخالص داخلی خود را به ۷۰۲۶۲ دلار برساند.

این کشور همچنین بنابر آنچه که در راستای کسب ثروت برایتان ذکر کردم نیز با تکیه و تمرکز بر روی بخش گردشگری خود خصوصاً در جریان بحران مالی جهانی ۲۰۰۷-۲۰۰۹ توانست تا به طرز چشمگیری به اقتصاد خود کمک کند.

۳. کویت:

این کشور کوچک عربی هم بیشتر به دلیل اقتصاد مستقری که درزمینه  نفت دارد مشهور است، زیرا ۹۵ درصد از صادرات کویت  را نفت تشکیل می دهد. همچنین ۱۰درصد از نیاز جهانی نفت دنیا را در حال حاضر در اختیار دارد.

کویت در حال حاضر به دنبال ایجاد تنوع در منابع بالقوه درآمد خود برای آینده است و سرانه تولید ناخالص داخلی آن حدود ۶۶۹۸۰ دلار است، یعنی توانسته افزایش و رشد ۱.۹ درصدی نسبت به سال­های گذشته کسب نماید.

ثروتمندترین کشور آسیا

۱. ماکائو:

ماکائو مستعمره سابق پرتغال بود و در حال حاضر در لیست ما دومین کشور از ثروتمندترین کشورهای جهان ۲۰۲۳ است. اگر مشتاقید تا بدانید چه چیزی توانسته این کشور کوچک را این‌قدر ثروتمند کند باید به شما بگویم که بخش جهانگردی و قمار عواملی هستند که از اقتصاد ماكائو پشتیبانی می­‌كنند، به همین دلیل ماکائو توانسته عنوان بزرگترین مركز قماربازی جهان را بدست آورد.

ماکائو توانسته با تمرکز بر این بخش هر ساله سود بسیاری کسب کند. طبق آمارهای موجود، ماکائو از سال ۲۰۰۸ به طور مداوم توانسته بیشترین درآمد حاصل از قمار را در جهان ثبت کند. همچنین ماكائو در تلاش است تا بخش‌های اداری و صنعتی خود را نیز در آینده توسعه دهد.

۲. سنگاپور:

این کشور با جمعیت ۵.۶۱۲ میلیون نفری و با وجود اندازه کوچک، کمبود منابع طبیعی و زمین های کشاورزی، توانسته با سرانه تولید ناخالص داخلی حدودی ۹۸۲۵۵ دلار به عنوان ثروتمندترین کشور آسیا و چهارمین کشور جهان شناخته شود. اقتصاد سنگاپور به لطف سیاست اقتصادی لیبرال، بسته به سرمایه گذاری خارجی و بخش تجارت به ویژه در زمینه الکترونیک، کشتی سازی و بانکداری توانسته رشد بسزایی کند.

۳. برونئی دارالسلام:

برونئی داروسلام در جنوب شرقی آسیا واقع شده است. این کشور فقط ۴۰۰،۰۰۰ نفر جمعیت دارد و با سرانه تولید ناخالص داخلی ۸۱،۶۱۲ دلاری پنجمین کشور ثروتمند جهان است.

اقتصاد برونئی داروسلام به میزان زیادی به تولید نفت و گاز وابسته است که بیش از نیمی از تولید ناخالص داخلی این کشور را پشتیبانی می‌­کند. علاوه بر نفت و گاز ثروت این کشور به سرمایه گذاری­‌های خارجی خود در بخشهای مختلف اقتصادی وابسته است. اقتصاد قوی برونئی داروسلام در حمایت دولت از غذا و مسکن و ارائه خدمات بهداشتی رایگان برای ساکنان آن نهفته شده است.

۴. هنگ کنگ:

هنگ کنگ مستعمره سابق انگلیس بود و اکنون منطقه اداری ویژه چین محسوب می­‌شود. هنگ کنگ یکی از مراکز مالی مهم در آسیا است و براساس شاخص سهولت انجام تجارت در رتبه چهارم جهانی قرار دارد.

این کشور همچنین مقصد محبوب استارت آپ های جدید دنیا برای خارجیانی است که ۱۰۰٪ تجارت خود را در هنگ کنگ اداره می­‌کنند. همچنین باید بدانید که این کشور ثروت خالص آن چیزی حدود ۳۰ میلیون دلاراست.

پولدارترین کشورهای اروپا

۱. لوکزامبورگ:

این کشور کوچک اروپایی علی‌رغم اندازه کوچکی که دارد، شهرت فعلی خود را از طریق بناهای تاریخی، غذاهای خوشمزه و قدرت اقتصادی و سرانه تولید ناخالص داخلی ۱۰۹۱۹۹ دلاری دارد. این ارقام نشان می دهند که اقتصاد کشور لوکزامبورگ توانسته تا ۳.۹٪ نسبت به سال قبل افزایش یابد.

قدرت مالی لوکزامبورگ به منابع طبیعی، فولاد، صنعت و بخش های بانکی آن بستگی دارد. همچنین به دلیل مالیات کم اعمال شده در این کشور، توانسته تا بسیاری از بانک­‌ها را از سراسر جهان جذب نماید. سیاست‌­های اقتصادی در رشد اقتصاد این کشور و نرخ تورم پایین آن نقش بسزایی داشته است.

۲. ایرلند:

ایرلند امروزه به یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان ۲۰۲۳ تبدیل شده است؛ زیرا به لطف اقتصاد قوی خود که بیشتر به بخش­های تجارتی و سرمایه گذاری متکی است یکی از بالاترین سطح زندگی مردمی را در تمام جهان دارد و ارزش سرانه تولید ناخالص داخلی آن چیزی حدود ۷۷،۶۷۰ دلار آمریکا است.

ایرلند امروزه به یکی از اصلی­‌ترین ها در صادر کردن تجهیزات پزشکی، الکتریکی و همچنین منابع طبیعی مانند شیلات، مواد معدنی و الوار تبدیل شده است.

۳. نروژ:

نروژ به لطف زیبایی و جذابیت­‌هایی که دارد کشوری برجسته در حوزه کشورهای اسکاندیناوی محسوب می‌­شود و همچنین فکر کنیم دیگر نیازی به ذکر نیست که این کشور اقتصاد فوق العاده قوی دارد؛ زیرا سرانه تولید ناخالص داخلی آن رشد کرده و به ۷۴۳۱۸ دلار رسیده است.

بخش صنعت آن نیز به لطف سیاست­‌های پولی نروژ دارد که همواره بر میزان خدمات ارائه شده توسط این کشور به ساکنان آن و نرخ بیکاری پایین در این کشور تأثیر گذاشته است. علاوه بر موارد ذکر شده در بالا نروژ با داشتن منابع طبیعی، اکتشاف نفت و ماهیگیری به رشد اقتصادی خود کمک­‌های زیادی کرده است.

ثروتمندترین کشورهای جهان از نظر تولید ناخالص داخلی:

  • تولید ناخالص داخلی ایالات متحده آمریکا از ثروتمندترین کشور جهان حدود ۲۱.۴۴ تریلیون دلار است و می‌تواند در پایان سال ۲۰۲۳ به ۲۲.۳۲ تریلیون دلار برسد که عمدتا توسط زیرساخت های پیشرفته، فناوری و منابع طبیعی به خوبی پشتیبانی می‌­شود.
  • تولید ناخالص داخلی چین حدود ۲۷.۳۱ تریلیون دلار است.
  • تولید ناخالص داخلی ژاپن در حدود ۵.۷۵ تریلیون دلار است.
  • آلمان دارای تولید ناخالص داخلی ۴.۴۴ تریلیون دلاری است.
  • تولید ناخالص داخلی هند از پولدار ترین کشور جهان ۱۰.۵۱ تریلیون دلار است.

رتبه بندی ثروتمندترین کشورهای جهان

ایران چندمین کشور ثروتمند جهان است؟ جدول درآمد سرانه کشورهای جهان :

رتبه بندی کشور تولید ناخالص داخلی به دلار
۱ قطر ۱۳۲.۸۸۶
۲ ماکائو ۱۱۴،۳۶۳
۳ لوکزامبورگ ۱۰۸.۹۵۱
۴ سنگاپور ۱۰۳،۱۸۱
۵ ایرلند ۸۳،۳۹۹
۶ برونئی دارالسلام ۸۰۳۸۴
۷ نروژ ۷۶،۶۸۴
۸ امارات متحده عربی ۶۹،۴۳۵
۹ کویت ۶۶۳۸۷
۱۰ سوئیس ۶۶،۱۹۶
۱۱ ایالات متحده ۶۵،۱۱۲
۱۲ هنگ کنگ ۶۴۹۲۸
۱۳ سان مارینو ۶۱،۵۷۵
۱۴ هلند ۵۸،۳۴۱
۱۵ ایسلند ۵۶،۰۶۶
۱۶ عربستان سعودی ۵۵۷۰۴
۱۷ استان تایوان چین ۵۵،۰۷۸
۱۸ سوئد ۵۴،۶۲۸
۱۹ دانمارک ۵۳،۸۸۲
۲۰ آلمان ۵۳،۵۵۸
۲۱ اتریش ۵۰،۹۳۱
۲۲ استرالیا ۵۰،۷۲۵
۲۳ بحرین ۴۹،۵۲۹
۲۴ کانادا ۴۸،۲۴۶
۲۵ بلژیک ۴۹،۵۲۹
۲۶ فنلاند ۴۷،۹۷۵
۲۷ مالت ۴۷،۴۰۵
۲۸ عمان ۴۷،۳۶۶
۲۹ فرانسه ۴۷،۲۲۳
۳۰ انگلستان ۴۶،۸۲۸
۳۱ ژاپن ۴۵،۵۴۶
۳۲ کره جنوبی ۴۴۷۰۴
۳۳ اسپانیا ۴۱،۵۹۲
۳۴ قبرس ۴۱۴۰۷
۳۵ نیوزلند ۴۰۹۴۳
۳۶ ایتالیا ۴۰،۴۷۰
۳۷ آروبا ۳۹،۱۲۱
۳۸ پورتوریکو ۴۰،۰۶۷
۳۹ اسرائيل ۳۹،۱۲۱
۴۰ جمهوری چک ۳۸،۸۳۴
۴۱ اسلوونی ۳۸،۴۶۲
۴۲ لیتوانی ۳۶۷۰۱
۴۳ جمهوری اسلواکی ۳۶،۶۴۰
۴۴ استونی ۳۵،۸۵۲
۴۵ مجارستان ۳۴،۰۴۶
۴۶ لهستان ۳۳،۶۶۵
۴۷ کشور پرتغال ۳۳،۶۶۵
۴۸ باهاما ۳۳،۶۶۵
۴۹ مالزی ۳۳،۳۳۳
۵۰ ترینیداد و توباگو ۳۲،۸۸۱
۵۱ سیشل ۳۱،۶۹۳
۵۲ لتونی ۳۱۴۰۲
۵۳ سنت کیتس و نویس ۳۰،۵۷۸
۵۴ یونان ۳۰،۲۵۲
۵۵ روسیه ۲۹،۶۴۲
۵۶ آنتیگوا و باربودا ۲۹۳۴۶
۵۷ قزاقستان ۲۸،۸۴۹
۵۸ بوقلمون ۲۸،۲۶۴
۵۹ رومانی ۲۷،۸۸۷
۶۰ کرواسی ۲۷،۷۲۹
۶۱ پاناما ۲۶،۸۲۲
۶۲ شیلی ۲۶،۳۱۷
۶۳ موریس ۲۴۹۹۶
۶۴ بلغارستان ۲۴،۵۹۵
۶۵ اروگوئه ۲۳،۵۸۱
۶۶ مالدیو ۲۳،۳۱۲
۶۷ گینه استوایی ۲۱۳۰۰
۶۸ مکزیک ۲۰،۸۶۸
۶۹ بلاروس ۲۰،۶۴۴
۷۰ ترکمنستان ۲۰،۴۱۱
۷۱ تایلند ۲۰۳۶۵
۷۲ مونته نگرو ۲۰،۰۸۴
۷۳ آرژانتین ۲۰،۰۵۵
۷۴ چین ۱۹،۵۰۴
۷۵ جمهوری دومینیکن ۱۹،۴۱۱
۷۶ گابن ۱۹،۰۵۷
۷۷ باربادوس ۱۸،۹۲۱
۷۸ باربادوس ۱۸،۹۲۱
۷۹ آذربایجان ۱۸،۶۱۶
۸۰ صربستان ۱۸،۵۶۴
۸۱ بوتسوانا ۱۸،۵۵۸
۸۲ کاستاریکا ۱۸،۰۳۷
۸۳ عراق ۱۸،۰۲۵
۸۴ ایران ۱۷،۶۶۲
۸۵ گرنادا ۱۶،۷۱۷
۸۶ مقدونیه شمالی ۱۶،۴۸۶
۸۷ برزیل ۱۶،۴۶۲
۸۸ پالائو ۱۶،۲۳۴
۸۹ الجزایر ۱۵،۶۹۶
۹۰ کلمبیا ۱۵،۵۴۱
۹۱ سورینام ۱۵،۵۳۲
۹۲ لبنان ۱۵،۰۴۹
۹۳ پرو ۱۴،۷۱۹
۹۴ سنت لوسیا ۱۴،۴۹۲
۹۵ مغولستان ۱۴،۳۰۹
۹۶ بوسنی و هرزگوین ۱۴،۲۲۰
۹۷ مصر ۱۴،۰۲۳
۹۸ اندونزی ۱۳۹۹۸
۹۹ آلبانی ۱۳۹۹۱
۱۰۰ سری لانکا ۱۳،۸۹۷
۱۰۱ آفریقای جنوبی ۱۳،۷۵۴
۱۰۲ پاراگوئه ۱۳،۵۸۴
۱۰۳ تونس ۱۲،۶۶۱
۱۰۴ سنت وینسنت و گرنادین ها ۱۲۴۵۴
۱۰۵ کوزوو ۱۲،۳۲۲
۱۰۶ گرجستان ۱۲،۲۲۷
۱۰۷ فیجی ۱۲،۱۴۷
۱۰۸ دومینیکا ۱۲،۰۰۸
۱۰۹ اکوادور ۱۱،۷۴۲
۱۱۰ ناميبيا ۱۱،۲۶۶
۱۱۱ اسواتینی ۱۱،۱۶۰
۱۱۲ ارمنستان ۱۰،۸۶۶
۱۱۳ بوتان ۹۸۷۶
۱۱۴ اوکراین ۹،۷۷۴
۱۱۵ جامائیکا ۹،۶۹۲
۱۱۶ اردن ۹،۶۴۹
۱۱۷ فیلیپین ۹،۴۷۱
۱۱۸ لیبی ۹۳۵۸
۱۱۹ مراکش ۹،۲۳۵
۱۲۰ گویان ۹،۰۹۴
۱۲۱ ازبکستان ۹۰۰۰
۱۲۲ نائورو ۸۹۹۹
۱۲۳ گواتمالا ۸۷۰۵
۱۲۴ بلیز ۸،۶۶۴
۱۲۵ هند ۸۳۷۸
۱۲۶ السالوادور ۸،۳۱۳
۱۲۷ بولیوی ۸۱۷۲
۱۲۸ Lao PDR ۸۱۱۰
۱۲۹ ویتنام ۸،۰۶۶
۱۳۰ کابو ورده ۷،۷۲۹
۱۳۱ مولداوی ۷۷۰۳
۱۳۲ جمهوری کنگو ۷۱۷۴
۱۳۳ غنا ۶،۹۵۶
۱۳۴ آنگولا ۶،۷۵۲
۱۳۵ میانمار ۶۷۰۷
۱۳۶ تونگا ۶،۴۸۶
۱۳۷ ساموآ ۶۱۵۲
۱۳۸ نیجریه ۶،۰۵۴
۱۳۹ پاکستان ۵،۸۷۲
۱۴۰ جیبوتی ۵،۵۶۸
۱۴۱ هندوراس ۵۳۹۵
۱۴۲ نیکاراگوئه ۵۲۹۰
۱۴۳ تیمور-لسته ۵،۲۵۴
۱۴۴ بنگلادش ۵۰۲۸
۱۴۵ موریتانی ۴۸۸۱
۱۴۶ کامبوج ۴،۶۶۴
۱۴۷ ساحل عاج ۴۴۵۷
۱۴۸ تووالو ۴،۲۷۷
۱۴۹ زامبیا ۴،۱۴۸
۱۵۰ سودان ۴،۰۷۲
۱۵۱ جمهوری قرقیزستان ۴،۰۵۶
۱۵۲ پاپوآ گینه نو ۳،۹۸۳
۱۵۳ کامرون ۳،۹۵۵
۱۵۴ کنیا ۳،۸۷۵
۱۵۵ جزایر مارشال ۳،۸۶۸
۱۵۶ سنگال ۳،۸۵۳
۱۵۷ لسوتو ۳،۶۱۴
۱۵۸ تاجیکستان ۳،۵۸۹
۱۵۹ میکرونزی ۳،۵۶۲
۱۶۰ بنین ۳،۴۴۶
۱۶۱ تانزانیا ۳۴۰۲
۱۶۲ سائو تومه و پرنسیپ ۳،۳۸۷
۱۶۳ نپال ۳،۳۱۸
۱۶۴ وانواتا ۲،۹۵۷
۱۶۵ کومور ۲۷۹۹
۱۶۶ گامبیا ۲۷۴۶
۱۶۷ زیمبابوه ۲،۷۰۲
۱۶۸ اوگاندا ۲۶۳۱
۱۶۹ اتیوپی ۲۵۱۱
۱۷۰ چاد ۲۴۸۰
۱۷۱ مالی ۲،۴۷۱
۱۷۲ رواندا ۲،۴۵۲
۱۷۳ گینه ۲،۴۴۱
۱۷۴ جزایر سلیمان ۲،۳۰۳
۱۷۵ یمن ۲،۲۸۰
۱۷۶ کیریباتی ۲،۱۳۸
۱۷۷ افغانستان ۲۰۹۵
۱۷۸ بورکینافاسو ۲،۰۷۷
۱۷۹ گینه بیسائو ۲،۰۱۹
۱۸۰ هائیتی ۱،۸۷۸
۱۸۱ رفتن ۱۸۲۶
۱۸۲ ماداگاسکار ۱،۶۹۹
۱۸۳ سیرا لئون ۱،۶۹۰
۱۸۴ سودان جنوبی ۱۶۰۲
۱۸۵ لیبریا ۱۴۱۴
۱۸۶ موزامبیک ۱،۳۰۳
۱۸۷ مالاوی ۱،۲۴۰
۱۸۸ نیجر ۱،۱۰۶
۱۸۹ اریتره ۱۰۶۰
۱۹۰ جمهوری دموکراتیک کنگو ۸۴۹
۱۹۱ جمهوری آفریقای مرکزی ۸۲۳
۱۹۲ بوروندی ۷۲۷

نتیجه­‌گیری

برای اینکه بتوان به شیوه‌ه­ای درستی عملکرد اقتصادی کشورها را سنجید و آن­‌ها را از نظر اقتصادی و میزان ثروت با یکدیگر مقایسه کرد از شاخص تولید ناخالص داخلی استفاده می‌کنند. سنجیدن میزان تولید ناخالص داخلی یک کشور یکی از بهترین راه‌های موجود حال حاضر برای سنجیدن اقتصاد پولدارترین کشور جهان است.

در واقع این شاخص برای ما خروجی اقتصادی هر کشور را محاسبه کرده و به ما این فرصت را می‌دهد تا موقعیت اقتصادی و توان مالی آن کشور را با سایر کشورها مقایسه نماییم. در این مقاله سعی کردیم تا غنی­‌ترین کشورهای جهان در سال ۲۰۲۳ را به شما معرفی نماییم. همچنین با ارائه جدول تولید ناخالص داخلی تمام کشورها پولدارترین کشورهای جهان آنها را به ترتیب گفته شده برای­تان مشخص نمودیم.

سوالات متداول:

 
۱. چند مورد از ثروتمندترین کشورهای جهان را نام ببرید؟
  • قطر
  • ماکائو
  • لوکزامبورگ
  • سنگاپور

۲. یکی از راه های شناخت کشورهای ثروتمند جهان چیست؟
برای شناخت و بررسی عملکرد کشورهای ثروتمند جهان باید به میزان تولیدات ناخالص داخلی اشاره کرد. این مورد اطلاعات کافی از این موضوع در اختیار ما قرار می دهد.

۳. تولیدات ناخالص چند کشور را نام ببرید؟

  • آمریکا ۲۱.۴۴ تریلیون دلار
  • چین ۲۷.۳۱ تریلیون دلار
  • ژاپن ۵.۷۵ تریلیون دلار



تاریخ: جمعه 15 دی 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

خلاقیت و نوآوری در کسب و کار ، تکنیک های خلاقیت در کار

خلاقیت در کسب و کار به‌عنوان یکی از عوامل اساسی در دنیای اقتصاد بسیار اهمیت دارد. ازآنجایی‌که امروزه مشتریان انتظار دارند محصولات یا خدمات متفاوتی را تجربه کنند، خلاقیت یک ابزار مهم و حیاتی در این امر است. در دنیای امروز که رقابت تنگاتنگ و تغییرات سریع اتفاق می‌افتد، توانایی نوآوری و ایجاد ایده‌های جدید، به یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت تبدیل شده است.

ازاین‌رو، موضوع خلاقیت در کسب و کار به‌عنوان یک مبحث حیاتی موردتوجه قرار گرفته و سازمان‌ها و کارآفرینان نیاز دارند از این توانمندی استفاده کرده تا بتوانند در بازار رقابتی به رشد و برتری دست یابند. در ادامه این بخش قصد داریم به بررسی اهمیت خلاقیت در کسب و کار و رویکردهای آن بپردازیم. اگر شما هم قصد دارید با خلاقیتی متفاوت به کسب و کار خود رونق ببخشید، تا پایان این بخش با ما همراه شوید

خلاقیت چیست؟

خلاقیت یک فرآیند ذهنی و ادراکی محسوب می‌شود که به افراد و سازمان‌ها امکان می‌دهد تا ایده‌ها، مفاهیم، و راهکارهای نوین خود را ایجاد، توسعه و به کار بگیرند. این فرآیند خلاقانه شامل توانایی تفکر خارج از الگوهای معمول، ترکیب اطلاعات مختلف به شکل‌های امروزی و ایجاد ارتباطات می‌شود.

در واقع خلاقیت به‌عنوان یکی از ویژگی‌های انسانی، افراد را قادر می‌سازد تا در مواجهه با مسائل مربوط به کسب و کار، راه‌حل‌های خلاقانه‌ای پیدا کنند. همچنین، خلاقیت در بیزینس به افراد این اجازه را می‌دهد تا مرزهای موجود را شکسته و به دنبال راهکارهای بهتر و نوآورانه بگردند.

خلاقیت در کسب و کار چیست؟

خلاقیت در کسب و کار به تفکر نوآورانه و ایجاد راهکارهای نوین و به‌روز اشاره دارد. این مفهوم تنها به تولید ایده‌ها و محصولات جدید محدود نمی‌شود، بلکه به توسعه فرآیندها، بهبود استراتژی‌ها و افزایش انگیزه کارکنان نیز می‌پردازد. خلاقیت در کسب و کار به‌عنوان یک ابزار استراتژیک کمک می‌کند تا در مواجهه با چالش‌ها و تغییرات مداوم در بازار به عملکرد برتری دست یافت.

خصوصیات و ویژگی‌های مهم خلاقیت در کسب و کار شامل موارد زیر می‌شوند:

  • ایجاد ایده‌های نوین:

خلاقیت به تولید ایده‌های تازه و نوین منجر شده که می‌توانند به حل مسائل موجود پرداخته و راهکاری متفاوت ارائه کنند.

  • رقابت‌پذیری:

از طریق خلاقیت، کسب و کارها می‌توانند در بازار رقابتی نفوذ پیدا کرده و روزبه‌روز پیشرفت و رشد چشمگیری داشته باشند.

  • تطابق با تغییرات:

کسب و کارهایی که خلاقیت را ترویج می‌کنند، باعث ایجاد بهترین پاسخ به تغییرات محیطی و بازاری ارائه می‌دهند.

  • حل سریع مشکل:

تفکر خلاق برای حل مشکلات کسب و کار امری بسیار ضروری است. این مهارت باعث می‌شود تا افراد بتوانند فرصت‌‌ها را غنیمت شمرده و به دنبال راه‌حل مشکلات باشند. همچنین کمک می‌کند تا مشکلات پیش‌آمده را از منظر دیگری ببینند. بدین ترتیب می‌توانند از قوه تخیل خود رویکردهای نوآورانه‌ای را ارائه دهند.

اهمیت نوآوری و خلاقیت در کسب و کار

نوآوری و خلاقیت اهمیت بسیار زیادی در کسب و کار دارند و به‌عنوان یکی از عوامل کلیدی برای موفقیت در کسب و کار تلقی می‌شوند. از اهمیت نوآوری در کسب و کار می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • ایجاد فضای رقابتی:

کسب و کارهایی که توانایی نوآوری و خلاقیت دارند، می‌توانند به‌راحتی از رقبای خود پیشی گرفته و پیشرفت کنند. ایده‌های جدید و نوآورانه به‌عنوان یک وجه تمایز در مقایسه با دیگر کسب و کارها نقش اساسی را ایفا می‌کنند.

  • مقابله با تغییرات:

دنیای کسب و کار مداوم تغییر می‌کند و کسب و کارهای نوآور و خلاق می‌توانند به بهترین شکل ممکن با  تغییرات محیطی و بازاری سازگار شوند. همچنین می‌توانند به‌سرعت به تغییرات پاسخ داده و پایداری و بهره‌وری خود را حفظ کنند.

  • رضایت مشتریان:

ارائه خدمات و محصولات نوآورانه معمولاً به مشتریان تجربه بهتری از تعامل با کسب و کارها ارائه می‌دهند که این می‌تواند رضایت مشتریان را افزایش داده و باعث بازگشت آن‌ها به سازمان شود.

عوامل مؤثر در خلاقیت و نوآوری در کسب و کار چیست؟

نوآوری و خلاقیت در کسب و کار به عوامل متنوعی بستگی دارد. برخی افراد تصور می‌کنند خلاقیت و ایده‌پردازی یک استعداد شخصی به شمار می‌رود که ممکن است در یک فرد وجود داشته‌ باشد و فرد دیگری از این استعداد بی‌بهره باشد. جدا از این تصورات می‌توان وجود خلاقیت و نوآوری را به دو دسته کلی تقسیم‌بندی کرد.

عوامل درونی یا فردی در نوآوری:

  • ویژگی‌های شخصی مانند تلاش و پشتکار درباره مسائل می‌تواند منجر به خلاقیت شود.
  • دانش و تخصص افراد تأثیر زیادی در خلاقیت و نوآوری دارد، به شرطی که کسب و کارها از افراد متخصص در رشته‌ی خود استفاده کنند.
  • توجه به مسائل گوناگون می‌تواند بر ایجاد نوآوری در بیزینس اثر بگذارد. معمولاً افراد جزئی‌نگر بهتر می‌توانند فرصت‌ها را شناسایی کرده و از آن برای خلق ایده استفاده کنند.
  • میزان شوق و انگیزه افراد در ایده‌پردازی‌ها نقش اساسی ایفا می‌کنند.

عوامل اجتماعی و بیرونی و اجتماعی در نوآوری در کسب و کار:

  • آزادی زمان به افراد این فرصت را می‌دهد که به مسائل اطراف خود توجه کرده و حتی برای حل آن‌ها به خلق ایده بپردازند.
  • آماده‌سازی شرایط نیز می‌تواند بر میزان خلاقیت در کسب و کار تأثیر بسزایی بگذارد. این شرایط می‌تواند شامل شرایط اقتصادی، سیاسی یا محیطی جامعه باشد.
  • تشویق کارکنان و کارمندان در یک محیط کسب و کار می‌تواند باعث افزایش نوآوری و خلاقیت شود.
  • فشار و تأکید نیز بر افزایش خلاقیت در کسب و کار افراد تأثیر می‌گذارد. معمولاً اکثر فکرهای ناب در شرایط سخت به ذهن می‌رسد که حتی ممکن است به ایجاد ایده‌های نو منجر شود.

تکنیک های خلاقیت در کسب و کار

بهترین تکنیک‌های خلاقیت در کسب و کار عبارت‌اند از:

تکنیک اسکمپر (SCAMPER)

تکنیک اسکمپر یکی از ابزارهای خلاقیت است که برای تولید ایده‌های نوآورانه و بهبود مسائل مختلف در کسب و کار و زندگی مورداستفاده قرار می‌گیرد. این تکنیک به شما کمک می‌کند با استفاده از سؤالات استنباطی، مسائل را از زوایای مختلف بررسی کنید و راهکارهای نوآورانه‌تری بیابید.

تکنیک طراحی استوری‌بورد (storyboard)

تکنیک طراحی استوری‌بورد به‌عنوان یک ابزار خلاقیت در کسب و کار می‌تواند بسیار مؤثر باشد. در واقع، استفاده از این تکنیک می‌تواند در ایجاد و بهبود محصولات و خدمات و توسعه استراتژی‌های بازاریابی به مخاطبان کمک کند. همچنین اعضای تیم با مشارکت در ایجاد و توضیح استوری‌بورد، به‌مرور بهترین راه‌حل‌ها را پیدا کرده و در تلاش برای دستیابی به اهداف مشترک با هم همکاری می‌کنند.

تکنیک نقشه‌ی ذهنی (Mind Mapping)

تکنیک نقشه‌ی ذهنی یک ابزار قدرتمند در خلاقیت کسب و کار است که برای تفکر، برنامه‌ریزی، حل مسائل، و ایجاد ایده‌های نوآورانه مورداستفاده قرار می‌گیرد. این تکنیک از یک طراحی گرافیکی به‌عنوان نقشه‌ی ذهنی استفاده می‌کند تا ایده‌ها، مفاهیم، اطلاعات و مسائل مربوط را به‌صورت دیداری و سلسله‌مراتبی نمایش ‌دهد.

تکنیک طوفان فکری (Brain Storming)

تکنیک طوفان فکری به‌عنوان یکی از ابزار‌های مهم در خلاقیت کسب و کار شناخته می‌شود. این تکنیک به تیم‌ها و گروه‌ها کمک می‌کند تا باعث ایجاد ایده‌های نوآورانه شوند، مشکلات را حل کنند و به افکار خلاقانه دست پیدا کنند. همچنین به افراد اجازه می‌دهد تا به‌صورت آزاد و بدون انتقاد ایده‌های خود را ارائه دهند. این ایده‌پردازی آزاد باعث تولید ایده‌های فراوان و متنوع می‌شود.

خلاقیت و تغییر در کسب و کار چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟

خلاقیت و تغییر در کسب و کار دو مفهوم متفاوت هستند که در ادامه به بررسی این دو مفهوم پرداخته شده است:

خلاقیت در کسب و کار به معنی ایجاد یک‌سری راهکارها و ایده‌ها در محیط کسب و کار است. این توانایی می‌تواند به تفکر خلاقانه، تولید ایده‌های جدید و بهبود فرآیندها بپردازد. در واقع، خلاقیت در کسب و کار به ایجاد راهکارهایی متفاوت و نوآورانه برای مواجهه با چالش‌ها، بهبود کارایی، تحقیق و توسعه در کسب کار و تغییرات در بازار اشاره دارد.

اما تغییر در کسب و کار به معنای ایجاد تحولات، تغییرات، یا تغییراتی در ساختار، عملکرد، رویه‌ها، فرآیندها، محصولات، خدمات، یا استراتژی‌های در چرخه کسب و کار است. این تغییرات ممکن است به‌منظور بهبود عملکرد و رشد کسب و کار ایجاد شوند یا به‌عنوان پاسخ به تغییرات در محیط خارجی و بازار اعمال شوند. البته تغییر در کسب و کار می‌تواند به‌منظور پیشرفت، رقابت‌پذیری و پاسخ به چالش‌ها و فرصت‌های متغیر هم انجام گیرد که توانایی مدیریت تغییر به‌عنوان یک مهارت کلیدی محسوب می‌شود.

سخن پایانی

خلاقیت در کسب و کار یکی از عوامل مهمی است که می‌تواند موجب رشد، توسعه و پیشرفت کسب و کارها شود. ازآنجایی‌که دنیای کسب و کار متغیر و پویاست، توانایی تولید ایده‌های نوآورانه و تغییر رویه‌ها ضروری است. باتوجه‌ به اهمیت خلاقیت در کسب و کار، مهم است که سازمان‌ها خلاقیت را ترویج داده و به کارکنان خود فرصت دهند تا ایده‌های خود را به اشتراک بگذارند.

درواقع خلاقیت می‌تواند به مشکلاتی که در مسیر پیشرفت قرار می‌گیرند، پاسخ داده و به رقابت در بازار کمک کند. همچنین، به یاد داشته باشید که خلاقیت نیاز به زمان، تمرین و ایمان به توانایی‌های خود دارد. پس، بعد از هر شکست، فراموش نکنید که یاد بگیرید و دوباره تلاش کنید. خلاقیت در کسب و کار می‌تواند به شما در رسیدن به موفقیت‌هایی بی‌پایان کمک کند.

سؤالات متداول

۱- خلاقیت چیست و چرا در کسب و کار مهم است؟

خلاقیت به توانایی ایجاد ایده‌ها و راهکارهای نوآورانه اشاره دارد. در کسب و کار، این توانایی به ایجاد راهکارهای جدید، بهبود فرآیندها، تولید محصولات و خدمات نوآورانه، و تطابق با تغییرات بازار کمک می‌کند.

۲- چگونه می‌توان ایده‌های خلاقانه برای کسب و کار ایجاد کرد؟

استفاده از تکنیک‌های خلاقیت مانند طوفان فکری، طراحی استوری‌بورد، یا نقشه‌ی ذهنی می‌تواند به ایجاد ایده‌های خلاقانه کمک کند. همچنین، تشویق به تفکر خارج از چهارچوب اولیه می‌تواند موجب ایجاد ایده‌های نوآورانه شود.

 



تاریخ: جمعه 15 دی 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

بررسی تفاوت های اصلی بین مدیریت و رهبری

تفاوت مدیریت و رهبری یکی از مهم‌ترین چیزهایی است که برای انتخاب سردمدار یک مجموعه اهمیت دارد. این که فعالیت‌های گروه در چه راستایی است، در انتخاب آن فرد و گرایشات به سمت یک مدیر موفق یا یک رهبر موفق بودن تأثیر دارد.

بین رهبران و مدیران کدام یک مناسب کسب و کارها و جنگ در بازار سرمایه داری هستند؟ یا ویژگی‌های شخصیتی یک رهبر برای هدایت یک گروه با اهداف بلند مدت مناسب‌تر است یا ویژگی‌های شخصیتی یک مدیر اهمیت بیشتری برای این موضوع دارد؟ اگر شما هم می‌خواهید تفاوت بین مدیریت و رهبری و هم چنین شایستگی هر کدام را در مکان‌های مختلف بشناسید، در ادامه همراه ما باشید.

تعریف رهبری

برای این که بفهمید تفاوت مدیریت و رهبری در چیست؟ ابتدا باید تعریف هر کدام را بدانید. رهبری توانایی الهام بخشیدن، هدایت و تأثیرگذاری بر دیگران به سوی یک هدف مشترک است. اعمال یک رهبر معمولاً شامل تعیین جهتی روشن و واضح، تصمیم گیری، ایجاد انگیزه و توانمندسازی اعضای تیم و ایجاد یک محیط کاری مثبت و سازنده است.

رهبری مؤثر مستلزم ترکیبی از مهارت‌ها، ویژگی‌ها و رفتارهایی است و یک رهبر دیگران را به طور مؤثر و برادرانه مدیریت کرده و به سوی موفقیت سوق می‌دهد. هر رهبری دارای یک‌سری از ویژگی‌های شخصیتی است که در ادامه به آن می‌پردازیم.

ویژگی‌های شخصیتی رهبر چیست؟

برای درک بهتر تفاوت مدیریت و رهبری بهتر است با ویژگی‌های هر دو آشنا شوید. بر اساس مطالعات و تحقیقات انجام شده و نگاه به رهبران حاضر یا فقید در جهان، برخی از ویژگی‌های شخصیتی رایج یک رهبر موارد زیر هستند.

  • اعتماد به نفس: یک رهبر خوب به توانایی‌ها و تصمیمات خود اطمینان دارد. و ترسی از شکست خوردن تصمیماتش ندارد، اگر هم داشته باشد در ظاهر نشان نمی‌دهد.
  • رؤیا گرا: یک رهبر چشم انداز روشنی از آنچه که می‌خواهند به دست آورند، دارد. به طور کلی رهبری که رؤیا پردازی نکند، رهبر نیست.
  • همدلی: یک رهبر نیازها و احساسات اعضای گروه خود را درک می‌کند و به آنها اهمیت می‌دهد. به نوعی رهبران شبیه برادر افراد گروه خود هستند.
  • صداقت: یک رهبر در اعمال و تصمیمات خود صادق و شفاف است، زیرا رهبری که این‌گونه نباشد قابل اعتماد نیست. یک رهبر بدون اعتماد اعضای گروه خودش، هیچ ارزشی نخواهد داشت.
  • قاطعیت و کاریزما: یک رهبر قادر به تصمیم گیری سریع و مؤثر است و زمانی که تصمیم می‌گیرد، حرفی رو حرفش زده نمی‌شود زیرا دارای شخصیت کاریزماتیک است. رهبر از سمت دیگران بدون هیچ اجباری، مورد پذیرش قرار می گیرد.
  • انطباق پذیری: یک رهبر انعطاف پذیر است و می‌تواند خود را با شرایط در حال تغییر وفق دهد. به طور کلی رهبران کسانی هستند که اولین نفر وارد گود می‌شوند و آخرین نفر از صحنه خارج می‌شوند؛ بنابراین باید از همه منعطف‌تر و قوی‌تر باشند.
  • مسئولیت پذیری: یک رهبر مسئولیت اعمال و تصمیمات خود را بر عهده می‌گیرد. همان‌طور که گفته شد رهبر باید با اعتماد به نفس تصمیمات خود را بگیرد، اما زمانی که شکست خورد، نیز باید اشتباه خود را بپذیرد نه این که مشکلات را گردن اعضای گروه بیندازد.
  • مهارت‌های ارتباطی و همدلی: یک رهبر قادر است به طور مؤثر با دیگران ارتباط برقرار کند و درد اعضای گروه را بفهمد، با آن‌ها بخندد و با آن‌ها گریه کند. شاید بزرگ‌ترین تفاوت مدیریت و رهبری همین مورد باشد.

 

تعریف مدیریت

مدیریت فرایند برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل منابع (مانند افراد، امور مالی و مواد) برای دستیابی به اهداف و مقاصد سازمانی است. اعمال یک مدیر شامل هماهنگی و نظارت بر کار دیگران، حصول اطمینان از تکمیل کادر و تصمیم گیری‌هایی که عملکرد و بهره وری را بهینه می‌کند، است.

برای یک مدیریت مؤثر لازم است که مدیر، مجموعه ای از مهارت‌ها از جمله حل مسئله، تصمیم گیری و تفکر استراتژیک را داشته باشد. در ادامه تمام ویژگی‌هایی را که یک مدیر باید داشته باشد را شرح می‌دهیم.

ویژگی‌های شخصیتی مدیر چیست؟

ویژگی‌ها یک رهبر را شناختید، حال برای درک بهتر تفاوت مدیریت و رهبری بهتر است ویژگی‌های یک مدیر خوب را نیز بشناسید. در حال حاضر مدیران نمونه و موفق زیادی وجود دارند که همه آن‌ها دارای یک سری ویژگی‌ها هستند که در ادامه بیان می‌شود.

  • ارتباط: مهارت‌های ارتباطی خوب برای یک مدیر برای انتقال ایده‌ها، اهداف و انتظارات به تیمش ضروری است.
  • سازگاری: از ویژگی‌هایی که مدیر و رهبر هر دو باید داشته باشند. یک مدیر خوب، کسی است که خود را با شرایط در حال تغییر وفق دهد
  • مهارت‌های سازمانی: یک مدیر باید دارای مهارت‌های سازمانی عالی برای مدیریت مؤثر تیم و پروژه‌های خود باشد. حل مسئله: مدیر خوب باید قادر به شناسایی مشکلات و ارائه راه حل‌های مؤثر باشد تا شرکت برشکست نشود.
  • همدلی: همانطور که گفته شد ارتباط نزدیک و همدلی بزرگ‌ترین تفاوت مدیریت و رهبری است، اما مدیر هم می‌تواند این ویژگی را داشته باشد. ویژگی که شاید زیاد برای یک مدیر نیاز نباشد، اما این ویژگی‌ها می‌تواند مدیر را از دیگر رؤسا متمایز کند و این باعث می‌شود افراد با عشق بیشتری برای ایشان کار کنند. در نتیجه مدیر باید بتواند
  • نیازها و نگرانی‌های اعضای تیم خود را درک کند و با آنها ارتباط برقرار کند.
  • اعتماد به نفس: از آن دست ویژگی‌هایی که برای هر انسانی چه به عنوان رهبر و چه به عنوان مدیر نیاز است و مدیر خوب باید اعتماد به نفس داشته باشد.
  • خلاقیت: یک مدیر باید در یافتن راه حل‌ها و رویکردهای جدید برای مشکلات خلاق و مبتکر باشد، طوری که دیگر کارمندان به او و راهکارهایش افتخار کنند.

مهم‌ترین تفاوت‌های رهبری و مدیریت

باوجوداینکه فرق مدیر و رهبر کم نیست، اما رهبری و مدیریت اغلب به جای یکدیگر مورد استفاده قرار می‌گیرند، آنها دو مفهوم مجزا با نقش‌ها و عملکردهای متفاوت در یک سازمان هستند. به طور کلی، رهبری و مدیریت عملکردهای مکملی هستند که برای موفقیت هر سازمانی ضروری هستند.

در حالی که رهبری الهام بخش افراد برای دستیابی به یک چشم انداز یا دور اندیشی مشترک است، مدیریت تضمین می‌کند که از منابع به طور مؤثر برای دستیابی به اهداف خاص استفاده خواهد کرد. در ادامه مهم‌ترین عوامل تفاوت مدیریت و رهبری بیان شده است.

فرق در هدف گذاری بین مدیریت و رهبری

مدیریت بر تعیین اهداف مشخص، قابل اندازه گیری (مدت زمان مشخص)، قابل دستیابی، واقع‌بینانه و محدود به زمان متمرکز است که با استراتژی کلی سازمان همسو باشد. این اهداف اغلب با بهبود کارایی، بهره وری و سودآوری مرتبط هستند. از سوی دیگر، رهبری بر ایجاد چشم‌اندازی گسترده‌تر تمرکز می‌کند که الهام‌بخش و برانگیختن افراد برای کار در جهت یک هدف مشترک است.

اهداف تعیین شده توسط رهبران اغلب ماهیت بلندمدت و استراتژیک دارند و هدف آنها ایجاد تأثیر مثبت بر جامعه یا محیط زیست است و همچنین می‌تواند دستیابی به موفقیت مالی باشد.

فرق در نوع نگرش به تغییرات بین مدیریت و رهبری

بحث تخصصی تفاوت مدیریت و رهبری، نوع نگرش آن‌ها به تغییرات است. مدیریت تمایل دارد بر حفظ وضعیت موجود و ایجاد بهبودهای تدریجی در فرایندها و سیستم‌های موجود تمرکز کند. آنها ممکن است در برابر تغییر مقاومت بیشتری داشته باشند و ترجیح دهند به روش‌ها و شیوه‌های اثبات شده و علمی پایبند باشند.

از سوی دیگر، رهبری تغییرات را پذیرفته و نوآوری را تشویق می‌کند. آنها مایل به ریسک و کشف ایده‌های جدید برای رسیدن به اهداف گروه خود هستند. آنها همچنین در پاسخ به تغییرات بازار یا محیط خارجی سازگارتر و انعطاف‌پذیرتر هستند. به طور کلی، در حالی که مدیریت و رهبری هر دو برای موفقیت یک سازمان مهم هستند، رویکردها و اولویت‌های متفاوتی دارند.

فرق بین ریسک پذیری مدیریت و رهبری

تعمیم اینکه رهبران یا مدیران ریسک‌پذیرتر هستند دشوار است، زیرا این امر به فردی که مدیر با رهبر است و رویکرد آنها در تصمیم گیری بستگی دارد. با این حال، به طور کلی، رهبران ممکن است برای دستیابی به هدف‌های گروه خود و ایجاد تأثیر مثبت تمایل بیشتری به ریسک داشته باشند، در حالی که مدیران ممکن است به حداقل رساندن ریسک و به حداکثر رساندن کارایی و سوددهی برایشان اولویت داشته باشد. شاید ریسک پذیر بودن بزرگ‌ترین تفاوت مدیریت و رهبری در مواجهه با شرایط مختلف باشد.

فرق بین دور اندیشی رهبری و مدیریت

رهبران تمایل دارند چشم انداز بلندمدت داشته باشند و روی تصویر بزرگ‌تر تمرکز کنند و صبورتر هستند. در حالی که مدیران تمایل دارند بر اهداف کوتاه مدت و عملیات روزانه تمرکز کنند. به طور کلی جامعه‌ای که رهبران را همراهی می‌کنند، معمولاً اهداف معنوی دارند و رسیدن به هدف‌های معنوی نیازمند صبوری و دید بلندمدت است، اما مدیران و کارکنانشان، ماموریت و اهداف مالی دارند و پله‌پله و به سرعت به آن‌ها باید برسند.

رهبری یا مدیریت کدام بهتر است؟

رهبری یا مدیریت، به نوعی دیگر management یا leadership سؤالی که جواب آن بسیار سخت است و به تفاوت مدیریت و رهبری برمی‌گردد، همچنین پس از بررسی‌های بسیار زیاد  جواب دقیقی برای آن وجود ندارد. اما می‌توان بسته به حرفه‌ای که قرار است در آن فعالیتی انجام می‌شود، انتخاب کرد که بین مدیر و رهبر کدام یک برای آن حرفه مناسب‌تر است. اگر فعالیت‌ها  قرار است به مادیات ختم شود و حرفه قرار است در بازار سرمایه داری بجنگد، کار نیازمند مدیریت است.

اما در سمت مقابل زمانی که قرار است فعالیت‌هایی معنوی انجام شوند و افراد گروه یا فرقه قرار است ذهنیت درست و جامعی را جا بیندازند، این فعالیت‌ها نیازمند به یک رهبر است. به طور کلی در بیشتر مواقع باید فردی که همه کاره است تلفیقی از رهبر و یک مدیر باشد، فقط وابسته به شرایط بعضی اوقات به سمت ویژگی‌های شخصیتی یک رهبر سوق پیدا کند و گاهی اوقات به سمت ویژگی‌های شخصیتی یک مدیر پیش برود.

سوالات متداول

  1. اصلی‌ترین تفاوت مدیریت و رهبری در چیست؟

رهبر بیشتر بر روی جنبه‌ی روانی و روحیه سازمانی تمرکز دارد و تمایل به اهداف بلند مدت و تغییرات گسترده دارد؛ در حالی‌که مدیر با تکیه بر ظرفیت‌ها، به اهداف کوتاه‌مدت‌تر تمرکز دارد. روی هم رفته شاید بتوان گفت، کاریزمای بیشتری نسبت به مدیران دارند.

  1. وجود یک رهبر برای یک مجموعه سودمندتر است یا یک مدیر؟

برای ایجاد یک نگرش و تغییرات بنیادی، شاید شخصیت یک رهبر مفیدتر باشد؛ اما برای پیشبرد یک شرکت و مجموعه با تعدد کارمندان و مشتری‌ها، وجود یک مدیر با برنامه‌ریزی دقیق، می‌تواند اهمیت بیشتری داشته باشد. با این حال، پاسخ به این سوال چندان مشخص نیست و به شخصیت مدیر یا رهبر مربوطه و اهداف و وضعیت آن مجموعه دارد.




تاریخ: پنج شنبه 14 دی 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مفهوم روانشناسی فروش و اهداف و تکنیک های روانشناسی فروش

زمانی که صحبت از ارتباط بین افراد است، روانشناسی اولین چیزی است که به ذهن خطور می‌کند و می‌تواند کیفیت ارتباط بین افراد را افزایش دهد. این موضوع که شما سال‌های زیادی در فروش سابقه و تجربه دارید، یا برای به دست آوردن مشتریان جدید انرژی صرف کرده‌‌اید یا زمان گذاشته‌‌اید، همه‌ی نکات موفقیت در فروش نخواهد بود. بعضی مواقع مشتریان شما نزدیک است که محصول یا کالایی را بخرند اما شما نمی‌توانید آن مشتری را جذب کنید و با او قرار‌داد ببندید. در این مواقع برای این‌که در حرفه خود موفق باشید، از تکنیک‌های روانشناسی در فروش استفاده کنید.

شما با فراگیری اصول روانشناسی فروش حرفه ای می‌توانید تعداد مشری‌های خود را افزایش دهید و آمار فروش خود را بالا ببرید.

آشنایی با مفهوم روانشناسی فروش

در پاسخ به سوال روانشناسی فروش چیست؟ باید گفت: این روانشناسی، دانشی است که برای فروش محصولات و خدمات خاص، روح و روان بازار مقصد را بررسی می‌کند؛ یعنی شما به دنبال متقاعد کردن مشتری برای خرید محصول خود نباشید بلکه شیوه‌‌های بازاریابی را بر اساس نیاز و خواسته مشتری تنظیم کنید.

روانشناسی موفقیت درفروش به رابطه مشتری با محصول و فروشنده و احساسات مشتری در زمان خرید مرتبط است. هر مشتری در زمان خرید شیوه خاصی را به کار می‌برد و روانشناسی فروش حرفه ای به مطالعه این روش‌ها می‌پردازد و تکنیک‌های بازاریابی را بر اساس این روش‌ها تنظیم می‌کند.

روانشناسی فروش برای مدیریت فروش

هر تیم فروشی را یک مدیر هدایت می‌کند. در روانشناسی مدیریت فروش، نقش مدیراز نظر روانشناسی در روند فروش مورد تحقیق و بررسی قرار می‌گیرد. یکی از موضوعاتی که باعث پیوند بین انسان‌ها می شود اعتماد است و پیوندی بسیار متزلزل و شکننده است.

در نقش یک مدیر فروشی که در کار خود موفق است نوع کارکرد شما باید به‌گونه‌ای باشد که تیم فروش و کارشناسان فروش به شما اعتماد کنند و موانعی که روند فروش را مختل می‌کنند را به شما اطلاع دهند.

در روانشناسی فروش حرفه‌ای یک مدیر موفق باید ملاک‌هایی را در نظر بگیرد و به وسیله این ملاک‌ها، فعل و رفتار کارشناسان فروش را بررسی کند. سپس یافته‌های خود را با آن‌ها در میان بگذارد. وقتی در مورد ملاک‌های کارکرد صحبت می‌شود شفافیت بهترین راهکار است.

بررسی و پایش، باعث کوشش بیشتر کارشناسان فروش می‌شود و مشخص می‌کند که شما چه توقعی از آن‌ها دارید.

روانشناسی فروش برای فروشندگان

کدام عوامل و خصوصیات روانشناختی یک فروشنده را در حرفه خود موفق می‌کند؟ کدام فوت و فن فروشندگی را استفاده کنیم؟ یا به بیان دیگر، روانشناسی فروشندگی برای موفقیت چه خصوصیت یا ویژگی را لازم و مهم می‌داند؟

  • قدرت همدلی کردن
  • کنجکاوی کردن و یک شنونده خوب بودن
  • درک کردن موقعیت و شرایط دیگران
  • قدرت استنباط کردن
  • ارتباط مفید
  • صبور بودن
  • توانایی حل مشکل
  • شناخت از خود
  • تعادل عاطفی داشتن
  • هوش هیجانی بالا

اگر شما در کار فروش متخصص هستید یا مبتدی، چندان اهمیت ندارد؛ زیرا شما باید فکر مشتری را بخوانید و از درون او مطلع باشید. اگر با روانشناسی فروش آشنایی داشته‌ باشید می‌توانید آمار فروش خود را بالا ببرید‌.

بسیاری از افرادی که حرفه آن‌ها فروشندگی و بازاریابی است، اشخاصی را که در حوزه فروش موفق هستند را الگوی خود قرار می‌دهند وسعی می‌کنند ازالفاظی استفاده کنند که مشتری بیشتری را جذب کنند. هرچند که فرد این کلمات را تقلید می کند؛ اما به‌کاربردن عین این الفاظ درهمه فروش‌ها درست نیست.

اگر شما با این دانش به خوبی آشنا نباشید و الفاظی را استفاده کنید که مناسب آن موقعیت نباشد تاثیر لازم را نخواهند داشت.

روانشناسی در فروش حرفه‌ای به شما یاد می‌دهد که فروشندگی مانند یک پازل است که اگر همه قطعات آن به خوبی کنار هم قرار نگیرند در فروش موفق نخواهید بود.

اگر فروشنده آگاه نباشد که چه کلامی را در چه موقعیتی به کار ببرد نمی‌تواند مشتری را جذب کند و موفقیتی را در امر فروش به دست نمی‌آورد. یک فروشنده موفق باید ازفکر مشتری آگاه باشد و باید بداند که مشتری تمایل دارد از فروشنده چه چیزی بشنود و این دقیقا چیزی است که در روانشناسی فروش برای فروشندگان، از اهمیت زیادی برخوردار است.

اهداف روانشناسی فروش چیست؟

روانشناسی فروش یعنی چگونه با مشتری صحبت کنید و چگونه با او برخورد کنید. تجزیه و تحلیل رفتار مشتری و آماده کردن ذهن مشتری، به‌گونه‌ای که اعتماد او در فرآیند فروش جلب شود؛ به عبارت دیگر، روانشناسی موفقیت در فروش توضیح می‌دهد که چگونه با مشتری صحبت کنید که شما را حرفه‌ای و قابل اعتماد بداند و در نهایت از شما خرید کند.

روانشناسی فروش حرفه‌ای برای درک روند خرید و ملاک‌های تصمیم گیری مشتری برای خرید، اهمیت زیادی قائل است. اگر حرفه شما فروشندگی است باید رفتار مشتری درموقع خرید را به‌خوبی درک کنید.

فروش بیشتر محصولات و خدمات یکی از علل بهره مندی ما از روانشناسی فروش است. بنابراین بعد از شناخت شخصیت مشتری در فروش و مطلع شدن از نیازمشتری، باید برای جذب مشتری از تکنیک‌های روانشناسی فروش بهره بگیرید.

استفاده از اصول روانشناسی نه تنها در فروش حضوری بلکه در فروش غیر حضوری نیز اهمیت زیادی دارد. به‌طور مثال اگر کارشناس فروش هستید، می‌توانید در ارتباط‌های اولیه و در تماس‌های بعدی با مشتری از نرم افزار CRM استفاده کنید. این روش ساده می‌تواند نرخ جذب مشتری را به‌طور چشمگیری افزایش دهد. برای آشنایی بیشتر با این نرم افزار می توانید مقاله CRM چیست را در دکتر ویز بخوانید.

اهمیت روانشناسی فروش در کسب وکارها

استفاده از شیوه‌های روانشناسی در فروش موضوع مهیجی است. روش‌ها وراه حل‌هایی که در این حوزه نشان داده می‌شود برای هر کسب وکاری لازم و مفید است.

شناخت و آگاهی نسبت به علت‌های روانشناختی موفقیت یا عدم موفقیت در فروش سبب می‌شود که آمار فروش شما زیاد شود و این موضوع که چه محصولی را می‌فروشید یا چه خدماتی ارائه می‌دهید اهمیتی ندارد.

  • ایجاد روابط بهتر با مشتری
    فروشنده‌هایی که نسبت به روانشناسی در فروش آگاهی دارند می‌توانند با مشتری رابطه صمیمانه‌تری داشته باشند. مشتری‌ از فروشنده‌ای که به او احترام می‌گذارد و او را درک می‌کند تشکر می‌کند. اگر مشتری از فروشنده رضایت داشته باشد بیشتر به خرید ترغیب می‌شود.
  • افزایش وفاداری به برند
    روانشناسی موفقیت در فروش باعث جذب مشتری بیشتر برای حرفه‌های مختلف می‌شود. برندی که برای مشتری احترام بیشتری قائل است و به بازخورد او توجه می‌کند مشتری بیشتری برای خود حفظ می‌‌کند.
  • بهبود تلاش‌های بازاریابی
    بازاریابی که شناخت خوبی از روانشناسی دارد، علت تکنیک‌های بازاریابی را می‌فهمد. بازاریاب آشنا به روانشناسی فروش، محتوایی را عرضه می‌کند که مطابقت بیشتری با خواسته‌های مشتری مورد نظرش دارد. این علم راهکارهای بهتری به بازاریاب ارائه می‌دهد که بتواند مخاطب بالقوه را به مشتری بالفعل تبدیل کند.
  • پیشرفت در حرفه بازاریابی و فروش
    این دانش بازاریاب را در حرفه خود ارتقا می‌دهد. این روانشناسی، سبب می‌شود که به بازاریاب مسئولیت‌های رهبری بیشتری سپرده می‌شود؛ در نتیجه بازاریاب موقعیت شغلی بهتری پیدا می‌کند و تجربه بیشتری کسب می‌کند.
  • رشد یک تیم یا شرکت
    کسب وکارهایی که قواعد فروش را به خوبی انجام می‌دهند باعث پیشرفت شرکت خود می‌شوند. تکنیک‌های روانشناختی فروش باعث جدب مشتری جدید و حفظ مشتری قدیمی می‌شود.
  • طراحی راهکارهای فروش بیشتر
    شناخت درست از این نوع روانشناسی به مدیران شرکت‌ها کمک می‌کند که اصول بهتری برای فروش ترسیم کنند.
  • افزایش درآمد شرکت
    مشاغلی که تکنیک‌های روانشناختی فروش را دقیق انجام می‌دهند، سود شرکت خود را افزایش می‌دهند حفظ مشتریان قدیمی و جذب مشتریان جدید، باعث پیشرفت کسب و کار و رشد درآمد آن می‌شود و همین موضوع سودآوری سازمان یا شرکت را زیاد کرده و سبب موفقیت آن می‌شود.

مهمترین اصول روانشناسی فروش چیست؟

این اصول را استاد چالدینی در کتاب Influence که بسیار هم مورد استقبال مخاطبان گرفت، در شش اصل به ‌خوبی توضیح داده است. این اصول، شامل عمل متقابل، اثبات اجتماعی، علاقه و کمیابی، تعهد و اقتدار می‌شود.

  • عمل متقابل

گرایش درونی که در یک فرد به وجود می‌آید تا بتواند محبتی که در حق او شده است را پاسخ دهد.

  • تعهد وثبات

زمانی که ما عقیده و نظری داریم و یا در مورد موضوعی تصمیم می‌گیریم سعی می کنیم مطابق با آن تصمیم، عمل کنیم تا آن را توضیح دهیم.

  • اثبات اجتماعی

زمانی که در مورد موضوعی اطمینان لازم را نداریم نگاه ما به دیگران است تا مسیر درست را تشخیص دهیم و هرچه افراد بیشتری آن مسیر را انتخاب کنند تصور ما این است که آن مسیر، درست است .

  • علاقه‌مندی و محبوبیت

ما افرادی که دوست داریم تایید می کنیم و همچنین دوست داریم، افرادی که به آن‌ها علاقه داریم ما را تایید کنند.

  • قدرت

ما تمایل داریم که بر شرایط اطرافمان مسلط باشیم و بتوانیم اوضاع پیرامون را مدیریت کنیم و اگر توانایی این کار را نداشته باشیم، به افرادی که دانش، مهارت و توانایی لازم را دارند تکیه می کنیم.

  • کمیابی

این اصل توضیح می‌دهد ما همیشه دوست داریم از چیزهایی که منابع محدودی دارند و کمتر در دسترس همگان قرار دارند، مقدار زیادی داشته باشیم.

این شش اصل برپایه مطالعات مبتنی بر شواهد، به وسیله دکتر چالدینی و در نتیجه یک پژوهش میدانی سه ساله کامل در رابطه با آنچه که سبب تغییر رفتارمی‌شود، به دست آمده است.

بهترین و مدرن‌ترین تکنیک‌های روانشناسی فروش

این تکنیک‌ها، بر اساس رفتار مشتری، راه‌حل‌هایی را پیشنهاد می‌کند که خدمات یا محصولات شما، مشتری واقعی خود را بیابد و طرفدار بیشتری پیدا کنند. منظور از تکنیک‌های جدید، راهکارهایی است که هرگز قصد فریب مشتری را ندارند و هرگز به دنبال تقلب نیستند؛ بلکه شناخت درستی از نیاز مشتری دارند و محصول را به‌صورت بهتری معرفی می‌کنند.

همه کسب وکارها، رقیب دارند؛ بنابراین برای این‌که بتوانند موفق باشند باید همیشه از جدیدترین راهکارهای روانشناسی برای فروش بیشتر و جذب مشتری، استفاده کنند تا از بقیه رقبا عقب نمانند.

همه انسان‌ها فکر می کنند که موجود منحصر به فردی هستند؛ اما ساختمان مغز همه ما تقریبا به یک شکل است؛ بنابراین به محرک‌های بیرونی، پاسخ‌های مشابهی می‌دهد؛ در نتیجه راه‌حل‌های روانشناختی بر اساس نقاط ضعف و قوت مغز مشتریان، خدمات و کالاها را به شکلی معرفی می‌کنند که در بازار طرفدار بیشتری به دست آورند.

بعضی از این تکنیک‌ها شامل موارد زیر می‌باشند:

برای مشتریان یک حداقل تعریف کنید

تصور کنید که که مدیر یک سالن زیبایی و پوست هستید. می توانید برای معرفی محصولات و خدمات خود از کاتالوگ استفاد کنید و یا در شبکه‌های اجتماعی تبلیغ کنید. ولی یک حداقل نیز برای مخاطب خود قرار دهید به‌طور مثال به مشتریان خود بگویید که لازم نیست حتما محصول و کالایی را بخرند و می‌توانند به‌‌صورت‌ رایگان از دستگاه آنالیزگر استفاده کنند و نوع پوست خود را تشخیص دهند.

در این حالت مشتری با ذهن راحت‌تری به سالن شما می‌آید همچنین نگران قضاوت شدن هم نیست چون می‌داند لازم نیست حتما خرید کند. البته باید توجه داشته باشید که بعضی از افرادی که اکنون قصد خرید ندارند در آینده ممکن است مشتری شما بشوند.

 

به مشتریان حس ویژه بدهید

دادن حس ویژه به مشتری را با برچسب زدن انجام دهید. همه انسان‌ها دریافت حس ویژه را از مخاطب دوست دارند. اما منظور، یک حس مثبت است.

در حقیقت با زدن برچسب به مشتری هویت جدیدی به او بدهید. به‌طورمثال، خریداران محصولات اپل حس خوبی از داشتن وسایل دیجیتال با برند اپل دارند.

البته شرکت اپل نیز زمانی که محصولات خود را معرفی می‌کند حس ویژه‌ای را به مشتریان خود القا می‌کند. این برند در مخاطبان خود این تصور را ایجاد می کند که آن‌ها مرفه‌تر و باهوش‌تر از خریداران کالاهای اندروید هستند.

لازم نیست که این برچسب به‌صورت مبالغه آمیز باشد ولی باید حس مثبتی را در مشتری ایجاد کند ویک هویت دوست داشتنی را به او انتقال دهد.

به فکر انواع خریداران باشید

همه مشتری‌ها سریع و به‌طور مشابه خرید نمی‌کنند. بعضی از افراد در خرید محتاط هستند و برای هزینه کردن پول خود برنامه‌ریزی دقیقی دارند. برخی از افرادهم خرید را یک سرگرمی می‌دانند و برای خرید کردن زود تصمیم می‌گیرند.

دسته دیگر افراد معمولی هستند که برای خرید نیاز به دلیل منطقی دارند. حجم زیادی از مشتریان از دسته آخر هستند. بهتر است راه‌حل‌های بازاریابی شما به‌گونه‌ای باشد طیف‌های مختلف مشتری را در نظر بگیرد.

افرادی که درخریدکردن، سریع هستند نیازی به راهکار ندارند. افراد معمولی نیازدارند که شما محصول یا خدمات خود را به شکل منطقی به آن‌ها معرفی کنید تا متقاعد شوند که از شما خرید کنند. گروه محتاط در خرید، نیاز به راه‌حل‌های روانشناختی دارند.

اگر شما چند محصول و خدمت را به‌صورت یک پکیج و با قیمت معین به این نوع مشتری ارائه دهید او زودتر راضی می‌شود که از شما خرید کند.

نشان دهید کنترل امور در دست شماست

همه ما به کسب وکارهایی که شرایط خود را بهتر مدیریت می‌کنند اعتماد بیشتری داریم. برای این‌که این موضوع را به مشتریان خود نشان دهید از طریق راه‌های ارتباطی که با مشتریان خود دارید به نقایص محصولات یا خدمات خود اشاره کنید تا مشتری متوجه شود که به امور کسب وکار خود آگاهی دارید همچنین به آن‌ها بگویید که به زودی این مشکلات برطرف‌می‌شود.



سوالات متداول | روانشناسی فروش

۱- روانشناسی فروش به طور کلی به چه معناست؟

روانشناسی فروش دانشی است که روح بازار مقصد را به منظور بهره‌وری بیشتر در فروش بررسی می‌کند؛ به این معنا که شما به دنبال متقاعد کردن مشتری برای خرید محصول خود نباشید بلکه شیوه‌‌های بازاریابی را بر اساس نیاز و خواسته مشتری تنظیم کنید.

۲- کدام عوامل و خصوصیات روانشناختی، باعث موفقیت یک فروشنده در حرفه خود می‌شوند؟

مواردی چون صبور بودن، داشتن علم و مهارت کافی، هوش هیجانی بالا و درک صحیح موقعیت در موفقیت یک فروشنده، تاثیرگذار هستند.




تاریخ: چهار شنبه 13 دی 1402برچسب:فروش , روانشناسی , فروش زیاد,
ارسال توسط پول دوست

شناخت مدیر داخلی ، وظایف مدیریت داخلی در سازمان

مدیر داخلی کیست؟ فردی است که بین کارکنان و مدیران ارشد سازمان ارتباط برقرار می‌کند. درواقع مدیر داخلی هم با مدیران در ارتباط است و سازمان را هماهنگ می‌کند، هم فعالیت کارمندان را زیرنظر دارد، تا اگر خطایی صورت گرفت با تذکر یا گزارش کار به مدیران ارشد، به محیط نظم دهد.

مدیر داخلی هم در امور درون سازمانی نظارت دارد و هم برون سازمانی. امور اجرایی و پیگیری و هماهنگی کارمندان، رسیدگی به درخواست‌ها و انتقال آن‌ها به مدیران ارشد، از وظایف درون سازمانی مدیر داخلی به‌شمار می‌روند. از وظایف برون سازمانی مدیر داخلی می‌توان به ارتباط‌گیری با شرکای تجاری سازمان، برقرار ارتباط با مشتریان، شناسایی و رفع مشکلات، اشاره کرد.

مدیر داخلی چیست؟

مدیر داخلی ناظر بر کارکنان است تا کارها به بهترین نحو انجام گیرد، و اگر خطایی اتفاق بیفتد به مدیر ارشد گزار می‌دهد. او در کنار کارمندان به کار مشغول است و فعالیت آن‌ها را زیرنظر دارد. از دیگر سو با برقراری رابطه با مشتریان به پیشبرد اهداف سازمان کمک می‌کند.

مدیر داخلی درواقع هسته مرکزی هر سازمانی است. هماهنگ‌کننده و سازمان‌دهنده روابط درونی و بیرونی سازمان به‌شمار می‌آید. وجود یک مدیر باتجربه تأثیر شگرفی بر موفقیت و پیشرفت سازمان هم‌چنین رضایت کارکنان و مشتریان دارد.

اهمیت مدیر داخلی در سازمان

با توجه به تخصصی شدن همه امور، مدیرعامل یک شرکت برای پیشبرد بهتر و راحت‌تر اهداف خود در شرکت یا سازمان، از فردی به عنوان ناظر و پل ارتباطی خود با کارکنان، به اسم مدیر داخلی، استفاده می‌کند. حال مدیر داخلی کیست؟ و وجودش برای سازمان چقدر می‌تواند با اهمیت باشد؟

سمت مدیریت داخلی یکی از مهم‌ترین مقام‌های یک شرکت محسوب می‌گردد. مدیر داخلی توسط مدیر ارشد انتخاب می‌شود و نحوه عملکرد و اقدامات او تأثیر به‌سزایی در موفقیت یا عدم موفقیت سازمان دارد. اگر بتواند مسئولیت های خود را به نحو احسن انجام دهد، حضورش برای شرکت بسیار با اهمیت خواهد بود.

وظایف مدیریت داخلی در سازمان چیست؟

کار مدیر داخلی چیست؟ این سؤالی است که خیلی از افراد در مواجه با شغل مدیر داخلی می‌پرسند.

وظایف یک مدیر داخلی با توجه به شرح وظایفی که در سازمان برای آن تعریف شده است، به‌طور کلی شامل به دو بخش کلی می‌شود:
۱. ارتباطات درون سازمانی
۲. ارتباطات برون سازمانی

اما با درنظر گرفتن کلی بودن این امور به شرح برخی از ریز وظایف مدیر داخلی در سازمان می‌پردازیم، که هر کدام در یکی از دو دسته بالا جای می‌گیرند؛

  • نظارت بر کار کارمندان
  • هماهنگ کردن کارکنان با مدیران ارشد یا کارفرما
  • ارتباطات با مشتریان و شرکای تجاری که در حیطه وظایف برون سازمانی محسوب می‌شود
  • تنظیم قراردادها و نظارت بر اجرای هر چه دقیق‌تر آن‌ها
  • انتقال شکایات و پیام کارکنان به مدیران ارشد و رسیدگی به آن‌ها
  • نظارت بر امور اجرایی
  • شناسایی مشکلات و کمک به رفع این موارد
  • گزارش کار منظم به مدیر از نحوه اجرا کار
  • نظارت بر منابع مالی و بودجه شرکت

ارتباطات درون سازمانی

مدیر داخلی بعد از مدیرعامل، مهم‌ترین شخص در سازمان محسوب می‌شود. حوزه وظایف او شامل ارتباطات درون سازمانی است که شامل: هماهنگی کارکنان با مدیران ارشد، نظارت بر کار کارمندان، رساندن پیام کارکنان و پیگیری شکایات آن‌ها می‌شود.

با این تفاسیر مدیر داخلی باید با حوزه فعالیتی همه کارکنان آشنا باشد و با آن‌ها ارتباط خوبی برقرار نماید تا بتواند بر کار آنان نظارت داشته باشد.

ارتباطات برون سازمانی

یکی از وظایف مهم مدیر داخلی، ارتباطات برون سازمانی است. ارتباط با شرکای تجاری و سازمان‌های همکار، رسیدگی امور شرکت در بیرون و پیگیری و رفع مشکلات برون سازمانی، از دیگر وظایف مهم مدیر داخلی است.

مدیر داخلی موظف است اگر مشکلی به‌وجود آمد آن را پیگیری کند و با پیدا کردن راه‌حل مناسب مشکل موردنظر را رفع کند تا به سرعت رشد سازمان کمک نماید. ارتباطات برون سازمانی فقط شامل برقراری یک ارتباط مؤثر نیست، بلکه مدیر موظف است نحوه این ارتباط را نیز مشخص نماید.

مهارت‌های نرم مورد نیاز برای مدیر داخلی

برای موفقیت در هر امری باید اصول مربوط به آن کار را رعایت کنیم. یک مدیر داخلی برای موفقیت نیازمند داشتن یکسری مهارت‌های نرم است که به او در هر چه بهتر انجام گرفتن کارهایی که برعهده‌اش است، کمک می‌کند. تقویت این مهارت‌های نرم مانند: تعهد در کار، مسئولیت‌پذیر بودن، توانایی مدیریت و ارتباط برقرار کردن با کارکنان و مشتریان و غیره، منجر به موفقیت در هر زمینه‌ای می‌شود. در زیر هر کدام از ویژگی‌های ذکر شده را به اختصار توضیح می‌دهیم:

تعهد و مسئولیت‌پذیری

از ویژگی‌های هر کارمند موفقی، تعهد در کار و مسئولیت‌پذیر بودن است. مدیر داخلی نیز باید نسبت به کارکنان خود و انجام امور متعهد و مسئولیت‌پذیر باشد. با بروز یک مشکل، او باید مسئولیت آن را به عهده بگیرد و در رفع آن کوشا باشد.

روابط عمومی قوی

دارا بودن روابط عمومی بالا برای هر مدیری حائز اهمیت است. یک مدیر داخلی به دلیل داشتن روابط درون و برون سازمانی باید توانایی برقراری ارتباط با کارکنان و هم‌چنین مشتریان را داشته باشد. این امر موجب موفقیت در کار او می‌گردد، در غیر این صورت با شکست مواجه می‌شود.

توانایی انجام دادن کار تیمی

برای موفقیت در شغل مدیریت داخلی باید روحیه کار گروهی را دارا باشید. همکاری افراد در یک گروه است که سازمان یا شرکت را به موفقیت می‌رساند. مدیر داخلی باید توانایی انجام و مدیریت کار تیمی را در خود تقویت کند تا اهداف شرکت تحقق یابد.

توانایی رهبری کردن

همان‌طور که از نام یک مدیر مشخص است، باید توانایی رهبری و هدایت کردن افراد در جهت رسیدن به هدف را داشته باشد. مدیر داخلی باید بتواند به افراد انگیزه بدهد و آن‌ها را راهنمایی و هدایت کند تا بتوانند کارها را بهترین شکل ممکن به سرانجام برسانند، نه فقط نظارت داشته باشد و در صورت بروز خطا کارکنان را مورد سرزنش قرار دهد.

تطبیق‌پذیری

یک مدیر داخلی موفق باید توانایی تطبیق دادن خود با محیط و شرایط را داشته باشد. محیط یک کسب و کار مدام در حال تغییر و تحول است. اگر مدیر داخل نتواند خود را با شرایط درونی و بیرونی کار تطبیق دهد قطعاً دچار مشکل می‌شود. تطبیق‌پذیری از مهارت‌های کاربردی یک مدیر موفق است.

داشتن تحصیلات مربوطه

برای هر چه کارآمدتر بودن یک مدیر داخلی، داشتن حداقل مدرک کارشناسی در یکی از رشته‌های مدیریت ضروری است. رشته تحصیلی باید به حوزه فعالیتی سازمانی که در آن کار می‌کند، مرتبط باشد. در کنار مدرک، تجربه و مهارت ارتباطی از ویژگی‌های اساسی یک مدیر موفق است.

ویژگی‌های شخصیتی مدیر داخلی

همان‌طور که وجود یک مدیر داخلی متعهد و خوب و باتجربه می‌تواند به پیشرفت سازمان کمک کند، داشتن یک مدیر بی‌تجربه می‌تواند خسارات جبران‌ناپذیری را به دنبال داشته باشد. مدیر داخلی مانند هر کارمند دیگه در زمینه کاری خود باید دارای مهارت‌هایی باشد؛ در درجه اول روحیه مدیریتی و کنترل افراد از ویژگی‌های بارز یک مدیر داخلی محسوب می‌شود. از دیگر ویژگی‌های بارز و مهم شخصیتی یک مدیر داخلی موفق می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • صداقت داشتن در کار
  • قابل اعتماد بودن
  • روحیه رهبری
  • انعطاف‌پذیری
  • با اعتماد به نفس بودن
  • مسئولیت‌پذیر
  • روابط عمومی بالا
  • آینده‌نگری بودن
  • همدل و خوش اخلاق

سخن پایانی

با توجه به ضرورت حرفه‌ای‌تر شدن امور مشاغل و سازمان‌ها و تقسیم امور جهت راندمان بهتر، حضور یک مدیر داخلی باتجربه و توانمند، می‌تواند تاثیر فراوانی در بهبود وضعیت کارمندان و امور سازمانی، داشته باشد. با این حال، هماهنگ بودن ویژگی‌ها و مهارت‌های مدیر داخلی، با وظایف وی در شرکت، اهمیت بسیار زیادی در بهتر انجام شدن وظایف محوله خواهد داشت. شما می توانید برای انجام بهتر وظایف خود و یا آموختن مهارت های نرم با یک مشاوره کسب و کار مشورت کنید و جلسه داشته باشید.

سوالات متداول

۱- اهمیت وجود مدیر داخلی در یک سازمان چیست؟

برای تخصصی شدن امور و ارتباط بهتر، مدیرعامل یک شرکت، جهت پیشبرد بهتر و راحت‌تر اهداف خود در شرکت یا سازمان، از یک مدیر داخلی به‌عنوان ناظر و پل ارتباطی خود با کارکنان، استفاده می‌کند.

۲- آیا وظایف یک مدیر داخلی صرفا به موارد درون سازمانی و مدیریت کارمندها می‌شود؟

شاید از روی عنوان مدیر داخلی، این تصور وجود داشته باشد، که وظایفشان صرفا مربوط به ارتباطات درون سازمانی است؛ اما مدیران داخلی، وظایف برون سازمانی نظیر ارتباط با شرکای تجاری و رسیدگی امور برون سازمانی شرکت را نیز معمولا بر عهده دارند.




تاریخ: چهار شنبه 13 دی 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

آموزش کسب و کار دستورالعملی برای موفقیت پیوسته بیزینس شما

آیا شما هم دوست دارید کسب و کار خود را شروع کنید؟ قبل از هر اقدامی باید بدانید که شروع کسب و کار نیز مانند هر فعالیت دیگری نیازمند آموزش می‌باشد. در هنگام گذراندن آموزش کسب و کار باید بدانید بهترین زمان برای آغاز کسب و کار شما چه زمانی می‌باشد؟ باید بیاموزید که در صورت شکست در هرجای مسیر چه واکنشی باید نشان دهید. علاوه بر این موارد لازم است آگاه باشید با توجه به منطقه‌ای که در آن زندگی می‌کنید و منابعی که در اختیار دارید بهترین کسب و کار مناسب شما چیست و چگونه می‌توانید پرسودترین کسب و کار ممکن را آغاز کنید؟

تمام این سؤالات گوشه‌ای از تمام نگرانی‌هایی است که همه افراد هنگام آغاز کسب و کار خود دارند. اگر بدون آموزش کسب و کار و پاسخ دقیق به این سؤالات شروع کنید، احتمال شکست شما در این راه بسیار است. اگر اولین بار است که می‌خواهید کسب و کار مخصوص خود را آغاز کنید باید بگویم ترس و دلهره شما کاملاً عادی می‌باشد.

مسیری که پیش روی شماست، مسیر تاریکی است که احساس می‌کنید نمی‌توانید بر آن تسلط بیابید و یا حرکات خود را در تاریکی کنترل کنید. شما می‌توانید با آموزش قبل از هر اقدامی ترس و دلهره خود را کاهش دهید و با پاسخ دقیق به سؤالات پیش از اقدام، بر تسلط خود بر مسیر بیفزایید. در این مقاله می‌خواهیم به موضوع آموزش کسب و کار بپردازیم و به برخی سؤالات شما در این باره پاسخ دهیم. ما را تا انتهای این مقاله همراهی کنید.

تجربه؛ فانوسی در مسیر کسب و کار

همان طور که در مقدمه نیز اشاره کردیم، اگر برای نخستین بار می‌خواهید کسب و کار خود را آغاز کنید، احساس ترس و نگرانی موضوعی کاملاً عادی می‌باشد. یکی از مهم‌ترین کارهایی که باید قبل از آغاز هر اقدامی انجام دهید این است که با افراد با تجربه در آن مسیر هم‌کلام شوید و از تجربیات آن‌ها بهره ببرید. تجربه در مسیر تاریکی که هیچ شناختی از آن دارید همچون فانوس برای شما عمل می‌کند و راه را برای شما روشن خواهد کرد.

آموزش کسب و کار هنگامی که توسط افراد با تجربه در این مسیر انجام شود همانند این است که این فانوس را به دست شما می‌دهد. در ادامه قرار است مرحله به مرحله در کنار هم قدم‌هایی را که باید برای راه اندازی کسب و کار خود بردارید مرور کنیم. این مقاله آموزش کامل کسب و کار نیست؛ اما می‌تواند راه را برای شما روشن کند و از ترس و دلهره شما بکاهد.

مروری بر مراحل آموزش کسب و کار

این که می‌خواهید کسب و کار اول خود را از ابتدا شروع کنید و یا این که این دهمین کسب و کاری است که آغاز کرده‌اید تفاوتی ایجاد نمی‌کند. در هر دو صورت لازم است در آغاز ایده یابی انجام دهید. از طریق آموزش کسب و کار بتوانید برنامه‌ای جامع و کامل برای کسب و کار خود بچینید و بیزینسی را که آغاز کرده‌اید به صورت دقیق اعتبارسنجی کنید. بنابراین به شما پیشنهاد می‌کنم مطالب این مقاله را با دقت بخوانید و راه را برای خود روشن‌تر کنید.

۱. یافتن ایده اولین مرحله از آموزش کسب و کار

هر دوره‌ای آموزش کسب و کار را خریداری کنید، بدون شک در اولین مرحله به شما آموزش می‌دهند که چگونه ایده‌ای مناسب برای آغاز کسب و کار خود پیدا کنید. ایده یابی را می‌توان پررنگ‌ترین، مهم‌ترین و همچنین اولین قدمی دانست که برای آغاز هر کسب و کاری باید برداشته شود. می‌توانید با هم‌کلام شدن با افراد باتجربه در حوزه کسب و کار ایده‌های بسیار خوبی را برای آغاز پیدا کنید. اما در این جا می‌خواهیم نکات بسیار مهمی را که هنگام ایده پردازی باید آن‌ها را در نظر بگیرید برای شما شرح دهیم. لازم به ذکر است که اگر از قبل ایده مشخصی برای آغاز کسب و کار خود پیدا کرده‌اید، نیاز نیست این مرحله را بخوانید و می‌توانید وارد مرحله بعدی شوید.

این مقاله را هم بخوانید:  چگونه وام کسب و کار دریافت کنیم؟ [به‌روزرسانی ۱۴۰۲]

اگر می‌خواهید ایده‌ای پیدا کنید که کاملاً با شرایط شما تطبیق دارد و برای شما مناسب است، چند سؤال مهم و اساسی وجود دارد که قبل از هر قدمی ابتدا باید به آن‌ها پاسخ دهید. پاسخ دادن به این دسته سؤال‌ها شما را راهنمایی می‌کند که در قدم اول بتوانید ایده‌ای را پیدا و انتخاب کنید که درآمدزایی خوبی برای شما دارد و در قدم بعدی گوشه‌ای از مشکلات مردم را به صورت واقعی برطرف می‌کند.

سؤال‌هایی که برای ایده پردازی لازم است از خود بپرسید

در این قسمت سؤال‌هایی که لازم است درباره پاسخ آن‌ها در جهت ایده پردازی تفکر کنید را برایتان آورده‌ایم:

  • چه مسئله‌ای در زندگی وجود دارد که مردم و یا من را آزار می‌دهد؟ به‌عنوان‌مثال مسائلی مانند بالا بودن هزینه حمل و نقل و همچنین دسترسی سخت و اندک مردم به تاکسی‌ها باعث شد که ایده تاکسیرانی اینترنتی برای اولین بار شکل بگیرد.
  • چه موضوع و یا تکنولوژی جدیدی در راه است؟ به‌عنوان‌مثال می‌توان به VR و یا هوش مصنوعی اشاره کرد. از تکنولوژی‌هایی که قرار است به زودی همه گیر شوند، برای ایده پردازی و یا پیشرفت کسب و کار خود استفاده کنید.
  • آیا موضوعی وجود دارد که شما بتوانید آن را بهبود ببخشید؟ به‌عنوان‌مثال فردی تصمیم گرفت که موتورسیکلت‌ها را بهبود ببخشد به همین خاطر ایده دوچرخه‌های برقی به ذهنش رسید.
  • تقاضای مردم بیشتر در چه زمینه‌ای است؟ اطرافیان شما به چه حوزه‌ای بیش از همه علاقه و توجه نشان می‌دهند؟ آیا احساس می‌کنید که می‌توانید تقاضا و نیاز آن‌ها را در این حوزه‌ها برطرف کنید؟
  • چه ایده‌هایی در کشورهای پیشرفته‌تر وجود دارد که هنوز در کشور ما اجرایی نشده است؟ این سؤال بسیار می‌تواند به ایده پردازی کمک کند. احتمالاً می‌دانید که اسنپ در کشور ما خود ایده‌ای است که از روی ایده خارجی در کشورهای پیشرفته به نام UBER کپی شده است.

با پاسخ دادن به همین چند سؤال ساده قول می‌دهم که می‌توانید به حداقل پنج ایده جذاب و عملی برای آغاز کسب و کار خود برسید. پس از این که لیستی از ایده‌های خود درست کردید حال می‌توانید با توجه به شرایط، منابع و علایق خود ایده‌ای که مناسب شماست را انتخاب کنید.

اعتبار سنجی ایده؛ قدمی مهم در آموزش کسب و کار

در این مرحله که اعتبارسنجی نام دارد، باید مشخص کنید که ایده انتخابی آیا واقعاً ایده‌ای مناسب است؟ می‌تواند برای شما درآمدزا باشد؟ آیا واقعاً قادر هست که مشکلات مردم را برطرف کند؟ در این مرحله از آموزش کسب و کار، ما سه قدم را طی می‌کنیم تا متوجه شویم ایده انتخابی ما مناسب است یا خیر! در ادامه سه سؤال را بررسی می‌کنیم. تا انتهای این مقاله همراه تیم دانشگاه کسب و کار بمانید.

  • ایده‌ای که انتخاب کرده‌اید به چه اندازه‌ای می‌باشد؟

کسانی که تازه می‌خواهند کسب و کاری را آغاز کنند و تجربه زیادی در حوزه کسب و کار ندارند به طور معمول نسبت به بازارهای کوچک بی اهمیت می‌شوند. آن‌ها بر این باورند که بازارهای کوچک درآمدزایی مناسبی ندارند به همین دلیل به آن‌ها بی توجهی می‌کنند. اما نکته‌ای که باید به آن توجه کنید این است که هرچقدر بازار بزرگ‌تر باشد به این معنا نیست که برای شما مناسب‌تر است و یا درآمدزایی بهتری برای شما خواهد داشت. شما باید اندازه بازاری که انتخاب می‌کنید و فرصت‌هایی که در آن بازار وجود دارد را بررسی کنید و مطمئن شوید که با آن چه از کسب و کار خود می‌خواهید تطابق دارد.

به‌عنوان‌مثال ممکن است شما ایده‌ای را در سر خود داشته باشید که در کشوری دیگر دارای بازار بسیار بزرگی می‌باشد؛ اما پس از این که بررسی‌های لازم را انجام می‌دهید، متوجه می‌شوید که این ایده در منطقه شما تقاضای زیادی ندارد. علاوه بر این موضوع باید به حاشیه سود نیز توجه کنید ممکن است یک ایده با این که تقاضای زیادی برایش وجود نداشته باشد؛ اما حاشیه سود بالایی داشته باشد و همین موضوع باعث شود ایده بسیار درآمدزایی به حساب بیاید و یا برعکس این مثال! امکان این موضوع نیز وجود دارد که حاشیه سود ایده‌ای پایین باشد؛ اما چون متقاضی برای آن همیشه وجود دارد منجر به سوددهی بالایی برای شما گردد. به همین دلیل همه جوانب را باید در نظر بگیرید و فقط بر اساس یک فاکتور نتیجه گیری نکنید.

  • بازار انتخابی شما رو به نزول و یا روبه‌رشد است؟

در هر آموزش کسب و کار یاد می‌گیرید که برای اعتبار سنجی ایده خود باید بدانید بازاری که انتخاب کرده‌اید بازاری در حال رشد است و یا نه در سال‌های بعدی رو به نزول خواهد بود؟ در واقع این سؤال نشان می‌دهد که اگر بازار انتخابی شما در حال حاضر بازار بزرگی نیست در آینده می‌تواند رشد کند و بزرگ‌تر شود یا خیر! پاسخ این سؤال نشان دهنده راهی است که پیش روی شما قرار می‌گیرد. بگذارید برایتان مثالی بیاورم تا این موضوع را بهتر درک کنید.

این مقاله را هم بخوانید:  آشنایی با کسب و کار تولید زغال - تجارتی وسوسه انگیز اما پرچالش

فرض کنید به خاطر سرعت پایین اینترنت در یک شهرستان کوچک، مردم آن جا استقبال مناسبی از تاکسی‌های اینترنتی نداشتند. ممکن است این ایده به ذهن شما خطور کند که شاید شروع کسب و کار تاکسیرانی تلفنی در این شهرستان می‌تواند فکر مناسبی باشد و سوددهی بالایی نیز داشته باشد. اما باید به این نکته توجه کنید که این کسب و کار در دراز مدت دچار نزول می‌شود و نه رشد! به این علت که حتماً در آینده‌ای نزدیک سرعت اینترنت در آن شهرستان ارتقا پیدا می‌کند و مردم دیگر سمت تاکسیرانی تلفنی نمی‌روند. همین مثال ساده نشان می‌دهد که چگونه نزول بازار می‌تواند یک کسب و کار را به طور کلی از بین ببرد.

  • مزیت رقابتی شما نسبت به سایر کسب و کارها چیست؟

سؤال سومی که در آموزش کسب و کار درباره ایده از شما پرسیده می‌شود، این است که ایده‌ای که می‌خواهید آغاز کنید چه مزیت رقابتی نسبت به سایر کسب و کارها در همان حوزه دارد؟ اگر قرار است وارد بازار کار خاصی شوید و همانند سایر فعالان آن بازار به فعالیت بپردازید، قطعاً با پایان خوبی در کسب و کار خود مواجه نخواهید شد. به همین دلیل لازم است در همان ابتدای کار قبل از این که کسب و کار خود را آغاز کنید، مزیتی رقابتی برای خود تعیین کنید تا بتوانید به وسیله آن مزیت متقاضی‌ها را به سمت خود جذب کنید.

۲. انتخاب نام کسب و کار قدم دوم در آموزش کسب و کار

معمولاً کسانی که تصمیم می‌گیرند کسب و کار خود را آغاز کنند، زمان بسیار زیادی را صرف این می‌کنند که برای کسب و کار خود نامی دلخواه برگزینند. این صرف زمان طولانی اصلاً موضوع خوبی نیست. به همین دلیل دانشگاه کسب و کار به شما پیشنهاد می‌دهد که تنها دو روز را برای این که بتوانید نامی دلخواه انتخاب کنید کنار بگذارید. زیرا صرف زمان طولانی باعث می‌شود که زمان‌های طلایی خود را از دست بدهید و همچنین آغاز کسب و کار خود را دائم به عقب بیندازید. اما نکته‌هایی برای انتخاب نام مناسب وجود دارد که باید به آن‌ها توجه کنید.

اول این که نامی که برای برند خود انتخاب می‌کنید حکم نماینده شما را در بازار دارد. هنگامی که تصمیم می‌گیرید کسب و کار خود را تبلیغ کنید این نام قرار است استفاده شود. زمانی که می‌خواهید بازاریابی کنید و مشتری جذب کنید نام کسب و کار شما اولین چیزی است که مخاطب شما می‌شنود. مخاطب با شنیدن نام کسب و کار شما، خدمات و یا محصولاتی را که ارائه می‌دهید در ذهنش تصور می‌کند. برای این که دقیق‌تر بتوانید نام کسب و کار خود را انتخاب کنید باید توجه داشته باشید که نام انتخابی شما دارای ویژگی‌های مهم زیر باشد:

  • کوتاه باشد.
  • به سادگی بتوان آن را تلفظ کرد.
  • ساده باشد.
  • یکتا باشد تا کسب و کار شما با کسب و کار دیگری اشتباه گرفته نشود.
  • بتواند در ذهن مخاطب ماندگار شود.
  • برای ایجاد سایت، دامنه آن در اینترنت موجود باشد.
این مقاله را هم بخوانید:  اطلاعات ضروری درباره کارآفرینی از صفر که باید بدانید!

۳. نوشتن برنامه؛ قدم سوم در آموزش کسب و کار

نکته جالبی که در اغلب کسب و کارهای شکست خورده به چشم می‌آید این موضوع است که هنگامی که از صاحبان این کسب و کارها درباره بیزینس پلن و یا همان برنامه کسب و کارشان سؤال می‌کنید، آن‌ها حتی نمی‌دانند برنامه کسب و کار چیست! به همین دلیل است که باید در آموزش کسب و کار به خوبی درباره بیزینس پلن مطالعه کنید و سعی کنید عضوی از گروه این افراد نباشید. برنامه کسب و کار خود را باید قبل از شروع کسب و کار بنویسید نه بعد از آن! پیشنهاد تیم دانشگاه کسب و کار این است که در ابتدا اندکی زمان بگذارید تا بیزینس پلنی کامل برای کسب و کار خود بنویسید.

این کار دو مزیت برای شما به همراه دارد. اول این که احتمال شکست کسب و کار شما را کاهش می‌دهد. دومین مزیت این که کمک می‌کند راهی که باید در ماجراجویی کسب و کار خود طی کنید را برای شما روشن‌تر می‌کند. برنامه‌ای که برای کسب و کار خود می‌نویسید نه باید خیلی طولانی باشد و نه خیلی کوتاه! چند صفحه برای نوشتن برنامه‌ای که برای کسب و کار خود دارید کافی می‌باشد. در قسمت زیر سؤال‌هایی را برای شما آورده‌ایم که پیشنهاد می‌کنیم پاسخ آن‌ها را در برنامه کسب و کار خود بنویسید.

سؤال‌هایی که در قدم سوم باید پاسخ دهید

در ادامه سؤال‌هایی آمده است که لازم است در برنامه کسب و کار خود به آن‌ها پاسخ دهید:

  • بازار هدف شما چه کسانی هستند؟ چه کسانی قرار است از محصول و یا خدمات شما استفاده کنند؟
  • پس از گذشت شش ماه از کسب و کار خود انتظار چه میزان پیشرفتی را دارید؟
  • اهداف شما برای یک سال آینده کسب و کارتان چیست؟
  • چگونه می‌توانید از نظرات مختلف مخاطبان محصول و یا خدمات خود بهره‌مند شوید؟
  • از چه راهی می‌خواهید درباره مشتریان و یا خدمات و محصولی که ارائه می‌دهید اطلاعات کسب کنید؟
  • نقاط قوت و یا ضعف رقیبان بازاری که در آن فعالیت می‌کنید را مشخص کنید.
  • شما چه مزیتی نسبت به رقبای خود دارید که منجر به جذب مشتری می‌گردد؟
  • نقاط ضعف خود را مشخص کنید.
  • سرمایه اولیه شما برای شروع کسب و کار چقدر است؟ چه مقدار سرمایه اولیه نیاز دارید؟

برای شروع کسب و کار خود همین که به این چند سؤال پاسخی دقیق و روشن بدهید کفایت می‌کند. اما پس از گذشت حدوداً یک ماه از آغاز کسب و کارتان لازم است بیزینس پلنی جامع و دقیق برای کسب و کار خود بنویسید. دوره‌های مختلفی برای آموزش کسب و کار چه به زبان فارسی و چه انگلیسی حتی به صورت رایگان در اینترنت وجود دارد که می‌توانید بهره کافی را از آن‌ها ببرید.




تاریخ: چهار شنبه 13 دی 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

رازهای پنهان میلیاردر و ثروتمند شدن

همه ما آرزو می‌کنیم که بتوانیم در سنین جوانی هر چه زودتر میلیارد شویم و همواره به دنبال یافتن رازهای پولدار تر شدن هستیم. برای اکثر افراد این خواسته تنها یک رویای دور از ذهن است و فقط درصد کمی از افراد می‌توانند این رویا را به حقیقت تبدیل کنند. اما حقیقت این است که ثروتمند‌ شدن و میلیاردر شدن سن خاصی ندارد و هیچ‌وقت برای ثروتمند شدن دیر نیست.

اما به این نکته توجه کنید که اگر شما از جوانی این روند را شروع کنید، قطعاً توانایی فکری و جسمی بسیار بالاتری برای جمع‌آوری ثروت و رسیدن به موفقیت خواهید داشت، همچنین زمان بیشتری دارید تا بتوانید ثروت خود را گسترش دهید.

رازهای میلیاردر شدن

ممکن است شما هم این جمله معروف را شنیده باشید که اگر می‌خواهید ثروتمند شوید باید از رمز و تجربیات یک فرد با کارکشته و با‌تجربه در این زمینه استفاده کنید، به همین منظور ما سعی کردیم تا در این مقاله ۲۵ تا از رازهای میلیاردر شدن را با شما در میان بگذاریم و از تجربیات ثروتمندان و افراد با تجربه در این زمینه برای شما صحبت کنیم و به شما بگویم راز پولدار شدن بیل گیتس چه بود و رمز ثروتمند شدن در چیست.

  1. تعلل کردن را متوقف کنید

اولین مورد از رمز چگونه پولدار شویم که با شما در میان می‌گذاریم توقف هر آن‌چه است که باعث تعلل‌ شما در روند کارتان می‌شود. یکی از اشتباهات جوانان که مانع رسیدن آن‌ها به ثروت می‌شود، این است که فکر می‌کنند چون جوانند زمان کافی برای انجام همه کاری را خواهند داشت.

همچنین جوانان بر این اعتقادند که بازنشستگی یا ایجاد ثروت چیزی است که بعدها در زندگی آن‌ها شکل خواهد گرفت و از این رو بیشتر نگران مشغله‌های ذهنی امروزشان هستند. همین امر باعث می‌شود که کارهای امروز را به فردا، ماه‌ها و سال‌های بعد موکول کنند. همه باید این را بدانند که اگر واقعاً قصد دارند تا در آینده‌ای نزدیک میلیاردر شوند، باید بتوانند این عادت تعلل کردن  را متوقف کنند.

  1. میلیاردر شدن یک جادو نیست

ممکن است استفاده ما از کلمه «راز های پولدار شدن» در عنوان این مقاله شما را به امید پیدا کردن یک راه حل تضمینی در زمینه میلیاردر شدن به اینجا کشیده باشد.

شما باید بدانید که میلیاردر شدن مانند تبلیغات تلویزیونی نیست که تنها به شما القا کند که با خرید کردن است که ممکن است بتوانید روزی پولدار شوید، اما متأسفانه کاملاً برعکس است، شما تنها با پس انداز‌کردن و سرمایه گذاری کردن در جاهای مطمئن است که می‌توانید در این راه موفق شوید.

اگر شما ثروت خود را تنها در راه رفتن به سمینارهای مرتبط با میلیاردر شدن و پولدار شدن صرف کنید، قطعاً در آینده خیلی نزدیک از امروزتان نیز فقیرتر خواهید شد. سه مورد از اساسی‌ترین رازهای میلیاردر شدن درپیروی کردن از این سه کلمه است؛ «کسب درآمد بیشتر»، «هزینه کمتر» و «سرمایه گذاری عاقلانه» در صورتی که علاقمند هستید بتوانید تصمیم درستی در سرمایه‌گذاری بگیرید

  1. روی خودتان سرمایه گذاری کنید

هدف بعدی شما باید سرمایه‌گذاری کردن روی خودتان باشد. درواقع شما بهترین منبعی هستید که می‌توانید به واسطه آن به ثروت برسید.

سرمایه‌گذاری کردن روی خود به معنای بیشتر وقت گذاشتن برای تحصیلات، اصلاح مهارت‌های خود و قابلیت برقراری ارتباط با افراد جدیدی است که ممکن است به شما در راه رسیدن به هدفتان و توسعه فردی کمک کنند.

هرچه تحصیلات، مهارت، تجربه و ارتباط شما بیشتر باشد، فرصت‌های با ارزش‌تری نیز در اختیار شما قرار می‌گیرد که به معنای حقوق بالاتر و حق انتخاب گزینه‌های بیشتر برای شما در این راه است، که هر دو این عوامل به شما کمک می‌کنند تا بنیان مالی قوی‌تری پیدا کنید.

  1. با کنترل درآمدتان برای خود بودجه بسازید

اگر به یاد داشته باشید در دومین مورد از رازهای میلیاردر شدن که این مقاله به شما گفتیم که راز موفق شدن داشتن درآمد بیشتر، هزینه‌ی کمتر و سرمایه‌گذاری هوشمند آن است. حال به شما می‌گوییم که به‌منظور به دست آوردن بودجه‌ای هرچند مختصر چگونه هزینه‌هایتان را باید کاهش دهید و مدیریت مالی شخصی داشته باشید.

شما ابتدا باید میزان درآمد خود را مشخص کنید و هزینه‌های جاری که دارید را نیز حساب نمایید. بعد از بررسی کردن میزان هزینه‌های جاری خود محدودیت‌های مشخصی را برای هزینه‌هایتان تعیین نمایید و بسیار مراقب باشید که بیشتر از این هزینه‌های تعیین شده خرج نکنید.

همچنین بررسی کنید تا متوجه شوید که بیشتر پولتان را همواره در چه زمینه‌ای خرج می‌کنید. ممکن است با بررسی دوباره و کنترل این موارد بتوانید در مدت کوتاهی هزینه‌های غیرلازم خود را شناسایی و کنترل کنید. شما با انجام آن‌چه که گفته شد می‌توانید بودجه خود را طی یک برنامه، پس انداز کرده به سوی بهترین راه سرمایه گذاری هدایت کنید.

  1. بدهی‌های خود را پرداخت کنید

یکی از راز پولدار شدن بسیار مهم که اغلب توسط افراد نادیده گرفته می‌شود اولویت بخشیدن به پرداخت بدهی‌ها است. قبل از اینکه به‌طور منظم اقدام به پس‌انداز و سرمایه‌گذاری کنید، معمولاً بهتر است بدهی‌هایی را که تا کنون نپرداخته‌اید را پرداخت کنید.

بدهی کارت اعتباری، بدهی دانشجویی و حتی وام خودرو، موارد گفته شده جزو عواملی هستند که می توانند نرخ و بهره سنگینی را برای شما به همراه داشته باشند که مانع پیشرف و موفقیتتان شده وشما را به سمت پایین سوق دهند.

همچنین موراد گفته شده شما را مجبور به پرداخت اقساط ماهیانه می‌کنند که خود به تنهایی جز عواملی است که بیشتر درآمد شما را تا مدتی طولانی کاملاً به خود اختصاص می‌دهد.

  1. ریسک کنید

اگر به دنبال راز های پولدار شدن هستید باید جرأت ریسک کردن داشته باشید. برای مثال باید جرأت این را داشته باشید تا در سهام‌هایی با ریسک و بازده بالاتر سرمایه‌گذاری کنید و حتی جرأت این کار را داشته باشید تا کار فعلی خود را ترک کرده و شروع به انجام کاری با درآمد بیشتر کنید. یکی دیگر از رازهای میلیاردر شدن افراد ثروتمند این است که همواره اقدام به ریسک کردن‌های حساب شده می‌کنند.

  1. درکارهایتان تنوع داشته باشید

حتی اگر ریسک پذیری یک استراتژی پربازده برای شما بود، باز هم ایده خوبی است که تلاش‌های خود را در زمینه‌های متنوع به کار ببرید. کار خود را فقط به یک مجموعه مهارت یا یک مجموعه ارتباط حرفه‌ای محدود نکنید.

برای مثال تنها به داشتن یک نوع سرمایه گذاری بسنده نکنید و هیچوقت تمام پس انداز خود را بر روی یک کار قمار نکنید. در عوض سعی کنید تا چندین منبع درآمد برای خود داشته باشید، چندین برنامه متنوع برای رسیدن به اهداف و مشاغل خود ایجاد کنید و همواره با جستجوی فرصت‌های جدید سعی کنید تا پروسه ی پولدار‌شدنتان را چندین گام به جلوتر هدایت کنید.

این روش‌های گفته شده از شما در برابر ضررهای فاجعه بار محافظت می‌کند و همچنین میزان شانس شما را برای بیشتر کردن سرمایه اولیه‌تان حداقل در یکی از مشاغلی متنوعی که دارید افزایش می‌دهد.

  1. منظم باشید

رافائل بادزیگ کارشناس روانشناسی کارآفرینی می‌گوید که یکی از رازهای میلیاردر شدن مشترک میان همه میلیاردرهای خودساخته، داشتن نظم و انضباط است.

میلیاردرهایی که من تا کنون ملاقات کرده‌ام منظم ترین افرادی هستند که تاکنون دیده‌ام. آنها استانداردهای بالایی را برای خود و افراد اطرافشان تعیین می‌کنند.

  1. دارایییتان را به رخ نکشید

گرنت کاردون یک میلیاردر و متخصص فروش بین المللی، اولین ساعت یا اتومبیل لوکس خود را زمانی خریداری کرد که تجارت و سرمایه گذاری‌های وی برایش به منابع درآمد قابل اطمینانی تبدیل شد. همچنین گرنت کاردون همواره به کسانی که آرزوی ثروتمند شدن دارند تأکید می‌کند که شما باید به دلیل اخلاق تجاری خود شناخته شوید، نه به خاطر اجناسی که می‌خرید.

  1. طرز نگاه خود را به پول تغییر دهید

میلیونری بنام استیو سیبولد توضیح می‌دهد که «ثروتمندی همواره با نحوه فکر کردن و تفکر در مورد درآمدزایی شروع می‌شود». در پایان هر روز رمز ثروتمند شدن تنها همان نوع تفکر شما درباره پول است. وی افزود:«در زمانی که همه فکر می‌کنند ثروتمند شدن دشوار است، ثروتمندان می‌دانند که دقیقاً چگونه باید به ثروت بیشتر برسند.»

  1. چشم‌پوشی از حقوق ثابت

یکی دیگر از رازهای میلیاردر شدن رها کردن خود از قید و بند حقوق ثابت است. ثروتمندان برای خود کار می‌کنند و تعیین میزان حقوق دل‌خواهشان در اختیار خودشان است. در دنیا افرادی هستند که حتی به صورت شبانه‌روزی برای دریافت حقوق مشغول به کار می‌شوند، اما آن‌ها این نکته را نمی‌دانند که این روند تنها زمان پولدارشدن آن‌ها را کندتر می‌کند.

در حالی که ثروتمندان هم‌چنان با خود‌اشتغالی سریعتر به اهداف خود نزدیک‌تر می شوند و مردم عادی با سرگرم کردن خود به فیش‌های حقوق ثابت، فرصت جمع آوری ثروت هنگفت را از دست می‌دهند. مردم با ماندن در یک شغل با حقوق سالانه تنها با درآمد خود زندگی متوسطی را برای آینده‌شان تضمین می‌کنند.

  1. اهدافی را تعیین کنید و رسیدن به آن را تصور کنید

یکی دیگر از رازهای میلیاردر شدن این است که اگر واقعاً می‌خواهید پول بیشتری بدست آورید، باید در زندگی هدف مشخصی داشته باشید. پس همین حالا یک برنامه مشخص برای چگونگی دستیابی به این هدف بنویسید زیرا؛ پول به خودی خود در جیب شما قرار نمی‌گیرد و در راه رسیدن به آن باید تلاش کنید.

  1. تعامل با افراد موفق

حتماً این اصطلاح را شنیده‌اید که می‌گویند شما همانند افرادی هستید که با آن‌ها بیشتر معاشرت می‌کنید، به همین دلیل افراد ثروتمند همیشه تمایل دارند تا با افراد ثروتمند دیگری همانند خودشان معاشرت کنند. در واقع تعامل با افرادی که موفق‌تر از شما هستند می‌تواند باعث افزایش تفکر و به حداکثر رساندن درآمد شما شود.

  1. دنبال پول باشید

در شرایط اقتصادی کنونی، رمز ثروتمند شدن تمرکز کردن بر روی افزایش درآمد به صورت مرحله‌ای و تلاش برای افزایش هر چه بیشتر آن است. شاید این حرف اندکی رک باشد اما فقط پول را دنبال کنید. این امر شما را مجبور به بهتر کنترل کردن درآمد و واضح‌تر دیدن فرصت‌های افزایش آن می‌کند.

  1. صرفه جویی در هزینه برای سرمایه گذاری، نه فقط برای پس انداز.

در راه پولدارشدن تنها دلیل صرفه‌جویی شما در هزینه‌هایتان، باید سرمایه‌گذاری آن باشد. شما باید میزان پولی که پس انداز کرده‌اید را در حساب‌هایی مطمئن نگه‌دارید و هرگونه استفاده از آن را برای خود قدغن کنید. تنها همین امر ساده شما را مجبور می‌کند تا درآمد خود را افزایش دهید. برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص «کاهش هزینه سازمان» مقاله مرتبط را مطالعه نمایید.

  1. از بدهی‌هایی که درآمد شما را افزایش نمی‌دهد خودداری کنید.

یکی دیگر از رازهای میلیاردر شدن این است که  همیشه به این اصل پایبند باشید «هرگز وام نگیرید، مگر اینکه مطمئن باشید این وام پول شما را افزایش می‌دهد».

ثروتمندان فقط برای بهره‌مندی از سرمایه‌گذاری‌ها و رشد جریان‌های نقدی خود وام می‌گیرند، در حالی که فقرا برای خرید چیزهایی که ثروتمندان را ثروتمندتر می‌کنند وام دریافت می‌کنند.

  1. مثل یک عاشق حسود با پول رفتار کنید.

در دنیا هزاران نفر هستند که می‌خواهند پولدار شوند، اما یکی از رازهای میلیاردر شدن براین اساس است که فقط کسانی می‌توانند به این هدف دست پیدا کنند که عاشقانه در این راه تلاش می‌کنند.

در واقع پول مانند یک عاشق حسود است که اگر آن را نادیده بگیرید او نیز شما را نادیده خواهد گرفت. حتی بدتر او ممکن است شما را به خاطر کسی که او را اولویت خود قرار داده‌اید و مهمتر از او شمرده‌اید شما را ترک کند.

  1. عدم مدارا با فقر

در این دنیا هیچ کس وجود ندارد که از صمیم قلب از فقیر بودن خود راضی باشد. یکی دیگر از رازهای ثروتمند شدن این است که واقعاً بخواهید پول‌دار شوید و همه عوامل درونی خودتان را که باعث می‌شود توافق کنید تا با فقر زندگی کنید را از بین ببرید. همان‌طور که بیل گیتس می‌گوید: اگر فقیر به دنیا آمده‌اید تقصیر شما نیست، اما اگر فقیر بمیرید، قطعاً مقصد خودتان هستید.

  1. یک میلیارد را الگوی خود قرار دهید

بیشتر افراد دنیا در طبقات متوسط و یا فقیر جامعه به دنیا می‌آیند، زندگی می‌کنند و به ادامه دادن زندگی در این طبقه اکتفا می‌کنند. اگر شما جز معدود کسانی هستید که دیگر این سبک زندگی را نمی‌خواهید، باید به مطالعه زندگی ثروتمندان و کسب اطلاعات در مورد زندگی و تجربیات آن‌ها مشغول شوید، زیرا بیشتر ثروتمندان دنیا مخالف به اشتراک گذاشتن دانش و تجربیات خود هستند.

  1. برای بدست آوردن پول سرمایه گذاری کنید.

سرمایه‌گذاری جز اصلی‌ترین رازهای میلیاردر شدن و همچنین یک کلمه کلیدی مهم در راه رسیدن شما به موفقیت است. اما مسئله این است که شما نمی‌توانید سرمایه گذاری کنید مگر اینکه پول مازاد داشته باشید.

به عنوان مثال، اگر مازاد پول خود را در یک شرکت سرمایه‌گذاری کنید، شما علاوه بر مالکیت در آن شرکت و حفظ سرمایه‌ای که قبلاً داشته‌اید، به یک منبع درآمد منظم نیز دست پیدا خواهید کرد. بنابراین پول شما باید برای شما کار کند، نه اینکه بی‌دلیل خرج شود.

  1. هدف خود را ۱۰ میلیون قرار دهید، نه یک میلیون.

از دیگر رازهای میلیاردر شدن می‌توان به افزایش افق دید اشاره کرد. بزرگترین اشتباه مالی که یک فرد می‌تواند مرتکب شود، این است که افق دید خود را محدود نگه دارد. برای میلیاردر شدن لازم است تا از منطقه امن خود خارج شوید و همیشه اهداف بزرگی در ذهن خود داشته باشید. این سیاره از کمبود پول رنج نمی‌برد، اما فقدان ایده‌های شجاعانه و خلاقانه در آن موج می‌زند.

  1. ایده‌هایی که به ذهنتان خطور می‌کند را یادداشت کنید

راز پولدار شدن بیل گیتس این بود که در راه رسیدن به موفقیت، همیشه زمانی را به خود اختصاص می‌داد تا به منظور خلق ایده‌های جدید تفکر کند. بیل گیتس به این منظور مکانی راحت و به دور از هیاهوی خانه را انتخاب می‌کرد و در این زمان ایده‌هایی را که در راه رسیدن به هدفش ممکن بود به او کمک کنند را یادداشت می‌کرد.

  1. امروز شروع کنید

بدون شک همه شما این اصطلاح را شنیده‌اید که می‌گوید «وقت طلاست» پس برنامه‌هایتان را همین امروز عملی کنید. از هرگونه وقت کشی پرهیز کنید؛ زیرا این کار رویاهای شما را از بین می‌برد. اینکه بشینید و منتظر باشید تا مناسب‌ترین زمان فرا برسد، بزرگترین اشتباه ممکن است؛ زیرا در این زمان ممکن است کسی ایده‌های شما را عملی کند.

  1. اینترنت را پایگاه خود قرار دهید

اینترنت به عنوان یک رسانه و فناوری جدید می‌تواند زمینه میلیاردر شدن شما را فراهم سازد. از نظر بیل  گیتس آینده از آن شرکت‌ها و افرادی است که در این زمینه سرمایه‌گذاری می‌کنند. در واقع ایده‌های شما باید درباره‌ی راه حل‌هایی باشد که در آینده انجام کارهای شما را به نحوی تسهیل می‌بخشند. استفاده از اینترنت در این زمینه می‌تواند بسیار کمک حال شما باشد.

  1. از جمع پیروی نکنید

آخرین راز میلیاردر شدن که در این مقاله به شما می‌گوییم که از قضا راز پولدار شدن بیل گیتس نیز هست، این است که اگر واقعاً می‌خواهید در تجارتتان موفق شوید، هرگز مقلد جمع نباشید.

روش خود را پیدا کنید و به این روش منحصر به فرد که تنها متعلق به خودتان است پایبند بمانید، این روند را ادامه دهید تا به بهترین نتیجه‌ها برسید. هیچوقت تنها به این دلیل از سبکی پیروی نکنید که در آن زمان ترند شده است، بلکه دنبال پیدا کردن و ساختن راه خود باشید.

نتیجه‌گیری

در این مقاله شما را با ۲۵ راز سر به مهر میلیاردر شدن که احتمالاً آن‌ها را تا کنون نشنیده بودید آشنا کردیم. آنچه در این مقاله در خصوص رازهای ثروتمند شدن به شما گفته شد، در حقیقت تجربه‌ی چندین و چند ساله ی افراد مشهور و ثروتمندی چون بیل گیتس و گرنت کاردون و استیو سیبولد بود.

البته دانستن این اطلاعات می‌تواند در راه پولدار و موفق شدن شما بسیار تأثیر‌گذار باشد، اما کلید طلایی که در این خصوص باید بدانید این است که موفقیت و ثروت با جادو خاص نمی‌شود و برای رسیدن به آن باید با جان و دل تلاش کرد و از متخصصان حوزه بیزینس کمک گرفت.

برخی از سؤالات رایج:

۱. رازهای کسب درآمد و میلیاردر شدن چیست؟

۱. اتلاف وقت را به حداقل برسانید.
۲. توانایی هایتان را پیدا کنید و روی آن سرمایه گذاری کنید.
۳. راه های پس انداز و استفاده از پول را یاد بگیرید.

۲. تنوع داشتن در کارها چگونه باعث افزایش درآمد می شود؟
به یک پس انداز یا یک درآمد اکتفا نکنید راه های مختلف برای کسب درآمد و پس انداز را امتحان کنید و سعی کنید از هر کدام آن ها چیزی بیاموزید.

۳. حقوق ثابت چه نقشی در افزایش پس انداز و سرمایه گذاری دارد؟
حقوق ثابت بهتر از منبعی برای راه اندازی کسب و کار شخص شود. در غیر این صورت افراد در بند حقوق ماهیانه می مانند و هیچ سرمایه‌ایی برای پیشرفت خود ندارند.




تاریخ: جمعه 8 دی 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

فهرست ثروتمندان بزرگ ایران و تهران

ایران به دلیل داشتن ذخایر نفت زیادی که دارد، بسیار معروف است. همه این موضوع را می‌دانند که فروش نفت یکی از اصلی‌ترین منابع کسب درآمد ایران است. اما نکته بسیار جالب و حائز اهمیت این است که ثروتمند ترین افراد ایران (پولدارترین افراد ایران) توانسته‌اند ثروت‌های افسانه‌ای خود را از شیوه‌هایی بسیار متفاوت‌تر و فراتر از فروش طلای سیاه به دست آورند.

ثروتمند ترین افراد ایران

در حقیقت بیشتر ثروتمندان ایران موفق و سرشناس، کارآفرینانی هستند که باعث اشتغال عده کثیری از مردم در سطح کشور و یا خارج از آن شدند. ما در این مقاله قرار است تا شما را با ۱۰ مرد ثروتمند ایران (ثروتمندترین افراد ایران ۲۰۲۲) و شغل میلیاردرهای ایران آشنا کنیم در ادامه به لیست اسامی ثروتمندان تهران و ایران به ترتیب پرداخته ایم :

۱. أسد الله عسگر اولادی

در لیستی که ما از ثروتمندترین افراد ایران  (ثروتمندترین افراد ایرانی) برای شما تهیه کردیم آقای اسدالله عسگر اولادی با دارایی ۱۱.۲ میلیارد دلاری در صدر لیست پولدار ترین فرد ایران قرار می‌گیرد. عسگر اولادی که از افراد پولدار ایرانی است توانست تا از طریق شرکت خود به نام شرکت حساس و از طریق صادر کردن آجیل، میوه‌های خشک و پسته، ایران را به پادشاه آجیل دنیا تبدیل کند.

این شرکت فعالیت خود را از سال ۱۹۵۳ شروع کرد اما عمده افزایش ثروت این شرکت مربوط به دهه ۱۹۹۰ است. در واقع عسگر اولادی که ثروتمندترین فرد ایرانی است بخشی از کسب درآمد خود را مدیون خرید مقادیر زیادی دلار آمریکا با نرخ ارز کمتر و فروش آن با قیمت بالاتر است.

طبق گزارشات اعلام شده امروزه عسگر اولادی، منابع کسب درآمد دیگری همچون زمینه بانکی، املاک، مستغلات و مراقبت‌های بهداشتی دارد. متأسفانه این تاجر بزرگ و ثروتمند ایرانی که نامش در لیست تاجرهای معروف ایرانی ثبت شده بود در ۲۲ شهریور ۱۳۹۸ به علت آسیب مغزی در بیمارستان گاندی تهران در گذشت.

۲. پیر مراد امیدیار

بعد از آقای اولادی پیر مراد امیدیار پولدار ترین آدم ایران (پولدارترین فرد ایرانی) است. وی یک کارآفرین موفق و خیرخواه آمریکایی- فرانسوی که توانست با کمک استراتژی اقیانوس آبی به موفقیت سرشاری دست پیدا کند. امیدیار اگرچه در حال حاضر یکی از ساکنین آمریکا محسوب می‌شود اما در واقع توسط والدینی ایرانی متولد شده است.

در سال ۱۹۹۵ شرکت eBay را تأسیس کردو در همان سال به سود زیادی دست پیدا کرد. امیدیار در سن ۳۱ سالگی میلیاردر شد و اکنون در ۵۰ سالگی دارایی خالص ۱۰.۴ میلیارد دلاری دارد و و در رتبه دوم لیست پولدارترین افراد ایران(ثروتمند ترین افراد ایران) قرار دارد.

۳. خانواده قرمزیان

خانواده قرمزیان یک خانواده ایرانی کانادایی و از ثروتمندترین افراد ایران ۲۰۲۲ هستند که نامشان در لیست ثروتمندترین خانواده‌های قدرتمند ایران ذکر شده است. این خانواده به کانادا نقل مکان کردند و ثروت خود را از طریق صنعت ساخت و ساز به دست آوردند. خانواده قرمزیان به دلیل ساخت برخی از بزرگترین مراکز خرید جهانی مانند مرکز خرید آمریکا در بلومینگتون مشهور شده‌اند.

یعقوب قرمزیان پدر این خانواده در سال ۱۹۶۴ با چهار پسرش از ایران به کانادا نقل مکان کرد. اما اکنون چهار پسرش امپراتوری ۴ میلیارد دلاری او را اداره می‌کنند و یکی از پولدار ترین فرد ایرانی (پولدارترین فرد ایرانی) محسوب می‌شود. از دیگر املاک این خانواده ثروتمند ایرانی می‌توان به مرکز خرید وست ادمونتون «Xanadu Meadowlands» در نیوجرسی اشاره کرد که توسط خانواده «Triple Five Group» خریداری شده است.

۴. فرهاد مشیری

فرهاد مشیری یکی از سرمایه‌داران موفق و ثروتمند انگلیسی ایرانی است که توانسته است برند سازی شخصی موفقی را ایجاد کند. همچنین فرهاد مشیری دارای سهام بی‌شماری در شرکت‌های فولاد و انرژی روسیه و انگلیس است.

مشیری پس از تولد در ایران در سال ۱۹۵۵ به هماره خانواده‌اش ایران را به مقصد انگلیس در سال ۱۹۷۹ ترک کرد. مشیری اکنون در موناکو زندگی می‌کند و دارایی خالص وی چیزی حدود ۲.۱ میلیارد دلار تخمین زده می‌شود.

در واقع بخش چشمگیری از ثروت فرهاد مشیری از طریق سهامی که در شرکت‌های فولاد و انرژی روسیه و انگلیس دارد به دست آمده است. وی در حال حاضر بخشی از باشگاه فوتبال اورتون را خریداری کرده است و از ثروتمند ترین افراد ایران (پولدارترین ایرانی) است.

۵. امید کردستانی

امید کردستانی که از ثروتمندان ایران است در ۱۴ سالگی از ایران به ایالات متحده نقل مکان کرد و امروزه با ۵۳ سال سن دارای ثروتی ۱.۹میلیارد دلاری است. امید کردستانی از سال ۲۰۱۵ به انتصاب سمت رئیس بخش اجرایی توییتر رسیده است. وی پیش از این به عنوان مدیر ارشد بازرگانی، معاون ارشد رئیس جمهور، مشاور ویژه مدیرعامل و بنیانگذار گوگل مشغول به کار بوده است.

۶. حسن خسروشاهی

حسن خسروشاهی یک تاجر ایرانی-کانادایی است و یکی از ثروتمندان ایرانی و از تاجر های معروف ایران می باشد. دارایی خالص وی چیزی حدود ۱.۸ میلیارد دلار تخمین زده می‌شود. البته امروزه او عمدتاً به خاطر تجارت Future Shop معروف است که بیش از صدها فروشگاه در سراسر کانادا دارد.

حسن خسروشاهی در گذشته به همراه خانواده‌اش شرکت Persis Holdings را تأسیس کرده بود که در زمینه املاک، مستغلات، خرده فروشی و داروسازی فعالیت می‌کرد وی از ثروتمند ترین افراد ایران (پولدار ترین افراد ایران) به شما می‌رود.

۷. خانواده میراژ

خانواده میراژ ثروتمندترین خانواده یهودی ایرانی (ثروتمندترین خانواده های ایرانی) است که نام آن‌ها جزو لیست ثروتمندان ایرانی می‌باشد که در حال حاضر در کالیفرنیای آمریکا زندگی می‌کنند. دو پسر این خانواده‌های قدرتمند ایرانی یعنی پل و دیوید مراژ پس از مهاجرت به ایالات متحده، Chef America را تاسیس کردند که به Hot Pocket هم معروف است.

سپس آن‌ها این تجارت موفق را به مبلغ 2.6 میلیارد دلار به نستله فروختند و برادران از طریق MIG Capital در بازارهای سرمایه گذاری مشغول به کار شدند و به لیست پولدارترین ایرانی پیوستند. پاول میراژ اکنون رئیس کمپانی MIG Capital است که توسط پسرش توسعه یافته است و David Merage اکنون گروه سرمایه گذاری تلفیقی را هدایت و کنترل می‌کند.

۸. دیوید آلیانس

دیوید آلیانس در حال حاضر ۸۵ سال دارد و دارای ثروتی معادل ۱.۵ میلیارد دلار و از ثروتمند ترین افراد ایران (ثروتمند ترین فرد ایران) است. او توانسته در طی سال‌ها فعالیت در زمینه پوشاک به این درآمد حیرت آور برسد. وی علاوه بر آن‌چه گفته شد دارای 33٪ سهام گروه N Brown و 22٪ سهام Coats plc و همچنین یک مجموعه هنری ارزشمند و چندین شرکت خصوصی است. او در سال 1989 توانست مقام شوالیه را از ملکه انگلیس کسب کند و در کسب درآمد دلاری یکی از افراد موفق محسوب می شود.

۹. مانی مشوف

از جمله افراد پولدار ایران می‌توان به مانی مشوف اشاره کرد که از پولدارترین های ایران محسوب می شود . مانی مشوف تاجر ایرانی تبار آمریکایی است و در نوجوانی به آمریکا رفت و ابتدا در واشنگتن سپس در سانفرانسیسکو اقامت گزید. وی فروشگاه‌های Bebe را تأسیس کرد که در حال حاضر 297 شعبه در سراسر آمریکای شمالی دارد. مانی مشاور در حال حاضر ۷۹ سال سن دارد و توانسته از طریق فروشگاه‌های Bebe خود 1.3 میلیارد دلار سرمایه جمع کنند.

البته طبق گزارش اعلام شده این فروشگاه‌های Bebe اعلام کرده‌اند که قرار است فروشگاه‌های سنتی خود را برای تمرکز هر چه بیشتر بر فروشگاه‌های آنلاین تعطیل کنند.

۱۰. آیزاک لاریان

آیزاک لاریان 63 ساله ارزش خالصی حدود 1.1 میلیارد دلار دارد. او مدیرعامل MGA Entertainment است و این شرکت در حال حاضر بزرگترین شرکت خصوصی اسباب بازی سازی در جهان است.

۱۱. حاج رضا علاء الدین

پاساژ علاالدین یکی از معروف‌ترین مراکز فروش موبایل و خدمات مربوط به آن است. حاج رضا علاءالدین که یکی از پولدارترین افراد ایران است صاحب این پاساژ بزرگ، اصالتاً دماوندی است و آخرین تحصیلات ایشان دیپلم ریاضی است. رضا علاءالدین فعالیت خود را از دهه ۱۳۵۰ آغاز کرد کاسبی خود را به مرور گسترش داد و اطلاعات دقیقی از میزان سرمایه کلی حاج رضا علاءالدین وجود ندارد اما وی از ثروتمند ترین افراد ایران است.

۱۲. محمد صدر هاشمی‌نژاد

محمد صدر هاشمی‌نژاد یکی از موفق‌ترین کارآفرینان برتر ایرانی است که در سال ۱۳۲۹ در روستای هنزا کرمان چشم به جهان گشوده است. هاشمی‌نژاد در رشته مهندسی دانشکده فنی تبریز تحصیلات خود را ادامه داده است. او به کمک استراتژی عملی توسعه برندینگ توانست به موفقیت های زیادی دست یابد.

هاشمی‌نژاد یکی از اولین مؤسسان بانک خصوصی در ایران است و همچنین رئیس و هیئت مدیره بانک اقتصاد نوین ایران نیز بوده است. حدود ۶۰ شرکت دارد و یکی از بزرگان در زمینه ساختمان‌سازی و مهندسی ایران به حساب می‌آید.

۱۳. حسین هدایتی

ممکن است خیلی از شما حسین هدایتی را به واسطه تأسیس باشگاه استیل آذین تهران بشناسید. حسین هدایتی متولد سال ۱۳۴۲ در تهران است و پدری کارخانه‌دار داشته است. سرمایه اولین کار او را پدرش با خرید مغازه برای او مهیا کرده بود که در زمینه واشر و لوله‌های کابینت فعالیت می‌کرد.

از دارایی‌های بی‌شمار حسین هدایتی می‌توان به شرکت هلدینگ استیل آذین، شرکت خاور آذین، شرکت فجر گالوانیزه سپاهان و یکی از بزرگترین شرکت‌های پرورش میگو در ایران اشاره کرد. البته حسین هدایتی در طی اتهامات اختلاسی که به او وارد شده از سال ۱۳۹۷ بازداشت و روانه زندان گردیده است اما در هر صورت از ثروتمند ترین افراد ایران (پولدار ترین افراد ایران) به شما می‌رود.

۱۴. محمد جابریان

محمد جابریان یکی دیگر از ثروتمندان ایرانی است که صنعت فولاد ایران فعالیت دارد. جابریان مدیرعامل مجتمع فولاد آرین سهند و همچنین در حال حاضر صاحب تمامی سهام ذوب آهن خرمشهر است. در واقع جابریان صنعت و پیشه پدر خود را با کمک شش برادر خود با موفقیت گسترش داد و توانست به ثروت چشمگیری دست پیدا کند.

۱۵. حسین ثابت بکتاش

یکی دیگر از ثروتمند ترین افراد ایران حسین ثابت بکتاش است. حسین بکتاش متولد ۱۳۱۳ و یکی از موفق‌ترین کارآفرینان ایرانی در زمینه هتلداری است. در حال حاضر حسین بکتاش یکی از بزرگترین هتل داران کشور اسپانیا محسوب می‌شود و صاحب هتل معروف داریوش در کیش است. وی پس از اخذ دیپلم در ایران به منظور تحصیل در رشته برق به قاره اروپا سفر کرد.

از دیگر سرمایه‌های حسین ثابت بکتاش می‌توان به مجموعه تجارت بین‌المللی ثابت و ۲۵ درصد از سهام هتل لاله مجموعه پارک‌های دلفین موجود در کیش و تأسیس شرکت اسب ایران به منظور ایجاد کرد های اسبدوانی اشاره کرد.

۱۶. حاج رضا ابراهیمی

یکی دیگر از ثروتمند ترین افراد ایران و کارآفرینان موفق حاج رضا ابراهیمی است. حاج رضا ابراهیمی صاحب برند معروف دایتی است. امروزه کمتر کسی در ایران وجود دارد که برند بستنی معروف دایتی را نشناسد.

حاج رضا ابراهیمی در واقع صاحب و بنیان‌گذار شرکت زرین غزال است که این شرکت در سال ۱۳۸۴ تصمیم به تولید بستنی‌های دایتی گرفت و در سال ۱۳۸۷ بود که با گسترش تجارت خود شروع به تولید لبنیات کرد.

۱۷. سید مصطفی طوسی زاده

سید مصطفی طوسی زاده یکی دیگر از ثروتمند ترین افراد ایران موجود در لیست پولدارترین افراد ایران ماست که یکی از سرمایه‌گذاران مشهور صنعت فولاد است. سید مصطفی طوسی زاده در واقع شغل‌های بسیار متفاوتی دارد و اطلاعات دقیقی از سرمایه وی در دست نیست اما جزو ۲۰ ثروتمند برتر ایرانی محسوب می‌شود.

۱۸. مالکی

مالکی به عنوان یکی از ثروتمند ‌ترین افراد موجود در ایران در زمینه صنعت برق فعالیت می‌کند و بخش عظیمی از ثروت خود را در این راه به دست آورده است. وی صاحب شرکت ماه تاب گستر اینترنشنال است.

بنابر گزارشات ارائه شده از ایشان او را جزو یکی از خوشنام‌ترین‌های صنعت برق ایران دسته‌بندی کرده‌اند و تاجری بسیار محترم و از ثروتمند ترین افراد ایران (ثروتمند ترین فرد ایران) است. از دیگر دارایی‌های مالکی می‌توان به شرکت ماهتابه کهنوج و ماهتاب کاسپین اشاره کرد.

۱۹. محمدرضا دیانی

 از دیگر ثروتمند ترین افراد ایران می توان به محمدرضا دیانی اشاره کرد. محمدرضا دیانی متولد ۱۳۵۴ در شهر اصفهان است. وی یکی از ثروتمندان ایران و همچنین مالک شرکت معروف اسنوا است. شرکت اسنوا شرکتی معتبر و ایرانی با سابقه تولید حداقل ۱۱۰ نوع مختلف لوازم خانگی است. محمدرضا دیانی کارآفرین موفق ایرانی است که تا به حال توانسته تعداد بسیار چشم گیری موقعیت شغلی در اصفهان و سایر شهرستان‌های ایران ایجاد کند.

۲۰. یونس ژائله

یونس ژائله مالک کارخانه معروف شیرین عسل است، که تقریباً تمامی ایرانیان این برند معروفه ایرانی را می‌شناسند. اگر بخواهیم از شغل ثروتمند ترین افراد ایران بگوییم باید گفت این کارآفرین تبریزی تاکنون توانسته با عملکردهای موفق خود در زمینه‌های مختلف تعداد بی‌شماری شغل برای هموطنان عزیزمان ایجاد کند.

وی متولد ۱۳۴۱ در تبریز است که دوران دبیرستان خود را با موفقیت در شهر تبریز گذرانده ولی با شروع شدن جنگ ایران و عراق به جبهه رفت و پس از بازگشت مشغول به تحصیل در رشته بیهوشی شد. فعالیت حرفه‌ای و تولیدی خود را از سال ۱۳۷۱ شروع کرد. و در حال حاضر صاحب یکی از موفق‌ترین تولیدی‌هایی است که در زمینه تولید بیسکویت و شکلات در ایران حرف اول را می‌زند.

اسامی ثروتمندان ایران به ترتیب

البته ایران، ثروتمندان، کارفرمایان موفق و خانواده ثروتمند ایرانی بیشماری دارد که از آنها می‌توان به افراد پولدار زیر اشاره کرد :

  1. علی انصاری
  2. احمد ابریشم چی
  3. غلامعلی سلیمانی
  4. خانواده مدلل ها
  5. محمد پارسا
  6. باقران
  7. مصطفی رستمیان
  8. بابک زنجانی
  9. غلامرضا زل اندواری
  10. حسن انصاری
  11. حوریه پراما
  12. ناصر داوود خلیلی
  13. آرش فردوسی
  14. اردوان فرهاد مشیری
  15. اسحاق لاریان
  16. مانی مشعوف
  17. سید حمید حسینی
  18. شاهرخ ظهیری
  19. علینقی خاموشی
  20. احمد امیراحمدی
  21. فاطمه مقیمی
  22. علی شمس اردكانی
  23. عباسعلی قصاعی
  24. شاهرخ ظهيري
  25. محمد مهدی رئیس زاده
  26. احمد اميراحمدي
  27. تقي بهرامي نوشهر
  28. عباسعلي قصاعي
  29. محسن بهرامي ارض اقدس
  30. مهدی پورقاضی



تاریخ: جمعه 8 دی 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

زندگی نامه بیل گیتس و ۱۱ راز موفقیتش

آیا می­دانید بیل گیتس کیست؟ اگر بخواهیم یک توضیح مختصر به عنوان معرفی بیل گیتس ارائه دهیم باید بگوییم: بیل گیتس از جمله افرادی بود که سبب ایجاد حولی بزرگ در دنیای تکنولوژی شد. آشنایی با افراد برجسته دنیا و مطالعه زندگی‌نامه و ایدئولوژی‌های آن‎ها می‌تواند به ایده‌پردازی و کسب موفقیت در زندگی شخصی و حرفه‌ای هر فردی موثر باشد.

آیا از بیوگرافی بیل گیتس اطلاع دارید؟ رسانه‌های مختلفی هستند که از طریق آن‌ها می‌توان زندگی نامه بیل گیتس (زندگینامه بیل گیتس) و سایر افراد موفق دنیا را مطالعه و تما‌شا کرد. در این مقاله به معرفی بیل گیتس و بررسی ۱۰ راز موفقیت او در زندگی‌اش خواهیم پرداخت. اگر می‌خواهید بدانید که بیل گیتس کیست و چگونه به این موفقیت و شهرت رسیده است در این مطلب همراه ما باشید.

بیوگرافی بیل گیتس| بیل گیتس کیست؟

بیل گیتس به خاطر موفقیت­های خارق‌العاده­ای که در طول زندگی خود کسب کرده به یکی از سرشناس­ترین افراد در جهان تبدیل شده است. او با داشتن ۸۶ میلیارد دلار به عنوان سرمایه شخصی به عنوان ثروتمندترین فرد جهان شناخته شده است. درواقع بیل گیتس موسس شکل شرکت مایکروسافت است.

ویلیام هنری بیل گیتس در ۲۸ اکتبر ۱۹۵۵ در واشنگتون به دنیا آمده و  محل زندگی او در حال حاضر شهر مدینا در واشنگتن است. آقای گیتس دارای ملیت آمریکایی بوده و تحصیلات بیل گیتس را در دانشگاه هاروارد ناتمام گذاشته است. بیل گیتس در خانواده­ای به دنیا آمد که صاحب دو فرزند دختر بودند؛ خانواده­ی گیتس در آن زمان فعالیت­های چشمگیری در زمینه تجارت و سیاست و همچنین خدمات اجتماعی داشتند.

پدر آقای گیتس وکیل دادگستری شهر سیاتل بود و مادرش نیز به شغل معلمی می‌پرداخت و یکی از اعضای هیئت مدیره «یونایتد اینترنشنال» بود که در بحث خیریه نیز فعالیت­های چشمگیری داشت.

بیل گیتس در ابتدا تحصیل خود را در مدرسه «لیک ساید» شروع کرد؛ بعد از آن متوجه علاقه‌ی شدید به بحث نرم‌افزاری شد و تقریباً در سن ۱۳ سالگی بحث برنامه نویسی را شروع کرد. در واقع علاقه و اشتیاق شدید به بحث برنامه­ نویسی باعث شد که پایه­های اولیه مایکروسافت به گونه­ای شکل بگیرد.

در سال ۱۹۶۸ در آن زمان یک تصمیم مهم در مدرسه‎ها گرفته شد، آن هم این بود که دانش‌آموزان را با رایانه آشنا نمایند. در واقع در آن زمان بحث کامپیوتر و رایانه جزء مهم­ترین و جدید­ترین مواردی بود که می­توانست افراد علاقه‌مند به بحث برنامه‌نویسی را به سوی درست سوق دهد؛ مخصوصا فردی مانند گیتس که علاقه بسیار شدیدی به این موضوع داشت توانست نهایت استفاده را از این موقعیت بکند.

در آن زمان مدرسه­ها با توجه به این که توانایی اجاره سیستم کامپیوتری را نداشتند و هزینه زیادی برای اجاره سالانه لازم بود؛ به همین دلیل صندوقی را احداث کردند تا به گونه‌ای برای اجاره سالانه رایانه پول را به کمک والدین جمع کنند. پس بعد از طی شدن دوران مدرسه در نهایت گیتس در سال ۱۹۷۳ به دانشگاه «هاروارد» وارد شد که در آن دوران با فردی به نام «استیو بالمر» دوست شد.

بیل گیتس در سال دوم، دانشگاه را رها کرد و تمام وقت و انرژی خود را به بحث برنامه نویسی و مایکروسافت اختصاص داد؛ سپس در سال ۱۹۷۵ با دوست زمان کودکی خود فردی به نام «پل آلن» شروع به ساخت نرم افزارهای رایانه‌ای کردند. با این کار مدیریت بی نظیر و محاسبات خارق­العاده باعث تولید و ارتقاء نرم افزارها بسیار آسان و کم هزینه‌تر شد.

بعد از تلاش‌های پی در پی و برنامه‌ریزی‌های دقیق در نهایت در سال ۲۰۰۵ حدود ۶.۲ میلیارد دلار برای تحقیق و توسعه مایکروسافت سرمایه گذاری کرد. موفقیت‌های گیتس فقط در بحث نرم افزار نبود او در زمینه نوشتن کتاب هم فعالیت داشت و تجربیات خود را با نوشتن کتاب در اختیار مردم قرار می‌داد.

گیتس در سال ۱۹۹۹ کتابی با عنوان Business @ the Speed of Thought را منتشر کرد که تمام روش‎ها و تاثیرهای مهم کامپیوتر در بحث تجارت و کسب و کارها در آن بیان شده بود. در حال حاضر این کتاب به ۲۵ زبان ترجمه شده و در ۶۰ کشور قابل دسترسی است. این کتاب به دلیل داشتن محتوای بسیار قوی در لیست کتاب‌های پرفروش جهان قرار دارد و در فروشگاه اینترنتی آمازون نیز قابل دسترسی است.

همچنین کتاب The Road Ahead  بیل گیتس در سال ۱۹۹۵ توانست توجه تمام افراد خود را به خود جذب نماید و حدود ۷ هفته در رتبه اول پرفروش­ترین کتاب‌ها قرار بگیرد.

در نهایت بعد از فعالیت‌های چشمگیر و موفقیت‌های بسیار زیادی که در این سال‌ها کسب شد، در سال ۲۰۰۰ بعد از ۲۵ سال تلاش بیل گیتس مدیر عامل مایکروسافت را به دوست خود «استیو بالمر» واگذار کرد. سپس به عنوان مدیر ارشد اجرایی و همچنین رئیس هیئت مدیره فعالیت خود را در کنار دوستش ادامه داد.

در واقع از سال ۱۹۷۵ تا ۲۰۱۴ ریاست هیئت مدیره شرکت مایکروسافت به عهده بیل گیتس بود سپس بعد از ۲۹ سال کار، فردی با نام «جان دبلیو» به جای بیل گیتس به عنوان رئیس هیئت مدیره مایکروسافت منصوب شد. تا اینجا با بررسی زندگی حرفه‌ای بیل گیتس متوجه شدیم که بیل گیتس کیست و چه کارهایی کرده است. در ادامه به بررسی زندگی شخصی بیل گیتس می‌پردازیم.

مروری بر زندگی شخصی بیل گیتس|بیل گیتس کیست؟

گیتس در سال ۱۹۹۴ با دختری به نام «ملیندا فرنچ» یکی از کارمندان شرکت مایکروسافت بود ازدواج کرد. در آن زمان «ملیندا فرنچ» در تگزاس آمریکا زندگی میکرد.

بعد از ازدواج این زوج در سال‌های ۱۹۹۶، ۱۹۹۹، و ۲۰۰۲ صاحب سه فرزند شدند. در حال حاضر محل زندگی این زوج جزء گران‌ترین و لوکس­ترین خانه ­های جهان است و منظره فوق­العاده عالی رو به دریاچه واشنگتن در شهر مدینا دارد.برحسب تحقیقات انجام شده ارزش این خانه حدود ۱۲۵ میلیون دلار است.

راز موفقیت بیل گیتس چه بود؟

بیل گیتس سابقه کاری و تجربیات بسیار ارزشمندی داشته است و ۱۰ قانون را برای موفقیت بیان کرده است که در ادامه مطالب این قوانین مهم را بررسی می‌کنیم. با توجه به این که امروزه راه‌ و روش‌های بسیار متنوع و زیادی برای فراگیری علوم مختلف وجود دارد و به گونه‌ای تنها راه رسیدن به موفقیت الگوگیری از کسانی است که قبلاً این مسیرها را طی کرده‌اند؛ پس به گونه‌ای مطالعه زندگی افراد موفقی مانند بیل گیتس و دانستن این که بیل گیتس کیست؟ می­تواند باعث شود تا شما بتوانید نکات بسیار مهم و کلیدی را که طی تجربه یک فرد موفق به دست آمده است را به گونه‌ای در زندگی خود پیاده نمایید.

با توجه به این که امروز بیل گیتس جزء ثروتمندترین و موفق‌ترین افراد در جهان است به همین دلیل پیروی کردن از موارد مهمی که به وسیله این فرد بیان شده است می‌تواند تا حد زیادی در بحث موفقیت کاری و زندگی شما تاثیر داشته باشد.

۱۰ راز موفقیت بیل گیتس

  • قانون اول

کتاب خواندن را به یک اعتیاد تبدیل کنید: یکی از توصیه‌های مهم گیتس به افرادی که می­خواهند به موفقیت دست یابند این است که همیشه تایمی از روز را به مطالعه اختصاص دهند.

مطالعه انواع کتاب­ها یکی از بهترین موارد برای پرورش ذهن و افزایش اطلاعات در زمینه‎‌های گوناگون است. خوشبختانه امروزه با توجه به پیشرفت تکنولوژی و نا محدود بودن منابع به راحتی می‌توان به انواع کتاب­ها در زمینه­های گوناگون و مورد علاقه خیلی سریع دست پیدا کرد.

  • قانون دوم

همیشه باید کمک به دیگران را مد نظر قرار دهید: کمک به مردم یکی از مهم‌ترین اولویت‌های بیل گیتس است و طبق نظر او این کار باعث می‌شود تا شما زندگی بهتری داشته باشید. حس خوشایندی که کمک به دیگران می­دهد باعث میگردد تا با آرامش به زندگی ادامه داده و خیلی راحت بتوانید مراحل موفقیت را طی کنید. در واقع گیتس یکی از افرادی است که کمک به مردم را از رازهای موفقیت خود می‌دانند.

  • قانون سوم

مشتریان ناراضی را مد نظر قرار دهید: بهترین کسانی که باعث می‌شوند تا شما موارد و یا مشکلاتی که در کارتان وجود دارد را تشخیص دهید، مشتریان ناراضی هستند. شما باید مشتریان ناراضی را مدنظر قرار داده و علت‌های ناراضی بودن آنها را تشخیص دهید و اقدام به رفع آن کنید. در واقع بر حسب یک جمله معروف از بیل گیتس که می‌گوید:” مشتری ناراضی بزرگترین منبع یادگیری شما است، پس باید همیشه در جهت کسب رضایت مشتریان ناراضی اقداماتی را انجام دهید” بدین ترتیب می‎توانید به مرور زمان تمام مشکلات و ایرادهای کاری خود را رفع کنید.

 

  • قانون چهارم

همیشه ایده­ها و نظرهای خود را با تیم‌تان در میان بگذارید: در هر کاری داشتن گروه و تیم حرفه‌ای یکی از گام‌های موثر در جهت کسب موفقیت است. در واقع همکاری و تعامل با تیم باعث پیشرفت سریع شما می­گردد. در آن زمان گیتس به این موضوع پی برده بود که همکاری و تعامل عالی با هم تیمی­ها و هم گروهی­هایش می‌تواند باعث پیشرفت‌ شود به همین خاطر هم به اعضای تیم خود متنی به شرح زیر نوشت:

” اینترنت یک فرصت باورنکردنی و همچنین یک چالش باورنکردنی است من به دنبال اطلاعات شما هستم تا در مورد این که چگونه می‌توانیم استراتژی خود را برای ادامه موفقیت‌های باورنکردنی خود بهبود ببخشیم.” در واقع این متن به هم تیمی­های خود باعث شد تا ویندوز ۹۵ با اینترنت اکسپلورر به بازار عرضه شود.

  • قانون پنجم

ایده­های خود را عملی کنید:

هیچوقت منتظر این نباشید تا ایده‌های شما توسط دیگران تایید شوند، همیشه سعی کنید ایده‌های خود را عملی نمایید. در آن زمان بیل گیتس و «استیو بالمر» برای ارائه ایده‌های خود سمینار های مختلفی را برگزار می‌کردند، ولی هیچ کس، هیچ کدام از ایده­های آنها را جدی نمی‌گرفتند

در واقع آنها در آن زمان به جای ناامیدی عملی کردن ایده­های خود را انتخاب کردند. این مورد باعث شد تا به موفقیت­های چشمگیری دست پیدا کنند. اگر شما هم در کسب و کار و زمینه شغلی خود ایده­های خاص را دارید به راحتی می‌توانید باعملی کردن آن امکان کسب موفقیت را به دیگران نشان دهید.

  • قانون ششم

سعی کنید کیفیت محصولات و خدمات خود را افزایش دهید: در آن زمان با رشد روز افزون مایکروسافت بیل گیتس احساس کرد که به برنامه نویس‌های زیادی احتیاج دارد و به همین دلیل تعدادی از برنامه‌نویسان حرفه‌ی و علاقه‌مند را استخدام کرد.

با توجه به این که در آن زمان بیل گیتس مدیرعامل شرکت بود ولی با تمام وجود سعی می­کرد تمام برنامه­ها را چک کند تا هیچ گونه افت کیفیتی در نرم افزار­ها به وجود نیاید. پس به گونه‌ای مدیریت صحیح و بررسی کیفیت کار می­تواند یکی از موارد بسیار مهم در بحث موفقیت کاری باشد.

  • قانون هفتم

باید زمان برایتان مهم باشد: بر حسب متنی از بیل گیتس که می‌گوید: “مهم نیست که چقدر پول دارید ولی شما نمی‌توانید با پول زمان را بخرید”

در حالت کلی تمام افراد زمان یکسانی را در اختیار دارند ولی روش استفاده از زمان هر فرد با فرد دیگری متفاوت است. این مورد می‌تواند وجه تمایز تمام افراد باشد. در واقع نوع کار شما در مدت زمان ثابت، مشخص کننده موفقیت شما در بازه زمانی طولانی است. پس می‌توانید به جای اختصاص دادن زمان به کارهای غیر مهمی مانند معاشرت با افراد معمولی یا فضاهای مجازی به کارهای جدی و مهم دیگر بپردازید.

  • قانون هشتم

مغرور نشوید: یکی از مهم‌ترین مواردی که می‌تواند بازدارنده افراد از رشد و ترقی باشد بحث غرور و تکبر در کار است. نباید با کسب ثروت و موقعیت دچار غرور شوید، در واقع گیتس بر این باور است که موفقیت اگر همراه با غرور باشد می‌تواند باعث شکست نیز گردد؛ ولی اگر شما غرور را کنار بگذارید و به جای غرور، به برنامه ­ها و کارهای مهم دیگر فکر کنید. تنها در این حالت است که می‌توانید موفقیت خود را چندین برابر نمایید. پس باید این ذهنیت را در خود ایجاد کرد که بعد از کسب موفقیت دچار تکبر نشد چون می‌تواند شما را از کسب موفقیت­های بزرگتر بازدارد.

  • قانون نهم

به آینده اهمیت بدهید: یکی از موارد بسیار مهمی که باعث موفقیت بیل گیتس شد این بود که همیشه به فکر آینده بود و سعی می‌کرد تا برنامه‌های بلندمدت و تاثیرگذاری را پیش ببرد. در واقع علت اصلی پیشی گرفتن مایکروسافت از رقبای خود این بود که همیشه برنامه­های مهمی برای آینده داشت.

  • قانون دهم

سعی کنید همیشه هدف­های بزرگ و بلند مدتی را داشته باشید: در حالت کلی یکی از مواردی که باعث موفقیت چشمگیر مایکروسافت شد، این بود که بیل گیتس با یکی از شرکت‌های کامپیوتری تماس گرفت و خواهان صحبت با مدیر شرکت شد. او به گونه ادعا کرد که مفسری را نوشته است که زبان کامپیوتر را به زبان قابل فهم برای انسان تبدیل می­کند. در صورتی که برنامه‌ای که بیل‌گیتس می‌گفت ساخته نشده بود و در حال ساخت بود، در واقع این دروغ باعث شد تا سرعت کار چندین برابر شود؛ سپس برنامه‌ای که ماه­ها زمان نیاز داشت در حدود چند هفته تمام شد و این مورد باعث شد که پیشرفت­های چشمگیری در بازه زمانی بسیار کوتاه به دست آید.

جمع بندی

بیل گیتس کیست؟ این سوال در ذهن بسیاری از افرادی که به دنبال موفقیت هستند وجود دارد. برای این که بدانید بیل گیتس کیست و چگونه توانسته دنیای دیجیتال را دگرگون کند می‌توانید از رسانه‌های گوناگون و کتاب‌کمک بگیرید. در این مقاله به زندگی نامه بیل گیتس و ده قانونی که زندگی خود را برپایه آن جلو می‌برد اشاره کردیم و گفتیم که بیل گیتس کیست. همان‌طور که اشاره کردیم مطالعه زندگی نامه بیل گیتس (زندگینامه بیل گیتس) و سایر افراد موفق در دنیا مانند جیم ران می‌تواند سبب ایده‌پردازی و پیدا کردن راه موفقیت شود پس پیشنهاد می‌کنیم مطالعه این مطلب را از دست ندهید.

برخی از سوالات رایج:

۱. چند مورد از قانون موفقیت بیل گیتس را نام ببرید؟

۱. کتاب خواندن را به عادت تبدیل کنید.
۲. به دیگران کمک کنید.
۳. به افراد ناراضی توجه کنید.
۴. ایده‌های جدید را با افراد تیم در میان بگذارید.

۲. بیل گیتس کیست؟

بیل گیتس یکی از ثروتمندترین افراد جهان است که برای رسیدن به این جایگاه در طول زندگی خود تلاش‌های فراوانی کرده است. وی تحصیلات آکادمیک خود را در هاروارد به اتمام رسانده است.

۳. بیل گیتس راجع به مشتریان ناراضی چه نظری دارد؟

او بر این عقیده است که بهترین اساتید شما مشتریان ناراضی هستند که شما از این طریق می‌توانید کیفیت کار خود را افزایش دهید.




تاریخ: دو شنبه 4 دی 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مفهوم تفکر سیستمی ، کاربرد تفکر سیستمی در سازمان

تفکر سیستمی از جمله مهارت‌هایی است که باید در سبد مهارتی همگی ما وجود داشته باشد، اگر برای شما جالب است درمورد این که تفکر سیستمی چیست، اطلاعات بیشتری به دست آورید تا انتهای این مقاله همراه ما باشید. یک مکعب روبیک را تصور کنید. این مکعب شش وجه دارد و قرار است که شما خانه‌های در هم ریخته را چنان مرتب کنید، که در نهایت در هر وجه خانه‌های همرنگ قرار بگیرند. همگی می‌دانیم که حل این مکعب الگویی مخصوص به خود دارد.

ما می‌توانیم با تنها توجه به یک وجه آن وجه را مرتب کنیم، اما وقتی بخواهیم سراغ وجوه دیگر برویم، تمام کارهایی که تا به آن جا انجام دادیم به هم می‌ریزد. تصمیم‌گیری‌هایی که به صورت روزانه انجام می‌دهیم به همین صورت است، ما نمی‌توانیم فقط به یک روی ماجرا نگاه سیستمی کنیم و انتظار داشته باشیم پس از حل آن وقتی به سراغ بخش‌های دیگری از یک کل منسجم می‌رویم، همه چیز ثابت بماند. در بحث تفکر سیستمی همین موضوع را بررسی خواهیم کرد.

سیستم چیست؟

نگاه سیستمی چیست؟ سیستم به مجموعه‌ای از اجزای به هم مرتبط گفته می‌شود که کار هر یک بر دیگری تأثیرگذار است و همگی برای رسیدن به یک هدف مشترک تلاش می‌‌کنند. به این ترتیب می‌توان هر چه درون ما و در پیرامون ما وجود دارد را به عنوان یک سیستم ببینیم.

برای مثال می‌توانیم به انسان به چشم یک سیستم نگاه کنیم، که ارگان‌های مختلف او تحت رهبری مغز عمل می‌کنند تا او را زنده نگه دارند. به همین ترتیب در سازمان‌ها، عملکرد سیستمی وجود دارد. یعنی اجزا و بخش‌های مختلف سازمان برای بقای آن و رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده تلاش می‌کنند.

تفکر سیستمی چیست؟

وقتی صحبت از تفکر سیستمی می‌کنیم، یعنی به مسائل باید با این دید نگاه کنیم که یک سامانه‌ای از اجزای به هم مرتبط هستند. به این ترتیب به یک یک اجزا در کنار هم نگاه می‌کنیم و برای یافتن راه حل، ایده یا هر چیز دیگری که به دنبال آن هستیم،  ارتباط بین اجزا را فراموش نمی‌کنیم.

ممکن است تصور کنید، شکستن یک سؤال بزرگ به بخش‌های کوچک و حل کردن هر یک از بخش‌ها برای رسیدن به راه حل، منطقی‌تر باشد، اما همان طور که در مثال مکعب روبیک گفتیم، همیشه چنین چیزی ممکن نیست، برای درک یک سیستم باید تفکر سیستمی داشته باشیم.

ویژگی‌ های تفکر سیستمی چیست؟

وقتی به صورت سیستمی به مسائل نگاه کنیم، نوع تفکر ما با تعدادی ویژگی همراه خواهد بود.

  • اول این که عادت بد انداختن تقصیر به گردن عوامل خارجی را منتفی می‌کند. هرچه که هست درون سیستم رخ می‌دهد.
  • دوم این که نیاز به کشف الگو و روند در آن وجود دارد. مسائلی که به ساختارهای سیستمی مربوط می‌شوند، به همین سادگی قابل ریشه‌یابی نیستند. به عبارت بهتر یافتن علت یک معلول از روش سیستمی با بررسی سطحی و معمولی حاصل نمی‌شود.
  • سومین مورد، خود رشته علت و معلولی بودن است. یعنی اگر علتی وجود دارد، به دلیل تعدادی رویداد است که مجموعه معلول را تشکیل می‌دهند.
  • مورد چهارم این است که تفکر استاتیک را رد می‌کند و نمی‌تواند کمکی از آن بگیرد، هر چه که هست با تفکر پویا یا دینامیک قابل درک است.
  • هر راه حل، برای یک مشکل است و نمی‌توان از آن برای حل چندین مسئله استفاده کرد. چرا که روندهای به خصوص منجر به آن راه حل شده‌اند، بنابراین اشتراکی با مسائل دیگر و روندهای دیگر ندارد.
  • خوب است بدانید که با این روش تفکرف امکان دخلت از خارج را بسیار کاهش داده است. هر چه که در یک سیستم رخ می‌دهد، درون همان سیستم و به کمک اجزای آن حل می‌شود.
  • سیستم به منزله کار گروهی استف بنابراین اگر اشکالی در آن رخ دهد، نمی‌توان تقصیر را به گردن یک نفر انداخت و همه اعضا به یک اندازه در نتیجه دخیل هستند. به همین دلیل حل مشکل نیز به عهده همه آن‌ها است.

مهارت تفکر سیستمی از چه مهارت‌های دیگری نشأت گرفته است؟

این که ما بتوانیم به این نقطه برسیم که تفکر سیستمی بر طرز فکر ما و مهارت‌های حل مسئله ما چیره شود، لازم است تا بدانیم چنین طرز فکری چگونه و با کمک از چه مهارت‌های فکری دیگری حاصل می‌شود.

  1. تفکر پویا

تفکر پویا به توانیی ایجاد ارتباط بین وقایع مختلف در گذر زمان گفته می‌شود. از این رو به آن تفکر در طول زمان نیز می‌گویند. با داشتن این مهارت، می‌توانیم از وقایع گذشته، روندی که مار را به امروز رسانده است دریابیم. بنابراین قادر خواهیم بود برای آینده و اهداف آن برنامه‌ریزی کارآمدتری داشته باشیم.

  1. تفکر درون‌زا

ساختار سیستم، باعث می‌شود که سیستم رفتار خاصی از خود نشان داده و نهایتاً به یک نتیجه برسد. بنابراین اگر در نتایج به دست آمده مشکلی وجود دارد باید در ساختار سیستم به دنبال علت آن بگردیم. این مهارت از همین رو تفکر درون‌زا نام گرفته است، که نشأت هر چیز را از درون سیستم می‌داند.

  1. تفکر کل‌نگر

به این موضوع پیش‌تر نیز اشاره کردیم. امکان ندارد شما سیستمی را تحلیل کنید و با بررسی اجزا به صورت مستقل، به نتیجه‌ای برسید. باید از بالا نگاه سیستمی کنید تا ارتباط اجزا را مانند یک نقشه راه، واضح ببینید. به طور کلی مفاهیم کل و جزء، باعث شکل‌گیری اصول تفکر سیستمی شده‌اند.

  1. تفکر حلقه بسته

اگر به سیستم به چشم مجموعه‌ای از حلقه‌های بسته نگاه کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که تصمیم‌گیری در هر حلقه به وضعیت سیستم بستگی دارد. این تصمیم‌ها می‌توانند مشخص کننده وضعیت آینده و تصمیمات بعدی باشند.

  1. تفکر عملیاتی

همگی ما ممکن است با این موضوع مواجه شده باشیم که برای رسیدن به اهداف خود به دنبال عوامل موفقیت بگردیم و بیرون از خود آن‌ها را جستجو کنیم. تفکر عملیاتی می‌گوید که افراد باید راه موفقیت را برای خود بسازند، نه آن که به دنبال یافتن راهی آماده باشند.

  1. تفکر درخت به درخت

این مهارت روی جزئی‌نگری تمرکز دارد. یک جنگل بسیار بزرگ را تصور کنید که درختان بسیار زیادی دارد. به همین دلیل به تفکر درخت به درخت، جنگل نیز گفته می‌شود. در این تفکر شما باید هر رویداد را به عنوان مجموعه‌ای از جزئیات مختلف ببینید. در برخی سازمان‌ها برای آن که بتوانیم به یک مدل برسیم باید جزئیات زیادی برای آن متصور شویم. به این ترتیب با دسته‌بندی جزئیات مختلف، قادر خواهیم بود به تصویری از سیستم ارائه دهیم.

  1. تفکر کمی

در این مهارت منظور این نیست که همه چیز را به طور دقیق اندازه‌گیری کنیم. برخی از ویژگی‌ها کیفی هستند و در دسته قابل اندازه‌گیری‌ها جا نمی‌گیرند، اما می‌توان با المان‌های کمی، یعنی اعداد و نمودارها آن‌ها را رتبه‌بندی کرد. برای مثال پشتکار کارمندان در موفقیت یک شرکت به عنوان سیستم بسیار مؤثر است، اما پشتکار در ظاهر قابل سنجش با عدد نیست.

اگر ما برای سنجش پشتکار هر فرد عددی بین ۰ تا ۲۰ در نظر بگیریم و با بررسی نحوه کار کردن او به یک عدد در این بازه برسیم، یعنی با تفکر کمی، سیستم را مورد بررسی قرار داده‌ایم.

نقش تفکر سیستمی در زندگی

هدف از کسب مهارت تفکر سیستمی، کمک به توانایی حل مسئله است. به این ترتیب می‌توانیم با مشکلات بسیاری که در زندگی ما رخ می‌دهد، به خوبی دست و پنجه نرم کنیم. در نهایت می‌توانیم به این موضوع برسیم که تفکر سیستمی در زندگی ما نقش مهمی دارد و می‌تواند در ابعاد مختلف زندگی تأثیرگذار باشد. تفکر سیستمی چیست؟

  • تربیت فرزند

اگر پدرها و نادرها بتوانند مهارت تفکر سیستمی را به خوبی بیاموزند، می‌توانند آن را به فرزندان خود، یا به عبارت بهتر به نسل جدید انتقال دهند. داشتن این مهارت در سبد مهارتی افراد، کمک بزرگی به زندگی آن‌ها می‌کند.

همگی می‌دانیم که اگر عادات و مهارت‌هایی از کودکی با ما همراه شوند تا پایان عمر باقی خواهند ماند. بنابراین تمام افراد جامعه پیش از فرزندآوری باید این مهارت را به خوبی بیاموزند. مطالعه مقاله توسعه فردی می تواند مفید واقع شود.

  • مدیریت یک سازمان

در زندگی حرفه‌ای، بسیاری ممکن است به سمت مدیریتی برسند. وقتی افراد به این درک رسیده باشند که سازمان‌ها برای انجام یک کار ایجاد شده‌اند و تصمیمات اشتباه می‌تواند آن‌ها را از این اهداف دور کنند، به این نتیجه خواهند رسید که توانایی تفکر سیستمی نه تنها به آن‌ها برای ماندن در سمت مدیریت کمک خواهد کرد، بلکه سازمان را سرپا نگه خواهد داشت.

  • فعالیت به عنوان کارمند

افرادی که با علاقه شروع به کاری می‌کنند، می‌خواهند که برای مجموعه مفید باشند. در یک سازمان بیش از آن که به مدیر نیاز باشد، به تعدادی کارمند وظیفه شناس نیاز است. بنابراین اگر در سمت کارمند مشغول به کار هستید، حتماً مهارت تفکر سیستمی را در خود تقویت کنید تا بتوانید به سازمان در جهت رشد کمک کنید. این مهارت همچنین امکان انتقال مشکلات به مدیریت را برای شما فراهم می‌کند.

  • زندگی شهروندی

شهروندان یک کشور اگر تفکر سیستمی را پیاده‌سازی کنندف خود را به عنوان بخش کوچکی از یک کل منسجم می‌بینند، بنابراین با رفتار درست سعی می‌کنند به اعتلای جامعه کمک کنند. طبیعی است که افراد ناهنجار به رویدادهایی که باعث آن می‌شوند فکر نمی‌کنند و فقط خواسته خود را مد نظر دارند.

کسب مهارت تفکر سیستمی

هر کس یک زندگی فردی دارد و یک زندگی اجتماعی. این که شما در خلوت شخصی و فردی خود چه می‌کند، معمولاً تأثیری بر اجتماع‌های بزرگ‌تر ندارد، اما ممکن است برای شما مضر باشد. همچنین ما عضوی از  یک خانواده، اداره، روستا، شهر، کشور و این جهان هستیم. بنابراین هرچند برخی از رفتارهای ما جرم نیست، اما قابل قبول هم نیست. برای درک بهتر این موضوع به موارد زیر توجه کنید.

استعمال دخانیات، از عادات منفی رایجی است که بسیار در اطراف خود می‌بینیم. برای مثال سیگار کشیدن. این فعالیت جرم نیست، ممکن است در خلوت انجام شود یا در مکانی عمومی. اولین چیزی که در مورد سیگار توجه را جلب می‌کند، ضرری است که فرد استعمال کننده به بدن خود می‌زند. بدن یک سیستم بسیار پیچیده است، که وارد کردن میزان زیادی دود به آن عملکرد ارگان‌ها را دچار ایراد می‌کند. همچنین دود سیگار برای اطرافیان شخص نیز مضر است. با این که تنها در حرف ساده است، اما می‌توانیم بگوییم که اگر این شخص با اصول تفکر سیستمی به مسئله نگاه می‌کرد، شاید به سیگار کشیدن خود خاتمه می‌داد.

به همین ترتیب تصمیماتی که در یک خانواده گرفته می‌شود باید به گونه‌ای باشد که کل خانواده از آن منفعت ببرند و هیچ یک دچار مشکل نشوند. در سازمان‌ها نیز مدیریت باید رفتاری داشته باشد که به همه اجزا به یک اندازه اهمیت بدهد. از این دست مثال‌ها بسیار می‌توان بیان کرد. آن چه اهمیت دارد این است که کسب مهارت‌های تفکر، به نتایجی منجر می‌شود که برای همه اعضای درگیر مناسب است.

مثالی برای درک بهتر تفکر سیستمی

بسیاری از افراد تا به حال تصمیم به لاغر کردن گرفته اند، اما آیا همه در این امر موفق عمل کرده‌اند؟ مسلماً پاسخ خیر است، اما چرا؟

بیشتر افراد تصور می‌کنند رژیم‌های سخت در زمان کوتاه منجر به نتیجه دلخواه در وزن و وضعیت تناسب اندام آن‌ها می‌شود. بنابراین اولین مشکل، عدم اطلاعات از عملکرد بدن است. چرا چربی زیادی در بدن من زخیره شده است؟

چرا نمی‌توانم خورد و خوراک خود را مدیریت کنم؟ و سؤالات بسیار زیاد دیگری وجود دارد، که افراد از پاسخ آن‌ها مطلع نیستند. به همین دلیل به افرادی که با وعده‌های غیرمنطقی به سراغ آن‌ها می‌آیند اعتماد می‌کنند.

بدن یک سیستم است. دستگاه گوارش، عضلات، چربی‌ها و مهم‌تر از همه ذهن انسان، چنانچه به سبب عادات بد غذایی و برخی عوامل روانی، عملکرد مناسب نداشته باشند باعث چاقی خواهند شد.

اگر این موارد از طرف افرادی که اضافه وزن دارند درک شود، تصمیم‌های درست خواهند گرفت و نهایتاً با کمک از یک پزشک یا متخصص به نتیجه دلخواه می‌رسند. در این مثال دیدیم که سیستمی فکر کردن چه تأثیری دارد و این که تفکری که تنها نتیجه را ببیند چه تأثیری.

چگونه سیستم را تشخیص دهیم؟

برای آن که بتوانیم با سیستمی فکر کردن به نتیجه برسیم، باید بتوانیم تشخیص دهیم موقعیتی که در آن هستیم، یک سیستم است. یک کوه یخ را تصور کنید. همگی می‌دانیم که روی سطح آب تنها بخش بسیار کوچکی از آن دیده می‌شود و درواقع بخش اعظم آن زیر آب است. اگر نگاه ما به مسائل چنین باشد، تشخیص سیستم بودن مسائل بسیار راحت‌تر خواهد شد.

سؤالی که در برخورد اولیه با یک رویداد برای ما پیش می‌آید، بخشی از کوه یخ است که بیرون آب قرار دارد. برای مثال میبینیم که در سازمان ما، انگیزه کارکنان پایین آمده و تلاش کافی صورت نمی‌گیرد، در حالی که تا چندی پیش چنین نبود.

حال باید در موضوع کنکاش کنیم و به سطوح پایین‌تری از کوه یخ برسیم. در این صورت خواهیم دید که عدم افزایش دستمزد، عدم وجود پاداش و عدم توجه کافی، به مرور زمان باعث کاهش انگیزه در کارمندان شده است. درواقع می‌توان گفت که از یک رویداد، باید به روندهایی که موجب آن شده است برسیم.

سخن پایانی

صحبت درمورد اصول تفکر سیستمی، دارای زوایا و پیچیدگی‌های بسیاری است. در این مقاله سعی کردیم با بیان چند مثال مفاهیمی را به شما معرفی کنیم که هر فرد باید در وجود خود ایجاد کند. فکر کردن به مسائل از منظر سیستمی، یکی از مهارت‌های یادگرفتنی است و توصیه ما به شما این است که حتماً یادگیری آن را در برنامه خود قرار دهید. اگر بتوانیم به هر موضوعی که ساختار سیستمی دارد، از بالا نگاه کنیم، می‌توانیم درمورد راه حل‌های آن به نتایج خوبی برسیم. تفکر سیستمی چیست؟

برخی از سوالات رایج:

۱. تفکر سیستمی را توضیح دهید؟

تفکر سیستمی به مجموعه عواملی گفته میشود که افراد برای بررسی و حل یک مسئله از آن استفاده میکنند. درواقع این نوع از تفکر مسائل و مشکلات را از ابعاد مختلف بررسی میکند.

۲. ویژگی های بارز تفکر سیستمی چیست؟

۱. حذف رفتار انداختن تقصیر به گردن دیگران
۲. نیاز به کشف الگو در روند یک سیستم
۳. هر مشکل درون سیستم و توسط همان افراد حل میشود.

۳. تفکر سیستمی شامل چه مواردی میشود؟

۱. تفکر پویا
۲. تفکر درون زا
۳. تفکر کل نگر
۴. تفکر حلقه بسته




تاریخ: دو شنبه 4 دی 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

کقاله کامل درباره دام های مذاکره ، آموزش استفاده صحیح از دام های مذاکره

شاید همه ما حتی شده یک بار تجربه مذاکره را داشته باشیم؛ مذاکراتی که برای کسب و یا حفظ منافع خود از کودکی در رفتار ما وجود داشته و با گذر زمان و کسب تجربه در آن پیشرفت کرده ‌ایم؛ ولی هر تجربه ‌ای را با کسب دانش می ‌توان تبدیل به یک مهارت بهتر کرد. مذاکره دارای ابعاد، پیچیدگی و آدابی است که توصیه می‌شود، سعی کنید این اصول را از منابع معتبر یاد بگیرید. شاید تجربه کرده باشید که فرد مقابل شما در لحظه ‌ای که نیاز به کسب توافق بوده است، یک مسئله نه چندان مهم را بهانه کرده و مدام بر طبل سرزنش شما می ‌کوبد.

از این دست تجربه‌ های ناخوشایند که ما را از رسیدن به اهداف و منافع مذاکره باز می‌دارد زیاد پیش می ‌آید و ناچارا ما باید راه روبه‌رو شدن با آن ‌ها را بدانیم، این‌ ها در اصطلاح، دام‌ های مذاکره هستند. دام‌ های مذاکره قادرند از طریق مذاکره ‌کنندگان حرفه‌ای و برای مغلوب کردن طرف مقابل به کار گرفته شود یا مذاکره‌ کننده قواعد اصولی مذاکره را ناخودآگاه به کار گیرد. بنابراین تجارب و تحقیقات اثبات کرده است که به کارگیری دام ‌های مذاکره اغلب به پیروزی بلند مدت و پایدار ختم نمی‌شود.

دام ‌های مذاکره با خود

فکر کنید که قصد دارید محصولی را به کسی بفروشید، قیمت اعلامی شما ۲۰۰ هزار تومان است و هنوز طرف مقابل به شما چیزی نگفته است؛ اما در آن موقعیت شما می‌ گویید: چون شما هستید! صد و هشتاد تومان، در این مورد شما در دام مذاکره با خود گرفتار شده ‌اید.

یعنی طرف مقابل شما چیزی نگفته، خودتان با خودتان مذاکره و گفتگو می ‌کنید و به طرف مقابل تخفیف می ‌دهید. این کار جدا از پایین آوردن حاشیه سود، در طرف شائبه وجود امکان بیشتر برای تخفیف را ایجاد می ‌کند و در ادامه فرد مقابل انتظار تخفیف بیشتری را از شما خواهد داشت و فرآیند توافق وی طولانی ‌تر می ‌شود.

مذاکره با خود زمانی رخ می ‌دهد که یا اعتماد به نفس در مذاکره نداریم یا به مسئله یا موضع اتخاذ شده‌ خود اعتقاد کافی نداریم یا اضطراب ناشی از امکان عدم توافق به شکلی ما را اذیت می ‌کند که قبل از درخواست طرف مقابل، جهت تسریع روند توافق، امتیاز مذاکره را فورا به طرف اعطا می‌کنیم. مذاکره چیست؟

شیوه مقابله با این دام این است که ابتدا بدانید امتیاز اولیه مذاکره، اصلا زمان توافق را کاهش نمی ‌دهد و در بسیاری از موارد به سبب مشکوک بودن طرف مقابل زمان مذاکره را بیشتر نیز می‌ کند. از این‌رو باید افزایش صبر و آرامش و حوصله در مذاکره را در خود تقویت کنید.

از دیگر نکاتی که در رابطه با مذاکره وجود دارد این است که احتمال برخورد با استدلال ‌های غیرمنطقی از سمت فرد مقابل و رسیدن به نتیجه دلخواه توسط این استدلال‌ های غیر منطقی وجود دارد. چنان‌چه اجازه دهید هر کسی از طرف خود صحبت کند با کمی دقت به طرز فکر طرف مقابل منطق ‌ها و نکات غیرمنطقی کلام او را به سادگی مشخص خواهید کرد و امکان حمله به استدلال‌ های طرف مقابل نیز برای شما مهیا می ‌شود. در ادامه مقاله به آموزش دام های مذاکره خواهیم پرداخت.

دام ‌های مذاکره با طرف ناتوان یا کم اختیار

در برخی از مواقع مذاکره کنندگان تمایل دارند با هر کسی که سر راه آن‌ها قرار می‌گیرد، مذاکره کنند. به امید این‌ که یک اتحاد عمومی به نفع خود ایجاد کنند. این گونه مذاکره کنندگان برای رسیدن به توافق و سازش، هر کاری انجام می ‌دهند؛ چون تصور می‌کنند هدف از مذاکره رسیدن به توافق است.

همان‌ طور که اغلب مذاکره‌ کنندگان حرفه‌ ای، اعتقاد دارند منظور از مذاکره رسیدن به توافق نیست بلکه منظور از مذاکره رسیدن به هدف فردی یا گروهی توسط فرآیند توافق است. پس آنچه در مذاکره مهم ‌تر است، رسیدن به اهداف مشخص شده است که الزاما توسط توافق صورت نمی ‌گیرد.

گاهی لازم می‌شود برای رسیدن به اهداف‌ خود مذاکره نکنیم. با این حال مذاکره نکردن نیز خود از مراحل روند مذاکره است؛ ولی تشخیص این ‌که چه مواقعی نباید مذاکره کرد، به هوشمندی‌ مذاکره‌ کننده با توجه به شرایط بستگی دارد. برای مثال در اغلب مواقعی که در موضع ضعف هستیم یا در مواضعی قرار داریم که منجر به دادن امتیاز می‌شود، نباید مذاکره کنیم.

یکی از موقعیت ‌هایی که در آن مذاکره‌ کننده، امتیاز خود را خواهد داد، مذاکره با افراد بی ‌اختیار یا کم اختیار است. در اغلب سازمان‌ها ابتدا فرد کم اختیار یا بی ‌اختیار را مامور مذاکره با شما می‌ کنند. شما نیز با فکر این‌ که مذاکره به جای مناسبی می‌رسد، مذاکره را ادامه می‌دهید. اما سرانجام این شما هستید که وادار به اعطای امتیازات بسیار می‌شوید.

اگر به دلیل این که فرد بدون اختیار، امکان اعطای امتیازات را نداشته است به توافق با فرد خود مختار برسد به این نتیجه می‌رسیم که فرد با اختیار جهت رسیدن به توافق، امتیاز بیشتری را اعطا کرده است. در نتیجه توصیه می‌شود که در دام‌ های مذاکره با افراد بدون اختیار قرار نگیرید و پیش از مذاکره یا حداکثر قبل از آغاز روند مذاکره از میزان اختیار طرف مقابل خود مطلع شوید. دام مذاکره با فرد بدون اختیار با احتمال اجرای حیله اختیارات مشکوک از سمت طرف مقابل تکمیل می‌شود و سرانجام به اعطای حداکثر امتیازات از سمت شما منجر خواهد شد.

روش تهاجمی و تهدید

یکی از دام ‌های مذاکره روش تهاجمی و تهدید است. در زمانی که مورد تهدید یا تهاجم قرار گرفتید، موارد زیر را انجام دهید:

  • تهدید را نپذیرید، چنان‌ چه فرد منطقی باشد تهدید نمی ‌کند.
  • تهدید را رد نکنید، چرا که سبب بدتر شدن اوضاع می‌ شود.
  • تهدید مقابل نکنید.
  • با دوستان خود در این زمان مشورت نکنید.
  • درخواست تعویق مذاکره نداشته باشید.

انجام دو مورد آخر نشان از ترس و موثر واقع شدن تهدید است. انچه که باید انجام دهید، در مرحله اول حفظ خونسردی و آرامش است. باید به این مطلب اعتقاد داشت که انسان پرخاشگر و بی ‌نزاکت، همیشه بازنده است؛ پس تلاش کنید جو غالب را از بین ببرید تا در عین حال که مقابله به مثل نکرده ‌اید، طرف مقابل نیز احساس نکند از تهدیدهای او ترسیده‌ اید. همچنین می ‌توان به عملی که فرد دارد انجام می ‌دهد اشاره کرد؛ تجربه اثبات کرده است که اشاره به عمل فرد سبب می‌شود طرف دست از آن کار بردارد.

سیاست جنازه

سیاست جنازه به معنای ارائه پیشنهادات مکرر از سمت یکی از طرفین مذاکره و عدم واکنش طرف مقابل به پیشنهاد داده شده است. در این راهکار، طرف دوم با عدم اظهار نظر در رابطه با پیشنهاد طرف مقابل و به اصطلاح نقش جنازه را بازی کردن، تلاش می ‌کند تمام مواضع طرف مقابل را رو کرده و از میان پیشنهادهای موجود بهترین گزینه را برای خود انتخاب نماید.

این سیاست باعث رو شدن موضع طرف و از بین رفتن امتیازات بسیاری می‌ شود. برای مقابله با سیاست جنازه بعد از عدم قبول پیشنهاد اول از سمت طرف مقابل، توپ را در زمین وی بیندازید و از او درخواست نمایید پیشنهاد دوم را ارائه کند و تا هنگامی که پیشنهاد دوم را نداده است اقدامی برای ارائه پیشنهاد بعدی نکنید.

بازی تکراری آدم خوب، آدم بد

در زمان توضیح انواع مذاکره، به نقش خوب و بد اشاره شد. این نقش‌ها هر دو در سمت رسیدن به یک هدف تلاش می ‌کنند، با این تفاوت که آدم بد نخست با تحت فشار قراردادن و ترساندن طرف مقابل باعث می‌شود که فرد در موقعیت انفعال و ترس قرار گیرد.

سپس آدم خوب با پادرمیانی و با ترفند و وساطت میان دو نفر، وارد مذاکره می ‌شود و تلاش می ‌کند در حالت آرامش، فرد را به ارائه امتیازات و این ‌که نبایستی کار را سخت گرفت راهنمایی کند. شیوه برخورد با این ترفند پافشاری روی موضع اصولی خود و درخواست دلیل و معیار عینی از فردی است که نقش آدم خوب را برعهده دارد.

روش چماق و هویج (تهدید و تطمیع)

به این روش، روش تنبیه و پاداش نیز گفته می‌ شود،. این روش به این شکل اعمال می‌ شود که به طرف مقابل دو راه نشان داده می ‌شود، یک راه تشویق و پاداش و دیگری تنبیه، درواقع منظور این است که در صورتی که روش مورد نظر فرد انتخاب نشود، مورد تنبیه قرار گرفته و در صورت تبعیت از آن، پاداش می ‌گیرد. بهتر است بدانید در صورت انتخاب روش پاداش، به فرد هیچ پاداشی تعلق نمی‌ گیرد.

قطع مذاکرات

این شیوه برای ارزیابی میزان علاقه طرف مقابل به نتیجه مذاکره صورت می‌ گیرد. فرد مذاکره‌کننده باید توجه داشته باشد که علی ‌رغم تمایل بسیار به نتیجه‌ مذاکره، باید از ابراز آن به طرف مقابل جلوگیری کند؛ چرا که مورد سوء استفاده قرار می ‌گیرد.

پیش شرط گذاشتن

یکی از شیوه‌ های رایج دام‌ های مذاکره، پیش‌ شرط گذاشتن است. بهتر است بدانید با قبول هر پیش ‌شرطی، شرط دیگری نیز در راه خواهد بود. از این رو باید دانست که قبول پیش ‌شرط به هیچ وجه کار درستی نیست. از طرفی دیگر برای مقابله با این روش باید از خود سوال کنید که در صورت پذیرش یا نپذیرفتن پیش شرط، چه اتفاقی رخ می ‌دهد؟ بنابراین می‌ توانید با تشخیص آینده‌ کار، بهترین حالت ممکن را برای خود انتخاب نمایید.

آدم پوشالی

دست کشیدن از یک مسئله بی ‌اهمیت، با هدف به دست آورد مسائل مهم ‌تر. در این حالت فرد با پافشاری روی موضوعات بی ‌اهیمت، آن ‌ها را برای طرف مقابل بسیار مهم جلوه ‌دهید. سرانجام با دست کشیدن از آن‌ ها به ظاهر لطف بزرگی را در حق طرف مقابل صورت ‌دهید تا در پایان مذاکره در رابطه با مسائل مهم مورد نظر خودتان توافق لازم را به دست آورید.

روش پرش از مانع (سالامی)

در این روش، فرد مذاکره‌ کننده درخواست‌ ها و شرایط خود را به صورت مرحله ‌ای ارائه داده و پس از دریافت مثبت وترد مرحله بعدی می ‌شود. به عبارتی دیگر فرد مذاکره‌ کننده با هدف پیروزی ۱۰۰% درصد د راین مذاکرده بسیار محتاطانه برخورد کرده و درخواست‌ های خود را به صورت یک‌جا ارائه نمی‌ دهد. این حیله با این هدف انجام می ‌شود که امتیاز متوالی و فراوان بدون این ‌که حساسیتی را ایجاد کند از طرف مقابل دریافت شود.

برای مقابله با این روش کافی است بعد از هر درخواستی، از زوف مقابل سوال کنید آیا چیز دیگری برای درخواست دارید یا نه؟ با این کار باعث می ‌شوید که فرد تمام درخواست‎‌ های خود را یک جا مطرح کند و نتواند در مقاطع بعدی چیزی به آن اضافه و یا از آن کم کند. پس از گردآوری تمام درخواست ‌های طرف مذاکره ‎کننده، می ‌توان با آن به صورت یک بسته یا پکیج برخورد کرد.

موقعیت استثنایی

در این موارد فرد در رابطه با موضع خود در مذاکره بسیار اغراق کرده و اعلام می‌ کند در صورتی که در این وضعیت با شما به توافق برسد، امتیازات بسیاری را به شما اعطا می ‌کند؛ حتی باصراحت نیز اعلام می‌کند در زمانی غیر از وضعیت فعلی، توافق با امتیازات فعلی امکان ‌پذیر نخواهد بود. اغلب توافق در چنین زمانی، به خیررو به ‌صرفه نخواهد بود.

دام اعتماد به نفس کاذب

یکی از مهم‌ ترین روش‌ های موفقیت در مذاکره داشتن اعتماد به نفس است ولی هر اعتماد به نفسی چنان‌ چه به عدم بررسی و تحقیق در مسائل مذاکره منجر گردد، به عنوان دامی در مذاکره مطرح می‌شود. برای این کار باید به مباحث مدیریت ریسک مذاکرات توجه گردد.

ریسک به معنای انحراف در پیشامدهایی که قادرند در طول یک دوره مشخص در یک موقعیت معین رخ دهند. در مذاکرات هر چه میزان اطلاعات از طرف مقابل کمتر باشد، احتمال انحراف بیشتر است و ریسک مذاکره نیز افزایش می‌ یابد. این ریسک را باید مدیریت کرد.

مدیریت ریسک مذاکرات دارای ۳ روند شناسایی، ارزیابی و کنترل ریسک ‌های اتفاقی بالقوه است که می ‌توانند احتمال رسیدن به هدف و نتیجه مناسب را در مذاکرات تحت تاثیر قرار دهند. کنترل ریسک از ۴ روش اصلاح‌ کاری، اقدام اصلاحی، اقدام پیش‌ گیرانه و اقدام برای بهبود صورت می ‌گیرد.

جلوگیری از دام‌ های مذاکره

برای جلوگیری از دام‌ های مذاکره باید تلاش کنید زمانی بر سر میز مذاکره قرار دارید اشتباهاتی که بیشتر اجتناب‌ پذیر هستند را از طریق عادت استفاده از یک چک لیست ذهنی شناسایی کنید. ایجاد روابطی که دام دارند در جهان تجاری غرب نسبتا یک نوع دام در انواع مذاکره جدید محسوب می ‌شود. برقراری رابطه بسیار مهم است و باید به عنوان یک ضرورت مطلق در نظر گرفته شود.

آن‌ ها بنیاد چگونگی انجام مذاکره‌ هستند چرا که آن ‌ها هر رابطه ‌ی بالقوه ای را به عنوان یک پرورش رابطه‌ بلند مدت مشاهده می ‌کنند. این مسئله به این معنا نیست که آن‌ ها اهمیتی به قرارداد امضا شده نمی‌ دهند بلکه یعنی آن‌ ها قرارداد را کمتر از ما مقدس می ‌دادند. این موارد فراگیر شده‌ اند و شاید تنها در درجات گوناگون بسته به افرادی که قصد داریم با آن‌ ها وارد مذاکره شویم، قابل اعمال باشند. اغلب مذاکره ‌کنندگان تعلیم دیده ‌اند و شاید اکثرا با چگونگی کارکرد ما آشنایی کافی داشته باشند.

دسته‌ بندی دام‌ های مذاکره

دام ‌های مذاکره در چند دسته اصلی قرار می ‌گیرند که شامل موارد زیر هستند:

۱. ترفندهای کنترلی

این روش مانند در نظر گرفتن زمان محدود برای تصمیم‌ گیری است. برای مثال جمله «شما تا آخر امشب زمان دارید تا به من اطلاع دهید وگرنه ما مجبور به انجام معامله هستیم.»، «تنها ۲ روز زمان دارید.»، «تا ۲ ساعت دیگر به من خبر دهید.» و«چنان ‌چه تا ۲ ساعت دیگر اطلاع ندهید، ما با نفر بعدی وارد معامله خواهیم شد.»

۲. تله‌ های فشاری

مثلا شما قصد دارید منزل خود را با قیمت متری ۳۰ تومان به فروش برسانید و خریدار به شدت چانه ‌زده است که آن را به قیمت مسکونی به متری ۲۵ تومان برساند ولی شما مقاومت کرده ‌اید. سرانجام واسطه قرار می ‌دهید که برای عقد قرارداد پایانی با سند، فلان روز و ساعت در بنگاه حضور یابید، شما نیز قید می‌ کنید که دیگر چانه ‌ای نداریم.

ولی روز مقرر همین که در بنگاه حضور پیدا می ‌کنید می ‌بینید یکی از اقوام که به او بدهکار هستید، یا برای او بسیار ارزش قائل هستید و رودربایسی دارید به‌عنوان نماینده تام الاختیار خریدار منزل، رگ خواب شما را در دست دارد، منتظر شما است. در این صورت در زمانی که معامله  انجام می ‌شود جناب فلانی را واسطه کرده ‌اند که قیمت عالی و منطقی متری ۲۲ را تمام کنید. سپس رو به اقدم شما کرده و از ایشان تشکر می‌ کند که برای معامله پرخیر و برکت حضور پیدا کرده است.

مسئول بنگاه نیز بدون این ‌که از شما سوالی در این رابطه کند که ممکن است شما موافق نباشید می‌ نویسد متری ۲۲! و این ‌که قیمت کل معامله فلان قیمت است. تا که شما قصد دارید حرفی بزنید، رو به شما می‌کند و می ‌گوید یک صلوات بفرستید که معامله برکت داشته باشد و خودکار را به سمت شما می ‌گیرد که قرارداد را امضا کنید. بنابراین این کار یکی از دام ‌های مذاکره محسوب می‌ شود که فروشنده با قرار گرفتن در چنین شرایطی وادار به امضا و پذیرفتن معامله می ‌شود.

برخی از سوالات رایج:

۱. دسته بندی دام های مذاکره چیست؟

۱. ترفندهای کنترلی
۲. تله های فشاری

۲. دام های مذاکره را توضیح دهید؟

دام های مذاکره به مجموعه عواملی گفته می شود که افراد در تعامل و گفت و گو با شرکت یا مجموعه ها به آن دچار می شوند و عملکرد خود را کاهش می دهند. درواقع دام های مذاکره مواردی است که شناخت و درک بهتر مخاطب مربوط می شود و درنهایت به بهبود عملکرد کسب و کار منجر می شود.

۳. چند دام مذاکره را نام ببرید؟

۱. دام مذاکره با خود
۲. روش تهاجمی و تهدید
۳. سیاست جنازه
۴. بازی آدم خوب آدم بد




تاریخ: دو شنبه 4 دی 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

آشنایی با بازاریابی توسعه ای ، ۶ اصل مهم بازاریابی توسعه ای

انواع مختلفی از استراتژی‌های بازاریابی وجود دارد که هریک بر روی یک بخش خاص از بازار تأثیر می‌گذارند. گاهی در بخش‌هایی از بازار، پتانسیل رشد بیشتری وجود دارد و اگر روی آن بخش‌ها تمرکز شود، محصولات بهتری به بازار عرضه می‌شوند. همین اصل را می‌توان اساس یک نوع بازاریابی در نظر گرفت که به بازاریابی توسعه ‌ای مشهور است و در واقع یک استراتژی برای توسعه محصولات فعلی در بازار به حساب می‌آید.

اگر مایلید در مورد این استراتژی بیشتر دانسته و آن را در صنعت خود به کار بگیرید، با ما همراه باشید تا با هم ببینیم که بازاریابی توسعه ای چیست و چه نقشی در توسعه‌ی کلی بازارهای مختلف دارد؟!

بازاریابی توسعه ای چیست؟

بازاریابی توسعه‌ای یا «Developmental marketing» همان‌طور که از نامش هم پیداست، بر روی توسعه‌ی بخش‌های مختلف بازار، تأکید دارد. به کمک این شیوه‌ی بازاریابی می‌توان بخش‌های جدیدی از بازار را برای محصولات فعلی، باز کرده و همچنین مشتریان تازه‌ای را نیز برای همان محصولات پیدا کرد. یک مدیر بازاریابی، قبل از اجرای استراتژی توسعه‌‌ای، باید به سؤالات زیر بیندیشد:

  • آیا باید محصول جدیدی معرفی کنم یا محصولات قبلی را اصلاح کنم؟
  • آیا این مدل از محصولات، توسط جامعه درک شده‌اند؟
  • آیا این توسعه سودآور است؟

البته در جوابی واضح‌تر به این که بازاریابی توسعه ای چیست، می‌توانیم بگوییم که: «بازاریابی توسعه‌ای فرآیندی است که در طی آن، تقاضاهای نهفته‌ی بازار، به تقاضای واقعی تبدیل می‌شوند!» در واقع این استراتژی، زمانی به کار گرفته می‌شود که مردم آرزومند وجود یک محصول خاص در بازار باشند.

به همین دلیل، اجرای استراتژی‌های توسعه‌ای به کارهای خیرخواهانه  و کمپین‌های اجتماعی شباهت دارد. برای مثال، ممکن است افرادی که خواستار استفاده از محصولات ارگانیک هستند، خواستار وجود سیستم یا دستگاهی باشند که بتوانند به کمک آن، محصولات طبیعی تولید کنند.

یا حتی ممکن است افرادی آرزو کنند که از تلفن همراه خود، استفاده‌های متنوع‌تری داشته باشند. در هر صورت، چه آرزوی مردم مربوط به ایجاد یک محصول یا خدمت جدید باشد و چه آرزوی آن‌ها برای بهتر شدن یک محصول قدیمی باشد، در هر صورت برای تحقق بخشیدن به این آرزو، می‌توان به این موضوع پرداخت که بازاریابی توسعه‌ای چیست و چرا استفاده از آن مهم است!

فراموش نکنید داشتن استراتژی بازاریابی در این امر بسیار مهم می باشد

آیا بازاریابی توسعه‌ای، یک استراتژی مجزا به حساب می‌آید؟

در شگردهای مدیریتی، سه نوع استراتژی برای پیشرفت در بازار کار وجود دارد:

  • استراتژی نفوذ بازار که به ارائه خدمات و محصولات در بازارهای جدید اشاره دارد.
  • استراتژی توسعه محصول که به تغییر و ارائه‌ی متفاوت محصولات و خدمات اشاره دارد.
  • استراتژی توسعه بازار که به روش‌های معرفی محصول، تبلیغات و …. اشاره دارد.

اگر بخواهیم به‌صورت دقیقتر بدانیم که بازاریابی توسعه ای چیست و چه کاربردهایی دارد، می‌توان آن را در هر سه مورد فوق به کار گرفت.

به طوری که هم نفوذ بازارِ، هم توسعه خود محصول یا خدمت و هم روش‌های ارائه‌ی آن را گسترش و توسعه داد. شاید در نگاه اول آن‌گونه به نظر برسد که استراتژی نفوذ بازار، متفاوت از توسعه است، اما گاهی از این شگرد نیز در مراحل توسعه‌ای کسب‌وکارها بهره می‌گیرند. ولی به‌صورت کلی، وظیفه بازاریابی توسعه ‌ای، توسعه محصول و بازار است.

چگونه می‌توان از بازاریابی توسعه‌ای برای توسعه محصولات فعلی استفاده کرد؟

تصور کنید که شما صاحب یک شرکت هستید و مشتریان فعلی شما از محصولات و خدمات شما راضی هستند. در این صورت، شما می‌توانید برای توسعه محصولات و خدمات باکیفیت خود، به روش‌های زیر از بازاریابی توسعه‌ای بهره بگیرید:

  • بسته‌بندی جذابتری برای محصولات خود در نظر بگیرید

اگر محصولات شما از کیفیت کافی برخوردارند، می‌توانید با طراحی یک بسته‌بندی جدید، بیشتر بتوانید نظر افراد را به سمت محصول خود جلب کنید.

البته زمانی می‌توانید از این روش استفاده کنید که به اندازه کافی تحقیق کرده باشد؛ چراکه گاهی ارائه محصولات فعلی با بسته بندی جدید، ممکن است محصولات شما را شبیه یک محصول دیگر نشان داده و مشتریان را از خرید آن منصرف کند. برای مثال، صابون‌های قدیمی گلنار که محبوبیت خوبی در بین مردم داشتند، پس از تولید صابون‌های متنوع با برندهای جدید، کم‌کم داشتند از یادها می‌رفتند، تا اینکه گلنار با ارائه بسته‌بندی جدید، توانست به بازار رقابت‌ها برگردد.

اما یک برند مشهور تولید اسنک و چیپس، با تغییر بسته‌بندی محصولات خود، بیش از نیمی از مشتریان خود را از دست داد. در واقع این مورد می‌تواند یک وجه تمایز برای شما ایجاد کند. در بسیاری از مواقع، متمایز کردن محصولات و خدمات خودتان از سایر نمونه‌های مشابه، افراد بیشتری را به سمت شما می‌کشاند. در همین راستا پیشنهاد میکنیم مقاله ” معرفی محصول جدید به بازار” را مورد مطالعه قرار دهید.

  • در مکان‌های جدید به تبلیغ بپردازید تا افراد بیشتری محصول شما را ببینند

اگر تا به امروز، محصولات خود را فقط به شیوه ویزیتوری و حضوری می‌فروختید، حالا می‌توانید با ورود به اینترنت، محصولات و خدمات خود را به‌صورت آنلاین یا همکاری در فروش به فروش برسانید.

فعالیت در شبکه‌های اجتماعی نیز، مکان جدیدی برای معرفی محصولات و خدماتتان به جامعه بزرگتری از مشتریان بالقوه است. اگر تنها در یک رسانه اجتماعی فعالیت می‌کنید، حالا می‌توانید در بقیه رسانه‌ها نیز حضور داشته باشید. چرا که هر رسانه، کاربران مجزایی دارند. برای مثال، اگر تابه‌حال تنها در تلگرام تبلیغ می‌کردید، وارد اینستاگرام هم شوید و به کمک اینستاگرام مارکتینگ محصول خود را بفروش برسانید.

  • کاربردهای تازه‌ای را برای استفاده از محصولات و خدمات خود معرفی کنید

با ارائه‌ی کاربردهای تازه برای محصول قدیمی خود، مشتریان بیشتری پیدا خواهید کرد. برای مثال، اگر شما تولیدکننده‌ی لباس‌های بچگانه باشید، می‌توانید همان محصولات را برای عروسک‌سازی نیز بکار ببرید.

به طوری که تولیدی‌های عروسک، به مشتریان دیگر شما تبدیل شوند. یا حتی یک تولید‌کننده‌ی شربت، می‌تواند محصول خود را برای ساخت انواع اسموتی‌ یا دسرهای دیگر مورد استفاده قرار داده و از این طریق، کاربردهای بیشتری برای محصول خود ایجاد کرده و سهم بزرگتری از بازار را به خود اختصاص دهد.

  • محصول خود را صادر کنید

اگر محصول‌تان را صرفاً برای بازارهای محلی و داخلی ارائه می‌کردید، برای توسعه آن می‌توانید روی بازارهای بین‌المللی حساب کنید. در این‌صورت، تولید شما چندین برابر شده و مشتریان بسیار بیشتری را جذب خواهید کرد.

  • متعلقات بیشتری به محصول خود اضافه کنید

افزودن متعلقات به کالاها، افراد را بیشتر برای خرید آن ترغیب می‌کند. برای مثال، اگر شما به همراه لوازم‌التحریر تولیدی خود، یک عروسک کوچک با همان قیمت قبلی به آن اضافه کنید، قطعاً ارزش بیشتری را به محصول خود افزوده‌اید و افراد بیشتری آن را به محصولات مشابه ترجیح خواهند داد. شما می‌توانید بسته به زمینه شغلی و کاری خود، محصولات مرتبط با آن را اضافه کنید (مانند اشانتیون). اگر تعمیرکار موبایل یا دیگر دستگاه‌های الکترونیکی هستید، می‌توانید خدمات بیشتری را برای مشتریان خود در نظر بگیرید.

تمام موارد فوق در صورتی قابل دسترسی هستند که محصولات و خدمات شما از کیفیت کافی برخوردار باشند. در غیر این‌صورت نمی‌توان به این پی برد که بازاریابی توسعه ای چیست و همچنین استراتژی شما با شکست مواجه خواهد شد. پس شرط اول که کیفیت است را در تمام قسمت‌های کارتان ایجاد کنید تا توسعه محصول جدید ، با راحتی بیشتری برای شما اتفاق بیفتد.

چگونه می‌توان از بازاریابی توسعه‌ای برای ارائه محصولات جدید استفاده کرد؟

اگر شما در حال حاضر محصول یا خدمتی برای عرضه در بازار ندارید و به تازگی می‌خواهید فعالیت حرفه‌ای خود را آغاز کنید، در هر صورت می‌توانید بفهمید که بازاریابی توسعه ای چیست و چگونه می‌توان از آن بهره گرفت.

چراکه این مدل از بازاریابی نیز هم برای محصولات جدید و هم برای محصولات قدیمی، به خوبی عمل می‌کند. اما بین عرضه کالا و خدمات جدید با کالاها و خدماتی که قبلاً در بازار وجود داشتند اما قابل توسعه بودند، تفاوت‌های بسیاری وجود دارد. برای توسعه محصولات موجود، می‌توان از شیوه‌هایی که بیان کردیم استفاده کرد. اما برای توسعه محصولات تازه، باید در اندیشه پاسخ به سؤالات زیر باشید:

  • آیا حقیقتاً مردم به این محصول نیاز دارند؟
  • آیا این محصول از کیفیت کافی برخوردار است؟
  • آیا منابع کافی برای عرضه این محصول یا خدمت را در اختیار دارم؟
  • در بهترین حالت، چقدر طول می‌کشد تا جایگاه خود را در بازار بدست بیاورم؟
  • در بدترین حالت، چقدر طول می‌کشد تا جایگاه خود را در بازار بدست بیاورم؟

ایده‌های بسیاری برای تولید محصولات و ارائه خدمات جدید وجود دارد، اما مهم‌ترین نکته در توسعه چنین محصولات و خدماتی این است که جامعه به‌صورت انبوه به آن‌ها نیاز داشته یا کیفیت آن‌ها را تأیید کنند. همچنین داشتن سرمایه یا اسپانسر برای تولید و ارائه‌ی انبوه آن نیز جای تحقیق و بررسی دقیق دارد. گاهی افراد در توسعه محصولات و خدمات جدید خود، همه چیز را در بهترین حالت تصور می‌کنند که اکثراً هم اوضاع بر طبق پیش‌بینی آن‌ها عمل نمی‌کند. پس باید همیشه بدترین حالت را نیز در نظر بگیرید.

فیسبوک چگونه از بازاریابی توسعه‌ای کمک گرفت؟

فیسبوک یا «Facebook» در ابتدا، تنها یک برنامه‌ی ساده بود که به دانش‌آموزان این امکان را می‌داد تا تصاویر و متون مختلف را به هم به اشتراک بگذارند. اما توسعه‌دهندگان این برنامه، با دیدن رفتار کاربران خود، هربار بخش جدیدی را به آن اضافه کردند؛ به طوری که امروزه، فیسبوک را به عنوان یکی از اولین، بهترین و محبوب‌ترین رسانه‌های اجتماعی جهان می‌شناسند.

فیسبوک در تمام مراحل کار به علایق و رفتار کاربران خود دقت داشت تا بتواند خدمات بیشتری به آن‌ها ارائه کند. اگر فیسبوک به رفتار کاربران خود دقت نمی‌کرد و سرویس خود را توسعه نمی‌داد، هرگز نمی‌توانست به جایگاه امروزی خود دست یابد.

بنابراین فیسبوک را می‌توان یکی از بهترین نمونه‌هایی در نظر گرفت که به کمک آن می‌توانیم بفهمیم بازاریابی توسعه ای چیست و ما در کسب‌کار خود به چه شیوه‌ای می‌توانیم از آن بهره بگیریم؟!

در کنار فیسبوک، دیگر برندهای مطرح جهانی مانند نایکی، آدیداس، اپل، سامسونگ، ادوبی و …. نیز با توسعه محصولات و بازارهای خود، هر سال بیشتر از پیش مورد استقبال قرار گرفته‌اند و پس از سالها، همچنان در بازار، یکه‌تازی می‌کنند.

برای استفاده از بازاریابی توسعه‌ای، باید از کجا شروع کنیم؟

برای استفاده از بازاریابی توسعه‌ای، باید محصولات و خدمات خود را به درستی شناخته و با تمام زوایای آن آشنا باشیم. تنها در این صورت است که می‌توانیم به توسعه آن‌ها فکر کنیم در غیر این‌صورت، عدم شناخت کافی از زمینه کاری‌مان، هرگز به توسعه آن منجر نخواهد شد.

پس ابتدا باید تمام موارد مربوط به مواد اولیه، کانال‌های فروش، تعداد مشتریان، تعداد رقیبان، محصولات مشابه و …. را بررسی کرده و سپس منابع و امکانات خودتان را برای توسعه محصول یا خدمت خود به کار بگیرید. برای مثال، اگر شما در زمینه ارائه نرم‌افزارهای آموزشی فعالیت می‌کنید، باید ضمن بررسی و تحقق درباره سایر نرم‌افزارهای آموزشی موجود، سازندگان آن‌ها، تعداد گزینه‌هایی که در اختیار کاربران قرار می‌دهند و ….، در فکر افزودن امکانات بیشتر به آن، افزایش سرعت، محیط کاربرپسندتر و …. نیز باشید.

۶ اصل مهم بازاریابی توسعه ای چیست؟

همانطور که قبلاً هم اشاره کردیم، برای پی بردن به مفهوم اینکه بازاریابی توسعه ای چیست و وظیفه‌ بازاریابی توسعه ای چه چیزی است، باید به نیازهای اجتماعی جامعه توجه داشته باشیم. چراکه محصولات و خدمات توسعه یافته‌ی ما را، مشتریان ما که عضوی از جامعه هستند، باید تأیید کرده و از آن‌ها استفاده کنند. در همین راستا، باید ۶ اصل مهم زیر را در هر فعالیت توسعه‌ای خود به یاد داشته باشید:

  • کیفیت مناسب محصولات و خدمات

محصولات و خدمات شما در صورت داشتن کیفیت مناسب، می‌توانند وارد یک روند توسعه‌ای شوند. اگر هم‌اینک محصولات شما از چنین کیفیتی برخودار نیستند، ابتدا این کیفیت را به آن‌ها ببخشید و سپس به فکر توسعه باشید.

  • کانال‌های معرفی و تبلیغ برای پیدا کردن مشتریان هدف

گاهی خیل عظیمی از افراد به محصول یا خدمت خاص نیاز دارند، اما نمی‌دانند چگونه باید به آن محصول یا خدمت دسترسی پیدا کنند. به همین خاطر بهتر است به صورت گسترده خود را در بازار مطرح کنید تا همه‌ی افرادی که به کالا و خدمت شما نیاز دارند، به راحتی به شما دسترسی داشته باشند.

  • اهمیت دادن به خواست و نیاز مشتریان

مشتریان، نوک پیکان توسعه کسب‌وکار هستند. بنابراین باید خواست و نیاز آن‌ها در اولویت قرار بگیرد. اگر در فرآیند بازاریابی توسعه‌ای، نیازهای بیشتر اکثر مشتریان پوشش داده شود، توسعه حتماً حاصل خواهد شد. در غیر این‌صورت، ممکن است تغییرات ما اصلاً برای مشتریان جذاب نباشد و منجر به توسعه و پیشرفت نشود. اگر خوب توجه کنید، مشتریان بزرگترین راهنمایان شما برای استفاده از بازاریابی توسعه‌ای هستند و خودشان به شما می‌گویند که باید چکار کنید.

  • استفاده از آخرین دستاوردهای تکنولوژی

به‌روز بودن کالا و خدمت شما، از اهمیت بالایی برخودار است. کالا یا خدمت شما هرچقدر هم که خوب باشد، با ورود نمونه‌های جدیدتر، از بازار رقابت‌ها خارج خواهند شد. پس همیشه در فکر استفاده از ابزارهای جدید باشید تا از موج تکنولوژی عقب نمانید. برای مثال، اگر کار شما تا به امروز به بهترین شیوه ممکن در فضای فیزیکی توسعه یافته، وقتش است که آن را به صورت آنلاین نیز گسترش دهید.

  • مشارکت با برندهای مکمل فعالیت

اگر راه‌های چندانی برای توسعه محصول به ذهن‌تان نمی‌رسد، می‌توانید با سایر کسب‌وکارها همکاری کنید. برای مثال، اگر صاحب یک برند تولید رب گوجه فرنگی هستید، با تولیدی سس کچاپ وارد همکاری شوید.

  • توسعه استمراری

ممکن است با استفاده از یکی از روش‌هایی که نام بردیم، توسعه خوبی را در فعالیت‌های خود شاهد باشید. اما مهم‌تر این اتفاق، آن است که توسعه را متوقف نکنید. تنها توسعه استمراری و پایدار است که می‌تواند کالا و خدمت ما را همچنان محبوب و قوی نگه‌دارد. بنابراین همیشه به فکر توسعه بیشتر بوده و هرگز از آن غافل نشوید.

سخن نهایی

رشد تجارت و فعالیت شغلی شما، به استفاده صحیح از بازاریابی توسعه‌ای بستگی دارد. شما می‌تواند با توجه به کاربرد بازاریابی توسعه ای، از تمام امکانات و ابزارهایی که در اختیار دارید، برای توسعه فرآیند کاری‌تان استفاده کنید. اما یادتان باشد که هرجا به مشکل خوردید یا نمی‌دانستید چگونه باید توسعه خود را محقق کنید، حتماً از افراد آگاه مشورت بگیرید.

به غیر از انواع کاربرد بازاریابی توسعه ای، دیگر روش‌های بازاریابی را نیز رصد کنید تا در صورت لزوم، بتوانید با استفاده از یک شیوه کارآمدتر، سختی توسعه را برای خود راحت‌تر کرده و سریع‌تر به نتیجه دلخواه‌تان برسید.

برخی از سوالات رایج:

۱. بازاریابی توسعه ایی را توضیح دهید؟

این بخش از بازاریابی به توسعه بخش های مختلف بازار اشاره دارد. که با توجه به این موضوع می توان بخش های جدید و کاربردی با تئجه به نیاز مخاطب به بازار اضافه کرد.

۲. چگونه میتوان از بازاریابی توسعه ایی در جهت رسیدن به سوددهی بیشتر استفاده کرد؟

۱. استفاده از بسته بندی مناسب
۲. تبلیغات مناسب
۳. صادرات محصول
۴. اضافه کردن متعلقات به محصول

۳. چند اصل مهم بازاریابی توسعه ایی را نام ببرید؟

۱. کیفیت مناسب محصول
۲. ارتباط مناسب با مخاطب
۳. اهمیت دادن به نیاز مخاطب
۴. شناخت دقیق نیاز مخاطب




تاریخ: یک شنبه 3 دی 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مفهوم بازاریابی انگیزشی و میزان تاثیر گذار آن

مطمئناً برای شما هم پیش آمده که اکثراً بدون اینکه نیاز مبرمی به یک وسیله خاص داشته باشید، با اشتیاق تمام آن را خریداری کرده‌اید. یا حتی گاهی اصلاً به یک محصول نیاز نداشته‌اید، اما باز هم آن را خریده‌اید.

تا حالا به این فکر کرده‌اید که چه چیز شما را برای خرید آن محصولات ترغیب کرده؟ چرا برخی از برندها برای ما جذاب‌تر هستند و چه چیز ما را برای خرید یک چیز خاص سوق می‌دهد؟! برای پی بردن به پاسخ این سؤال، لازم است تا مفهومی به نام «بازاریابی انگیزشی» را بررسی کنیم.

اگر شما نیز می‌خواهید بدانید بازاریابی انگیزشی چیست و چگونه می‌توان از آن برای فروش بیشتر محصولات یا خدمات استفاده کرد، تا انتهای این مطلب با ما همراه باشید.

بازاریابی انگیزشی چیست؟

بازاریابی انگیزشی یا «Motivational Marketing» به ‌صورت کامل بر روی احساسات مشتریان تأکید داشته و می‌کوشد تا رضایت احساسی ایشان را فراهم کند.

براساس تحقیقات صورت گرفته، به نظر می‌رسد که مفهوم خرید کردن با احساس در هم آمیخته و منطق در آن دخالت چندانی ندارد. در واقع قبل از اینکه کار به منطق برسد، احساسات کافی برای خرید یک محصول تحریک می‌شوند و فروش صورت می‌گیرد.

ساختار ذهن انسان به گونه‌ای طراحی شده که به چیزهایی که حس لذت، خوش‌گذرانی، تعلق، ترس، امید و …. را در آن ایجاد می‌کنند، واکنش نشان می‌دهد. به طوری که کل ماهیت خرید کردن، در ۹۰ درصد مواقع، یک امر کاملاً احساسی است و پس از خرید است که افراد گاهی به چگونگی آن نیز می‌اندیشند. حتی گفته می‌شود که: «افراد به صورت احساسی خرید کرده و به‌صورت منطقی آن را توجیه می‌کنند!»

ما با پی بردن به نیازهای خود، انگیزه کافی برای رفع آن‌ها را پیدا می‌کنیم. به همین خاطر بازاریابی انگیزشی، به ارضا نیازهای ما می‌پردازد. حالا برای اینکه دقیقاً بفهمیم بازاریابی انگیزشی چیست و چه تأثیری در تحریک احساسات ما دارد، لازم است تا برخی از نمونه‌ احساساتی که به نیازهای افراد منتهی می‌شوند را بررسی کنیم. آنگاه به رابطه بازاریابی و انگیزش، پی خواهیم برد.

چگونه می‌توان از بازاریابی انگیزشی استفاده کرد؟

برای دانستن اینکه بازاریابی انگیزشی چیست و به طور کل مراحل بازاریابی چیست و چگونه روی افراد تأثیر می‌گذارد، به تجربیات خرید خود بیندیشید. چه چیز شما را به سمت خرید یک محصول خاص هدایت می‌کند؟ اگر پاسخی برای این سؤال در ذهن ندارید، باید به ۵ انگیزاننده قوی که بشدت روی تحریک احساسی ما تأثیر می‌گذارند، توجه کنید که به قرار زیر هستند:

  • احساس ترس

هرچیزی که بتواند ترس ، استرس و اضطراب شدید افراد را کاهش یا افزایش دهد، می‌تواند توسط بازاریابی انگیزشی به کار گرفته شود. چراکه ترس یکی از اصلی‌ترین احساساتی است که اکثر انسان‌ها به نوعی با آن دست به گریبان هستند. اما ترس‌ها متفاوت هستند.

برای مثال، کسی که از پیر شدن می‌ترسد، به سراغ محصولات جوان‌کننده می‌رود و اگر شما به بتوانید به درستی این ترس را تشخیص داده و به شیوه حرفه‌ای آن را بزرگ و مهم جلوه دهید، تمام افرادی که برای خرید یک محصول جوان‌کننده مردد بودند، با اطمینان محصول شما را خواهند خرید.

این ترس را می‌توان به انواع موضوعات و موقعیت‌ها تعمیم داد که در آن می‌توان در برابر کاهش ترس افراد، آن را تبدیل به مشتری کرد. البته تمام این فعالیت‌ها باید با حُسن‌نیت و صداقت همراه باشند و اگر محصول شما حقیقتاً ترسی را از ذهن افراد می‌زداید، آن را به این شیوه معرفی کنید. در غیر اینصورت کار شما بازاریابی تبدیلی نبوده و ماهیت سوء‌استفاده پیدا می‌کند.

اما گفتیم که از سیستم افزایش ترس هم می‌توان در بازاریابی انگیزشی استفاده کرد. به طوری که با کمیاب نشان دادن محصول خود، این ترس را در افراد ایجاد کنید که اگر محصول شما را نخرند، ضرر می‌کنند یا چیزی بزرگی را از دست می‌دهد، در این‌صورت احساس ترس آن‌ها افزایش یافته و برای خرید آن اقدام می‌کنند!

  • احساس عشق

برای اینکه بفهمیم بازاریابی انگیزشی چیست و چگونه باعث بروز یک حس مقدس مانند عشق در انسان می‌شود، می‌توانیم به خودمان نگاه کنیم. کمتر کسی که تحت تأثیر جلوه‌های عشق قرار نگیرد.

بنابراین الفاظی مانند «به ما بپیوندید»، «در کنارتان هستیم»، «روی ما حساب کنید» از جمله شعارهای تبلیغاتی هستند که به‌صورت ناخودآگاه این حس را در افراد برمی‌انگیزند و آن‌ها را برای استفاده از محصول، خدمات یا سرویس ما، ترغیب می‌کنند. البته احساس عشق تنها منحصر به شعارهای تبلیغاتی نیست و می‌تواند در شیوه تعامل با مشتریان و دیگر جنبه‌های کسب‌وکار نیز به کار گرفته شود.

  • احساس تملک

انسان‌ها به‌صورت ذاتی، تمایل به تملک چیزهای زیادی دارند. یعنی دوست دارند بدون اینکه هزینه‌ای پرداخت کنند، چیزی را بدست بیاورند. دادن اشانتیون، می‌تواند در راستای رفع نیاز به تملک انسان، در نظر گرفته شود. اما مهم‌تر از آن، دادن محصولات رایگان به افراد است. شما صاحب هر کسب‌وکاری که باشید، می‌توانید محصولات رایگانی را برای مشتریان خود در نظر بگیرید.

اگر طراح دکوراسیون، طراح اپلیکیشن یا صاحب هر شغلی از این دست هستید، محصول رایگان شما می‌تواند یک کتابچه الکترونیکی رایگان کاربردی باشد. اگر فروشنده شیرینی هستید، محصول رایگان شما می‌تواند یک شیرینی کوچک باشد تا مشتری قبل از خرید، بتواند مزه آن را بچشد و این موارد را می‌توان به تمام کسب‌وکارهای تولیدی، توزیعی، خدماتی و تخصص‌محور نیز تعمیم داد. اگر فکر می‌کنید که شغل شما پتانسیل کافی برای ارضای حس تملک مشتریانتان را ندارد، بر روی سایر احساسات متمرکز شوید.

  • احساس راحتی

تا به اینجا تا حد زیادی می‌دانیم که بازاریابی انگیزشی چیست، اما جدا از احساس ترس، عشق و تملک، یک احساس دیگر نیز وجود دارد که شاید بیشتر از سایر موارد در کسب‌وکارها مورد توجه قرار می‌گیرد و آن حس «راحتی» است.

مطمئناً تمام افراد به دنبال راهی هستند تا بتوانند کارهای خود را سریع‌تر و راحت‌تر انجام دهند و خوشبختانه اکثر محصولات و خدمات نیز برای ارضا کردن همین نیاز ارائه می‌شوند. اما نکته قابل توجه این است که شما باید جنبه راحتی محصول خود را به شکل بسیار خلاقانه‌ای معرفی کنید تا انگیزه لازم برای خرید آن در افراد ایجاد شود.

اگر شامپوی ضد شوره می‌فروشید، باید حس راحتی رهایی از شوره‌ها پس از مصرف شامپویتان را به مخاطب‌تان القا کنید. طوری که حقیقتاً حس کند با مصرف آن از دست شوره‌ها رها می‌شود (البته اگر حقیقتاً به این صورت است )

  • احساس لذت

یک حس باقی مانده تا به صورت کامل بفهمیم بازاریابی انگیزشی چیست و چطور باید از آن استفاده کنیم. اگر نمی‌توانید در کسب‌وکار خود روی احساسات قبل مانور بدهید، حتماً حس «لذت» می‌تواند این قابلیت را برای شما فراهم کند. باید در نظر داشته باشید که لذت واقعی، پس از رسیدن یک خواسته، آرزو یا رؤیا بدست می‌آید.

اگر مشتریان خود را به دستی شناخته باشید، می‌توانید بفهمید که رؤیای مشترک آن‌ها چیست و محصول خود را به آن رؤیا پیوند دهید. برخی از رؤیاها هستند که بین ۹۰ درصد انسان‌ها مشترکند، مانند زندگی در یک خانه لوکس، سوار شدن بر یک کاشین فول‌آپشن، سفر به یک مکان عالی، بدست آوردن پول زیاد، داشتن فرزندان خوب و ……

پس اگر فعالیت شما در تحقق یا نزدیک‌ شدن به هریک از این رؤیاها نقش دارد، روی این جنبه از کارتان تمرکز کنید تا بتوانید انگیزه کافی برای خرید را در مشتریان خود ایجاد نمایید.

سخن پایانی

تأثیر بازاریابی انگیزشی برای همگی ما قابل لمس است، چرا که بارها احساسات نامبرده در ما تحریک شده و باعث ایجاد انگیزه در ما شده‌اند. اما اصول بازاریابی انگیزشی، فراتر از پنج احساس فوق است. برای اینکه عمیق‌تر بدانید بازاریابی انگیزشی چیست و چطور می‌توان به شیوه حرفه‌ای از آن استفاده کرد، لازم است تا کتاب‌های جامعی که در رابطه با این روش منتشر شده‌اند را مطالعه کنید که مشهورترین آن‌ها، کتابی تحت عنوان «بازاریابی انگیزشی» از «رابرت ایمبرایل» است.

البته تا به اینجا نیز تا حد زیادی یاد گرفته‌اید که بازاریابی انگیزشی چیست و هم‌اینک هم می‌توانید در کسب‌وکار خود از آن بهره بگیرید. اما برای اینکه به شیوه‌ حرفه‌ای از این روش استفاده کنید، حتماً منابع اصلی آن را مطالعه نمایید.

برخی از سوالات رایج:

۱. بازاریابی انگیزشی را توضیح دهید؟

بازاریابی انگیزشی درواقع بر روی عواطف و احساسات افراد تاثیر می گذارد و از این طریق سعی می کند تا به معرفی بیشتر محصول و درنهایت فروش و سوددهی برسد.

۲. بازاریابی انگیزشی چگونه بر افراد تاثیر می گذارد؟

۱. شناخت و درک ترس افراد
۲. ایجاد صمیمیت و ارتباط مناسب با مخاطب
۳. با ایجاد احساس تملک در افراد

۳. احساس ترس چگونه بر بازاریابی انگیزشی تاثیر می گذارد؟

ترس یکی ار بنیادی ترین احساسات انسان است. اگر صاحبان کسب و کار محصولی تولید کنند که این حس را از مخاطب بگیرد و امنیت را به مخاطب بدهد محصول در بازه کوتاهی به سوددهی می رسد.

 



تاریخ: یک شنبه 3 دی 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

هم افزایی یا سینرژی (Synergy)

یک دست به تنهایی صدا ندارد و همیشه کارهای دسته‌جمعی، اثربخشی بیشتری را ایجاد می‌کنند. در واقع، سازمان‌ها و مؤسسات بزرگ، سال‌هاست که با کمک گرفتن از قابلیت‌های گروهی، تیمی و جمعی به موفقیت‌های قابل توجهی دست یافته‌اند.

در این مطلب می‌خواهیم به صورت عمده در مورد قابلیت هم افزایی یا سینرژی صحبت کنیم. اگر شما نیز می‌خواهید بدانید تعریف سینرژی چیست و چطور می‌توان آن را به کار گرفت، تا انتهای این مطلب با ما همراه باشید. مطمئنم که با پی بردن به معنی هم افزایی،‌ علاقه بیشتری به انجام کارهای دسته‌جمعی خواهید داشت. پس با هم به سراغ بررسی این مفهوم می‌رویم.

هم افزایی یا سینرژی چیست؟

سینرژی یا «Synergy» که syn به «با هم بودن» و Ergy نیز به «کار و فعالیت» اشاره دارد، به‌صورت کلی به معنای «کار و فعالیتی است که بیشتر از یک نفر آن را انجام می‌دهد»، همچنین این مفهوم را در زبان فارسی، با عنوان «هم افزایی» می‌شناسیم. اما آیا هر کار گروهی یا جمعی، می‌تواند هم افزایی یا سینرژی باشد؟! برای پاسخ به این سؤال، باید مفهوم هم افزایی را بیشتر مورد توجه قرار دهیم.

تصور کنید که ۴۰۰ کیلو بار بر روی یک ارابه وجود داشته باشد. یک نفر توانایی کشیدن ۱۵۰ کیلوگرم را داشته و فردی نیرومندتر نیز توانایی کشیدن ۲۵۰ کیلوگرم را دارد. این دو نفر، هیچکدام به تنهایی قادر به جابجا کردن بار روی ارابه نیستند. اما اگر با هم این کار را انجام دهند، به راحتی ارابه را به مکانی دیگر منتقل خواهند کرد. حالا چه نتیجه‌ای می‌توان گرفت؟!؟

می‌توان نتیجه گرفت که: «زمانی هم افزایی اتفاق می‌اُفتد که مجموع توانایی دو یا چند نفر، بازدهی بیشتری نسبت به تلاش‌های مستقل هریک از آن‌ها داشته باشد. یعنی فقط جمع شدن توانایی مهم نیست، باید بازدهی جمعی بالاتر از تلاش‌های هر نفر به تنهایی باشد»! به طور دیگر، در بسیاری از مقالات علمی، مفهوم هم افزایی را با عبارت «۳ = ۱ + ۱» یا «۵ = ۲ × ۲» نشان می‌دهند.

یعنی وقتی توان یک نفر ۱ و توان فرد دیگر نیز ۱ باشد، نتیجه تلاش این دو، عدد ۲ نیست، بلکه نتیجه تلاش آن‌ها فراتر از توان تکی هرکدام از آن‌ها بوده و تنها در این صورت است که می‌توان گفت سینرژی اتفاق افتاده است. در غیر اینصورت، تنها یک همکاری صورت گرفته و نمی‌توان آن را هم افزایی در نظر گرفت!

در چه صورتی هم افزایی ایجاد می‌شود؟

گفتیم که هر فعالیت دسته جمعی که نتایج معمولی یا پایین دارند، سینرژی محسوب نمی‌شوند. اما اگر تلاش جمعی به نتایج تصاعدی بینجامد که هیچ یک از اعضا به تنهایی قادر به انجام آن نباشند، هم افزایی کاملی رخ داده است.

قطعاً در ایجاد یک نتیجه‌ی تصاعدی در کارهای تیمی و کار گروهی، باید عوامل نیروبخش و انگیزاننده‌ای وجود داشته باشد تا آن‌ها را به طرف ایجاد هم افزایی سوق دهد. بنابراین، انگیزاننده‌های هم افزایی، می‌توانند به قرار زیر باشند:

  • اهداف مشترک بین اعضا

تصور کنید که یک مجموعه ورزشی بخواهد به سهمیه حضور در المپیک دست پیدا کند. حالا چند نفر از اعضای مجموعه، علاقه‌ای به بازی در سطح جهانی نداشته باشند. آیا چنین گروهی می‌تواند هم افزایی را به کار بگیرد؟! شاید بتوانند کار گروهی خوبی ارائه دهند، اما به هم‌افزایی نمی‌رسند.

چون برخی از اعضای تیم، با دیگران هم‌هدف نیستند. حالا تصور کنید که سه شریک کاری که با هم یک واحد تولیدی را راه‌اندازی کرده‌اند، می‌خواهند سهم بزرگی از بازار را نصیب خود کنند. آیا موفق می‌شوند؟ بلی موفق می‌شوند و هم افزایی آن‌ها نتیجه بزرگی را در پی خواهد داشت؛‌ چراکه هدف اصلی هرسه شریک، دستیابی به سهم بیشتر بازار است.

  • هویت ارزشی مشترک بین اعضا

جدا از هدف مشترک، هویت ارزشی هم بر ایجاد هم‌ افزایی نقش دارد. برای مثال، در یک کارگاه تولیدی مبلمان که قرار است ۱۰۰ دست مبل را تا دو ماه دیگر تمام کنند، ۱۰ نفر مشغول به کار هستند که برخی‌ها ایرانی‌الاصل و برخی‌ها هم غیر ایرانی هستند. این افراد ارزش‌های مذهبی، فرهنگی و اخلاقی متفاوتی داشته و در محیط کار اکثراً با هم بر و بحث می‌کنند.

آن‌ها از کار کردن کنار همدیگر راضی نیستند و فعالیت مشترک خود را از روی اجبار می‌دانند. پس همکاری آن‌ها تنها یک کار گروهی است و به احتمال زیاد، پتانسیل ایجاد نتایج قابل توجه هم افزایی را کسب نخواهند کرد.

  • توانایی تعامل گروهی بالا

ارتباط و تعامل بین اعضا در یک گروه یا تیم و داشتن استراتژی مدیریتی نیز بر ایجاد سینرژی نقش دارد. برخی از افراد بهتر می‌توانند با اعضای تیم‌شان رفتار کنند. اما برخی‌ها تک رویی را بیشتر دوست دارند. پس اینکه تمام اعضا بتوانند با هم تعامل خوبی داشته باشند، قطعاً نتیجه نهایی را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

  • نظم گروهی

برخی از گروه‌های کاری یا غیرکاری، نظم گروهی بالایی دارند. اما برخی از گروه‌ها به اندازه کافی منظم نبوده و کثراً آشفته هستند. اگر یک استراتژیست وجود داشته باشد و به افزایش نظم اهمیت بدهد ، کارها با سرعت و دقت بالاتری انجام می‌شود. اما آشفتگی توان گروهی را کاهش داده و از بروز هم افزایی جلوگیری می‌کند.

  • تمایل به همکاری با دیگران

برخی از افراد، عاشق کارهای گروهی و تیمی هستند. آن‌ها این مهم را درک کرده‌اند که با قرار گرفتن در یک گروه، بازدهی بالاتری خواهند داشت. اما برخی دیگر از انسان‌ها روحیه متفاوتی داشته و همکاری با تیم را دوست ندارند. اگر تمام افراد یک جمع را افرادی تشکیل دهد که به کارهای تیمی تمایل داشته باشند، امکان ایجاد سینرژی بیشتر خواهند بود.

آیا هم افزایی، همیشه نتایج مثبت ایجاد می‌کند؟

سینرژی در اثر جمع شدن توان فکری یا فیزیکی افراد ایجاد می‌شود و ربطی به نوع هدف آن‌ها ندارد. ممکن است یک گروه هدف بسیار مقدس و خدمت‌گذارانه‌ای داشته باشند و همکاری متقابل آن‌ها به یک سینرژی مثبت تبدیل شود.

اما برخی دیگر از گرو‌ه‌ها هدف‌های منفی و آسیب زننده‌ای داشته باشند و در اثر نظم، تعامل و هدف مشترکی که دارند، به یک سینرژی منفی دست پیدا کنند.

پس نمی‌توان این مفهوم را صرفاً برای کارهای مثبت به کار گرفت. سینرژی مانند یک چاقوی دو لبه است که اگر افراد در جهت منفی از آن استفاده کنند، نتایج بدی به همراه خواهد داشت.

آیا به صورت فردی هم می‌توان از سینرژی استفاده کرد؟

با توجه به تعریف سینرژی که در این مطلب عنوان کردیم، این توان جمع شده‌ی افراد است که می‌تواند معنی هم افزایی را ایجاد کند. اما جدا از تعریف علمی و جامعی که برای این مفهوم وجود دارد، می‌توان تمرکز حواس بر روی یک نقطه را نیز یک سینرژی به حساب آورد.

به طوری که وقتی تمام حواس، انرژی، توجه و توان ما، فقط و فقط صرف انجام یک کار خاص شود، نتیجه انجام آن کار بسیار عالی‌تر از زمانی خواهد بود که توان، حواس، تمرکز و انرژی ما روی موضوعات مختلفی پخش شده باشد!

سخن نهایی

گاهی علی‌رغم وجود برخی از ویژگی‌های نامبرده برای ایجاد سینرژی، باز هم گروه‌ها به موفقیت‌های بالایی دست پیدا می‌کنند. بنابراین نمی‌توان به صورت قطعی اعلام کرد که حتماً برای سینرژی، باید ویژگی‌های عنوان شده وجود داشته باشد.

اما اگر آن‌ها همگی در افراد گروه وجود داشته باشند، نتیجه سینرژی حتمی خواهد بود. شما با برقراری تعامل با دیگران، می‌توانید توانایی ایجاد سینرژی را در خود ایجاد کنید.

اگر هم صاحب یک کسب‌ و کار هستید و می‌خواهید انرژی کارمندان خود را به یک سمت و سوی مشخص سوق دهید، باید سعی کنید که روی مشترکات آن‌ها تأکید داشته و امتیازاتی را برای آن‌ها در نظر بگیرید که هدف مشترکی را در آن‌ها ایجاد کند. همچنین پیشنهاد می کنیم مقاله کارما یعنی چه را در دکتر ویز دنبال کنید.

برخی از سوالات رایج:

۱. هم افزایی را توضیح دهید؟

هم افزایی یا سینرژی به کار یا فعالیتی اشاره دارد که بیشتر از یک نفر در آن شرکت دارند و با مشارکت و تعامل یک دیگر پروژه ایی را انجام می دهند.

۲. ویژگی های هم افزایی چیست؟

۱. اهداف مشترک بین اعضا
۲. هویت ارزشی بین اعضا
۳. توانایی تعاملی بالا
۴. نظم گروهی

۳. هم افزایی همیشه منجر به موفقیت می شود؟

با توجه به اینکه هم افزایی فعالیت گروهی است می تواند دربرخی موارد منجر به موفقیت و دستیابی به هدف مورد نیاز افراد نشود.




تاریخ: یک شنبه 3 دی 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

معرفی مدل بلبین ( Belbin) و انواع نقش در مدل بلبین

همواره شنیده‌اید که انجام کار تیمی بسیار باارزش‌تر و مفیدتر از انجام کارهای انفرادی است؛ اما با این حال به نظر می‌رسد که بیشتر افراد در انجام کارهای تیمی و همکاری با سایرین تا حدی ضعف دارند. همچنین برای رهبران یک تیم و کسانی که دست به تیم سازی می‌زنند این موضوع اهمیت بیشتری پیدا می‌کند؛ زیرا آنها باید روی توانایی‌های خود برای هماهنگی اعضای تیم و رهبری آنها بیشتر کار کنند.

بسیاری از ما این توانایی‌ها را به طور ذاتی و بلفطره در وجود خود نداریم و به ندرت پیش آمده که کسی ذاتا به صورت یک رهبر کارآمد زاده شود؛ اما خبر خوب این است که می‌توان این توانایی را در خود پرورش داد. مدل بلبین می‌تواند شما را در رسیدن به خواسته‌تان کمک کند.

آشنایی با مدل بلبین

اول از هر چیزی لازم است به تشریح و توصیف مدل بلبین و کاربرد آن بپردازیم. همان طور که می‌دانید هر تیمی از تعدادی اعضا تشکیل شده است؛ که هر کدام از این اعضا کار مشخصی در تیم به عهده دارد. برای درک بهتر و بررسی نحوه رفتار و برخورد اشخاص و نیز نوع ارتباط و مشارکت آنها با سایر اعضای تیم یا رهبر آن تیم، می‌توان از مدل تیم سازی Belbin استفاده کرد.

به عبارت دیگر به کمک مدل بلبین شما قادر خواهید بود که رفتارها و برخوردهای اعضای تیم را پیش بینی کرده و آنها را بهتر درک کنید. در واقع شما در تیم سازی با مدل بلبین روی چگونگی انجام کارها توسط اعضای تیم تمرکز می‌کنید.

تاریخچه مدل تیم سازی Belbin

برای نخستین بار در دهه ۱۹۷۰ مردیت بلبین، با انجام تحقیقات و بررسی رفتارهای اعضای تیم‌های گوناگون در سراسر دنیا، توانست مدل بلبین را توسعه دهد.

او ابتدا از اعضای تیم‌ها تست‌های شخصیت شناسی خاصی می‌گرفت؛ سپس بر مبنای این تست‌های تشخیصی، در مورد تیپ شخصیتی آنها و سبک کاری که هریک از آنها ترجیح می‌دادند قضاوت می‌کرد.

در واقع این نخستین گامی بود که او در این زمینه برداشت. سپس به عنوان قدم بعدی، او اشخاص را در گروه‌هایی قرار داد که در این گروه‌ها کارهای پیچیده‌تری که نیاز به همکاری تیمی داشتند در حال انجام بود. نتیجه این آزمایشات به این صورت بود که در نهایت ۳ گروه مختلف از نظر رفتاری شناسایی شد، سپس در هر گروه سه نقش تیمی متفاوت؛ یعنی در مجموع ۹ نقش تیمی متفاوت مشخص گشت.

به علاوه در مدل بلبین نقاط ضعف هریک از این نقش‌های تیمی مشخص شده است که این موضوع به رهبران تیم کمک می‌کند تا از آنها آگاه شوند و برای بهبود آنها برنامه ریزی کنند.

فایده و اهمیت تیم سازی با مدل بلبین چیست؟

در واقع مدل بلبین هم برای رهبران تیم و افرادی که قصد دارند یک کار تیمی و گروهی را رهبری کنند کاربرد دارد؛ و هم برای تک تک افرادی که قصد مشارکت در یک کار تیمی را دارند بسیار سودمند و مفید است.

مدل بلبین می‌تواند اعضای یک تیم را در شناسایی نقاط قوت و ضعف خود کمک کند و به آنها چگونگی مدیریت نقاط ضعفشان را نیز می‌آموزد. رهبران تیم، با استفاده از مدل بلبین می‌توانند اطمینان حاصل کنند که یک تیم متعادل تشکیل داده‌اند؛ به نحوی که تمامی نقش‌های لازم را در تیم خود لحاظ کرده‌اند.

به علاوه آنها را کمک می‌کند تا نقاط ضعف اعضای تیم خود را بهتر شناسایی و رفع کنند. در یک کلام با آگاهی از این مدل و به کار بردن آن، می‌توان یک نظارت منظم و استاندارد روی مجموعه فعالیت‌های یک تیم داشت و آنها را متعادل نمود.

کاربردهای مدل بلبین

در ادامه به طور خلاصه به بررسی کاربردهای مدل بلبین می‌پردازیم. همان طور که قبلا هم اشاره کردیم این مدل برای متعادل سازی فعالیت‌های تیمی کاربرد دارد. در موقعیت‌های زیر بهتر است از تیم سازی با مدل بلبین استفاده شود:

  • مدل بلبین به عنوان برنامه‌ای جهت توسعه اعضای تیم است. به کمک این مدل افراد می‌توانند با کار کردن روی نقاط ضعف و قوت خود، به اعضای بهتر و مفیدتری برای تیم تبدیل شوند.
  • قبل از آغاز یک پروژه یا تشکیل دادن یک تیم، رهبران و تشکیل دهندگان تیم می‌توانند از مدل بلبین به عنوان بخشی از روند استخدام خود استفاده کنند.
  • در هر تیمی باید احتمال وقوع اتفاقات پیش بینی نشده‌ای؛ مانند بروز اختلاف بین اعضا، انصراف یک عضو یا انتخاب و اضافه کردن عضوی جدید به تیم را نیز در نظر گرفت. این عوامل باعث ایجاد عدم تعادل در تیم می‌شوند؛ که مدل بلبین می‌تواند رهبران را برای مدیریت و رفع این عدم تعادل یاری کند.

معرفی انواع نقش‌های تیمی در مدل بلبین

  • نقش‌های تیمی تفکر محور در مدل بلبین:

  1. نوآور

همان طور که اسم آن مشخص است، افراد نوآور اشخاصی ایده ‌پرداز هستند که همواره فکرها و ایده‌های نو و تازه‌ای را برای پیشرفت گروه مطرح می‌کنند. در مورد ویژگی‌های شخصیتی آنها باید گفت که این افراد بیشتر تمایل دارند که در تنهایی و به صورت انفرادی کارهای خود را طراحی کرده و به انجام برسانند. همچنین میل دارند به خاطر ارائه ایده‌های جدید و هوشی‌شان مرتبا مورد تشویق واقع شوند؛ اما در مقابل این افراد انتقادپذیر نیستند و در مقابل کار کردن در چهارچوب معین مقاومت می‌کنند.

  1. متخصص

در هر تیمی همواره کارهایی وجود دارد که به صورت تخصصی هستند؛ یعنی نمی‌توان این وظایف را به هر کسی محول کرد؛ در نتیجه نقش افراد متخصص در یک تیم، نقشی مهم و برجسته است. شاید بتوان گفت عیب این افراد این است که تنها به تخصص خود محدود هستند و اگر زمانی گروه به کار تخصص این اشخاص نیاز نداشته باشد؛ عملا این افراد بدون فایده خواهند بود.

  1. ارزیابی کننده

هر تفکر و ایده‌ای نیاز به بررسی و تجزیه و تحلیل دارد. در یک تیم متعادل، افراد نوآور ایده‌ها را ارائه می‌دهند سپس این ایده‌ها توسط افراد ارزیابی کننده مورد بررسی قرار می‌گیرند تا مشخص شود که تیم در چه حد قادر به عملی کردن این ایده‌ها است. نقطه ضعف افراد ارزیابی کننده در این است که این اشخاص علی رقم اینکه به خوبی می‌توانند عیوب اعضای تیم را ببینند و از آنها انتقاد کنند؛ اما به نظر می‌رسد که توانایی آنها در تشویق افراد کمی ضعیف است.

  • نقش‌های تیمی عمل‌گرا در مدل بلبین:

  1. شکل دهنده

هر تیمی برای پیشرفت کردن در کار نیازمند رویارویی با چالش‌های جدید است؛ در واقع نقش افراد شکل دهنده در مدل بلبین همین امر می‌باشد. اما باید توجه داشت که این افراد می‌توانند دائم با سایر اعضای تیم بحث کنند یا احساسات آنها را برانگیخته نمایند.

  1. مجری

فقط ساختن و پرداختن ایده‌ها کافی نیست؛ بلکه همواره در هر تیمی به افرادی نیاز داریم تا ایده‌ها را به اجرا درآورند. افراد مجری باید انعطاف پذیری خوبی داشته باشند؛ در غیر این صورت به مشکل برمی‌خورند.

  1. تمام‌کنندگان

برای داشتن یک تیم عالی و اجرای پروژه‌های تیم به نحو احسنت، به افرادی نیاز داریم که روی اجرای منظم تمامی مراحل و نیز تک تک جزئیات یک پروژه نظارت کنند. به این ترتیب می‌توان اطمینان یافت که تمامی کارها به درستی و در زمان مناسبی انجام شده‌اند؛ البته گاهی سایر اعضای تیم، افراد تمام‌کننده را کمال‌گرایانی افراطی می‌خوانند.

  • نقش‌های تیمی مردم‌محور در مدل بلبین:

  1. هماهنگ کننده

بدون شک نقش تمامی اعضای یک تیم در رسیدن به اهداف آن تیم مهم و اساسی است؛ اما می‌توان گفت که نقش رهبری یک تیم از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ به چنین نقشی هماهنگ کننده می‌گویند؛ که طبیعتا شنونده‌گان خوبی هستند. این اشخاص نباید از انجام مسئولیت‌های خود شانه خالی کنند یا وظایف خود را به سایرین محول کنند.

  1. انجام دهنده کار تیمی

اهمیت این نقش در کنار هم قرار دادن اعضای تیم است؛ زیرا این افراد اهداف و پاداش‌های خود را برای کارکرد صحیح تیم و کاهش اختلافات بین اعضای تیم فدا می‌کنند. این اشخاص سیاست‌مدارانی هستند که به دیپلماسی علاقه زیادی دارند و معمولا در تصمیم‌های خود خیلی مصمم نیستند.

  1. جست‌وجوگر منابع

جست‌وجوگرها افراد بسیار مشتاقی هستند که برای رسیدن تیم به اهداف خود تا حد امکان تلاش می‌کنند؛ اما همواره این احتمال وجود دارد که در صورت از بین رفتن شور و اشتیاقشان، از ادامه اعمالشان منصرف شوند.

خلاصه مقاله و نتیجه‌گیری

کار کردن در یک تیم یا هماهنگ کردن اعضای تیم برای رسیدن به یک هدف واحد، می‌تواند چالش بزرگی برای رهبران و نیز اعضای تیم‌ها باشد. از این رو در سال ۱۹۷۰ مدل تیم سازی Belbin با ارائه ۹ نقش مختلف برای اعضای تیم، تا حد زیادی به رفع این مشکل کمک کرده است.

در واقع با تیم سازی با مدل بلبین می‌توان اولا نحوه عملکرد و برخورد افراد تیم را تا حد زیادی پیش بینی کرد و دوما می‌توان این عملکردها را متعادل ساخت تا تیم به نحو شایسته‌تری و با صرف انرژی کمتری به اهداف خود دست یابد.

آگاهی از ۹ نقش مختلف که هر تیمی به وجود آنها نیاز دارد، سازنده تیم را هدایت می‌کند تا هنگام گزینش افراد و استخدام کردن آنها، از تمامی این نقش‌ها و شخصیت‌ها برای ساختن تیم خود استفاده کند؛ زیرا برای داشتن یک تیم متعادل و کارآمد باید از تمامی این نقش‌ها بهره گرفت.

برخی از سوالات رایج:

۱.فایده و اهمیت تیم سازی با مدل بلبین چیست؟

در واقع مدل بلبین هم برای رهبران تیم و افرادی که قصد دارند یک کار تیمی و گروهی را رهبری کنند کاربرد دارد؛ و هم برای تک تک افرادی که قصد مشارکت در یک کار تیمی را دارند بسیار سودمند و مفید است. مدل بلبین می‌تواند اعضای یک تیم را در شناسایی نقاط قوت و ضعف خود کمک کند و به آنها چگونگی مدیریت نقاط ضعفشان را نیز می‌آموزد.

2.تاریخچه مدل تیم سازی Belbin به چه زمانی برمی‌گردد؟

برای نخستین بار در دهه ۱۹۷۰ مردیت بلبین، با انجام تحقیقات و بررسی رفتارهای اعضای تیم‌های گوناگون در سراسر دنیا، توانست مدل بلبین را توسعه دهد.

۳. نقش‌های تیمی تفکر محور در مدل بلبین کدامند؟

نوآور – متخصص – ارزیابی کننده




تاریخ: یک شنبه 3 دی 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مفهوم بازی اولتیماتوم ، آموزش شیوه بازی اولتیماتوم در مذاکره

برخی از رفتارها هستند که مدام در روابط بین فردی جوامع انسانی تکرار می‌شوند؛ این بازی‌ها نتایج عمیق و درخور توجهی دارند که باعث شده به صورت علمی در مورد آن‌ها نظریه‌پردازی شود. یکی از بازی‌هایی که تقریباً هر انسانی در طول زندگی خود با آن مواجه می‌شود، بازی اولتیماتوم است.

اولتیماتوم از آن بازی‌هایی است که انسان را در یک تنگنا قرار داده و وی را مجبور به انتخاب می‌کند. این بازی در رده بازی‌های جنریک ریاضی کاربردی قرار دارد. پس در این مطلب، ابتدا اشاره کوتاهی به نظریه بازی‌ها خواهیم داشت و سپس بازی اولتیماتوم را به‌صورت جامع بررسی می‌کنیم تا به تأثیر آن در مذاکرات پی ببریم.

نظریه بازی‌ها

نظریه بازی‌ها یا «Game Theory» یک نظریه جذاب در علم ریاضیات است که می‌خواهد رفتار انسان را در شرایط گوناگون مورد بررسی و پیش‌بینی قرار دهد.

البته این نظریه در سایر علوم مانند اقتصاد، زیست‌شناسی، رفتار بین‌الملل، علوم کامپیوتر، فلسفه، روانشناسی، مراحل برنامه بازاریابی و … نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. در این نظریه، رفتار موجودات هوشمند در برابر موقعیت‌های راهبردی مانند حق انتخاب در شرایط بحرانی، بررسی شده و یک سری پیش‌فرض‌ها برای آن در نظر گرفته می‌شود.

تعداد بازی‌های موجود در این نظریه بسیار زیاد هستند، اما از جمله مهم‌ترین آن‌ها می‌توان موارد زیر را نام برد:

  • بازی ترسوها «Chicken Game»
  • بازی اولتیماتوم «Ultimatum Game»
  • بازی اعتماد «Trust Game»
  • بازی اقلیت «Minority Game»
  • و …

هر یک از بازی‌های فوق اگر چه در جنبه‌های مختلف رفتارهای روزمره انسان وجود دارند، اما به صورت علمی، آن‌ها در تصمیم‌گیری‌های مهم زیر تأثیر دارند:

  • تصمیم سرمایه‌گذاران بازارهای مالی مانند بورس، فارکس، طلا، کالا و … در برابر تحولات بازار
  • رفتار شرکت‌ها در برابر قیمت‌گذاری محصولات و معرفی محصول
  • تصمیم‌گیری دولت‌ها در برابر فروش مقدار نفت، صادرات، واردات و …

در میان بازی‌های متنوع نظریه بازی‌ها، بازی اولتیماتوم با شدت بیشتری در جوامع به کار برده می‌شود که در ادامه تنها این نمونه از نظریه را بررسی خواهیم کرد.

بازی اولتیماتوم چیست؟

تصور کنید که شما به تازگی یک فروشگاه پوشاک باز کرده‌اید و هنوز مشتری زیادی ندارید. اما به دلیل فشارهای زندگی و خرج و مخارج خانواده، نیاز است تا آخر ماه حداقل نیمی از اجناس فروشگاه‌تان را به فروش برسانید تا هم از سود آن خانوادتان را تأمین کنید و هم اجناس جدید به مغازه‌تان بیاورید.

حالا یکی از دوستان قدیمی‌تان با شما تماس می‌گیرد و می‌گوید که می‌خواهد نیمی از اجناس فروشگاه شما را یکجا خریداری کند. شما با قیمت عمده، فروش هر محصول را با ۲۵ درصد سود به وی پیشنهاد می‌دهید.

اما او می‌خواهد در برابر خرید عمده‌ای که از شما دارد، تنها ۱۰ درصد از وی سود بگیرید. این در حالی است که دوست‌تان در هیچ کجای دیگر نمی‌تواند حتی با ۲۵ درصد هم چنان خریدی انجام دهد. حالا این شمایید که باید تصمیم بگیرید!

  • اگر پیشنهاد ۱۰ درصد سود دوستتان را بپذیرید، اگرچه هزینه مخارج خود را با همان مقدار سود هم تأمین می‌کنید، اما احساس بدی دارید که در برابر زیاده‌خواهی وی کوتاه آمده‌اید و ممکن است وی دوباره بخواهد در آینده نیز از موقعیت شما سواستفاده کند.
  • اگر پیشنهاد را هم قبول نکنید، در مخارج خانوادتان به مشکل خواهید خورد و از آن طرف، دوست‌تان هم از یک خرید خوب و به‌صرفه محروم می‌شود.

چنین ماجراهایی را می‌توان نمونه بارز «بازی اولتیماتوم» در نظر گرفت. پس وقتی شخصی پیشنهاد مبلغی را به شخص دیگری بدهد و قبول کردن یا نکردن شخص دوم بر سود و منفعت هر دو طرف تأثیر بگذارد، یک بازی اولتیماتوم ایجاد شده است که به آن «بازی آخرین پیشنهاد» هم گفته می‌شود.

چرا بازی اولتیماتوم اهمیت دارد؟

تاثیر بازی اولتیماتوم از آن جهت حائز اهمیت است، چون با رفتارها و اتفاقات عادی زندگی ما در هم آمیخته شده و فقط مختص بازی‌های بزرگ اقتصادی و سیاسی نیست.

گاهاً در مذاکرات بین مستأجر و مؤجران، همسران، کاسبان بازار و حتی در روابط بین معلم و دانش‌آموزی نیز می‌توان بکارگیری چنین بازی را مشاهده کرد. پس اگر ما نتوانیم در برابر پیشنهادهای مبتنی بر این موضوع ، تصمیم درستی بگیریم، قطعاً بازنده‌ی مذاکره خواهیم بود. بنابراین با توجه به رویکردهای انسانی کمک‌کننده، می‌توان پیش‌بینی‌های منطقی و خشک صاحب‌نظران را دچار شگفتی کرد.

انسان‌ در برابر اولتیماتوم چگونه عمل می‌کند؟

اگر چه در جنبه‌ی علمی نظریه بازی‌ها، رفتارهای حیوان نیز در تصمیم‌گیری‌ها دخیل می‌شود، اما خوشبختانه انسان‌ها در این بازی ثابت کرده‌اند که هرگز در حد حیوان با مسائل برخورد نمی‌کنند.

برای مثال، در ۹۰٪ موقعیت‌های اولتیماتوم که برای انسان ایجاد می‌شود، اشخاص از پذیرفتن پیشنهادهای غیرمنصافه پرهیز می‌کنند، حتی اگر موقعیت خودشان هم دچار آشفتگی شود! انسان‌ها در برابر پیشنهاد‌ها همیشه به دنبال منصفانه‌ترین حالت هستند و اگر این انصاف در پیشنهادی که به آن‌ها شده وجود نداشته باشد، قطعاً آن را رد می‌کنند (مگر در موقعیت‌های بسیار خاص)!

مطمئناً شما هم بارها شنیده‌اید که فروشنده‌ها به برخی از مشتری‌های خود گفته‌اند: «جنسم را شده آتیش بزنم، با این قیمت‌ها نمیدم!» پس پذیرفتن پیشنهاد‌های غیرمنصفانه حتی در صورت وارد کردن زیان مالی برای انسان‌ها کار ساده‌ای نیست. این در حالی است که ریاضی‌دانان و نظریه‌پردازان پیش‌بینی‌های دیگری برای انسان در نظر گرفته بودند.

ایشان با توجه به عقلانی بودن انسان، تصور می‌کردند که اگر به کسی پیشنهاد مبلغی داده شود که حتی دور از انصاف هم باشد، چون بدست آوردن مبلغ اندک، بهتر از بدست آوردن هیچی است، پس طبیعی است که قبول کنند. اما این پیش‌بینی در ۹۰ درصد موقعیت‌های اولتیماتوم، محقق نشده است!

قبول پیشنهادهای اولتیماتوم در قبیله «ماچیگوئنگا»

همانطور که عنوان کردیم، پاسخ اکثریت جامعه بشری به پیشنهادهای غیرمنصفانه‌ی اولتیماتومی، منفی است. اما در کمال تعجب در کتاب «همه چیز واضح است» نوشته‌ی «دانکن واتز» به نقل از سایت دانشور (daneshvar.ir)، پاسخ به پیشنهادهای اولتیماتومی بسیار غیرمنصفانه نیز در یک قبیله به نام «ماچیگوئنگا» در کشور «پرو» مثبت بوده است.

می‌توان متفاوت بودن تعریف انسان‌ها از عدالت را دلیل اصلی پاسخ این قبیله در نظر گرفت. چرا که فرهنگ، آداب‌ و رسوم، طرز فکر و سبک زندگی ملل مختلف بر تصمیم‌گیری‌های آنان تاثیر مستقیمی دارد.

در قبیله‌ی نام برده، اشخاص دومی که به آن‌ها پیشنهاد داده می‌شد، حتی به مبالغ یک چهارم شخص اول هم رضایت داده و آن را قبول می‌کردند. این در حالی است که افراد در یک قبیله دیگر در کشور «گینه نو» حتی پیشنهادهای بالای ۵۰ درصد را هم قبول نمی‌کردند!

قوانین حاکم بر زندگی این دو قبیله و شیوه فرهنگی آن‌ها سبب شده تا در برابر اولتیماتوم پاسخ‌های متفاوت و دور از انتظاری بدهند. این در حالی است که این دو قبیله سنتی به‌صورت دقیق از مفهوم اولتیماتوم خبر نداشته و تنها در برابر پیشنهاداتی که به آن‌ها داده می‌شد، تصمیم‌ می‌گرفتند! به نظر می‌رسد رسم هدیه دادن‌های بزرگ در آن‌ها بسیار رایج بوده اما تنها در بین روابط نزدیک خانوادگی و قبول پیشنهادات کوچک از جانب غریبه‌ها منافاتی با قوائدشان نداشته است.

چطور بازی اولتیماتوم را یاد بگیریم؟

یادگیری بازی اولتیماتوم قوائد خاصی ندارد و همه چیز به درونیات شما برمی‌گردد؛ اگر شما منافع را بر احساسات انسانی خود ترجیح دهید، طبق پیش‌بینی ریاضی‌دانان عمل کرده و پیشنهاد را قبول می‌کنید، اگر هم منفعت‌های غیرعادلانه هیچگونه رضایتی برای شما در پی ندارد، آن‌ها را رد می‌کنید. اما به صورت کلی در مذاکراتی که پیشنهادهای مبتنی بر اولتیماتوم در آن‌ها مطرح می‌شود، می‌توان به دو شیوه زیر متوصل شد:

  • بررسی اوضاع و بدست آوردن اطلاعات

ما در جهانی زندگی می‌کنیم که همه چیز در آن «احتمالی» است. پس وقتی پیشنهادی مانند پیشنهاد خرید نیمی از اجناس فروشگاه با سود ۱۰ درصد به ما می‌شود، اگرچه ممکن است تصور کنیم دیگر کسی برای چنین خریدی داوطلب نمی‌شود، اما گاهی با پیگیری و بررسی می‌توان مشتری‌های دیگری نیز پیدا کرد.

در نظریه بازی‌ها، معمولاً همه چیز در یک دنیای خالی از احتمال تصور می‌شود که در حقیقت چنین نیست؛ پس گاهی – نه همیشه – در برابر چنین پیشنهادهایی می‌توانیم ضمن دادن پاسخ منفی، از راه دیگر به منفعت مورد نظر خود برسیم (مثلاً مشتری بهتری پیدا کنیم!)
البته گاهی فرصت جستجو و گردآوری اطلاعات به ما داده نمی‌شود که در چنین شرایطی باز هم باید به درونیات خود رجوع کنیم.

  • ایمان داشتن به پیشنهادهای بهتر

موضوع احساس، فضیلت، اعتقاد و ایمان نیز در محاسبات ریاضی و پیش‌بینی‌های منطقی جایگاهی ندارند؛ این در حالی است که انسان‌ها مجهز به چنین خاصیت‌هایی هستند و همین خاصیت‌ها هم ایشان را از سایر موجودات متمایز کرده و وادار به دادن پاسخ منفی در برابر پیشنهادی ناعادلانه می‌شود! پس وقتی کسی ایمان داشته باشد که همیشه راه بهتری هست، هرگز خود را در بین پیشنهادهایی با سود اندک، گرفتار نمی‌بیند. همین ایمان قلبی سبب می‌شود تا افراد بتوانند از دام این اولتیماتوم‌ها رها شده و به نتایج بهتری هم برسند!

سخن نهایی

اگر چه انسان‌های مدرن در بیشتر موقعیت‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی رفتارهایی به دور از شأن انسانی خود انجام می‌دهند، اما در مورد بازی اولتیماتوم، این امر کاملاً برعکس بوده و انسان ثابت کرده است که در برابر ناعدالتی تسلیم نمی‌شود و یک موجود صرفاً عقلانی نیست، بلکه موجودی احساسی و ماورایی است.

پس اگر کسی حقیقتاً جایگاه بشری خود را بشناسد و به آن ایمان داشته باشد، حتی در صورت وارد شدن زیان مالی، به شیوه بهتری به پیشنهادهای اولتیماتوم پاسخ می‌دهد. در مثالی که عنوان شد، فروشگاه‌دار می‌تواند به راحتی به دوست خود پاسخ منفی بدهد و با توصل به باور قلبی خود، مشکل مخارج خانواده‌اش را نیز حل کند!

برخی از سوالات رایج:

۱.بازی اولتیماتوم چیست؟

اولتیماتوم از آن بازی‌هایی است که انسان را در یک تنگنا قرار داده و وی را مجبور به انتخاب می‌کند. این بازی در رده بازی‌های جنریک ریاضی کاربردی قرار دارد. بر اساس تعریفی دیگر  وقتی شخصی پیشنهاد مبلغی را به شخص دیگری بدهد و قبول کردن یا نکردن شخص دوم بر سود و منفعت هر دو طرف تأثیر بگذارد، یک بازی اولتیماتوم ایجاد شده است که به آن «بازی آخرین پیشنهاد» هم گفته می‌شود.

۲.چرا بازی اولتیماتوم اهمیت دارد؟

تاثیر بازی اولتیماتوم از آن جهت حائز اهمیت است، چون با رفتارها و اتفاقات عادی زندگی ما در هم آمیخته شده و فقط مختص بازی‌های بزرگ اقتصادی و سیاسی نیست.

۳.چطور بازی اولتیماتوم را یاد بگیریم؟

یادگیری بازی اولتیماتوم قوائد خاصی ندارد و همه چیز به درونیات شما برمی‌گردد؛ اگر شما منافع را بر احساسات انسانی خود ترجیح دهید، طبق پیش‌بینی ریاضی‌دانان عمل کرده و پیشنهاد را قبول می‌کنید، اگر هم منفعت‌های غیرعادلانه هیچگونه رضایتی برای شما در پی ندارد، آن‌ها را رد می‌کنید.




تاریخ: یک شنبه 3 دی 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

روانشناسی محیطی یا Environmental psychology و تاثیر آن بر کسب و کار

روانشناسی محیطی چیست ؟ آیا تاکنون فکر کرده‌اید که مطالعه کردن گوش دادن به موسیقی سبب افزایش تمرکز شما می‌شود؟ آیا افراد به هنگام قرار گرفتن در هوای گرم  پرخاشگرتر از حالت عادی خود رفتار می‌کنند؟ آیا بازی کردن کودکان در پارک بر خلاف زمین‌های بازی آسفالت شده به بهبود بیش فعالی آن‌ها کمک می‌کند؟

این نمونه سوالات را روانشناسان محیط زیست پاسخ می‌دهند. اصطلاح روانشناسی محیط ممکن است اندکی برای افراد گیج کننده و مبهم باشد. شاید دلیل این امر این باشد که این رشته هنوز به قدر کافی میان مردم جا نیفتاده است. بسیاری از افراد معتقدند که رشته روانشناسی محیط یکی از تاثیر گذارترین رشته‌ها در آینده انسان است.حال اگر شما نیز علاقه‌مندید تا راجع به مفهوم و تاثیر روانشناسی محیطی بر زندگی انسان در آینده اطلاعات بیشتری کسب کنید خواندن مطالب این مقاله می‌تواند برای شما بسیار کمک کننده باشد.

روانشناسی محیط چیست؟

در روانشناسی محیط همه چیز در مورد تعامل بین مردم و محیط است. برای مثال این رشته قصد دارد تا درک کند که چگونه و چرا محیط بر ما تاثیر می‌گذارد، چگونه می‌توانیم از این دانش به نفع خود استفاده کنیم؟ و چه کارهایی می‌توانیم انجام دهید تا روابط خود را با جهان اطرافمان بهبود بخشیم. روانشناسی به عنوان علمی شناخته شده است که فعالیت مغز را همواره به عنوان یک واحد مجتمع در تعامل با محیط پیرامون تحت تأثیر قرار می‌دهد.

روانشناسی یک چتر برای بسیاری از علوم منشعب از آن است مانند؛ روانشناسی تربیتی، روانشناسی مشاوره، روانشناسی رشد و روانشناسی محیط .

این نوع روانشناسی یکی از جدیدترین علوم است که از سال ۱۹۷۰ به بعد به تصویب رسیده است. (پروچانسکی) این علم  را در سال ۱۹۹۰ میلادی اینگونه تعریف کرد: “شاخه‌ای از علم که مربوط به تعاملات و روابط بین انسان‌ها و محیط اطراف آن‌ها است.

تاریخچه روانشناسی محیط

اولین کسانی که به پیشرفت روانشناسی محیط کمک کردند راجر پارکر و هربرت رایت هستند. این دو نفر اولین پروژه روانشناسی محیط را با هدف بررسی چگونگی تأثیر محیط‌های دنیای واقعی بر رفتار انسان در سال ۱۹۴۵ به عهده گرفتند. پارکر و رایت به منظور تکمیل پروژه خود شروع به انجام مطالعات گروهی در شهرها درباره تأثیر محیط بر رفتار انسان‌ها کردند.

روانشناسی محیط با ظهور نظریه‌های‌ گشتالت در دهه ۱۹۴۰ آغاز شد. در آن زمان روانشناسان گشتالت معتقد بودند كه انسان‌ها به طور ذاتی تمایل دارند تا به دنیای ادراكی خود به ساده‌ترین روش ممكن سازمان بخشند.

طبق این نظریه می‌توانیم نتیجه بگیریم که انسان‌ها تمایل به جمع آوری و طبقه بندی چیزها بر اساس شباهتشان دارند. روانشناسی محیط در آغاز کار خود به روانشناسی اجتماعی متکی بود.

این نوع از روانشناسی رابطه نزدیک بین محیط فیزیکی و رفتارهای انسانی را که شامل پدیده‌های خارجی و حوادث ضمنی و باطنی است را می‌بیند و به طور کلی شامل تفکر استراتژیک ، تخیل، ادراک، احساسات، یادگیری، خلاقیت، تدبر و بسیاری از عوامل دیگر است. در واقع روانشناسی شهری را می‌توان کاتالیزوری برای ظهور روانشناسی محیط دانست.

عواملی که منجر به ظهور روانشناسی محیطی شدند

  1. مشکلات زیست محیطی که در جامعه در حال توسعه یافتن بود.
  2. نقش محیط و ژنتیک در ایجاد رفتاری متفاوت در انسان که به دلیل تعامل عوامل مختلفی مانند میزان بالای عقب ماندگی ذهنی در مناطق آلوده بوده است.
  3. ظهور برخی از نظریه ها و مطالعات علمی که سعی در پیوند دادن محیط فیزیکی و برخی از متغیرهای روانشناختی داشتند. این مطالعات تا دهه هفتاد حتی ثبت هم نشده بودند.

عناوین مورد بررسی در روانشناسی محیط کدامند؟

مجله روانشناسی محیط زیست عناوین زیر را به عنوان عناوین محبوب در این زمینه تهیه کرده است.

  • درک و ارزیابی ساختمان‌ها و مناظر طبیعی
  • پیامدهای اکولوژیکی اعمال انسان
  • ارزیابی مناظر ساختمانی و طبیعی
  • طراحی و تجارب مربوط به جنبه های فیزیکی محل های کار ، مدارس ، اقامتگاه ها ، ساختمانهای عمومی و فضاهای عمومی
  • اوقات فراغت و رفتار گردشگری در ارتباط با تنظیمات فیزیکی آنها
  • جنبه‌های روانشناختی و رفتاری افراد و طبیعت
  • نظریه‌های مرتبط با مکان، دلبستگی و هویت آن
  • جنبه های روانشناختی مدیریت منابع و بحران ها
  • خطرات زیست محیطی
  • استرس زیاد و غیر قابل کنترل مربوط به تنظیمات بدنی
  • ازدحام، حریم خصوصی، قلمرو، فضای شخصی

بررسی مفاهیم قالب در روانشناسی محیط

همانطور که به شما گفتیم روانشناسی محیطی مملو از نظریه هایی در مورد چگونگی عملکرد ما در محیط اطرافمان است. این نوع از روانشناسی علاقه مند است تا مسائل مختلف را بر اساس یکی از چند دیدگاه اصلی خود بررسی کند.

  • ایده جبرگرایی محیطی

بر اساس این ایده گفته می‌شود که محیط به نوعی جهت دهنده و هدف دهنده به زندگی انسان است. در این مفهوم روانشناسی محیطی تاثیر معماری‌ها نیز بر رفتار انسان سنجیده می‌گردد. این ایده بیان می‌کند که هر نتیجه‌ای که در زندگی انسان به دست می‌آید دارای علت و محرکی است. به طور کلی و خلاصه باید به شما در خصوص ایده جبرگرایی بگویم که به دلیل ادعای آن در این زمینه که محیط علت رفتار است (آن هم در حالی كه خود انكاركننده تعامل بین محیط و رفتار است) در میان دانشمندان مورد قبول نیست.

  • ایده تحریک یا برانگیختگی

بر اساس این نوع از مفهوم روانشناسی محیطی، برانگیختگی در نتیجه محرک های بد و یا خوب رخ می‌دهد. برانگیختگی بر اساس افزایش فعالیت مغزی و ترشح هورمون های مختلف مانند سروتونین و دوپامین و مکانیسم پاسخگویی مانند ضربان قلب یا افزایش تعداد تنفس تعریف می‌شود.

نتیجه‌گیری

در این مقاله ما با شما در خصوص روانشناسی محیطی صحبت کردیم. اگر بخواهیم بطور خلاصه این علم مهم را مورد بررسی قرار دهیم باید بگوییم که روانشناسی محیطی به مطالعه عوامل موثر بر رفتار انسانی می‌پردازد و بر روی چگونگی تاثیر محیط بر رفتار و احساسات انسان تمرکز دارد.

روانشناسی محیطی یکی از علوم مدرن امروزی است که در سال ۱۹۷۰ برای اولین بار در پدیدار شد. در واقع این نوع روانشناسی رابطه انسان و جهان طبیعی را از طریق اصول محیطی و روانشناختی مورد مطالعه قرار می‌دهد. امیدواریم تا مطالب ارائه شده در این مقاله مورد توجه شما قرار گرفته باشد.

برخی از سوالات رایج:

۱.روانشناسی محیط چیست؟

در روانشناسی محیط همه چیز در مورد تعامل بین مردم و محیط است. برای مثال این رشته قصد دارد تا درک کند که چگونه و چرا محیط بر ما تاثیر می‌گذارد، چگونه می‌توانیم از این دانش به نفع خود استفاده کنیم؟ و چه کارهایی می‌توانیم انجام دهید تا روابط خود را با جهان اطرافمان بهبود بخشیم.

۲.تاریخچه روانشناسی محیط به چه زمانی برمیگردد؟

اولین کسانی که به پیشرفت روانشناسی محیط کمک کردند راجر پارکر و هربرت رایت هستند. این دو نفر اولین پروژه روانشناسی محیط را با هدف بررسی چگونگی تأثیر محیط‌های دنیای واقعی بر رفتار انسان در سال ۱۹۴۵ به عهده گرفتند. پارکر و رایت به منظور تکمیل پروژه خود شروع به انجام مطالعات گروهی در شهرها درباره تأثیر محیط بر رفتار انسان‌ها کردند.

۳.عواملی که منجر به ظهور روانشناسی محیطی شدند کدامند؟

  • مشکلات زیست محیطی که در جامعه در حال توسعه یافتن بود.
  • نقش محیط و ژنتیک در ایجاد رفتاری متفاوت در انسان که به دلیل تعامل عوامل مختلفی مانند میزان بالای عقب ماندگی ذهنی در مناطق آلوده بوده است.
  • ظهور برخی از نظریه ها و مطالعات علمی که سعی در پیوند دادن محیط فیزیکی و برخی از متغیرهای روانشناختی داشتند. این مطالعات تا دهه هفتاد حتی ثبت هم نشده بودند.
 



تاریخ: یک شنبه 3 دی 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

اصول و تکنیک های مهم و کاربردی مذاکره تجاری به زبان ساده

شاید تصور کنید که مذاکره فقط برای دولتمردان است و انسان‌های عادی هرگز مجبور به مذاکره نخواهند شد، اما در واقع هرکسی در طول زندگی خود بارها بر سر میز مذاکره می‌نشیند. هنگامی که شما با همسرتان بر سر موضوع خاصی گفتگو می‌کنید، این گفتگو می‌تواند یک مذاکره باشد، یا حتی زمانی که با معلم فرزندتان در مورد برنامه درسی او به یک توافق می‌رسید، با کمک علم مذاکره به این توافق دست یافته‌اید.

پس می‌بینید که همگی ما به نوعی مذاکره‌کننده هستیم. اما مذاکره هم انواع گوناگونی دارد. در این مطلب به تعریف و بررسی مذاکره تجاری می‌پردازیم. شاید این نوع از مذاکره، مهم‌ترین نوع گفتگو نباشد، اما به دلیل دخیل بودن تبعات مالی، یادگیری آن برای همگی ما مهم و حیاتی است.

مذاکره تجاری چیست؟

مذاکره تجاری یا «Business negotiation» به نوع خاصی از گفتگوی رسمی گفته می‌شود که در آن معمولاً اهداف مالی و تجاری مورد بحث و گفتگو قرار می‌گیرد. این مباحث مالی می‌تواند در برگیرنده‌ی اطلاعات تجاری واردات و صادرات یک ملت یا تخفیف‌های چند درصدی در خرید یک محصول کوچک باشد. بنابراین هر گفتگویی که ماهیت رسمی داشته باشد و در طی آن، موضوعات مالی و اقتصادی مورد بحث و گفتگو قرار بگیرند را مذاکره تجاری می‌نامیم.

معمولاً ما مذاکرات را در بخش وسیع در نظر می‌گیریم، اما برای اینکه بدانید مذاکره و به‌ خصوص مذاکره تجاری، چه نقش مهمی در گفتگوهای روزمره ما دارد، در ادامه به بررسی انواع مذاکره تجاری می‌پردازیم.

انواع مذاکره تجاری

هر بحث کوچک یا بزرگی که منافع مالی ما را هدف بگیرد، یک مذاکره تجاری خواهد بود. این نوع از مذاکرات را می‌توان در موارد زیر بررسی کرد:

  • مذاکره بین مؤجر و مستأجر برسر مقدار رهن یا کرایه
  • مذاکره بین پزشک و بیمار برای هزینه‌های درمان
  • مذاکره بین مدیر یک شرکت با کارمندی که قصد استعفا دارد
  • مذاکره بین مدیر با داوطلبانی که قصد استخدام دارند
  • مذاکره بین دو فرد سیاسی برای وارد کردن یا صادر کردن محصولات خاص به کشورهای هم
  • مذاکره بین دو نماینده صنفی
  • مذاکره بین خریدار و فروشنده یک محصول
  • مذاکره مدیر و کارمند بر سر مقدار افزایش حقوق
  • مذاکره بین کارگر و کارفرما
  • و …..

این لیست را می‌توان همچنان ادامه تا به گفتگوهای خانوادگی برسر بودجه‌بندی ماهیانه برسیم. پس گستردگی گفتگوها و مذاکرات تجاری در جای ‌جای زندگی و اتفاقات زندگی‌مان روی می‌دهد.

چرا مذاکره تجاری مهم است؟

اگر بلد نباشیم در مواردی که عنوان شد، به درستی مذاکره کنیم، گفتگوی ما به نفع طرف مقابل‌مان تمام خواهد شد. برای مثال، وقتی با صاحب خانه یا صاحب مغازه خود بر سر افزایش کرایه سر سال به گفتگو می‌پردازیم، اگر نتوانیم در برابر دلایل و ترفندهای طرف مقابل، دلایل و ترفندهای قوی‌تری به کار ببریم، در نهایت مجبور می‌شویم به خواست وی تن داده و بسیار بیشتر از آن چیزی که واقعاً باید باشد، به او پرداخت کنیم.

عکس این موضوع هم صدق می‌کند؛ یعنی اگر ما در حال مذاکره با مستأجر خود نتوانیم دلایل کافی برای افزایش کرایه عنوان کنیم، در نهایت مجبور می‌شویم در برابر افزایش روزافزون نرخ تورم، همچنان تخفیف‌های بالایی برای او در نظر گرفته و به نتیجه موردنظرمان نرسیم.

اگر دو طرف یک مذاکره از قدرت کافی برای گفتگو برخوردار باشند، یک نتیجه‌ی برد – برد حاصل خواهد شد که در آن تا حدی منافع هردو طرف در نظر گرفته شده است. در غیر اینصورت – اگر یکی از طرفین ضعیف عمل کند – نتیجه نهایی تنها به نفع یکی از طرفین تمام خواهد شد!

۱۰ ترفند کاربردی برای موفقیت در مذاکرات تجاری

مذاکرات تجاری چه در حد مذاکرات بین‌المللی و گروهی و چه در حد مذاکرات فردی باشند، در هر حال قوائد یکسانی دارند که توجه به این قوائد می‌تواند فضای مذاکره را به سمت یک توافق عادلانه سوق دهد. ۱۰ ترفند زیر برای داشتن یک مذاکره موفق به شما کمک می‌کند:

  • زمان و مکان مناسبی را برای مذاکره در نظر بگیرید

معمولاً زمان گفتگوها توسط طرفین مذاکره تنظیم می‌شود. زمانی که هردو فرصت و انرژی کافی برای گفتگو را داشته باشند. بنابراین همیشه زمانی را انتخاب کنید که از آمادگی روانی کافی برای شروع یک مذاکره تجاری برخوردار باشید و هرگز زمانی که دچار خستگی، تنش، اضطراب یا استرس هستید، هیچ مذاکره‌ای را آغاز نکنید.

  • به طرف مقابل خوب گوش دهید

گوش دادن یکی از مهم‌ترین ارکان ضروری هر مذاکره است. اگر نتوانید خوب به طرف مقابل‌تان گوش دهید، نمی‌توانید به اهداف و برنامه‌های وی پی ببرید. زیاد حرف زدن، آفت مذاکره است. بنابراین بیشتر از اینکه صحبت کنید، گوش دهید تا با شنیدن تمام صحبت‌های طرف مقابل، بتوانید پاسخ‌های خوب و تاثیرگذاری را آماده کنید. معمولاً بهترین مذاکره‌کنندگان افرادی هستند که خوب گوش می‌دهند، اما بدترین مذاکره‌کنندگان آنهایی هستند که مدام حرف می‌زنند!

  • همیشه با تصمیم گیرنده اصلی طرف شوید

وقتی شما بر سر موضوع مهمی قرار است گفتگو کنید، باید با طرفی مذاکره کنید که تصمیم گیرنده‌ی اصلی است. برای مثال، اگر قصد معامله با یک شرکت تجاری را داشته باشید، باید با مدیرعامل مجموعه هم‌صحبت شوید نه معاونان آن مجموعه.

  • بدون آمادگی وارد مذاکره نشوید

منظور از آمادگی، شناخت صحیح طرف مقابل است. اگر شما بدون هیچ آگاهی از موقعیت طرف، بر سر میز مذاکره حاضر شوید، خود را برای یک باخت بزرگ آماده کنید. چرا که نداشتن شناخت از طرف مقابل، به معنی واگذاری تمام امتیازات است. پس اگر قرار است یک مذاکره تجاری داشته باشید، قبل از آغاز مذاکره، از سایت و صفحات مجازی طرف مقابل دیدن کنید، از افرادی که او را می‌شناسند در مورد شخصیتش سؤال بپرسید و از راهی که برایتان ممکن بود، اطلاعات جامعی در مورد وی گردآوری کنید. تنها در این صورت است که می‌توانید با آمادگی کافی در جلسه مذاکره حاضر شده و به یک نتیجه‌ی خوب امیدوار باشید.

  • لحن مؤدبانه و رسمی خود را حفظ کنید

هیچکس دوست ندارد یا یک فرد بددهن یا بی‌ادب مذاکره کند. ممکن است گاهی گفتگوهای تجاری به تنش بینجامد، اما یک مذاکره‌کننده‌ی حرفه‌ای باید همیشه احساسات خود را کنترل کرده و همواره یک فرد رسمی و مؤدب باقی بماند. آنگاه وقتی تب مذاکره فروکش کرد، شما برنده واقعی خواهید بود. پس هرگز تحت تاثیر جو قرار نگیرید و لحن مؤدبانه خود را با تهدید، بددهنی و تحقیر طرف مقابل آلوده نکنید.

  • آداب تشریفات را رعایت کنید

اگرچه در مذاکرات کوچک نیازی به رعایت تشریفات خاص نیست، اما در گفتگوهای رسمی‌تر بشدت به رعایت اتیکت نیاز خواهید داشت. اتیکت رفتارهایی هست که به‌صورت ناخودآگاه بر طرف مقابل شما تاثیر می‌گذارد. گاهاً پیش آمده که مذاکرات بسیار خوب پیش رفته، اما چون یکی از طرفین نتوانسته آداب معاشرت یا حتی غذا خوردن تشریفاتی داشته باشد، مذاکره نتیجه خوبی در پی نداشته است.

مذاکره در سطح بین‌المللی حتماً به آموزش رفتارهای تشریفاتی و اتیکت‌های رفتاری نیاز دارد. برای مثال آداب دست دادن، نشان دادن کارت ویزیت، دعوت به نهار یا شام و …. همگی دارای اصولی خاصی هستند که آگاهی بر آن‌ها می‌تواند تاثیر خوبی بر روی طرفین معامله بگذارد.

  • اصول خود را زیر پا نگذارید

معمولاً همگی ما ارزش و اصول خاصی داریم که نمی‌خواهیم آن‌ها را زیر پا بگذاریم. اگر در معامله‌ای آنچنان دچار تنش شدید که با ادامه‌ی آن مجبور به زیرپا گذاشتن ارزش‌های خود بودید، آن گفتگو را ترک کنید.

برای مثال اگر آیین شما این باشد که هرگز به کسی باج ندهید، اما در مسیر یک مذاکره، طرف مقابل شما را طوری تحت فشار بگذارد که مجبور به باج دادن باشید، معامله را ترک کنید. البته ترک معامله هزینه‌های بسیاری هم دارد که باید به آن‌ها فکر کنید. در هر صورت اگر شما سر تعظیم برای خواسته‌های نامعقول طرف مقابل‌تان فرود بیاورید، او به‌صورت ناخودآگاه در سایر مذاکرات نیز شما را مغلوب می‌کند. بنابراین همیشه تمام جوانب را بررسی کنید تا ببینید در چنین شرایطی باید چکار کنید.

  • وارد حاشیه نشوید

گاهی مذاکره‌کنندگان از موضوع اصلی خود غافل شده و به سراغ موضوعات حاشیه‌ای می‌روند. شما به عنوان یکی از طرفین یک مذاکره این اختیار را دارید تا در چنین شرایطی، مذاکره را به مسیر اصلی برگردانید. پس هرگاه متوجه ورود به حواشی شدید، بلافاصله موضوعات اصلی را گوشزد کنید.

  • سؤال بپرسید

گاهاً مذاکره‌کنندگان از پرسیدن سؤال امتناع می‌کنند، اما سؤال پرسیدن نیز مانند گوش دادن، یکی از ارکان اصلی مذاکرات است. پس اگر سؤالی برایتان پیش آمد، بلافاصله آن را از طرف مقابل خود بپرسید تا ذهن‌تان برای ادامه‌ی گفتگو آزاد باشد. خصوصیت پرسشگری یکی از ارکان مهم در مذاکره می باشد

  • نگذارید معامله بیش از حد طول بکشد

بیش از حد طول کشیدن یک معامله هم مانند پرداختن به حواشی، از آفت‌های مذاکره به حساب می‌آید. گاهاً افراد به توافق خوبی می‌رسند، اما چون مذاکره را بیش از حد طول می‌دهند و برسر موضوعات کوچک همچنان بحث می‌کنند، در نتیجه توافقات اصلی آن‌ها نیز دستخوش تغییر و گاهاً زیان می‌شود. پس هرگاه به توافق اصلی دست یافتید، گفتگو را تمام کنید.

سخن نهایی

اگرچه مذاکره تجاری اصول بسیار زیادی دارد، اما مواردی که عنوان شد می‌تواند تا حد زیادی به شما کمک کند. البته فن بیان و مذاکره تجاری در کنار هم معنا پیدا می‌کنند. قبل از هرچیز باید بتوانید خوب صحبت کنید و طرف مقابل را تحت تاثیر کلام‌تان قرار دهید. داشتن بداهه گویی می تواند شرایط سخت را برای افراد راحت تر کند تا بتوانند افراد در موقعیت مناسبی در مذاکرات قرار بگیرند.

در ادامه‌ی آن نیز هر چقدر مراحل مذاکرات تجاری کوتاه‌تر باشد، نتایج بهتری حاصل می‌شود؛ البته این به آن معنا نیست که از گوش دادن به طرف مقابل غافل شده و تنها در فکر تمام کردن مذاکره باشید، بلکه ضمن گوش دادن مؤثر و یک گفتگوی جانانه بر سر موضوع موردنظر، آن‌گاه گفتگو را به سمت اتمام و امضای قرارداد پیش ببرید. با توجه به تکنیک‌هایی که در این مطلب عنوان شد، در مذاکرات کوچک خود نیز می‌توانید نتایج ایده‌آلی بدست بیاورید. پس آن‌ها را حتماً رعایت کنید.

برخی از سوالات رایج:

۱.مذاکره تجاری چیست؟

مذاکره تجاری یا «Business negotiation» به نوع خاصی از گفتگوی رسمی گفته می‌شود که در آن معمولاً اهداف مالی و تجاری مورد بحث و گفتگو قرار می‌گیرد. این مباحث مالی می‌تواند در برگیرنده‌ی اطلاعات تجاری واردات و صادرات یک ملت یا تخفیف‌های چند درصدی در خرید یک محصول کوچک باشد. بنابراین هر گفتگویی که ماهیت رسمی داشته باشد و در طی آن، موضوعات مالی و اقتصادی مورد بحث و گفتگو قرار بگیرند را مذاکره تجاری می‌نامیم.

۲.انواع مذاکره تجاری کدامند؟

این نوع از مذاکرات را می‌توان در موارد زیر بررسی کرد:

  1. مذاکره بین مؤجر و مستأجر برسر مقدار رهن یا کرایه
  2. مذاکره بین پزشک و بیمار برای هزینه‌های درمان
  3. مذاکره بین مدیر یک شرکت با کارمندی که قصد استعفا دارد
  4. مذاکره بین مدیر با داوطلبانی که قصد استخدام دارند
  5. مذاکره بین دو فرد سیاسی برای وارد کردن یا صادر کردن محصولات خاص به کشورهای هم
  6. مذاکره بین دو نماینده صنفی
  7. مذاکره بین خریدار و فروشنده یک محصول
  8. مذاکره مدیر و کارمند بر سر مقدار افزایش حقوق (مذاکره حقوق)
  9. مذاکره بین کارگر و کارفرما

۳.چرا مذاکره تجاری مهم است؟

اگر بلد نباشیم در مواردی که عنوان شد، به درستی مذاکره کنیم، گفتگوی ما به نفع طرف مقابل‌مان تمام خواهد شد.

 




تاریخ: یک شنبه 3 دی 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

نشانه های اعتیاد به کار ، بررسی خطرات اعتیاد به کار

اعتیاد به کار چیزی است که بشر همواره با آن رو­به­ رو بوده است. اما امروزه به دلیل ابزارهای ارتباطی مانند اینترنت و موبایل اشکال وابستگی به شغل بسیار بیشتر و پیچیده‌ تر شده است. اما اعتیاد به کار یا حتی اعتیاد به چیزهای مثبتی مانند ورزش و مطالعه‌کردن نیز مضر است و باید از آن جلوگیری شود. در ادامه علائم اعتیاد کار و راه­های درمان اعتیاد به کار را برای شما ارائه خواهیم داد تا اگر شما هم با این مسئله درگیر هستید بتوانید با مطالعه آن را حل کنید.

اعتیاد به کار چیست؟

واژه اعتیاد به کار برای اولین بار توسط یک روانشناس آمریکایی به نام “وین اویتز” در سال ۱۹۷۱ به کار برده شد. وین اویتز در کتاب “اعترافات یک معتاد به کار” معتاد به کار را  شخصی معرفی کرد که نیاز فروانی به کار دارد و در صورت عدم رفع این نیاز مشکلاتی برای سلامت و روابط بین فردی آن شخص به وجود می­آید. اعتیاد برای کار یک نوع اعتیاد رفتاری است و باید درمان شود.

اما اغلب چیزی که مانع تشخیص و درمان این اختلال رفتاری می­شود این است که این نوع اعتیاد در نظر افراد جامعه منفی نیست حتی بسیاری از افراد مانند شخصی که برای او کار می­کنید آن را یک ویژگی مثبت می­دانند اما شخصی که اعتیاد به کار دارد دارای مشکلاتی در روابط خود با اطرافیان نزدیک است. حتی در بسیاری از موارد فردی که دارای اختلال اعتیاد به کار است با مشکلاتی در سلامت عمومی خود مواجه می­شود زیرا این افراد وقت کافی برای خواب مناسب یا غذا خوردن ندارند.

علائم اعتیاد به کار

شخصی که دارای اعتیاد شغلی است، عموماً دارای ویژگی­ها و نشانه­ های بارزی برای اطرافیان است. شخصی را در نظر بگیرید که در بیمارستان بستری است و به زودی عمل می­شود اما این فرد مشغول کارهای شغلی خود با تلفن همراه یا لپ­تاپ است.

مادری را در نظر بگیرید که شغل دارد و زمانی را بیرون از خانه سپری می­کند به کارهای فرزندان و خانه رسیدگی می­کند اما همچنان از وقت استراحت خود می­گذرد و کارهای دفتر کار را در خانه انجام می­دهد. برای آن که متوجه شوید که شما یا یکی از اطرافیانتان دارای اختلال اعتیاد به کار است؟ یا خیر؟ برررسی کنید که علائم زیر چند وقت به چند وقت در زندگی شما رخ می­دهد.

علائم  اختلال اعتیاد به کار

  • عوارض و نشانه­ های فیزیولوژیک

این افراد به دلیل زیاد مشغول بودن، فکرشان درگیر است و اغلب دچار سر درد و سوء هاضمه هستند.

  • عوارض روانی و رفتاری

افرادی که دارای وابستگی شغلی هستند اغلب دارای مشکل بی­خوابی، زود از کوره دررفتن و فراموشکاری هستند.

شخصی که کمبود علائم کمبود اعتماد به نفس دارد همواره در معرض آسیب دیدن از تاثیرات منفی ناشی از آن است که در مقاله ” مهمترین علائم کمبود اعتماد به نفس ” مواردی که باعث کاهش اعتماد به نفس در محل کار می شود رو گفتیم که باید بدانید

  • از کار جهت آرامش استفاده می­کنند

افراد معتاد به کار تمام فکر و ذکرشان معطوف به کارشان است و در زمان­های بی­کاری از حال روحی و جسمی خود راضی نیستند. در نتیجه این افراد از کار برای آرامش خود استفاده می­کنند. حتی از کار برای فراموش‌کردن بحران­هایی مانند مرگ عزیزان، طلاق و مشکلات مالی استفاده می­کنند. درواقع یکی از علل اعتیاد کار همین یافتن آرامش در کارکردن است.

  • افراد دارای اعتیاد به کار نسبت به همکارانشان مدت بیشتری کار می­کنند

این فراد عموماً اولین افرادی هستند که وارد محیط کار می­شوند و آخرین نفری هستند که محل کار خود را ترک می­کنند. فرد معتاد به کار از همه زمان خود برای کار بیشتر استفاده می­کند و درخواست دیگران برای کار کمتر را نمی­پذیرد و بیش از آن‌چه برنامه‌ریزی کرده است کار می­کند.

  • افراد دارای اختلال اعتیاد به کار خارج از ساعت کاری نیز به کار فکر می­کنند

یک فرد معمولی باید بتواند حتی در زمان کار نیز برای لحظاتی از فکر کار بیرون بیاید و به رویا پردازی بپردازد. این کار باعث افزایش عملکرد عصب پاراسمپاتیک و انرژی بیشتر فرد برای ادامه کار می­شود در مقابل فردی که حتی در ساعات غیر کاری ودر زمان استراحت و تفریح نیز به کار فکر می­کند دچار استرس خواهد شد.

  • فرد معتاد به کار دارای عادات بد و ناسالم است

این افراد زمان زیادی را صرف کارکردن می­کنند، عموما ورزش نمی­کنند و خواب‌ شان نیز بی ‌برنامه است. افرادی که به کار اعتیاد دارند، وقتی برای استراحت درست و غذا خوردن مناسب ندارند. افراد دارای اختلال اعتیاد به شغل اغلب از فست فود برای بیشتر ماندن در محیط کار استفاده می­کنند یا کلا از خیر غذا خوردن می‌گذرند. اما خستگی و خواب کم منجر می­شود تا بدن فرد هورمون­های استرس تولید کند. تولید زیاد هورمون استرس عوارضی مانند پیری زودرس، تضعیف سیستم ایمنی بدن، مسدود شدن شریان­ها و … را به دنبال دارد.

  • روابط مخدوش با اطرافیان به ویژه شریک زندگی

اولین افرادی که از اعتیاد یک فرد به کارش آسیب می­بینند افراد نزدیک و اعضای خانواده آن‌ها هستند. این افراد کمتر در حضور خانواده و دوستان‌شان ظاهر می­شوند یا حضور با کیفیتی در میان اعضای خانواده ندارند زیرا در محیط خانه نیز فکرشان معطوف کارشان است. مطالعات نشان می­دهد فرزندان افرادی که به کارشان اعتیاد دارند بیشتر دچار افسردگی و استرس می­شوند. همچنین نرخ طلاق در خانواده­هایی که یکی از آن‌ها دچار اختلال اعتیاد به کار است ۴۰ درصد بیشتر است.

  • ارزش خود را فقط در موقعیت شغلی می­بینند

تعریفی که این افراد از خود دارند عموماً در دستاوردهای شغلی آن­ها خلاصه می­شود. فکر نکنید که این افراد باید میلیاردر باشند یا حقوق­های چند میلیونی دریافت ­کنند یا  حتی در رده­های بالای سازمان فعالیت کنند، خیر اعتیاد به کار فقط یک الگوی رفتاری اشتباه است.

 

اگر شما به این نتیجه رسیدید که دارای اختلال اعتیاد به کار هستید، بهتر است به کمک یک برنامه به بهبود خود کمک کنید. روشی که برای ترک اعتیاد به کار در پیش گرفته می­شود رویکردی مشابه به روش ترک اعتیاد به مواد مخدر دارد. اما مهم­ترین عامل در درمان این نوع اعتیاد­های­ رفتاری خواسته و تلاش خود فرد است. در مرحله بعد استفاده از یک روانشناس یا بهره‌گیری از روش­های زیر جهت درمان این اعتیاد رفتاری بسیار موثر خواهد بود.

راه­های درمان انواع اعتیاد به کار

  • همراه با همکارانتان کار را تعطیل کنید

برای خود برنامه ‌ریزی کنید که تا یک زمان مشخص کار خواهید کرد سپس حتما به قول و قرار خود پایبند بمانید. بهترین گزینه این است که همراه با همکاران‌تان شما نیز محل کار را ترک کنید.

  • برای خود وقت استراحت یا زمان ­هایی بدون کار در نظر بگیرید

یاد بگیرید که در زمان کار خود استراحت­های کوتاه داشته باشید. به هیچ­وجه پشت میز کارتان نهار نخورید، برای آن زمان بگذارید و به خارج از محل کار بروید. حتما استراحت­های کوتاه ده دقیقه‎ایی و فاصله گرفتن از کار را انجام دهید. می­توانید با همکاررانتان صحبت کنید یا چرخی اطراف محیط کارتان بزنید مطمئن باشید این کار برای بازگشت انرژی شما بسیار موثر است.

  • طرز فکر این که ساعت طولانی کار کنید پسندیده است را کنار بگذارید

با افرادی که فکر می­کنند کسانی که اخر هفته به تعطیلات می­روند تنبل هستند معاشرت نکنید زیرا این­ها کسانی هستند که به شما تلقین می­کنند که کارکردن زیاد و سخت پسندیده است؛ اما این طرز فکر غلط و نادرست است، به همین دلیل همواره زمانی را برای استراحت و تفریح قرار دهید و از آن لذت ببرید.

  • برای درمان خود جدی باشید

اگر شما یک فرد دارای وابستگی به کار باشید می­بینید که روابط شما با اعضای خانواده و دوستان روز­ به ­روز در حال تیره‌ و تار‌شدن است. به همین دلیل باید به طور جدی به فکر اصلاح شرایط باشید اگر یادگیری تعادل در زندگی برای شما دشوار است حتما به یک مشاوره در این باره مراجعه کنید.

  • کار را با خود به خانه نبرید و در خانه به کار فکر نکنید

شاید سخت­ترین کار برای فردی که اعتیاد به کار دارد این باشد که در خانه به کار فکر نکند. معماری را در نظر بگیرید که در هنگام صحبت با همسر خود به ابعاد یک اتاق فکر می­کند و عیب­های آن را در ذهن خود پیدا می­کند مطمئناً چنین فردی از روابط خود در خانه و با خانواده لذتی نمی­برد.

  • انجام تمرینات تنفسی برای فرار از فکر کردن به کار

انجام مراقبت‌ های ذهنی یا مدیتیشن می­تواند برای فکر نکردن شما به کار بسیار موثر باشد. ذهن آرام برای کسانی که اعتیاد به کار دارند بسیار مهم است. شما می ‌توانید در صورتی که در زمان استراحت به فکر کار افتادید نفس عمیقی بکشید و بعد از شمارش یک تا پنج آن را رها کنید، این کار باعت پرت شدن حواس شما از فکرکردن به کار خواهد شد.

  • بین کار و زندگی مرز تعیین کنید

تعین مرز بین کار و زندگی برای کسانی که اعتیاد به کار دارند کار آسانی نیست. اما لازم است بدانید شاید مجبور باشید برخی شب­ها یا حتی پایان هفته نیز کار کنید این کار اشکالی ندارد به شرط آن که، شما برای آن برنامه ‌ریزی کرده باشید و برای خود و خانواده نیز زمان در نظر گرفته باشید.

سخن پایانی

در انتها به یاد داشته باشید اگر شما وابستگی به کار خود دارید اولین شخصی که قادر است به شما کمک کند خود شما هستید. زیرا خود شما قادر هستید براساس اولویت­ها و میزان وابستگیتان به کار بهترین برنامه‌ ریزی را انجام دهید. اما به یاد داشته باشید هر برنامه ‌ایی که تعیین می­کنید حتما به آن پایبند باشید. و در برنامه ریزی­تان حتما زمان برای خواب کافی، ایجاد ارتباط با دیگران و استراحت در نظر بگیرید. همچنین فراموش نکنید که تا حدی کار کنید که به زندگی شخصی و سلامتی‌تان لطمه­ای وارد نشود.

 

برخی از سوالات رایج

۱. اعتیاد به کار چیست؟

واژه اعتیاد به کار برای اولین بار توسط یک روانشناس آمریکایی به نام “وین اویتز” در سال ۱۹۷۱ به کار برده شد. وین اویتز در کتاب “اعترافات یک معتاد به کار” معتاد به کار را شخصی معرفی کرد که نیاز فروانی به کار دارد و در صورت عدم رفع این نیاز مشکلاتی برای سلامت و روابط بین فردی آن شخص به وجود می آید

۲.علائم اعتیاد به کار چیست؟

  1. عوارض و نشانه های فیزیولوژیک
  2. عوارض روانی و رفتاری
  3. از کار جهت آرامش استفاده می‌کنند
  4. افراد دارای اعتیاد به کار نسبت به همکاران‌شان مدت بیشتری کار می-کنند
  5. افراد دارای اختلال اعتیاد به کار خارج از ساعت کاری نیز به کار فکر می کنند
  6. فرد معتاد به کار دارای عادات بد و ناسالم است
  7. روابط مخدوش با اطرافیان به ویژه شریک زندگی
  8. ارزش خود را فقط در موقعیت شغلی می بینند

۳.چگونه اعتیاد به کار را درمان کنیم؟

  1. همراه با همکاران‌تان کار را تعطیل کنید
  2. برای خود وقت استراحت یا زمان هایی بدون کار در نظر بگیرید
  3. طرز فکر این که ساعت طولانی کار کنید پسندیده است را کنار بگذارید
  4. برای درمان خود جدی باشید
  5. کار را با خود به خانه نبرید و درخانه به کار فکر نکنید
  6. انجام تمرینات تنفسی برای فرار از فکر کردن به کار
  7. بین کار و زندگی مرز تعیین کنید



تاریخ: یک شنبه 3 دی 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مفهوم رفتار سازمانی (Organizational behavior) و شیوه مدیریت رفتار سازمانی

بزرگ ‌شدن اجتماع انسان‌ها و توجه به رفتار آن‌ها در موقعیت و مکان‌های مختلف مانند جامعه، محل کار و… موجب ایجاد مبحثی در علم روانشناسی و مدیریت شده است که به آن رفتار سازمانی می‌گویند. اصول رفتار سازمانی به شکل‌های مختلفی تعریف شده اما جامع‌ترین تعریفی که درباره آن وجود دارد این است که به بررسی رفتار انسان‌ها در داخل یک سازمان، رفتار سازمانی می‌گویند.

قبل از این که به بررسی و تحقیق رفتار سازمانی بپردازیم و بگوییم هدف از رفتار سازمانی چیست؟ بهتر است تعریفی هم از سازمان ارائه دهیم تا درک آن برای شما راحت‎تر شود. سازمان به مجموعه‌ای از انسان‌ها گفته می‌شود که برای رسیدن به یک هدف رفتار سازمانی مشترک در یک جا جمع شده‌اند و با هماهنگی کامل در کنار یک‌دیگر فعالیت می‌کنند. با توجه به این مقاله رفتار سازمانی کارکنان زمانی ایجاد می‌شود که افراد آن سازمان بخواهند برای رسیدن به اهداف‌شان با کم‌ترین اصطکاک هماهنگ شوند و به یک هم‌سویی خاص برسند.

بررسی انواع رفتار سازمانی شاید در نگاه اول بسیار ساده به‌نظر برسد اما اگر بخواهیم به‌ طور دقیق آن را بررسی کنیم متوجه خواهیم شد که این مبحث بسیار پیچیده‌ است زیرا در این بخش رفتار انسان‌ها با یک‌دیگر مورد بررسی قرار می‌گیرد و این موضوع یکی از سخت‌ترین موضوعاتی است که بشر با آن سروکار دارد.

برای مثال یک فرد در موقعیت‌هایی مانند خانه یا جمع دوستان‌اش که جو صمیمی‌تری دارد نسبت به موقعیت خود در محل کار رفتارهای متفاوتی از خود نشان می‌دهد. همچنین در محل کار مواردی مانند جنسیت طرف مقابل، هم‌شهری بودن آن یا سن آن فرد می‌تواند بر نوع رفتاری که یک انسان از خود بروز می‌دهد تاثیر بگذارد اما چه چیزی باعث ایجاد این تغییرات در رفتار یک فرد می‌شود؟ در این مقاله قصد داریم شما را با مباحث رفتار سازمانی و نکات مهم مدیریت رفتار سازمانی آشنا کنیم و بگوییم تعریف مدیریت رفتار سازمانی چیست پس همراه ما باشید.

رفتار سازمانی چیست؟

اگر برای شما هم این سوال مطرح شده که رفتار سازمانی چیست و هدف از رفتار سازمانی چیست ؟ باید بگوییم همان‌طور که گفتیم رفتار سازمانی (Organization Behavior) به بررسی رفتارهای انسان‎ها در یک سازمان می‌پردازد و هدف رفتار سازمانی از این کار بهبود عملکرد آن سازمان است. اگر بخواهیم این موضوع را به‌‌صورت اختصاصی‌تر مورد بررسی قرار بدهیم باید بگوییم با توجه به این مقاله رفتار سازمانی کارکنان یک ابزار انسانی است که از آن در راه رسیدن به منافع مختلف سازمان استفاده می‌گردد.

موضوعات و مباحث رفتار سازمانی و منابع انسانی شامل مواردی مانند یادگیری، فرایند تغییر، ارتباطات بین فردی، قدرت رهبری، گسترش ادارک و نگرش فردی، منازعات فردی و گروهی، استرس شغلی و فشارهای کاری و تدابیر شغلی می‌شود. درواقع شناخت ویژگی های انواع رفتار سازمانی به ما کمک می‌کند تا بتوانیم به رفتارهای افراد یک سازمان و عوامل تاثیرگذار برروی آن پی‌ببریم و برای بهبود آن، عوامل تاثیرگذار منفی را حذف و عوامل تاثیرگذار مثبت را بیش‌ترکنیم.

اهمیت رفتار سازمانی

در خصوص اهمیت رفتار سازمانی باید گفت در بعضی از موارد افرادی که مسئولیت مدیریت یک سازمان را برعهده دارند این سوال برای‌شان پیش می‌آید که چرا علاوه‌بر مهارت و تخصص اعضای سازمان باید به اصول رفتار سازمانی آن‌ها هم توجه شود؟

دلیل این مسئله این است که موفقیت یک سازمان به کار تیمی اعضای آن بستگی دارد پس اگر یک مدیر بخواهد شرکت را به اهداف‌اش برساند باید بتواند با وجود فرهنگ‌های مختلف اعضای سازمان، به افکار و رفتار آن‌ها در راستای اهداف تعیین شده جهت بدهد تا کار تیمی اعضای سازمان به نتیجه دل‌خواه برسد.

درواقع با تعریف رفتار سازمانی می‌آموزید که در چالش های رفتار سازمانی مختلف چگونه عمل کنید، چرا انگیزه در کارمندان پایین است؟ و چرا خلاقیت در بین کارمندان دیده نمی‌شود؟

اگر به مبحث اهمیت رفتار سازمانی و نکات مهم مدیریت سازمانی آن توجه نکنید نمی‌توانید پاسخ این سوال‌ها را بیابید و ممکن است با بحران و چالش های رفتار سازمانی بزرگی روبه‌رو شوید. مباحث رفتار سازمانی که یک مدیر باید بر آن‌ها مسلط باشد شامل مواردی مانند ارتباطات بین فردی، تعارض، یادگیری، توسعه فردی، ساختار و رفتارهای گروهی، استرس کار، قدرت رهبری، رفتار رهبری، شناخت ادراک، کاریزما و طراحی کار می‌شود که یادگیری هر یک از آن‌ها می‌تواند به شما در پیشرفت‌های شخصی و کاری کمک زیادی می‌کند. پیشنهاد می شود

مدیریت سازمانی چیست؟

اگر می خواهید بدانید تعریف مدیریت رفتار سازمانی چیست باید بگوییم مدیریت رفتار سازمانی (Organizational Behavior Managemant) به فرایندی گفته می‌شود که در آن با استفاده از روش‌های علمی و اصولی به تحلیل و ارزیابی رفتار اعضای یک سازمان در حوزه‌ها مختلف پرداخته می‌شود. به‌طور کلی در این مقاله مدیریت رفتار سازمانی و منابع انسانی در زمینه‌های تولید، ورزش، بهداشت و سازمان‌های مدیریت منابع انسانی مورد توجه قرار می‌گیرد و از این علم برای هماهنگ‌کردن اعضای یک تیم یا سازمان در جهت رسیدن به اهداف تعیین شده استفاده می‌شود.

شناخت ویژگی های رفتار سازمانی می‌تواند مزایای زیادی برای یک گروه یا سازمان داشته باشد که در ادامه به برخی از این مزایا اشاره خواهیم کرد و در ادامه به‌طور کامل توضیح خواهیم داد:

  • با مدیریت صحیح و آموزش رفتار سازمانی می‌توان کارمندان را به درک مشخصی از اهداف اصلی سازمان رساند.
  • با تعریف مدیریت رفتار سازمانی می‎توان روابط بین کارمندان را اصلاح کرد.
  • مدیریت رفتار سازمانی می‌تواند در کارمندان برای تلاش بیش‌تر انگیره ایجاد کند.
  • مدیریت رفتار سازمانی به اعضای سازمان یا گروه یاد می‌دهد که بتوانند رفتار خود را در زمینه‌ها و موقعیت‌های گوناگون کنترل کنند.
  • استفاده بهینه از منابع انسانی تنها با مدیریت رفتار سازمانی امکان‌پذیر است.
  • مدیریت سازمانی به شما کمک می‌کند بتوانید پیش‌بینی‌های درستی از کار خود داشته باشید.
  • مدیریت رفتار سازمانی به شما می‌آموزد که چگونه می‌توانید بهترین ارتباط را با کارمند خود داشته باشید.
  • با یادگیری موضوعات رفتار سازمانی می‌توانید طرز تفکر خود را با روش‌های اصولی اصلاح کنید.
  • یادگیری مدیریت رفتار سازمانی و آموزش رفتار سازمانی می‌تواند به شرکت‌ها در حوزه  آموزش بازاریابی کمک کند.
  • درک شخصیت و فرهنگ‌های مختلف افراد و یافتن یک راه منطقی برای حل مشکلات شخصیتی آن‌ها با مدیریت رفتار سازمانی امکان‌پذیر است.

تاریخچه مطالعه مدیریت رفتار سازمانی

بر اساس تاریخچه رفتار سازمانی منشأ اصلی مدیریت رفتار سازمانی را می‌توان در سال‌ها ۱۷۶۰ میلادی جست‌وجو کرد، درست در زمانی که ورود ابزارهای صنعتی سبب وقوع انقلاب صنعتی و پیدایش کارخانه‌ها و کارگاه‌های مختلف شد. ایجاد شرکت‌های گوناگون و پررنگ‌ شدن روابط بین کارفرما و کارمند سبب شد تا مدیران را به فکر پیداکردن راه‌های برای افزایش بازده کارمندان بیاندازد.

در اساس تاریخچه رفتار سازمانی و منابع انسانی «ماکس وبر » اولین فردی بود که در دوران انقلاب صنعتی نظریه‌های خود را درباره مدیریت رفتار سازمانی و بروکراسی به‌عنوان یک ایده‌آل سازمانی بیان کرد در نتیجه انقلاب صنعتی سبب شد تا تحولات بزرگی درباره مسائل اجتماعی و فرهنگی اتفاق بیافتد. از نظر «ماکس وبر» بروکراسی یک فرایند رفتاری سازمانی است که بر اصول حقوقی و عقلی تکیه کرده و از بازده فنی به‌صورت حداکثر استفاده می‌کند.

در سال ۱۷۷۶ دانشمندی به‌نام «آدام اسمیت» موضوع تقسیم کار را بیان کرد؛ «آدام اسمیت» معتقد بود با تقسیم‌کرد کارها و وظایف مختلف در بین کارکنان یک سازمان می‌توان میزان بهره‌وری را تا حد زیادی بالا برد. وی معتقد بود که تقسیم کار در یک سازمان سبب می‌شود که فشار کاری برروی کارگران کم‌تر شود و این مسئله می‌تواند کیفیت کار خروجی را بالا ببرد.

همچنین تقسیم کار سبب می‌شود هر کارگر در بخش خاصی از کارخانه وظایف خود را انجام دهد و نیازی به رفت‌وآمد به بخش‌های مختلف کارخانه نداشته باشد؛ این مسئله سبب صرفه‌جویی در وقت کارگر و ایجاد روش‌های خلاقانه در انجام وظایف خود می‌شود. پس از چشم‌گیر شدن روابط انسانی در سازمان‌های مختلف و تاثیرات آن برروی راندمان کار، در دهه ۱۸۹۰ مدیریت رفتار سازمانی به‌عنوان رشته دانشگاهی در دانشگاه‌های بزرگ دنیا تدریس شد.

در دهه‌های ۱۹۳۰ تا ۱۹۵۰ عدم موفقیت مدیریت برپایه اصول علمی سبب ایجاد جنبش روابط انسانی شد که در آن بر همکاری و تقویت روحیه کارمندان سازمان‌ها تاکید زیادی می‌شد. این جنبش سبب ایجاد تغییرات بزرگی در نحوه مطالعه مدیریت رفتار سازمانی شد و دانشمندان بزرگی با ارائه آثارهای تحقیقاتی‌شان نظریه‌های مهمی در این حوزه دادند و روش‌های آن را اصلاح کردند.

مطالعات هاثورن اثر «التون مایو»، تئوری انتظار اثر «ویکتور وروم»، انگیزش، پیشرفت و موفقیت اثر «دیوید مک‌لند»، سلسله مراتب نیازهای هرم مازلو اثر «آبراهام مازلو»، عوامل انگیزشی و عوامل بهداشتی اثر «فردریک هرزبرگ»، قدرت تعارض و رهبری اثر «مری پارکر فالت»، پنج عملکرد مدیریت اثر «هنری فایول» و نظام همکاری اثر «چستر بارنارد» ازجمله آثاری هستند که سبب تغییر اساسی در مدیریت رفتار سازمانی شدند.

«هربرت سایمون» در کتاب رفتار اداری خود نظریات مختلفی را درباره نکات مهم مدیریت رفتار سازمانی بیان کرد و مهم‌ترین نظریه آن تصمیم‌گیری است. «هربرت سایمون» در این زمینه فعالیت‌های بسیاری انجام داد و اصلاحات زیادی را در تحقیق در مورد رفتار سازمانی ایجاد کرد به همین‌دلیل توانست جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کند.

تاثیر رفتار سازمانی در درک بهتر سازمان و کارکنان

همانطور که به خوبی می دانید رفتار سازمانی چیست باید بگوییم همان‌طور که گفتیم بااستفاده از مدیریت صحیح رفتار سازمانی می‌توان کارمندان را به درک مشخصی از اهداف سازمان رساند؛ این مسئله سبب ایجاد یک انسجام درونی در بین اعضای سازمان می‌شود و روابط بین آن‌ها را صمیمی‌تر می‌کند. با مطالعه صحیح درباره موضوعات رفتار سازمانی می‌توان عوامل ایجادکننده رفتارهای مثبت و منفی در سازمان را شناسایی کرد و با مدیریت صحیح سبب افزایش رفتارها و افکار مثبت دربین کارمندان شد و از ایجاد رفتارهای منفی جلوگیری کرد.

تاثیر رفتار سازمانی در ایجاد انگیزه در کارکنان

اکنون که به خوبی از اهمیت رفتار سازمانی مطلع هستید باید ذکر کنیم که مطالعه و تحقیق درباره اصول رفتار سازمانی توسط مدیران هر مجموعه این امکان را به‌وجود می‌آورد که با شناخت برروی افکار و رفتارهای مختلف کارمندان از ابزارهای انگیزشی برای ایجاد انگیزه در اعضای سازمان استفاده گردد. دروقع ایجاد انگیزه در کارمندان با روش‌های اصولی و صحیح می‌تواند انرژی و سرعت کار سازمان را برای رسیدن به اهدافی که مشخص شده است بیش‌تر کند.

تاثیر رفتار سازمانی در بهبود روابط در محیط کار

درک ریشه‌ای علل رفتارهای مختلف و منفی اعضای سازمان، کنترل عوامل تاثیرگذار در ایجاد رفتارهای منفی و پیش‌بینی رفتارهای مخرب کارمندان در موقعیت‌های گوناگون از جمله مواردی است که با تحقیق و تسلط بر مدیریت رفتار سازمانی به‌دست می‌آید. بررسی و شناخت نتایج رفتارهای مثبت و منفی در عملکرد کلی سازمان و کنترل و حذف رفتارهای منفی و عوامل ایجاد کننده آن، فضایی صمیمی و آرام را برای فعالیت کارمندان در سازمان ایجاد می‌کند.

تاثیر رفتار سازمانی در پیش‌بینی و کنترل رفتار انسان

یکی از مواردی که دانشجویان رشته‌هایی مانند مدیریت به آن توجه خاصی دارند یادگیری موضوعات رفتار سازمانی و چگونگی مدیریت آن است تا بتوانند در آینده با استفاده صحیح از آن مجموعه و سازمان خود را به اهدافی که دارند برسانند. یادگیری تعریف رفتار سازمانی و توانایی مدیریت آن نه‌تنها در موفقیت یک مجموعه اثر به‌سزایی دارد بلکه در پیشرفت زندگی شخصی هرفرد نیز موثر است چراکه با شناسایی،کنترل و حذف افکار منفی می‌توان راه‌های درست برای رسیدن به اهداف شخصی را بهتر شناسایی کرد.

تاثیر رفتار سازمانی در استفاده موثر از منابع انسانی

یکی از مسائلی که سبب پیروزی یک مجموعه در رسیدن به اهداف خود می‌شود استفاده از افرادی است که مهارت و تفکرشان در راستای رسیدن به این اهداف باشد. یادگیری رفتار سازمانی به یک مدیر این توانایی را می‌دهد که معیارهای لازم برای استخدام کارمندان خود را شناسایی کند و بتواند با تحلیل درست رفتار و شخصیت افراد مختلف این معیارها را در آن‌ها بیابد. استفاده از منابع انسانی به ‌شکل اصولی یکی از مواردی است که در پیروزی یک سازمان نقش به‌سزایی دارد و باید مورد توجه قرار بگیرد.

تاثیرات استفاده از رفتار سازمانی در یک شرکت چیست؟

مدیریت رفتار سازمانی یکی از مهم‌ترین اصولی است که در یک مجموعه باید اجرا شود تا بتواند سازمان را به اهدافی که دارد برساند. ایجاد انگیزه در کارمندان، صمیمی شدن فضای کاری و روابط بین مدیر و اعضای سازمان، تسلط بررفتارها و ایجاد توسعه فردی و اصلاح افکار و رفتارهای کارمندان برای رسیدن به اهداف شخصی و اهداف شرکت از جمله مواردی است که به‌صورت مستقیم با اعمال مدیریت صحیح رفتار سازمانی به‌وجود می‌آید.

علاوه ‌بر مواردی که اشاره کردیم، تسلط بر سطوح رفتار سازمانی اثرات جانبی و مثبت دیگری نیز دارد که به مرور زمان نمود پیدا می‌کند؛ در این بخش قصد داری سه مورد از مهم‌ترین اثرات غیر مستقیم رفتار سازمانی را مورد بررسی قرار دهیم.

  • مدیریت زمان

اگر پیش از این تحقیق درباره رفتار سازمانی کرده باشید به خوبی می دانید که درباره شناخت خود، اهداف سازمان و شخصیت کارمندان این چشم‌انداز را برای مدیران شرکت به‌وجود می‌آورد که هدف‌شان از تشکیل سازمان را به‌خوبی بشناسند. این امر سبب می‌شود تا بتوانند با برنامه‌ریزی و مدیریت زمان مراحل مختلفی را برای دست‌یابی به اهداف‌شان طراحی کنند و برای تکمیل هر مرحله یک بازه زمانی خاص را تعیین کنند تا بتوانند مرحله به مرحله به پیشرفتی که می‌خواهند برسند.

برای انجام این کار مدیر یک شرکت می‌تواند وظایف شرکت را بین بخش‌های مختلف تقسیم کند و متناسب با وظایفی که محول کرده‌ است یک بازه زمانی خاص را برای انجام آن اختصاص دهند. همچنین یک مدیر توانا باید بتواند در کنار مدیریت زمانی بخش‌های مختلف، این اطمینان را حاصل کند که برنامه‌های او برای تحقق اهداف شرکت براساس روش‌های اصولی و مطابق با استانداردهای کسب‌وکار طراحی شده است.

  • توسعه حرفه‌ای

شناخت رفتارهای مختلف کارمندان و ریشه‌یابی علل رفتارهای منفی آن‌ها با استفاده از تحقیق در مورد مدیریت اهداف رفتار سازمانی این امکان را برای یک مدیر به‌وجود می‌آورد که با جهت‌دهی افکار کارمندان در مسیری صحیح، رفتار حرفه‌ای و سازمانی را به‌وجود بیاورد. در تعریف رفتار سازمانی جایگاه هر فردی مشخص است و قوانین شرکت برای تمام کارمندان و مدیران به‌صورت یکسان اعمال می‌شود همچنین روابط کارمندان و مشتریان نیز در یک چارچوب خاص شکل می‌گیرد.

  • ارتباط کارمندان و مدیران

با تحقیق در مورد رفتار سازمانی به خوبی می دانید موضوعات مدیریت رفتار سازمانی چیست باید در ادامه بگوییم که برای این که یک مدیر بتواند با مدیریت رفتار سازمانی، افکار و شخصیت‌های کارمندان را شناسایی کند باید با آن‌ها در ارتباط باشد، صحبت کند و کار و نحوه برخورد آن‌ها را با مشتریان و سایر کارمندان زیر نظر بگیرد. این ارتباط سبب می‌شود تا مدیر شرکت از نقاط ضعفی که وجود دارد باخبر شود و برای رفع آن‌ها برنامه‌ریزی کند.

همچنین ارتباط مدیر با کارمندان این حس را در اعضای سازمان به‌وجود می‌آورد که وجود آن‌ها در شرکت و کاری که انجا می‌دهند ارزشمند است و در سرنوشت شرکت اثر دارد. این حس ارزشمندی و اعتماد به‌نفس سبب ایجاد انگیزه و انرژی مضاعف در کارمندان برای انجام وظایفشان می‌شود و کیفیت کاری که انجام می‌دهند را بالا می‌برد.

نتیجه گیری

یکی از مهم‌ترین مسائلی که سبب پیشرفت یک سازمان یا گروه می‌شود هماهنگی و کار اعضای آن گروه است. موضوعات مدیریت رفتار سازمانی به مدیر یک سازمان این امکان را می‌دهد که باتسلط بر مباحثی مانند توسعه فردی، یادگیری، قدرت رهبری، مدیریت بحران و… بتواند در چالش های رفتار سازمانی گوناگون بهترین تصمیم را بگیرد.

همان‌طور که گفتیم موفقیت یک سازمان به فعالیت و هماهنگی اعضای آن بستگی دارد؛ موضوعات مدیریت رفتار سازمانی به مدیر یک شرکت می‌آموزد چگونه رفتارهای مثبت و منفی کارمندان خود را شناسایی کند و بتواند عواملی را که سبب ایجاد این رفتارهای مخرب می‌شود را حذف کند.

امروزه در بسیاری از دانشگاه‌ها مقالات رفتار سازمانی به افرادی که در رشته مدیریت یا روان‌شناسی تحصیل می‌کنند تدریس می‌شود و مطالعه مقالات رفتار سازمانی برای تسلط بیش‌تر به این دانشجوها توصیه می‌گردد.

اگر مدیر یک سازمان یا یک گروه هستید با رعایت نکات مهم مدیریت رفتار سازامانی و اعمال آن‌ها می‌توانید در مدیریت زمان، توسعه رفتار حرفه‌ای و بالا بردن سطح ارتباط خود با اعضای سازمان یا گروه پیشرفت زیادی داشته باشید و زودتر از آن چیزی که تصور می‌کردی به اهداف‌تان برسید.

برخی از سوالات رایج:

۱. رفتار سازمانی را توضیح دهید؟

رفتار سازمانی به مجموعه رفتاری گفته می شود که افراد در یک مجموعه یا سازمان انجام می دهند. این رفتارها شامل رفتار در محیط کار با افراد مختلف و … می باشد.

۲. رفتار سازمانی در یک شرکت شامل چه مواردی می شود؟

۱. مدیریت زمان
۲. توسعه حرفه ایی
۳. ارتباط با مدیران و کارکنان

۳. اهمیت رفتار سازمانی چیست؟

در یک مجموعه و سازمان بهتر است قوانینی برای تسهیل ارتباط افراد با یک دیگر و البته پیشبرد اهداف کاری رعایت شود. این قوانین در بلند مدت باعث رشد افراد و بهبود عملکرد آن ها می شود.




تاریخ: پنج شنبه 30 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

نعریف مدل ذهنی ، نحوه استفاده از مدل ذهنی در کسب و کار

ممکن است بارها با عنوان «مدل ذهنی» برخورد کرده باشید، اما نتوانسته باشید آن را درک کنید. البته این امر کاملاً طبیعی است، چون فهم مدل ذهنی نیاز به جستجوی عمیقی در لایه‌های درونی مغز دارد. مدل ذهنی یک مفهوم غیرملموس است که تنها در ذهن شکل می‌گیرد.

برای پی بردن به ماهیت الگوی ذهنی، باید الگوهای ذهنی رایج انسان را مورد بررسی قرار داد. در این مطلب قصد داریم با بررسی الگوهای قدیمی و شناخته شده، تعریف جامعی از مدل ذهنی ارائه دهیم تا بتوانیم با کمک آن اتفاقات جدیدی را در زندگی خود رقم بزنیم. لطفاً تا انتهای این متن با ما همراه باشید.

مدل ذهنی چیست؟

در تعریف مدل ذهنی چیست، می‌توان گفت که مدل‌های ذهنی به صورت ذاتی قابل مشاهده نیستند، اما قابل درک هستند؛ چرا که همه انسان‌ها به‌ صورت ذاتی از ابتدای زندگی خود به الگوها و مدل ‌های ذهنی برای درک مسائل مختلف وابسته بوده‌اند.

انسان قبل از انجام هر کاری، یک ذهنیت نسبت انجام آن کار دارد. می‌توان این ذهنیت را همان مدل ذهنی یا الگوی ذهنی در نظر گرفت. تصور کنید فردی هرگز از لپ‌تاپ استفاده نکرده باشد.

ما می‌توانیم به آن فرد بگوییم که به کمک لپ‌تاپ می‌تواند برخی از کارهای روزمره خود مانند تایپ، ویرایش تصویر، دیدن فیلم و …. را انجام دهد. حالا یک تصویر در مورد کاربرد لپ‌تاپ در ذهن آن فرد صورت می‌گیرد. این تصویر مدل ذهنی آن شخص در مورد وسیله‌ای مانند لپ‌تاپ است.

به غیر از فضانوردان و افراد خاص، دیگر انسان‌ها هرگز ساختار کروی سیاره زمین یا کره ماه را به صورت واقعی در برابر چشمان خود ندیده‌اند، اما همه ما می‌دانیم که سیاره‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، از دور چگونه دیده می‌شود؛ همینطور می‌دانیم سطح کره ماه چه شکلی است.

علاوه بر آن، چیزی که باعث می‌شود تا ما در مورد ویژگی‌های اخلاقی و غیرملموس انسان‌ها نظر بدهیم یا قضاوت کنیم، همان الگوی ذهنی است. مثلاً ممکن است بارها بگوییم: «فلانی مهربان، خشن، زودرنج، خوب، بد، ظالم یا ….. است». بنابراین مدل ذهنی می‌تواند در مورد اشیاء، ویژگی‌ها، مسائل، رویدادها و هر چیزی دیگری در زندگی وجود داشته باشد. البته این موجودیت محدود به دنیای ذهنی انسان‌ها است که می‌تواند جلوه خارجی پیدا کند.

چرا مدل ذهنی مهم است؟

احتمالاً با نرم‌افزارهای شبیه‌سازی مانند تری‌دی‌کس، اتوکد یا …. آشنایی داشته باشید. در محیط این نرم‌افزارها، اشیاء خاص، دکوراسیون منازل، ساختار سازه‌ها و …. شبیه‌سازی می‌شود. کار این نرم‌افزارها شباهت زیادی به کار ذهن خودآگاه انسان‌ها دارد.

می‌توان مدل ذهنی را همان شبیه‌سازی‌های ذهنی در نظر گرفت که نرم‌افزارهای متعدد با الگو گرفتن از آن ایجاد شده‌اند. بخشی از الگوی ذهنی خودآگاه و بخشی دیگر از آن نیز ناخودآگاه است. ما وقتی در مورد موضوعی فکر می‌کنیم، به‌صورت خودآگاه در ذهن خود یک تصویر، مدل، الگو یا یک ساختار برای آن در نظر می‌گیریم. گاهی ما با دیدن، شنیدن یا خواندن هرچیزی، مدل ذهنی آن را در ذهن خود می‌سازیم که مسئول ایجاد این مدل‌های پیوسته، ذهن ناخودآگاه ما است. با بیان مثال های گفته شده باید تا به حال به قدرت ذهن پی برده باشید.

اگر ما در ذهن خودآگاه (عقل، تفکر، حواس پنجگانه) همواره مدل‌های ناقص، زشت یا ناتمام بسازیم، ناخودآگاه ما نیز به همین شیوه عمل خواهد کرد. مدل‌های ذهنی ناتمام می‌توانند جلوه‌های واقعی ذهنیات ما را نیز دچار خلل کنند.

تمام اکتشافات و اختراعات بشر، زمانی تنها یک مدل ذهنی بوده‌اند. هرچیزی که در ذهن ما شکل بگیرد، می‌تواند تبدیل به یک رویداد واقعی شود. پس اگر الگوهای ذهنی خود را به صورتی منظم ایجاد کنیم، این نظم به زندگی فیزیکی ما نیز راه پیدا می‌کند و باعث می‌شود در کارها و برنامه‌های خود، بهتر عمل کنیم.

الگوهای ذهنی چگونه عمل می‌کنند؟

مطمئناً تا به اینجا دید نسبتاً خوبی نسبت به مدل‌های ذهنی پیدا کرده‌اید و تا حدی به ماهیت آن پی برده‌اید. اما تاثیر این مدل‌ها و فلسفه شکل‌گیری آن با ذات و هدف آفرینش انسان گره خورده است.

می‌توانیم با اطمینان بگوییم که الگوها یا مدل‌های ذهنی بر جنبه‌های خاصی از زندگی و رفتار ما تاثیر می‌گذارند و به تجربیات و اعمال ما جهت می‌دهند. اگر بخواهیم عملکرد و کاربرد الگوی ذهنی را به‌صورت موردی بررسی کنیم، می‌توانیم کاربردهای زیر را برای آن عنوان کنیم:

  • کاربرد مدل ذهنی در توجه و تمرکز

همه ما در زندگی خود روزنامه خوانده‌ایم. آیا شما تمام مطالب یک روزنامه را یکی پس از دیگری مطالعه می‌کنید یا تنها برخی از سرفصل‌ها را می‌خوانید؟! مطمئناً اکثر افراد به صورت موردی، تنها بخش‌هایی از یک روزنامه را مطالعه می‌کنند که بیشتر از سایر عنوان‌ها برایشان جذابیت ایجاد کند. کمتر کسی پیدا می‌شود که تمام مطالب موجود در یک نسخه روزنامه را به‌صورت کامل بخواند.

اما چه چیز باعث می‌شود که ما در بین تمام عنوان‌های موجود در یک روزنامه، تنها برخی از آن‌ها را برای خواندن انتخاب کنیم؟! جواب این سؤال به مدل‌های ذهنی ما مربوط می‌شود. در واقع این مدل ذهنی ماست که توجه و تمرکز ما را به سمت نمونه‌هایی هدایت می‌کند که بیشتر از سایرین با شخصیت، کنجکاوی و باورهای ما هماهنگ باشند.

  • کاربرد مدل ذهنی در درک و تفسیر

مدل ذهنی پس از هدایت کانون توجه ما، موضوعات را برای ما بسط می‌دهد تا ما را به یک نتیجه برساند. برای مثال، ما عنوان مربوط به رشد قابل توجه بازار بورس موجود در یک روزنامه را برای مطالعه انتخاب می‌کنیم. حالا پس از خواندن این مطلب، در ذهن خود پیامدهای مربوط به این خبر مانند رونق اقتصاد کشور، ورود سرمایه‌های بیشتر به بورس و این که کجا سرمایه گذاری کنیم …. را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهیم؛ پس در نهایت به یک نتیجه کلی می‌رسیم. بنابراین می‌توان گفت که الگوهای ذهنی در درک و تفسیر ما از رویدادها و مسائل نیز تاثیر بسزایی دارند.

  • کاربرد مدل ذهنی در تصمیم‌گیری‌

درک و تفسیرهای ما از مسائل مختلف، باعث می‌شود در نهایت در مورد آن‌ها تصمیم بگیریم. در مثال فوق، وقتی ما خبر مربوط به رشد بورس را مطالعه کردیم و سپس نتیجه گرفتیم که این رشد همچنان می‌تواند ادامه داشته باشد، پس به احتمال زیاد تصمیم می‌گیریم که ما نیز سرمایه خود را وارد بورس کنیم تا از رشد و مزایای آن‌ بهره‌مند شویم.

این مثال می‌تواند برای هر موضوع دیگری در زندگی مصداق داشته باشد. می‌بینید که مدل‌های ذهنی پس از هدایت کانون توجه و تمرکز ما، باعث تفسیر و سپس تصمیم‌گیری می‌شوند. لازم به ذکر است که این ساختار سلسله مراتبی می‌تواند تحت تاثیر طرز فکر و باورهای ما در مورد مسائل مختلف، تغییر کرده و به شیوه ای دیگر انجام شود.

ویژگی‌های مدل ذهنی

نمی‌توان برای مدل ذهنی، مزایا یا معایب خاصی را نام برد، چراکه ماهیت مثبت یا منفی بودن این مدل‌ها در افراد مختلف، تفاوت دارد. اما هرکسی با بررسی ساختار ذهن خود و بهبود آن، می‌تواند جلوه بهتری به دنیای درونیات خود ببخشد. اگر بخواهیم برخی از ویژگی‌های اصلی مدل‌های ذهنی را نام ببریم، می‌توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:

  • عدم محدودیت

مدل‌های ذهنی نامرئی هستند و به صورت فیزیکی نمی‌توان آن‌ها را مشاهده کرد. این مدل‌ها با افکار، دیدگاه و تجربیات ما عجین شده‌اند. همچین الگوهای ذهنی به اندازه گستره افکار و تخیلات انسان پراکنده هستند و هیچ محدودیتی ندارند.

  • آسان کننده

اگر الگوی ذهنی نباشد، نمی‌توان ساختار سلسله مراتبی «توجه، تحلیل و تصمیم» را اجرا کرد؛ در نتیجه عملکرد ذهن ما به‌شدت کاهش پیدا می‌کند. نمی‌توان تفکر، درک، تجزیه و تحلیل و نتیجه‌گیری را بدون مدل‌های ذهنی تصور کرد. در واقع این الگوها مهم‌ترین عواملی هستند که تفکر را برای ما آسان می‌کنند و یک نقش کاملاً کمک کننده برای اندیشیدن ما دارند.

  • نظارت بر عملکرد کلی

بیشتر انسان‌ها متوجه الگوهای ذهنی خود نیستند، در حالیکه هر لحظه از آن استفاده می‌کنند! مدل‌های ذهنی یک چهارچوب جامع در ذهن ما ایجاد می‌کنند تا تمام مفاهیم در همان چهارچوب به ما نشان داده شود. این چهارچوب که توسط الگوها ایجاد می‌شود، بر عملکرد و رفتار ما نظارت دارد.

به همین خاطر است که گاهی نمی‌توانیم روی موضوعاتی تمرکز کنیم که در موردشان آگاهی کافی نداریم. هرکس از اصول و قوائد خاصی در زندگی خود پیروی می‌کند که تمام این اصول به‌وسیله الگوهای ذهنی ایجاد شده‌اند و بر عملکرد شخص تاثیر مستقیم می‌گذارند.

  • پیوند دهنده دنیای درونی و بیرونی

مدل ذهنی به‌صورت کامل در ذهن و تخیل ما شکل می‌گیرد. اما ما به کمک همین الگوهای تخیلی است که می‌توانیم در مورد اتفاقات بیرونی زندگی‌مان تصمیم بگیریم. پس مدل ذهنی نقش یک پُل را دارد که درونیات ما را به دنیای بیرونی‌مان وصل می‌کند.

می‌توان این مدل‌ها را به یک نرم‌افزار تشبیه کرد که در طی اجرا شدن کدهای برنامه‌نویسی شده‌ی آن، یک سخت‌افزار شروع به کار می‌کند. مانند فرمان چاپ که باعث گردش کارتریج و در نهایت چاپ روی کاغذ می‌شود. مانند فرمان تماس که تنها با لمس یک دکمه در تلفن همراه ما، باعث ایجاد ارتباط بین موج‌های رادیویی شده و ارتباط صوتی ما با شخص دیگری را رقم می‌زند.

نحوه استفاده از الگوی ذهنی در کسب و کار

توجه به مدل‌های ذهنی در ایده کسب ‌و کارهای مختلف اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. می‌توان گفت که تصمیمات مدیریتی یک سازمان، به‌صورت کامل به مدل ذهنی مدیران آن سازمان بستگی دارد. مدیر یک سازمان بزرگ را تصور کنید که روزانه با هزاران داده و خبر مختلف در مورد روند کار سازمانش سروکار دارد.

این مدیر اگر بخواهد تمام داده‌هایی که به دستش رسیده است را مورد بررسی قرار دهد، باید تمام روز را فقط به تجزیه و تحلیل تعدادی از آن‌ها اختصاص دهد. اینجاست که مدل ذهنی به مدیر کمک می‌کند تا تنها موارد مهم را برای بررسی و تحلیل انتخاب کند و دیگر موارد موجود را فیلتر کند.

سرانجام مدل ذهنی تجزبه و تحلیل ذهنی مدیر را هدایت کرده و در نهایت باعث می‌شود تا مدیر تصمیم یا تصمیمات تازه‌ای برای سازمان خود اتخاذ کند.با توجه به شخصی بودن مدل‌های ذهنی، مدیران تصمیمات بسیار متفاوتی می‌گیرند که هریک به‌صورت متفاوتی بر عملکرد سازمان تاثیر می‌گذارد.

تاثیر مدل ذهنی بر عملکرد شرکت‌های بوئینگ و ایرباس

تاثیر مدل‌های ذهنی بر عملکرد متفاوت مدیران و رهبران را می‌توان با بررسی دو شرکت بزرگ هواپیماسازی بوئینگ و ایرباس ثابت کرد. مدیران شرکت بوئینگ در پی بررسی‌های خود به این نتیجه رسیدند که جابجایی نقطه به نقطه برای مسافران اهمیت بالاتری دارد؛ به همین خاطر روی توسعه هواپیماهای «بوئینگ ۷۸۷» خود متمرکز شدند. بوئینگ ۷۸۷ هواپیمایی متوسط است که برای جابجایی‌های مستقیم و نقطه‌ به نقطه استفاده می‌شود.

در برابر این تصمیم مدیران شرکت بوئینگ، تیم مدیریتی شرکت ایرباس، به این نتیجه دست یافت که در بازار، تقاضای خوبی برای هواپیماهای بزرگ وجود دارد تا افراد بزرگترین شهرهای دنیا را به هم متصل کنند. در پس این نتیجه، شرکت ایرباس، تمرکز خود را بر روی توسعه و تولید هواپیماهای بزرگ 500 نفره، تحت عنوان مدل «۳۸۰A» قرار داد.

می‌بینید که مدل‌های ذهنی متفاوت باعث شده است تا این دو شرکت هواپیمایی، تصمیمات کاملاً متفاوتی از یکدیگر بگیرند. یک مدیر براساس الگوی ذهنی خود تصمیم می‌گیرد تا هواپیماهای کوچک و متوسط تولید کند و مدیر دیگری در پی الگوهای ذهنی خود به تولید هواپیماهای بزرگ روی می‌آورد.  این نمونه‌ها را می‌توان به تمام تصمیمات مدیریتی شرکت‌های کوچک و بزرگ موجود در جهان نسبت داد.

آیا الگوهای ذهنی قابل تغییر هستند؟

با اطمینان می‌توان گفت که: «الگوها و مدل‌های ذهنی قابل تغییر، ارتقا و گسترش هستند!» همانطور که قبلاً هم اشاره کردیم، فلسفه مدل ذهنی با خلقت انسان ارتباط مستقیمی دارد و انسان‌ها قابلیت تغییر دارند. پس الگوهای ذهنی در پی تغییرات شخصیتی انسان‌ها دچار دگرگونی می‌شوند.

تصور کنید شخصی که همیشه نیمه خالی لیوان را می‌بیند، با پیگیری الگوهای ذهنی خود به نتایج منفی و نامناسبی هم می‌رسد. همین نتیجه‌گیری‌ها، اتفاقات ناخوشایندی را برای وی رقم می‌زنند. حالا تصور کنید که این فرد در اثر آموزش و رشد شخصی، یاد می‌گیرد که نیمه پُر لیوان را ببینید و اتفاقات را به‌گونه مثبتی در ذهن خود تداعی کند. با این توصیف، الگوهای ذهنی تازه‌ای در این فرد شکل می‌گیرد که نتایج متفاوتی را نیز برایش رقم می‌زند.

حالا تصور کنید که یک مدیر، به تازگی رهبری یک سازمان را برعهده می‌گیرد و تصمیمات وی باعث ناکامی سازمان می‌شوند. حالا معاون این رهبر به او پیشنهاد می‌کند تا علاوه بر موضوعات پیشین، موضوعات جدیدتری را مورد بررسی قرار دهد.

شخصیت یا طرز فکر این مدیر تغییر نمی‌کند، اما تنها با بررسی گزینه‌های بیشتر و در نظر گرفتن احتمالات دیگر، الگوی ذهنی وسیع‌تری را در ذهنش می‌سازد که منجر به تصمیمات بهتری می‌شود! پس مدل‌های ذهنی قابل تغییر و گسترش هستند.

مدل‌های ذهنی و هوش مصنوعی

وقتی مخترعین به فکر ایجاد هوش مصنوعی افتادند، می‌بایست ساختار ذهن انسان را به صورت کامل برای یک ربات شبیه‌سازی می‌کردند. در پی همین کنجکاوی‌ها بود که مدل‌های ذهنی بیش از پیش اهمیت پیدا کردند. اینکه یک ربات چگونه بتواند با دنیای بیرون ارتباط برقرار کرده و خدمات مشخص شده‌ای را به انسان‌ها ارائه دهد، به کمک الگوهای ذهنی در ذهن انجام می‌شود.

در واقع یک نمونه بسیار ساده‌تر از مدل ذهنی انسان در ذهن مصنوعی یک ربات شبیه‌سازی می‌شود تا بتواند بین کدهای دیجیتال درون خود و دنیای بیرون در یک جهت مشخص ارتباط برقرار کند (مثلاً یک شیء خاص را از روی زمین بردارد یا یک قدم به طرف جلو حرکت کند).

نه تنها در هوش مصنوعی، بلکه در تمام علوم به الگوهای ذهنی به شکل متفاوتی توجه شده است. به‌ خصوص در علوم روانشناسی «روانشناسی شناختی» پرداختن به موضوع ساختار ذهن انسان، جزو اصول اولیه این علوم بوده و انتهایی برای آن متصور نیست. برخی از محققین، الگوهای ذهنی را به ساختار شبکه مشبک ذهن، سیستم لیمبیک و …. نسبت داده‌اند و آن را یک مکمل اساسی برای هوشمندی انسان در نظر گرفته‌اند.

رابطه مدل‌ها و نقشه‌های ذهنی

مدل‌های ذهنی نامحدود و پیچیده هستند، اما در برابر این مدل‌ها، نقشه‌های ذهنی قرار دارند که با ساختار بسیار ساده خود می‌توانند برای برنامه‌‌ریزی مورد استفاده قرار بگیرند. نقشه ذهنی مانند یک نمودار عمل می‌کند که می‌توان در آن قسمت‌های مهم فعالیت‌ها، تدریس‌ها و گزینه‌های موردنظر خود را قرار دارد.

نقشه ذهنی را می‌توان به‌صورت دستی بر روی کاغذ رسم کرد یا از نرم‌افزار برای انجام آن کمک گرفت. برای مثال وقتی شما برای ارائه یک موضوع در یک کلاس داوطلب می‌شوید، می‌توانید محتویات موضوع خود را در قالب یک نقشه ذهنی «Mind Map» به صورت زیر دسته بندی کنید:

  • اقتصاد: اقتصاد کلان – اقتصاد خرد- «اقتصاد کلان برای کشور – اقتصاد خرد برای سازمان‌ها»
  • و …..

البته این گزینه‌ها باید در درون اشکال هندسی قرار بگیرند تا یک ساختار منظم پیدا کنند و برای ما مفید واقع شوند. می‌توان نقشه ذهنی را یکی از ساده‌ترین اشکال مدل ذهنی در نظر گرفت.

در پی بسط دادن نقشه‌های ذهنی می‌توان به الگوریتم‌های پیچیده هوش مصنوعی رسید. اما هیچکدام از این پیچیدگی‌ها قابل مقایسه با ساختار فوق منظم و فوق هوشمند ذهن انسان نیستند!!

سخن نهایی

مدل ذهنی علی‌رغم اینکه همیشه در ذهن ما حضور دارد، اما تعریف آن کار سختی است. هرکس به شیوه‌ای این مدل را برای خود توضیح می‌دهد تا از پیچیدگی آن کم کند. اما حقیقت این است که مدل یا الگوی ذهنی را نمی‌توان به یک یا چند تعریف از آن محدود کرد. چراکه این مدل‌ها با سایر بخش‌های ذهن در ارتباط هستند و یک جزء از کُل محسوب می‌شوند.

انواع مختلفی از مدل‌های ذهنی وجود دارد که توسط محققین با دسته‌بندی خاصی شناخته می‌شوند. تغییر این الگوها تنها با تغییر ساختار کلی نظام باورها، اعتقادات، نگرش و شخصیت انسان ممکن خواهد بود. بنابراین هرچقدر در پی بهبود افکار خود باشیم، مدل‌ ذهنی بهتری نیز خواهیم داشت. اینکه الگوی ذهنی چیست و چگونه می‌توان از آن استفاده کرد، به صورت ذاتی در نهاد هر انسانی قرار داده شده‌ است. وظیفه ما تنها درست استفاده کردن از آن است.

برخی از سوالات ایج

۱.مدل ذهنی چیست؟

انسان قبل از انجام هر کاری، یک ذهنیت نسبت انجام آن کار دارد. می‌توان این ذهنیت را همان مدل ذهنی یا الگوی ذهنی در نظر گرفت.

۲. ویژگی های مدل ذهنی چیست؟

از ویژگی های مدل ذهنی می‌توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:

  1. عدم محدودیت
  2. آسان کننده
  3. نظارت بر عملکرد کلی
  4. پیوند دهنده دنیای درونی و بیرونی

۳.آیا الگوهای ذهنی قابل تغییر هستند؟

با اطمینان می‌توان گفت که الگوها و مدل‌های ذهنی قابل تغییر، ارتقا و گسترش هستند!




تاریخ: جمعه 24 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

رضایت شغلی ، تاثیر عوامل رضایت شغلی بر روی کسب و کارها

نکته مهمی که باید به آن واقف بود این است که شغل‌ها چالش های زیادی در سطوح مختلف دارند. ما در مطلب قبلی به تعریف شغل و انواع شغل پرداختیم اما پس از ورود به بازار کار و اشتغال باید بتوانید رضایت شغلی بالایی داشته باشید. مدیران و صاحبین مشاغل به منظور دستیابی به موفقیت در حوزه فعالیت تجاری خود تلاش زیادی می‌کنند و تمامی آن‌ها به این نکته واقفند که رضایت شغلی و ایجاد انگیزه در کارمندان با اهمیت‌ترین مسئله در زمینه رسیدن به موفقیت آن‌ها است. به همین منظور مدیران و صاحبین مشاغل سعی می‌کنند تا مشکلات کارمندان خود را درک کنند و به دنبال راهی برای حل مشکلات آن‌ها بگردند.

در واقع یکی از مشکلات اصلی موسسات و شرکت‌ها این است که کارکنان آن‌ها اشتیاق و انگیزه لازم برای انجام دادن وظایف محول شده به آن‌ها را ندارند و به نوعی در کار خود بی‌ثبات‌اند.

سطح پایین عملکرد کارمندان یکی دیگر از مواردی است که منشاء آن به عدم رضایت شغلی بر می‌گردد. عوامل زیادی می‌توانند بر ایجاد رضایت شغلی یک فرد از کارش تاثیر بگذارند و همچنین عوامل متعددی نیز هستند که باعث انزجار کارمندان از شغل خود می‌شوند به گونه‌ای که حتی با افزایش حقوق و ارزش دستمزد نیز نمی‌توان آن‌ها را راضی به کار کرد.

رضایت شغلی یکی از مواردی است که روانشناسان بسیار علاقه‌مند هستند تا روی آن مطالعه کنند و همچنین طبق آخرین مطالعات انجام شده در ایالات متحده آمریکا در ارائه یک تعریف کلی از رضایت شغلی تفاوت نظرهای زیادی وجود داشت زیرا این مفهوم بسیار انعطاف‌پذیر و گسترده است در حدی که نمی‌توان آن را به یک محور خاص تقلیل داد.

اگر دقت کنید متوجه خواهید شد که مفهوم کلیه رضایت به معنای داشتن احساس خوب در مورد چیزی و حس خوشبختی و لذت از دستیابی به آن چیز است. بنابراین می‌توان گفت که این موضوع کاملاً به خود شخص بستگی دارد، یک فرد باید ببیند که با توجه به نوع علایقی که دارد چه نوع کاری و با چه شرایطی می‌تواند برای او رضایت شغلی به همراه آورد.

زیرا آن‌چه باعث خوشبختی و رضایت یک نفر می‌شود لزوماً عامل خوشحالی و رضایت دیگران نیست. به طور کلی با توجه به اهمیت این مسئله ما تصمیم گرفتیم تا در این مقاله از دکتر ویز برای شما به توضیح مبحث رضایت شغلی بپردازیم و همچنین با ارائه پرسشنامه رضایت شغلی به شما عوامل متعدد و تاثیرگذار در این زمینه را معرفی کنیم.

معنای دقیق رضایت شغلی چیست؟

از اوایل قرن بیستم تحقیقات و مطالعات بی‌شماری در مورد مفهوم اصلی رضایت شغلی صورت گرفته است و علی‌رغم تمام تلاش‌ها در این زمینه هنوز این موضوع یکی از مهمترین مفاهیم مدیریت مالی صحیح است، اما تعریفی که در زیر برای شما آوررده‌ایم یکی از جامع‌ترین تعاریف مرتبط با رضایت شغلی است.

رضایت شغلی بیانگر احساس رضایت فرد کارگر به هنگام انجام کار و پذیرش عمومی وی از عوامل عملکردی پیرامون است. این رضایت با سنجش سازگاری بین آن‌چه فرد از کار خود انتظار دارد و آن‌چه در واقع به دست می‌آورد حاصل می‌شود. در واقع رضایت شغلی بر اساس عوامل داخلی و خارجی تاثیر خود را بر روی فرد منعکس می‌کند که مستقیماً بر روی بهره‌وری وی در نتیجه موفقیت موسسه یا شرکت تاثیر می‌گذارد.

همچنین این مبحث را می‌توان بدین شیوه نیز تعریف کرد. اصطلاح رضایت شغلی بیانگر احساس مثبتی است که یک کارمند نسبت به کار خود احساس می‌کند می‌تواند به دلیل برآورده شدن نیازها و خواسته‌هایش در کار باشد.

رضایت شغلی چگونه حاصل می‌شود؟

رضایت شغلی دقیقا از زمانی شروع می‌شود که کارمند اهمیت کاری را که دارد برای یک شرکت و یا سازمان انجام می‌دهد را احساس کند و همچنین این موضوع را نیز حس کند که ارتباطی خوب و موثر بین او و مدیرانش وجود دارد که در نهایت منجر به انگیزه دائمی و مستمر در او می‌گردد. عوامل ایجاد رضایت شغلی عبارتند از:

  1. به دست آوردن دستمزدی متناسب با نوع عملکرد و مطابق با معیارهای از پیش تعیین شده.همچنین این موضوع نیز از اهمیت بالایی برخوردار است که میزان دستمزد به گونه‌ای باشد که کفایت خواسته‌های کارمند را بدهد.
  2. دادن فرصتی مناسب به کارمندان به منظور توسعه تجارت از طریق تبلیغات.
  3. تلاش برای بهبود شرایط کاری.
  4. وجود نوعی ارتباط موثر بین مدیران و کارمندان که به تقویت و بهبود مهارت های ارتباطی کمک بسزایی میکند

در واقع تاثیر رضایت شغلی کارمندان از نوع کارشان آن‌قدر موضوعی با اهمیتی است که با گذشت زمان تاثیرات خود را بر روی سیستم کلی کار و تجارت منعکس می‌کند. در زیر تعدادی از مواردی را که نشان می‌دهد کارمندان شما از کارشان رضایت خاطر دارند را برایتان گردآوری کرده‌ایم:

  1. کارگری که احساس رضایت می‌کند بهره‌وری بالایی در کار خود دارد.
  2. احساس وفاداری و تعلق خاطر به موسسه.
  3. پایین بودن تعداد غیبت‌های کارمندان.
  4. کارمندان راضی در مواقع بحرانی کنار شرکت می‌مانند بدون این که به دنبال هدف خاصی باشند.
  5. رضایت شغلی به سلامت عمومی کارکنان نیز مربوط می‌شود؛ زیرا آن‌ها را از احساس فشار و حجم بالا کار رها می‌کند.

به طور کلی و خلاصه صاحبین مشاغل و مدیران باید بدانند که هر چقدر که بتواند احساس رضایت شغلی کارکنان خود را افزایش دهند سود کل سازمان نیز بیشتر خواهد شد. پس بهتر است به عنوان مدیر صلاحیت شرکت را حفظ کنید و از این موضوع اطمینان خاطر پیدا کنید که کارمندانتان به سازمان دیگری منتقل نمی‌شود و به این منظور شرایط لازم را برایشان مهیا کنید.

عوامل رضایت شغلی

رضایت شغلی به عوامل متعددی بستگی دارد که همانطور که در بالاتر برایتان توضیح داده‌ایم سلیقه شخصی نیز یکی از این عوامل است. در این بخش از مقاله تصمیم گرفتیم تا برای شما دوستان عزیز تعدادی از عوامل تاثیرگذار در ایجاد رضایت شغلی کارمندان را ذکر کنیم و همچنین به توضیح هر یک از آن‌ها به طور جداگانه بپردازیم.

  • شرایط کار مطلوب

اولین مورد از لیست عوامل تاثیرگذار ما در جلب رضایت کارمندان از کارشان، وجود شرایط کاری مطلوب است. با توجه به این موضوع که کارمندان ساعات زیادی از روز را سر کار خود سپری می‌کنند محیط کار به نوعی خانه دوم آن‌ها محسوب می‌شود. هنگامی که شرایط کاری مطلوب برای کارمندان فراهم می‌گردد موجب جلب احساس رضایت آن‌ها می‌شود و بهره‌وری را نیز بالا خواهد برد.

  • وجود فرصت پیشرفت

شما به عنوان رئیس شرکت و یا مدیر آن با ایجاد کردن فرصت‌هایی برای پیشرفت و ارتقاء توانایی‌های کارمندانتان از طریق کسب مهارت‌های جدید که موجب بالا رفتن بهره وری آن‌ها در کارشان می‌گردد، می‌توانید کارمندانتان را تشویق کنید و حس رضایت آن‌ها را بالا ببرید.

  • کاهش سنگینی کار و میزان استرس

می‌توان گفت این مشکل اصولاً به دلیل مدیریت و سازماندهی ضعیف در یک موسسه و یا شرکت رخ می‌دهد. وجود همچین شرایطی می‌تواند تاثیر بسیار منفی بر میزان رضایت شغلی کارمندان شما داشته باشد، پس سعی کنید تا به دنبال راه‌حلی باشید تا به موجب آن بتوانید میزانی از استرس و سنگینی فشار کار را از روی دوش کارمندانتان بردارید.

  • احترام متقابل بین کارکنان

شما به عنوان مدیر و صاحب یک شرکت یا موسسه میتوانید با ایجاد کردن محیط کاری دوستانه، صمیمی و بدور از هرگونه خصومت به کارکنان خود یاد دهید تا به همکارانشان و خصوصاً به شما احترام بگذارند و در مقابل نیز شما باید به آن‌ها احترام بگذارید.

  • روابط خوب با مدیران

میزان رضایت کارمند از مدیر خود یکی از مهمترین عوامل در ایجاد احساس رضایت شغلی است. پس شما به عنوان یک مدیر وظیفه دارید تا با کارمندان خود روابط حسنه برقرار کنید و رضایت آن‌ها را بدست آورید.

  • پاداش ‌های مالی

نمی‌توان از این موضوع صرف نظر کرد که تقریباً اصلی‌ترین ابزار ایجاد انگیزه در یک کارمند بالابردن حقوق و پرداخت پاداش به او است. به منظور جلب رضایت کارمندانتان از از کار می‌توانید پاداش‌هایی را به عنوان ابراز قدردانی از عملکرد به آن‌ها هدیه دهید، زیرا این کار تاثیر فوق‌العاده زیادی در جلب رضایت شغلی آن‌ها دارد.

انواع رضایت شغلی

  • رضایت شغلی عمومی

این نوع رضایت شغلی عمدتاً مرتبط با رضایت شما از زمینه کاری است که انجام می‌دهید و به این مسئله مرتبط است که آیا واقعاً این رشته را دوست دارید یا مجبور به انجام آن شده‌اید. حتماً تا به حال شنیده‌اید که می‌گویند “کاری را که انجام می‌دهید عاشقانه دوست داشته باشید”. انجام اینکار و پیروی کردن از این جمله باعث می‌شود تا بتوانید توانایی‌ها و پتانسیل خود را بالا ببرید که به نوبه خود تاثیر زیادی در ایجاد رضایت شغلی برای شما دارد و حتی می‌تواند رضایت شما از زندگی را نیز بالا ببرد.

  • رضایت شغلی خاص

این نوع رضایت نیز مربوط به شغل خاصی است که شما در یک سازمان انجام می‌دهید. این نوع رضایت بر اساس دو دیدگاه متفاوت ایجاد می‌گردد:

  1. اینکه شما از شغل خود راضی باشید بدون اینکه به جزئیات آن بپردازید
  2. این که شما تنها از قسمت‌های خاصی از شغل خود رضایت داشته باشید مانند؛ همکاران، حقوق و دستمزد، تعطیلات و …

پرسشنامه رضایت شغلی چیست؟

تاکنون به منظور سنجش میزان رضایت شغلی کارکنان و کارمندان پرسشنامه رضایت شغلی زیادی طراحی گشته است. در واقع این پرسشنامه‌ها می‌توانند ابزاری بسیار مناسب برای شرکت‌هایی باشند که قصد دارند تا میزان رضایت کارکنانشان را بسنجد. یکی از معروف‌ترین پرسشنامه‌های رضایت شغلی متعلق به بری فیلد و روث است که شما این پرسشنامه رضایت شغلی pdf را می‌توانید از سایت‌های متعددی دانلود کنید و از آن به موجب سنجش میزان رضایت کارمندانتان بهره ببرید.

این پرسشنامه دارای ۱۹ سوال است و بر اساس طیف لیکرت به میزان رضایت شما از کار نمره می‌دهد. پرسشنامه بری فیلد و روث اولین بار در سال ۱۹۵۱ توسط این دو شخص طراحی و ساخته شد. در این پرسش‌نامه به منظور سنجش میزان رضایت کارمندان از ۵ درجه سنجش استفاده شده است. نکته جالب دیگر این پرسشنامه این است که حداقل نمره‌ای که می‌توان به عنوان امتیاز به یک کار داد ۱۹ و بیشترین نمره ۹۵ است.

بطور کلی در پرسشنامه‌های سنجش رضایت شغلی معمولا از شما چندین سوال پرسیده می‌شود که شما باید بر اساس سلیقه شخصی و آن‌چه که تاکنون نسبت به کارتان حس کرده‌اید به آن پاسخ‌هایی از جمله خیلی ناراضی هستم، ناراضی هستم، راضی هستم و به شدت راضی هستم به آن‌ها امتیاز دهید.

  • دستیابی به ثبات

اینکه شما به عنوان یک کارمند از کارتان راضی باشید باعث می‌شود تا زندگی پایدار و بی‌دغدغه‌ای به دست آورید و دیگر از دانستن این موضوع که باید بیشتر وقت خود را سرکار بگذرانید اذیت نشوید.

  • امنیت شغلی

در واقع همانطور که در این مقاله برای شما گفتیم یکی از عوامل احساس رضایت شغلی این است که کارمند این حس را از کار خود دریافت کند که حضورش بسیار مهم است و برای رئیس خود اهمیت دارد. حال یک کارمند با دانستن این موضوع  دیگر در زمان بحران‌های اقتصادی بازار که همواره باعث می‌شوند تا صاحبین شرکت‌ها مجبور به اخراج برخی کارمندان خود به منظور کاهش هزینه‌ها شوند که باعث استرس شغلی می شود ، بسیار بهتر از قبل عمل کند و به موجب این آرامش خاطر به کار خود بیش از پیش متعهد گردد.

خلاقیت و نوآوری

هنگامی که یک کارمند از کار خود رضایت داشته باشد دیگر به جای صرف کردن وقت خود به فکر کردن در مورد عواملی که باعث آزار او شده است و چگونگی حل آن‌ها می‌تواند از وقت آزاد خود به منظور نوآوری و خلق شیوه‌های جدید برای حل مشکلات استفاده کند.

سلامتی روحی و جسمی

سلامتی روحی و جسمی یکی از مهم‌ترین دستاوردهای رضایت از شغل است. شاید تعجب کنید که سلامت روحی و جسمی چه ربطی به رضایت شغلی دارد، اما در پاسخ به این سوال باید به شما بگویم که هنگامی که یک کارمند مجبور نباشد تا در ازای دریافت مبلغ اندکی فشار کاری و استرس بالا را تحمل کند به آرامش روانی می‌رسد که به دنبال آن سلامت روحی و جسمی نیز کسب خواهد شد.

نتیجه‌گیری

در طول این مقاله از دکتر ویز برای شما به توضیح مفهوم رضایت شغلی و تاثیر آن بر روی کسب و کار پرداختیم. برای شما توضیح دادیم که رضایت شغلی به احساس رضایت یک فرد از کاری که انجام می‌دهد گفته می‌شود و به توضیح این مسئله پرداختیم که دقیقا چه عواملی می‌توانند بر کسب رضایت شغلی تاثیر بگذارند.

همچنین علاوه بر هر آن‌چه در این مقاله به شما توضیح دادیم باید بگوییم که به منظور کسب اطلاعات بیشتر در مورد رضایت شغلی و راه‌های رسیدن به آن می‌توانید از انواع کتاب‌های رضایت شغلی pdf که در سایت‌ها قرار دارند استفاده کنید تا بطور کاملا تخصصی‌تر این مفهوم را درک نماید. امیدواریم تا مطالب ارائه شده در این مقاله مورد توجه شما عزیزان و دوستان همیشگی دکتر ویز واقع گردد.

برخی از سوالات رایج

۱.معنای دقیق رضایت شغلی چیست؟

رضایت شغلی بیانگر احساس رضایت فرد کارگر به هنگام انجام کار و پذیرش عمومی وی از عوامل عملکردی پیرامون است. این رضایت با سنجش سازگاری بین آن‌چه فرد از کار خود انتظار دارد و آن‌چه در واقع به دست می‌آورد حاصل می‌شود.

۲. رضایت شغلی چگونه حاصل می‌شود؟

رضایت شغلی دقیقا از زمانی شروع می‌شود که کارمند اهمیت کاری را که دارد برای یک شرکت و یا سازمان انجام می‌دهد را احساس کند و همچنین این موضوع را نیز حس کند که ارتباطی خوب و موثر بین او و مدیرانش وجود دارد که در نهایت منجر به انگیزه دائمی و مستمر در او می‌گردد.

۳.پرسشنامه رضایت شغلی چیست؟

نوعی پرسشنامه است که شرکت‌ها و مدیران می‌توانند با استفاده از آن میزان رضایت شغلی کارکنان و کارمندان خود را بسنجند.

 



تاریخ: جمعه 24 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

تعریف ارزش ، مفهوم ارزش در کسب وکار

آیا تا به حال شده تا از خود بپرسید که معنای دقیق کلمه ارزش چیست ؟ دقیقاً چه معنی دارد؟ اصلا از آن در کجاها استفاده می‌شود؟. در پاسخ به این سوالات باید بگویم که سوال ارزش چیست یکی از سوالات متداولی است که بسیاری از مردم خواهان دانستن آن هستند، زیرا حتی اگر کسی معنای دقیق ارزش را هم نداند باز به این موضع واقف است که داشتن ارزش‌های والا و اخلاقیات از مهمترین ویژگی‌های یک فرد از نظر زندگی اجتماعی محسوب می‌شوند و همچنین همه قوانین آسمانی نیز به آن تاکید دارند.

می‌توان گفت فردی که برای خود و کارهایش ارزش قائل است و زندگی خود را طبق این ارزش‌ها به پیش می‌برد شخصی محبوب محسوب می‌شود که مردم بسیار او را دوست دارند.

در واقع شخصی که در زندگی طبق ارزش‌های خاص خود زندگی کند (حال این ارزش‌ها، ارزش کسب و کار باشد و یا ارزش‌های شخصی و یا ارزش‌های دینی) راحتتر مورد قبول جامعه خود قرار می‌گیرد. همانطور که گفتیم ارزش‌ها می‌توانند در زمینه‌های مختلفی وجود داشته باشند برای مثال؛ ارزش یک ملت، ارزش قیمتی، ثبات، دوام، یکپارچگی، اعتدال و غیره . به طور کلی می‌توان گفت نزدیکترین معنای موجود به ارزش،  ثبات، دوام و پایداری است.

حال با توجه به اهمیت این مسئله ما تصمیم گرفتیم تا در ادامه این مقاله به توضیح اینکه دقیقا ارزش چیست و اینکه ارزش در بوم کسب و کار چگونه سنجیده می‌شود بپردازیم.

ارزش چیست؟

تاکنون تعاریف و پاسخ‌های متعددی برای سوال ارزش چیست ارائه شده است. در این بخش از مقاله تعدادی از این تعاریف عنوان شده برای پاسخ به این سوال را برایتان مطرح خواهیم کرد. در واقع محققین معتقدند که از ارزش به عنوان نشان دادن اهمیت بالای یک موضوع استفاده می‌شود.

به طور متعارف ارزش به عنوان مجموعه‌ای از خصوصیات اخلاقی تعریف می‌شود که در آن‌ها انسان به واسطه داشتن این ارزش‌ها از سایر انسان‌های دیگر متمایز می‌گردد و همچنین زندگی اجتماعی یک فرد را بنا می‌سازد. گاه ارزش می‌تواند با استفاده از کلمات و اعمال یک فرد بیان شود و همچنین به عنوان مجموعه‌ای از اخلاق‌ها و فضیلت‌ها شناخته شود که به طور کلی به آموزش و پرورش یک فرد متکی است.

به طور کلی ارزش از این نظر اهمیت دارد که:

  • منجر به تغییر رفتار بد و تبدیل آن به یک رفتار خوب در انسان می‌شود.
  • به عنوان یک ابزار برای پیشرفت جامعه بشری به حساب می‌آید.
  • اراده انسان را تقویت می‌کند و مردم را به پایبندی و ثبات در رفتار سوق می‌دهد.

معنای ارزش در کسب و کار چیست؟

در واقع همانند زندگی یک انسان که دارای ارزش‌های متعددی است، کسب و کار نیز برای خود ارزش‌های مشخصی دارد که در این بخش از مقاله قرار است آن را کاملتر برای شما توضیح دهیم .

در واقع تعدادی از عناصر ملموس و ناملموس در ارزش کسب و کار دخیل هستند که نمونه‌هایی از عناصر ملموس عبارتند از؛ دارایی‌های پولی، ارزش سهامداران، سهام و میزان سودمندی شما از آن تجارت. از جمله عناصر ناملموس نیز می‌توان به مارک تجاری، شناخت، حسن نیت، منافع عمومی و علائم تجاری اشاره کرد.

در واقع هر یک از این عناصر ملموس و ناملموس تاثیر زیادی بر ارزش کل کسب و کار و تجارت شما می گذارند. به زبانی ساده‌تر هر دو ارزش ذکر شده حال چه پولی و چه غیرپولی میزان اهمیت و ارزش یک شرکت را نشان می‌دهد که به واسطه یک مدیریت کارآمد می‌توان آن‌ها را به گونه‌ای بهینه دستکاری کرد.

در واقع همه سازمان‌ها به منظور دستیابی به ارزشی بالاتر در کسب و کار خود فعالیت‌هایی هدفمند انجام می‌دهند. مفهوم کلی ارزش کسب و کار یک مفهوم ذهنی است و به نوع نیازهای سازمان و تجارت شما بستگی دارد، برای مثال ارزش کسب و کار برای یک سرمایه گذار که صرفا دستیابی به منافع مالی را هدف اصلی خود قرار داده است متفاوت است با یک کارآفرین که آرزو دارد اهداف شخصی خود را دنبال کند.

ارزش کسب و کار را چگونه میتوانیم بسنجیم؟

حال که به شما توضیح دادیم ارزش در کسب و کار چیست و چه معنایی دارد در ادامه این بخش از مقاله به شما می‌گوییم که چگونه می‌توانید ارزش در بوم کسب و کار خود را بسنجید.

پس از اینکه درک کردید معنای صحیح ارزش چیست ممکن است که ماهیت ذهنی و پویایی ارزش شما را به سمت این سوال سوق دهد که آیا می‌توان ارزش کسب و کار را سنجید یا خیر؟ پاسخ به این سوال مثبت است عواملی که در زیر ذکر می‌کنیم می‌توانند به شما در تعیین ارزش کسب و کارتان کمک کنند.

  • میزان درآمد
  • سودآوری
  • سهم بازار
  • تشخیص مارک
  • میزان وفاداری مشتری
  • حفظ مشتری
  • سهم کیف پول
  • نسبت فروش متقابل
  • میزان پاسخ کمپین
  • میزان رضایت مشتری

پس از شناخت عوامل تاثیرگذار در سنجش میزان ارزش تجارتتان دیگر زمان آن رسیده است تا به شما بگوییم که چگونه می‌توانید برای کار خود ارزش بسازید.

همانطور که در بالاتر برایتان به وضوح توضیح دادیم دیگر می‌دانید که یک کسب و کار باید ارزش‌های خاص خود را داشته باشد و از آن‌ها پیروی کند. حال به منظور این که بتوانید در تجارت و کسب و کارتان ارزش‌های خاص خود را داشته باشید ما به شما راه‌حل‌هایی را آموزش خواهیم داد که به واسطه عمل کردن به آن‌ها می‌توانید برای کسب و کارتان ارزش بسازید و یا این که ارزش‌های قبلی خود را تقویت کنید. به منظور انجام اینکار تنها کافیست تا:

  • در ابتدا باید برای تجارتتان هدف مشخصی داشته باشد.
  • باید با اهداف تجاری خود همسو شود.
  • باید از حمایت سهامداران برخوردار باشید.

نمونه‌هایی از ارزش‌های مهم در کسب و کار

در واقع در دنیای تجارت ارزش‌ها معیارهای رفتاری هستند که آن شرکت می‌خواهد هر یک از اعضای آن سازمان از آن‌ها تبعیت کند. همچنین بهره‌مندی از یک شیوه مدیریتی عالی برای کسب و کار باعث ایجاد فرهنگ و ارزش در کسب و کار شما می‌شود. ارزش‌ها از طریق الگویی که مدیران آن را ارائه می‌کنند و از طریق دورهای آموزشی به کارمندان القا می‌شوند. حال در این قسمت از مقاله قرار است تا برای شما چندین نمونه از ارزش‌های مهم در یک کسب و کار را ذکر کنیم.

  1. سخاوت

در واقع  سخاوت را می‌توان یکی از مواردی دانست که در یک شرکت یا سازمان باعث می‌شود تا کارمندان بهتر و تاثیرگذارتر به انجام کارهای مربوط به خود بپردازند. سخاوت می‌تواند به معنای پرداخت مداوم دستمزدی بالاتر از حد متوسط و استاندارد به کارمندان باشد که به آن‌ها این انگیزه را می‌دهد تا از تمام توان خود برای انجام کارشان مایه بگذارند. کارفرماهایی که از این اصل پیروی می‌کنند به راحتی کارمندان خود را به کسب و کارشان وفادار می‌سازند.

  1. انصاف

رعایت انصاف یکی دیگر از میاحث و ارزش‌هایی است که می‌تواند به تنهایی یک توضیح کامل برای پاسخ به سوال ارزش چیست باشد. قرارگیری در یک وضعیت منصفانه و یا به اصطلاح برد برد چیزی‌ است که هر مدیر و کارفرمایی به دنبال رسیدن و دستیابی به آن است.

در واقع برای رسیدن به چنین حالتی هر دو طرف یک معامله تجاری باید احساس کنند که با آن‌ها به طور عادلانه‌ای رفتار شده است. برای مثال؛ اگر شرکت شما معروف به رعایت انصاف در معاملات تجاری خود باشد قطعاً می‌تواند به واسطه این ارزش سرمایه‌گذاران و علاقه‌مندان زیادی را به سمت خود جلب نماید.

  1. پیگیری

پیگیری یکی از ارزشمندترین صفاتی است که یک شرکت می‌تواند به واسطه رعایت آن باعث بهبود محصولات و خدمات خود و بهبود رضایت دائمی مشتری گردد. در واقع تاکید بر این ارزش تا حدودی می‌تواند تحت تاثیر ماهیت رقابتی نوع کسب و کار شما قرار گیرد. شرکت‌هایی که به طور دائم پیگیر بهبود وضعیت کلی خود نیستند و در این راستا اصلاً تلاش نمی‌کنند معمولاً سهم بازار خود را به رقبایشان می‌بازند.

  1. مشارکت‌های خیرخواهانه

هر نوع کسب و کاری که دارید حتماً تا کنون باید متوجه این موضوع شده باشید که اکثر شرکت‌ها علاوه بر اینکه به دنبال دستیابی به سود بیشتر و موفقیت هستند به موضوعاتی مانند مشارکت فعال داشتن در زمینه بهبود کیفیت زندگی برای مردم خود و یا کل جامعه بشری نیز اهمیت می‌دهند و دوست دارند در این زمینه‌ها فعالیت‌های بشر دوستانه‌ای انجام دهند.

برخی از شرکت‌های بزرگ نیز هر ساله میزان بودجه‌ای مشخص برای فعالیت در زمینه مسائل خیرخواهانه کنار می‌گذارند و از پیشنهادات خوب کارمندانشان در این زمینه‌ها استقبال می‌کنند. انجام چنین فعالیت هایی برای یک شرکت می‌تواند نشان دهنده ارزش کسب و کار آنها باشد.

  1. نوآوری

اگر شما نیز از خود می‌پرسید که در یک کسب و کار نقش نوآوری در ارزش چیست باید به شما بگویم که افراد مبتکر و نوآور در یک کسب و کار همواره به دنبال یافتن نیازهای جدید مشتریان هستند و بهترین راه‌حل‌های ممکن را برای رفع این نیازها طراحی می‌کنند.

حال این نوآوری این امکان را به شرکت شما می‌دهد تا کیفیت زندگی مشتریان خود را بهبود بخشید. همچنین پیروی از نوآوری به عنوان یک ارزش اصلی در شرکت به تجارت شما کمک می‌کند تا بتوانید از رقبای خود در بازار پیشی بگیرد.

  1. نگرانی برای رفاه کارمندان

اهمیت دادن به رفاه کارمندان یکی دیگر از ارزش‌های یک کسب و کار موفق است. کارمندان شما به شغل خود تنها به چشم یک ابزار برای کسب حقوق نگاه نمی‌کنند و می‌خواهند برای شرکتی کار کنند که واقعاً به آن‌ها اهمیت می‌دهد. به همین منظور کارمندان همواره از سرپرستان خود می‌خواهند تا نگرانی و عقاید آن‌ها را بشنوند و بدانند که آیا جایی که در آن کار می‌کنند برایشان زمینه پیشرفتی مهیا می‌کند یا خیر.

در واقع کارمندان همواره به دنبال یافتن یک محیط کار دلپذیر و ایمن هستند و از مدیران خودد می‌خواهند تا منابع مورد نیاز از جمله فناوری، منابع انسانی و بودجه مورد نیاز را برای آن‌ها تامین کنند.

با توجه به هر آن‌چه تا کنون در خصوص ارزش کسب و کار به شما گفتیم،  شما دیگر می‌توانید به عنوان مدیر و یا صاحب یک کسب و کار با رعایت موارد ذکر شده در این بخش از مقاله ارزش کسب و کار خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهید.

نتیجه‌گیری

در طول این مقاله از دکتر ویز سعی کردیم تا برای شما به صورت کامل توضیح دهیم که ارزش چیست و دقیقا چه معنایی دارد. همچنین برای شما توضیح دادیم که ارزش در زمینه‌های مختلف زندگی مورد استفاده قرار می‌گیرد، مانند زندگی شخصی و کسب و کار.

در ادامه سعی کردیم تا به شما بگویم که چگونه می‌توانید ارزش را در کسب و کار خود بسنجید و همچنین نمونه‌هایی از ارزش‌های مهم در کسب و کار را به شما معرفی نمودیم. شما می ‌توانید با مطالعه این مقاله از مطالب ارائه شده در آن در خصوص ارزش و اهمیت آن در کسب و کار آگاه شوید.

برخی از سوالات رایج

۱. ارزش چیست؟

ارزش به عنوان مجموعه ‌ای از خصوصیات اخلاقی تعریف می ‌شود که در آن‌ ها انسان به واسطه داشتن این ارزش‌ها از سایر انسان‌های دیگر متمایز می‌ گردد و همچنین زندگی اجتماعی یک فرد را بنا می‌ سازد.

۲. معنای ارزش در کسب و کار چیست؟

  1. میزان درآمد
  2. سودآوری
  3. سهم بازار
  4. تشخیص مارک
  5. میزان وفاداری مشتری
  6. حفظ مشتری
  7. سهم کیف پول
  8. نسبت فروش متقابل
  9. میزان پاسخ کمپین
  10. میزان رضایت مشتری

۳. عناصر تاثیر گذار در ارزش یک کسب و کار چیست؟

عناصر ملموس و ناملموسی در ارزش کسب و کار دخیل هستند که نمونه‌هایی از عناصر ملموس عبارتند از؛ دارایی‌های پولی، ارزش سهامداران، سهام و میزان سودمندی شما از یک تجارت و از جمله عناصر ناملموس نیز می‌توان به مارک تجاری، شناخت، حسن نیت، منافع عمومی و علائم تجاری اشاره کرد.




تاریخ: جمعه 24 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مفهوم و اهمیت ارزش آفرینی در کسب و کار

ارزش آفرینی مفهومی است که اگر در کسب‌وکارها لحاظ شده و به عنوان یک گزینه کلیدی به آن نگاه شود، می‌تواند هم برای مشتریان یک سازمان ارزش والایی ایجاد کند و هم سود خوبی را برای صاحبان کسب وکارها به همراه داشته باشد. اما ارزش گذاری در سازمان به عوامل بسیار زیادی بستگی دارد که هریک می‌توانند جنبه‌ها خاصی از ارزش را برای عام و خاص ایجاد کنند.

در همین راستا می‌خواهیم در این مطلب تمام چون و چرای ارزش آفرینی در سازمان و شرکت‌ها را مورد بحث و بررسی قرار دهیم تا این مفهوم را به شکلی اساسی و اصولی در کسب و کار خود پیاده‌ سازی کنیم. پس برای رسیدن به این مهم، لطفاً تا انتهای متن با ما همراه باشید.

ارزش آفرینی چیست؟

ارزش آفرینی در لغت به معنای «ایجاد اعتبار، ارج، شایستگی و سندیت در امر خاصی» است. بر این اساس، می‌توان گفت که ارزش آفرینی در کسب‌وکارها باید در تولید و شیوه معرفی محصولات و خدمات لحاظ شود. البته هر محصولی که تولید می‌شود، ارزش خاصی را ایجاد می‌کند که باعث می‌شود آن محصول به فروش برسد.

مثلاً یک تولیدکننده کفش، در پی ارزش عامی که ایجاد می‌کند، مشتریان قابلی توجهی هم بدست می‌آورد (همه مردم به کفش نیاز دارند و آن را تهیه می‌کنند. پس پوشش دادن این نیاز مردم، ارزش‌آفرینی برای آن‌ها است.»

اما با توجه به بازار رقابتی و تنوع محصول بالایی که در عصر حاضر وجود دارد، تنها محصولات و خدماتی می‌توانند مورد توجه عام قرار بگیرند که ارزش بیشتری را ایجاد کرده باشند. (مانند تولید کفش راحت‌تر، شیک‌تر یا باکیفیت‌تر)

حالا تصور کنید که دو شرکت مجرا، محصول یکسانی مانند تلفن همراه تولید کنند. یکی از این شرکت‌ها امکانات عمومی که یک تلفن همراه اسمارت باید داشته باشد را در محصول خود جای می‌دهد، اما آن یکی شرکت علاوه بر این امکانات عمومی، یک سری امکانات اختصاصی را نیز به محصول خود اضافه می‌کند و آن را با قیمت نسبتاً بالاتر از رقیب خود به بازار عرضه می‌کند.

اگر امکاناتی که شرکت دوم به محصول خود اضافه کرده، برای مشتریان ارزش بالاتری ایجاد کند، بسیار بیشتر مورد استقبال قرار می‌گیرد. این ارزش می‌تواند شامل حل یک مشکل، راحت انجام دادن کاری، ایجاد حس آرامش، زیبایی، برتری یا ….. باشد.

«هرچیزی که باعث شود انسان حس بهتری نسبت به خود و دنیای خود داشته باشد، برای او ارزش تلقی می‌شود!» با توجه به این تعریف، باید تولید محصولات و ارائه خدمات در جهت ایجاد این ارزش‌ها صورت بگیرند. پس صاحبان کسب‌وکار می‌توانند محصولات و خدمات خود را در پی ارضای حس ارزشمندی انسان ارتقا دهند و خود نیز از ثمره آن بهره‌مند شوند.

چرا ارزش آفرینی مهم است؟

انسان تنها موجود هوشمند این سیاره است که به ارزش نیاز دارد. همه مشاغل برای رفع نیازهای انسان ایجاد شده‌اند، اما همیشه مشاغلی در صدر قرار دارند که در کنار رفع نیازها، ارزشی را نیز برای مردم ایجاد کنند. دلیل محبوب بودن برخی از برندها در بین مردم هم به همین ارزش‌گذاری‌ها مربوط می‌شود. در واقع وقتی یک مدیر، ارزش آفرینی در سازمان یا شرکت خود را در اولویت قرار دهد، شاهد موفقیت‌های بسیاری در سازمان خود خواهد بود. اما متاسفانه اولویت اول اکثر افراد برای تولید یا خدمت، تحقق اهداف مالی است.

در گذشته به دلیل ناآگاهی مردم و پایین بودن سطح تکنولوژی، به ارزش آفرینی توجه چندانی نمی‌شد. اما امروزه با رونق امکانات ارتباطی، ایجاد انواع شبکه‌های اجتماعی، سایت‌های بزرگ فروشگاهی و بالا رفتن سطح عمومی دانش مردم، توجه به ارزش آفرینی در کسب و کارها جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده است. به‌طوری که اگر در حال حاضر بخواهیم یک کسب‌وکار ایجاد کنیم – چه در سطح فردی و چه در سطح شرکتی و تیمی – باید ارزش آفرینی را اساس کار خود قرار دهیم تا در راستای تحقق آن، از مزایای مادی آن نیز بهره‌مند شویم.

آیا ارزش آفرینی می‌تواند باعث سود بیشتر شود؟

با اطمینان می‌توان گفت که: «اگر ارزش آفرینی به شیوه‌ای درست انجام شود، حتماً سود خوبی را نیز به همراه خواهد داشت.» در رقابت بالایی که امروزه در بازارها وجود دارد، هر کسب‌وکاری که ارزش بیشتر ایجاد کند، مشتریان و مخاطبین بیشتری هم خواهد داشت؛ مشتری و مخاطب بیشتر، یعنی فروش و توجه بالاتر، فروش و توجه بالاتر نیز به معنی سود بالاتر است! مصداق این مورد را می‌توان در الگوهای معنوی نیز پیدا کرد، مبنی بر اینکه: «کسی که خدمت بیشتری به جامعه کند، پاداش چند برابری آن را دریافت خواهد کرد.»

پس ارزش گذاری می‌توان مترادف با عبارت «خدمت رسانی» هم عنوان کرد. البته باید به این نکته توجه کرد که اگر یک مدیر به ‌جای تفکر صرف در مورد کسب‌ سود، به فکر ارزش آفرینی برای مشتریان حوضه خدمت‌رسانی خود باشد، می‌تواند با تولید محصولات و ارائه خدمات ارزشمندتر، یک موقعیت برد – برد برای خود و مشتریانش ایجاد کند (مشتریان راضی‌ – مدیر راضی).

ارزش آفرینی یا مزیت رقابتی؟

معمولاً برخی از اصطلاحاتی که در سطح مدیریتی به کار برده می‌شوند، ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. یکی از دو اصطلاح مدیریتی که معانی مشابهی دارند، اصلاح «ارزش آفرینی» در کنار «مزیت رقابتی» است. مزیت رقابتی، همان وجه تمایز محصولات و خدمات شما به نسبت رقیبانتان است.

می‌توان مزیت رقابتی را همان ارزش آفرینی در نظر گرفت، اما بین این دو تفاوت‌های کوچکی وجود دار که آن‌ها را تا حدی از هم متمایز می‌کند. مثلاً مزیت رقابتی صرفاً به داشتن عملکرد بهتر از رقبا تمرکز دارد، اما ارزش آفرینی در پی ایجاد ارزش بیشتر برای مشتریان است، حتی اگر در جهت رقابت با رقیبان نباشد! نکته کلیدی این است که اگر صاحبان کسب‌وکارها مزیت‌های رقابتی خود را در جهت ارزش آفرینی ایجاد کنند، به مراتب نتایج بهتری دریافت خواهند کرد.

چطور می‌توان ارزش ایجاد کرد؟

ارزش آفرینی در کسب‌وکارهای مختلف با هم تفاوت دارد، به همین خاطر نمی‌توان یک الگو یا فرمول اختصاصی را ارائه داد که برای تمام سازمان‌ها، شرکت‌ها، نهادها و کسب‌وکارهای بزرگ و کوچک قابل استناد باشد. به صورت کلی ارزش آفرینی می‌تواند به اشکال زیل در کسب‌وکارها پیاده‌سازی شود:

  • ارزش آفرینی فردی

افراد می‌توانند در پی تولید محصولات کاربردی یا ارائه خدمات موردنیاز، برای خود و دیگران ارزش آفرینی کنند. وقتی کسی یک محصول همیشگی را به شکلی خاص‌تر، کاربردی‌تر، شیک‌تر، سَبُک‌تر، مقاوم‌تر و بهتر ارائه دهد، ارزش آفرینی اتفاق افتاده است. پس افراد جامعه اولین کسانی هستند که می‌توانند در پی ارزش گذاری، از خدمات و محصولات یکدیگر به صورت برنده – برنده سود ببرند.

  • ارزش آفرینی سازمانی

گاهی سازمان‌ها و شرکت‌ها سهم خوبی از بازار هدف‌شان را تسخیر کرده‌اند و نیازی به پیدا کردن بازارهای جدید یا مشتریان بیشتر ندارند. این شرکت‌ها می‌توانند با «تهیه مواد اولیه از فاصله نزدیکتر»، «تهیه مواد اولیه با قیمت پایین‌تر و کیفیت یکسان»، «استخدام افراد بیشتر یا کارآمدتر» یا «بکارگیری یک شیوه مدیریتی بهتر» در خود سازمان ارزش‌های تازه‌ای ایجاد کنند. بنابراین ارزش آفرینی می‌تواند علاوه بر سطح فردی، در سطح سازمانی و برای افراد درون سازمان هم ایجاد شود.

  • ارزش آفرینی در سطح جامعه

ارزش گذاری علاوه بر موارد فوق، می‌تواند در سطح جامعه نیز صورت بگیرد. مثلاً حکومت‌ها با ایجاد امکانات، بسترهای لازم، آموزش، ارائه تسهیلات و دیگر روش‌های موجود، می‌توانند جامعه را تشویق به کارآفرینی و ایجاد استارت‌ آپ‌ها کنند. با توجه به اینکه بازارهای مختلف به هم پیوسته هستند، افراد نیز می‌توانند با پیوند دادن کسب و کار خود به بازارهای دیگر، یک روند کلی ایجاد کنند.

مثلاً یک شرکت تولید کننده شیر آب می‌تواند با کسب‌وکارهای مبتنی بر تولید لوله، سینک و …. همکاری ایجاد کند تا یک سطح به هم پیوسته از ارزش‌ها در جامعه ایجاد شود.

با توجه به گزینه‌هایی که عنوان شد، می‌توانیم نتیجه بگیریم که ارزش آفرینی در سطح فردی، قابل دسترس‌ترین نوع ارزش آفرینی برای عموم مردم است.

بنابراین ما می‌توانیم با در نظر گرفتن تمام جنبه‌های شغلی خود، در فکر ایجاد ارزش‌های تازه باشیم تا آن ارزش را به دیگران ارائه دهیم و خود نیز از آن سود ببریم. به نظر می‌رسد، کسب سود از طریق ارزش گذاری از هرگونه کسب سود از راه‌های دیگر، منطقی‌تر، انسانی‌تر و اثربخش‌تر است.

  • ارزش گذاری با بررسی زنجیره ارزش

برای اینکه بدانیم چگونه به کمک زنجیره ارزش می‌توانیم در سازمان خود ارزش تازه ایجاد کنیم، باید ابتدا از مفهوم و تعریف زنجیره ارزش و ارزش آفرینی آگاه باشیم. پس می‌توان گفت که، زنجیره ارزش یا «Value Chain» مجموعه فعالیت‌هایی است که در یک سازمان به‌صورت زنجیره‌ای انجام می‌شود تا یک ارزش تازه خلق شود.

زنجیره ارزش به سازمان‌ها کمک می‌کند تا از مرحله ورودی (مواد خام)، ارزش‌گذارهای خود را آغاز کرده و تا رسیدن محصول به دست مشتری، آن را مدیریت کنند. شمایی که این مطلب را مطالعه می‌کنید، ممکن است یک مدیر یا صاحب یک کسب‌وکار مستقل باشید که می‌خواهد زنجیره ارزش را در کار خود پیاده‌سازی کند. برای انجام این کار می‌توانید از الگوی زیر استفاده کنید. چراکه معمولاً زنجیره ارزش در شرکت‌ها، در پی سه مرحله زیر انجام می‌شود:

  • تحلیل و بررسی فعالیت‌ها

در مرحله‌ی نخست زنجیره ارزش، باید تمام فعالیت‌هایی که در شرکت‌ انجام می‌شود را مورد بررسی قرار دهید. این فعالیت‌ها بسته به شرکت‌های گوناگون می‌توانند تعداد بیشتر یا کمتر داشته باشند. اما در صورت کلی، فعالیت‌هایی مانند خدمات، تولید، مراحل مهم بازاریابی، حسابداری، سفارش گیری، پشتیبانی، تعمیرات، پیگیری، آزمایش و …. می‌توانند جزو فعالیت‌های موجود در یک سازمان باشند.

البته بسته به بزرگی سازمان، عواملی مانند چگونگی استخدام افراد توانمند، چگونگی ایجاد انگیزه در بین کارکنان، چگونگی استفاده از آخرین متد روز در زمینه کاری‌تان، چگونگی شناخت مشتریان و بازخورد گرفتن از آن‌ها، چگونگی ایجاد و مدیریت پلتفرم‌های آنلاین و …. نیز می‌تواند جزو دغدغه‌های نخستین مرحله‌ در زنجیره ارزش باشد.

  • تحلیل و بررسی ارزش‌ها

در دومین مرحله از زنجیره ارزش، باید ارزشی که در هنگام انجام هر فعالیت می‌توان ایجاد کرد را یادداشت کنید. مثلاً اینکه در مرحله پشتیبانی یا سفارش‌گیری، چه چیزهایی برای شما و مشتریانتان ارزش تلقی می‌شود را یادداشت کنید.

معمولاً در مرحله سفارش‌گیری، عواملی مانند «به موقع تحویل گرفتن، تحویل دادن و انجام درست سفارشات» ارزش است، یا در مرحله پشتیبانی نیز عواملی مانند «پاسخگویی تلفنی، پاسخگویی آنلاین، پیگیری حضوری، بررسی و حل نهایی مشکلات» ارزش تلقی می‌شوند.

وظیفه مدیران در مرحله دوم این است که تمام ارزش‌های ممکن برای هر فعالیت را مورد بررسی قرار داده و آن‌‌ها را در یک فلوچارت قرار دهند تا جلوه بصری قابل فهم‌تری داشته باشد.

  • ارزیابی نهایی و برنامه‌ریزی

اگر مرحله دوم را به خوبی انجام داده باشید، آن‌گاه آماده اجرا هستید. با اجرای همه یا تعدادی از ایده‌هایی که یادداشت کرده‌اید، می‌توانید به ارزش‌ آفرینی‌های مورد نظر خود دست یابید و پیشرفت فوق‌‌العاده‌ای را در کار خود ایجاد کنید.

می‌بینید که برای ارزش گذاری می‌توان روی ایده ‌پردازی و خلاقیت فردی و تیمی حساب کرد. ذهن انسان، آغازگر تمام تغییرات موجود در این کره خاکی بوده است. پس پیشنهاد می‌کنم همین حالا سه مرحله فوق را در مورد کسب‌وکار خود اجرا کنید و برای اجرایی کردن اید‌های ارزشمندتان برنامه‌‌ریزی کنید.

ارزش آفرینی باید فردی انجام شود یا گروهی؟

اگر چه معمولاً اجرای مراحل زنجیره ارزش در سازمان‌ها، به‌صورت گروهی و تیمی انجام می‌شود، اما اشاره کردیم که اجرای آن‌ها به صورت فردی در مورد کسب‌وکارهای کوچک هم می‌تواند انجام شود و نتایج قابل توجهی به همراه داشته باشد.

البته نکته حائز اهمیت آن است که همیشه طوفان فکری جلسات تیمی، نتایج بزرگتر و کارآمدتری نسبت به جلسات فردی با خودتان دارد. حتماً متوجه شده‌اید که قدرت تیم، همیشه از قدرت یک فرد بیشتر است. بنابراین اگر کارمندانی دارید که فکر می‌کنید می‌توانند در اجرای زنجیره ارزش شما سهیم باشند، بلافاصله موضوع را با آن‌ها در میان بگذارید.

جایگاه مشتریان در ارزش آفرینی‌

در متد جدید بازاریابی که به صورت آنلاین، بازاریابی ویروسی وایرال ، اجتماعی و گسترده انجام می‌شود، مشتری برترین جایگاه ممکن را در کسب‌وکارهای مدرن دارد. با توجه به اینکه توسعه کسب‌وکارها در گرو استقبال مشتریان قرار دارد، توجه به نیازهای مشتریان در صدر فعالیت‌های یک سازمان، شرکت یا کسب‌وکار قرار می‌گیرد.

بنابراین اگر بتوانید با مشتریان خود تعامل برقرار کنید، آن‌ها را بشناسید و از ایشان بازخورد بگیرید، آن‌ها بزرگترین راهنمای شما برای ایجاد ارزش‌های تازه در سازمانتان خواهند بود. ارزش آفرینی شرکت با نیازها و رضایت مشتریان آن شرکت ارتباط مستقیم دارد. شما نیز برای تعامل با مشتریان کسب‌وکار یا شرکتتان می‌توانید از راه‌های زیر استفاده کنید:

  • ایجاد باشگاه مشتریان و جمع‌آوری اطلاعات تماس آن‌ها (برای فرستادن پیشنهادهای ویژه به ایمیل آن‌ها)
  • ارسال پیامک به مشتریان (پیامک‌های مناسبتی، تشکر برای خرید، دعوت به خرید، معرفی محصولات تازه)
  • برگزاری مسابقات و قرعه‌کشی
  • تماس مستقیم با مشتریان و جویا شدن نظرشان در مورد محصولات و خدماتتان
  • اهدای فرم‌های نظرسنجی
  • و …..

نمونه ارزش‌گذاری در کسب‌وکارهای مختلف

تا به امروز نمونه‌های نامحدودی از ارزش‌ها در کسب‌وکارهای مختلف سراسر جهان ایجاد شده است که هریک نتایج متفاوتی را نیز به همراه داشته‌اند. اگر بخواهیم به‌صورت کلی نمونه‌های ارزش آفرینی در کسب‌وکارها را بررسی کنیم، می‌توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:

  • ایجاد یک ارزش جدید

با توجه به نیازهای مادی و معنوی بی‌انتهایی که انسان‌ها دارند، هنوز هم نیازهایی پیدا می‌شوند که برای رفع آن‌ها هیچ راه‌حلی ارائه نشده است. با پیدا کرده نیازهای رفع نشده مردم و ارائه راه‌حل برای رفع آن‌ها، می‌توان یک ارزش تازه خلق کرد، ارزشی که تا امروز در هیچ کسب‌وکاری لحاظ نشده باشد.

برای مثال، ایجاد شغل «مسئول برگزاری مراسمات» در کشورمان سابقه کمی دارد. هیچکس در گذشته به فکر رفع چنین نیازی در کشورمان نیفتاده بود، اما امروزه این کار به شکل یک کسب‌وکار لاکچری درآمده است (اینکه کسی باشد تا تمام کارهای برگزاری یک مراسم مانند گرفتن سالن، تهیه غذا و پذیرایی، اطلاع‌رسانی و … را برای ما انجام دهد!) رفع چنین نیازی، خود یک ارزش تازه است که می‌تواند نتایج قابل توجهی به همراه داشته باشد.

  • بهبود عملکرد

اگر صاحب یک کسب‌وکار بتواند راه‌حل ساده‌تری برای انجام یک کار ارائه دهد، یک ارزش قابل توجه برای افراد ایجاد کرده است. برای مثال می‌توان به اپلیکیشن‌هایی اشاره کرد که انجام بسیاری از کارها مانند ثبت‌نام‌ها، انتقال وجه، سفارش غذا و …. را برای ما آسان کرده‌اند.

  • قیمت پایین‌تر

قیمت پایین‌تر یک محصول نسبت به محصولات مشابه با همان کیفیت، یکی از رایج‌ترین نمونه‌های ارزش‌گذاری در کسب‌وکارهای مختلف است. قیمت پایین یک اهرم ارزشی بالاست که اکثر افراد جامعه را به خود جذب می‌کند. تخفیف‌های فصلی و مناسبتی و فروش‌های ویژه، مثال‌هایی از قیمت پایین‌تر هستند.

  • کاهش ریسک خرید

همه افراد به صورت ذاتی، هنگام خرید کردن از اینکه اشتباه خرید کنند، می‌ترسند. بنابراین کاهش ریسک خرید برای مشتریان می‌تواند یک ارزش والا برای آن‌ها باشد. کاهش ریسک خرید می‌تواند با «امکان پس گرفتن کالا در صورت نارضایتی»، « ارائه آموزش استفاده صحیح از محصول»، «پاسخگویی به تمام سوالات در مورد محصول یا خدمت» یا ….. انجام شود.

موارد بسیاری برای ارزش‌گذاری وجود دارد که نمونه‌های عنوان شده، جزو رایج‌ترین آن‌ها بودند. شما نیز می‌توانید به کسب‌وکارهای اطراف خود نگاه کنید و از ارزش‌های آن‌ها برای ایجاد ارزش‌های کسب‌وکار خود الگو بگیرید.

سخن نهایی

با توجه به انواع مدل ارزش آفرینی که در این مطلب عنوان شد، می‌توان به این نتیجه رسید که ایجاد ارزش، جزو عناصر اصلی ایده کسب ‌و کار در عصر حاضر است. بدون ایجاد ارزش نمی‌توان انتظار سود زیادی داشت. خوشبختانه در پی گسترش شبکه‌های اجتماعی، ارزش‌گذاری‌های آنلاین جایگاه والایی در بین مشتریان پیدا کرده‌اند.

بنابراین دیگر لازم نیست برای ایجاد ارزش به دنبال راه‌های پرهزینه باشید. شما با ایجاد یک صفحه قدرتمند اجتماعی، می‌توانید با کمترین هزینه‌های ممکن، بالاترین ارزش‌ها را به مشتریان و مخاطبین خود بدهید. مگر ارزش آفریدن چیزی غیر از حس خوب دادن به مشتریان است؟!

برخی از سوالات رایج

۱.ارزش آفرینی چیست؟

ارزش آفرینی مفهومی است که اگر در کسب‌وکارها لحاظ شود و به عنوان یک گزینه کلیدی به آن نگاه شود، می‌تواند هم برای مشتریان یک سازمان ارزش والایی ایجاد کند و هم سود خوبی را برای صاحبان کسب وکارها به همراه داشته باشد

۲. چرا ارزش آفرینی مهم است؟

دلیل مهم بودن ارزش آفرینی این است که انسان تنها موجود هوشمند این سیاره است که به ارزش نیاز دارد و تمامی پیچیدگی های موجود در در کره زمین به منظور رفع نیازها و ایجاد ارزش برای مردم است

۳. چطور می ‌توان ارزش ایجاد کرد؟

به صورت کلی ارزش آفرینی ممکن است به اشکال زیل در کسب و کارها پیاده شود:

  1. ارزش آفرینی فردی
  2. ارزش آفرینی سازمانی
  3. ارزش آفرینی در سطح جامعه
  4. گذاری با بررسی زنجیره ارزش
  5. تحلیل و بررسی فعالیت ‌ها
  6. تحلیل و بررسی ارزش‌ها
  7. ارزیابی نهایی و برنامه‌ریزی
 



تاریخ: جمعه 24 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

آموزش کامل مدیریت مالی برای کسب و کار در ایران

مدیریت مالی عبارتی است که معمولاً توسط مدیران کسب ‌و کار استفاده می‌شود. مدیریت مالی در واقع بر شیوه‌های مدیریت یک کسب‌وکار استوار است. این روش‌ها شامل اخذ سیاست‌هایی است که باعث می‌شود ضمن پیشرفت مالی یک سازمان، افراد و شرکت‌های ذی‌نفع هم از سود خوبی بهره‌مند شوند.

«وارن بافت» یکی از سرمایه‌داران بزرگ آمریکا در یکی از سخنرانی‌های خود می‌گوید: هرگز فکر نکنید که کارکردن می‌تواند شما را سرمایه‌دار کند بلکه این مدیریت مالی است که می‌تواند شما را به ثروت برساند. شاید برای‌تان سوال شده باشد که مدیریت مالی یعنی چه؟

اگر بخواهیم یک تعریف ساده از آن ارائه بدهیم باید بگوییم به روش‌ها و تکنیک‌هایی که سبب می‌شود بین درآمد و مخارج یک فرد، خانواده یا یک شرکت تعادل ایجاد شود مدیریت مالی می‌گویند.

در کشور ما به دلیل وضعیت اقتصادی نامناسب توانایی مدیریت‌ مالی اهمیت بیش‌تری از میزان درآمد پیدا کرده است همین امر سبب شده تا افراد زیادی از موسسات مختلف و کتاب مدیریت مالی برای مدیریت درآمد شرکت و یا زندگی شخصی‌شان استفاده کنند.

البته راه ‌کارهای مدیریت مالی در زندگی شخصی افراد هم می‌تواند تاثیر داشته باشد. با توجه به شرایط بحرانی اقتصاد کشورمان، در حال حاضر بحث مدیریت مالی هر فرد نیز به اندازه مدیریت مالی شرکت‌های بزرگ اهمیت پیدا کرده است.

در همین راستا سعی کرده‌ایم تا در این مطلب در کنار تعریف مدیریت مالی، معرفی صفر تا صد انواع روش‌ها مدیریت مالی کارآمد در ایران، معرفی رشته دانشگاهی مدیریت مالی، به روش‌های مدیریت مالی در زندگی شخصی افراد هم بپردازیم. لطفاً با ما همراه باشید.

مدیریت مالی چیست؟

در منابع مختلف تعاریف متفاوتی برای مدیریت مالی ارائه شده است اما اگر بخواهیم کامل‌ترین و جامع‌ترین تعریف را برای این موضوع ارائه بدهیم باید بگوییم : به مدیریت کارآمد منابع مالی یک شرکت یا سازمان در جهت رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده، «مدیریت مالی» گفته می‌شود.

با توجه به اینکه اولین و مهم‌ترین هدف هر سازمان، افزایش سرمایه و سود است، علم مدیریت مالی برای نیل به چنین هدفی تعیین شده است. در واقع در سطح جهان هر شرکتی که به ‌صورت اصولی اداره شود، مدیریت مالی قوی را سرلوحه کار خود قرار داده است.

سه اصل در مدیریت مالی وجود دارد که عبارتند از: به‌دست آوردن درآمد، پس‌انداز کردن درآمد و سرمایه‌گذاری درآمد. برای توضیح این سه اصل باید بگوییم هر فرد یا سازمانی باید باید دارای یک منبع درآمد باشد و علاوه‌بر خرج کردن این درآمد بتواند آن را پس‌انداز بکند و با آن در زمینه‌های مختلف سرمایه‌گذاری کند.

بسیاری از شرکت‌های بزرگ برای موفقیت در کسب‌وکار خود افرادی را به‌عنوان مدیر مالی استخدام می‌کنند که در رشته مدیریت مالی تحصیل کرده‌اند و در این زمینه تجربه کافی دارند. درواقع موفقیت یک کسب‌وکار ارتباط بسیار نزدیکی با بخش مالی آن دارد پس اگر شماهم صاحب یک کسب‌وکار هستید بهتر است به بخش مالی شرکت‌تان توجه خاصی داشته باشید و آن را به یک مدیر مالی خوب بسپارید.

 

اگر بخواهیم تعریف کلی‌تری از مدیریت مالی ارائه کنیم، می‌توانیم بگوییم: «مدیریت مالی یعنی مدیریت منابع و مصارف یک سازمان در کنار هم به شکلی مؤثر و کارآمد برای افزایش ارزش، ثروت و سود سهامداران آن سازمان.» از جمله مواردی که در مدیریت مالی مورد بحث و برنامه‌ریزی قرار می‌گیرد می‌توان به عناوین زیر اشاره کرد:

  • بودجه‌بندی‌های کوتاه‌مدت و بلند‌مدت شرکت یا سازمان
  • تخصیص منابع
  • تأمین مالی و افزایش سرمایه
  • توزیع سود سهامداران
  • برنامه‌ریزی‌های مالی
  • افزایش سرمایه و سهامداران (در صورت نیاز)
  • و ……

مدیر مالی به چه کسی گفته می‌شود؟

با اطمینان می‌توان گفت که: «مدیر مالی مهم‌ترین نقش موجود در یک سازمان یا راه اندازی کسب و کار با سرمایه کم است.» بنابراین اگر مدیریت مالی یک شرکت به فرد مدبر، حرفه‌ای و کاردانی واگذار نشود، مهم‌ترین بخش سازمان با مشکل مواجه شده و تمام عملکرد آن سازمان را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. بر این اساس به نظر می‌رسد مدیر مالی بودن یکی از سخت‌ترین و پرمسئولیت‌ترین شغل‌های دنیا است.

هرچقدر یک سازمان بزرگتر باشد، مدیریت مالی آن نیز دشوارتر خواهد بود. یک مدیر مالی تنها زمانی می‌تواند تمام منابع موجود در یک شرکت را به درستی مدیریت کند که از آخرین دستاوردهای علم مدیریت جهانی باخبر بوده و بر اصول پایه‌ای آن‌ها مسلط باشد. از جمله وظایف یک مدیر مالی می‌توان به موراد زیر اشاره کرد:

  • جمع کردن و مدیریت نقدینگی

در یک شرکت برنامه‌ریزی، هدف‌گذاری و عمل به این اهداف همگی در گرو میزان بودجه یک شرکت است و کسی که وظیفه مدیریت این بودجه را دارد مدیر مالی شرکت است. درواقع مدیر مالی شرکت باید برروی تک تک بخش‌های شرکت و بودجه مورد نیاز آن اشراف کامل داشته باشد و بهترین برنامه را برای اهداف بلندمدت و کوتاه‌مدت شرکت تدوین کند.

روش‌های گوناگونی برای کنترل بودجه یک شرکت وجود دارد اما بهترین روشی که تا امروز ارائه شده است جمع کردن نقدینگی و بودجه است که در ادامه درباره ان توضیح خواهیم داد.

روش جمع کردن نقدینگی به این صورت است که مدیر مالی شرکت باید برنامه‌ای را تدوین کند که در آن بتواند با صرف کمترین بودجه بیش‌ترین بازده و سود را به‌دست بیاورد حال می‌تواند این کار را با ایجاد یک تعادل مناسب بین پرداخت حقوق کارکنان شرکت یا دخالت دادن سرمایه‌گذاری‌های شرکت انجام بدهد. مدیریت نقدینگی مهم ترین وظیفه یک مدیر مالی است.

پرداخت حقوق و دستمزد کارکنان، پرداختی بستانکاران، تسویه بدهی‌ها، خرید مواد اولیه و …. از جمله کارهایی است که در جریان مدیریت نقدینگی یک مدیر مالی باید انجام شوند.

  • کنترل مالی

یکی از مهترین وظایفی که یک مدیر مالی به عهده دارد این است که هنگام اختصاص دادن بودجه شرکت به جای کم‌کردن بودجه اختصاص یافته به بخش‌هایی که به خوبی رشد کرده‌اند، بودجه به‌دست آمده از سرمایه‌گذاری‌های شرکت را برای اهداف بلند مدت محاسبه کند و  تخصیص بودجه را بر اساس آن‌ها انجام بدهد.

درواقع در این روش مدیر مالی از یک شیوه غیرمستقسم برای تخصیص بودجه شرک استفاده کرده است. همچنین بررسی و کنترل سرمایه شرکت به‌صورت دوره‌ای یا فصلی یکی دیگر از وظایف مهم مدیران مالی است که موجب می‌شود شرکت در جهت برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته به پیش رود. اگر کنترل مالی صورت نگیرد، هزینه‌های شرکت هم در جهت درستی صرف نمی‌شود.

  • برآورد سرمایه‌های موردنیاز در شرکت

تعیین سرمایه موردنیاز برای یک شرکت براساس هزینه‌های فعلی آن شرکت و سود آن، خرید دارای‌های ثابت و متغیر، سرمایه در گردش و برنامه‌های توسعه توسط مدیر مالی آن تعیین می‌شوند.

  • تهیه بودجه و تخصیص آن

شرط اصلی برای این که یک مدیر مالی بتواند بودجه شرکت را به درستی بین تمام بخش‌های شرکت تقسیم کند این است که اشراف کامل برروی بودجه کلی و نیاز هر بخش از شرکت داشته باشد.

نکته مهمی که در این بخش وجود دارد این است که مدیر مالی یک شرکت باید در تمام مراحل کاری‌اش به مصرف بهینه بودجه توجه خاصی داشته باشد یعنی باید ببیند چگونه می‌تواند با پرداخت کم‌ترین هزینه بیشترین سود را به‌دست بیاورد. می توان یکی از دلایل شکست استارت آپ ها را عدم شناسایی درست نیاز بخش ها به منابع مالی دانست.

  • تعیین ساختار سرمایه‌ گذاری‌های یک شرکت

تعیین بلندمدت یا کوتاه مدت بودن سرمایه‌گذاری‌ها، زمینه‌های سرمایه‌گذاری و تعیین مقدار تجاری‌سازی سرمایه‌ها نیز از دیگر وظایف یک مدیر مالی است.

  • درک بازار سرمایه

یک شرکت برای این که در بازار سرمایه بتواند درآمد خوبی داشته باشد نباید فقط به فروش محصولات و خدمات خود متکی باشد و باید از راه‌های مختلفی برای کسب درآمد استفاده کند.  یکی از کارهایی که بخش مدیریت مالی برای کسب درآمد شرکت می‌تواند انجام دهد این است که سهام شرکت را در بازار بفروشد و یا سهام شرکت‌های مختلف را خریداری کند.

مدیر مالی یک شرکت نقش بسیار مهمی در افزایش درآمد آن سازمان دارد اما باید به این نکته توجه کرد که سرمایه‌گذاری در بازار نیازمند دانش و تجربه بسیار است و اگر مدیر مالی آن سازمان تجربه کافی در حوزه سرمایه گذاری نداشته باشد قبل از هر اقدامی برای این کار بهتر است با افرادی که دانش و تجربه کافی در این زمینه دارند مشورت کند.

  • ارائه یک برنامه مناسب برای سوددهی

رشد اقتصادی یک مجموعه به سودی که به‌دست می‌آورد بستگی دارد و تدوین یک استراتژی مناسب برای این سودآوری وظیفه مدیر مالی آن مجموعه است.

سودآوری یک شرکت به چندین عامل بستگی که عبارتند از: وضعیت اقتصادی، نوع قیمت‌گذاری، میزان عرضه و تقاضا و رقابتی که در صنعت وجود دارد. یک مدیر مالی توانا باید از تمام این عوامل آگاهی داشته باشد و تاثیر آن‌ها را برروی میزان سودآوری بررسی کند.

حال که با وظایف یک مدیر مالی آشنا شدید بهتر است با ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری یک مدیر مالی نیز آشنا شوید تا بدانید امور مدیریت مالی کسب‌وکارتان را به چه کسی بسپارید.

اولین نکته‌ای که در انتخاب یک مدیر مالی باید مورد توجه قرار بدهید این است که رشته تحصیلی و سابقه کار آن فرد را بررسی کنید. بعضی از شرکت‌ها برای پرداخت حقوق کم‌تر افرادی را به‌عنوان مدیر مالی استخدام می‌کنند که از دانشگاه معتبری فارق‌التحصیل نشده اند یا سابقه کار ندارند اما این کار اصولی نیست زیرا همان‌طور که گفتیم بخش مدیریت مالی یکی از حیاتی‌ترین بخش‌های شرکت است.

نکته دیگری که در استخدام مدیر مالی بهتر است مورد توجه قرار دهید این است که مدیر مالی باید علاوه‌بر رشته تحصیلی خود در زمینه‌های سرمایه‌گذاری و اقتصاد اطلاعات کافی داشته باشد.

توزیع سود مازاد

سود مازاد شرکت‌ها ممکن است وارد سرمایه‌های گردشی شرکت شوند، در بخش‌های دیگر سرمایه‌گذاری شوند یا به‌صورت عادلانه بین سهامداران تقسیم شود. تصمیم‌گیری برای توزیع سرمایه مازاد در هرکدام از این بخش‌ها توسط مدیر مالی شرکت اتخاذ می‌گردد.

رشته مدیریت مالی در ایران شامل چه موضوعاتی است؟

رشته دانشگاهی مدیریت مالی یکی از بهترین رشته‌های آکادمیک است که هم در سطح جهانی و هم در داخل کشورمان از اهمیت بالایی برخوردار است.

فارغ‌التحصیلان رشته مدیریت می‌توانند در بخش‌های مربوط به بانکداری، بیمه، سازمان بورس و اوراق و بهادار، معاونت مالی در سازمان‌های دولتی و خصوصی، ارزیابی اقتصادی پروژه‌ها و ارائه روش‌های نوین مالی و مدیریت ریسک مشغول به کار شوند. همچنین این افراد پس از کسب تجربه‌های عملی می‌توانند خود کسب‌وکارهای مختلف مبتنی بر سرمایه را راه‌اندازی و مدیریت کنند.

افراد با تحصیل در این رشته با انواع تئوری‌های مدیریتی آشنا شده و ضمن آگاهی از چگونگی کاربرد شیوه‌های مدیریت نوین، با چگونگی عمل به تئوری‌ها در مدیریت عملی سازمان نیز آشنا خواهند شد. تحصیل در رشته مدیریت مالی هم در سطح بین‌المللی و هم در سطح ملی تا درجه دکتری می‌تواند ادامه داشته باشد.

آیا بدون تحصیل هم می‌شود مدیریت مالی را فرا گرفت؟

با توجه به اهمیت مدیریت مالی درست در تمام کسب‌وکارها، صاحبان مشاغل می‌خواهند برای مدیریت کسب‌وکار خود از روش‌های نوین مدیریت مالی کمک بگیرند. اما آیا این افراد بدون اینکه در زمینه مدیریت مالی تحصیل کرده باشند، می‌توانند برای آموزش آن اقدام کنند؟  پاسخ به این سوال مثبت است.

 

در واقع امروزه تمام علومی که در دانشگاه‌ها تدریس می‌شوند را می‌توان به ‌صورت آزاد از متخصصین این رشته‌ها آموخت. اگر شما هم یکی از افرادی هستید که می‌خواهید کسب‌وکار شخصی خود را به ‌صورت اصولی مدیریت کرده و آن را ارتقا دهید، به راحتی می‌توانید در دوره‌های آزاد حضوری و آنلاین مدیریت مالی شرکت کنید.

عدادی از دوره‌های مدیریتی که در هم ‌اینک در داخل کشورمان توسط اساتید زبده به‌صورت آزاد تدریس می‌شود، به قرار زیر هستند:

  • دوره‌های مدیریت مالی و حسابداری با ارائه گواهینامه پایان دوره از وزارت علوم
  • دوره‌های یک‌ساله مدیریت بازاریابی فروش
  • دوره‌های مدیریت رهبری سازمان یا کوچینگ
  • دوره‌های مدیریت تخصصی مراکز آموزشی، اداری و ….
  • دوره‌های مدیریت کیفیت
  • دورهای چند ماهه و یک‌ساله مدیریت بازاریابی شبکه‌ای
  • و ……

بیشتر این دوره‌ها از تضمین بازگشت وجه برخوردار هستند و شرکت در آن‌ها هیچ ریسکی به همراه ندارد. شما می‌توانید با بهره‌گیری از محتوای تخصصی این دوره‌ها، ضمن مدیریت و ارتقای کسب‌وکار خود، به ارائه مشاوره به سایر کسب‌وکارهای دیگر نیز بپردازید.

تفاوت مدیریت مالی و مدیریت اجرایی در سازمان چیست؟

مدیر اجرایی در واقع می‌تواند همان مدیرعامل شرکت باشد که وظایف گسترده‌تری نسبت به مدیر مالی دارد. لازم است این نکته را بررسی کنیم که شرکت‌های بزرگ برای مدیریت بخش مالی و دارایی سازمان خود مدیران مالی استخدام می‌کنند؛ این در حالی است که در سازمان‌ها و کسب ‌و کارهای کوچک‌ تر یا کسب و کارهای خانگی مدیران اجرایی وظیفه مدیریت مالی شرکت را نیز به عهده می‌گیرند.

گاهی مدیریت اجرایی و مدیریت مالی به جای هم به کار برده می‌شوند که البته اشتباه است، مدیریت اجرایی اختیارات و وظایف بیشتری نسبت به مدیر مالی دارد که می‌تواند با استخدام مدیر مالی بخشی از وظایف مالی سازمانش را به او واگذار کند.

جالب است بدانید که مدیران اجرایی صرفاً مدیران مالی خوبی هم نیستند و بهتر است مدیرعامل‌ها به‌جای انجام همه امور به تنهای اقدام به استخدام مدیر مالی کارآمد و خبره کنند و نقش کلیدی و محوری مدیر مالی را جدی بگیرند.
از جمله وظایف یک مدیر اجرایی در سازمان می‌توان وظایف زیر را نام برد:

  • پشتیبانی و انجام امور اداری سازمان
  • مدیریت منابع انسانی
  • تعریف و تدوین هدف سازمان
  • تقویت و ترویج ارزش‌های سازمان به ‌صورت عملی نه شعاری و انگیزشی
  • نظارت بر برنامه‌ریزی سازمان
  • مستندسازی سوابق سازمان
  • و …..

مواردی که نام بردیم عناوینی هستند که در اثر تجربه سازمان‌ها به مدیران اجرایی اطلاق می‌گردد؛ این در حالی است که به صورت تخصصی و ویژه وظیفه مدیر اجرایی تعیین نشده است. بنابراین با توجه به اختیارات گسترده مدیر اجرایی، گزینه‌های فوق می‌تواند تا چندین مورد دیگر نیز ادامه داشته باشد.


تفاوت حسابداری و مدیریت مالی در چیست؟

فرد حسابدار در یک سازمان دارای مهارت‌های دفترداری و حسابداری است که باید حسابرسی، گزارش‌گیری، تحلیل هزینه‌های صرف شده و اداره سیستم آنلاین حسابداری و حسابرسی سازمان را انجام دهد. حسابدارها هزینه‌ها و درآمدهای گذشته شرکت را برآورد می‌کنند و کلاً نگاه رو به آینده دارند؛ این در حالی است که مدیران اجرایی باید برای آینده مالی سازمان برنامه‌ریزی کنند.

می‌توان نتیجه گرفت که حسابدار و مدیر مالی سازمان نقش مکمل هم هستند. البته حسابدار می‌تواند برای ثبت داده‌های خود یک دفتردار هم استخدام کند. حسابدار و مدیر مالی چون هر دو وظیفه مدیریت دارایی‌های یک شرکت را برعهده دارند، در چارت‌های سازمانی هم در یک سو قرار داده می‌شوند.

آیا مدیریت مالی فقط برای سازمان‌هاست؟

مدیریت مالی حرفه‌ای و گسترده فقط برای سازمان‌ها می‌تواند کاربرد داشته باشد اما قسمت‌های کوچک‌تر ترفندهای مالی می‌تواند برای اداره مالی زندگی شخصی افراد هم کاربرد داشته باشد. البته در سال‌های اخیر بحث مدیریت پول شخصی طرفداران زیادی پیدا کرده است. در پی افزایش شدید تورم، مردم کشورمان نیز به بحث مدیریت مالی در زندگی خود علاقمند شده‌اند.

افراد زیادی با بکارگیری ترفندهای مدیریتی توانسته‌اند هزینه‌های خود را سازماندهی کرده و شاهد پیشرفت‌های زیادی در توسعه مالی و ارتقا سرمایه خود باشند. بنابراین بهتر است به بررسی مدیریت مالی در زندگی شخصی نیز بپردازیم تا ببینیم با بکارگیری چه روش‌هایی می‌توانیم ضمن برنامه‌ریزی برای درآمد خود، سرمایه‌گذاری‌های خوبی انجام دهیم.

کشورهای توسعه یافته دانش مالی را در دروس پایه کودکان قرار داده‌اند تا پس از رسیدن به سن بزرگسالی بتوانند با برنامه‌ریزی برای درآمد و هزینه‌های خود به رفاه مالی دست پیدا کنند. متاسفانه در کشور ما چنین آموزش‌های پایه‌ای وجود ندارد. برای اینکه ما نیز بتوانیم از دانش مالی و سواد مالی بهره‌مند شویم، باید از ابتدا اصول آن را فرا بگیریم. مدیریت مالی در زندگی شخصی چگونه است؟

ممکن است تصور کنید که در سن و سال کنونی خود دیگر قادر به فراگیری درس جدیدی درباره مدیریت پول‌های خود نیستید؛ اما می‌توانم به شما اطمینان بدهم که تنها با توجه به اصول مدیریت مالی در زندگی شخصی خود و عمل به آن‌ها در چند سال آینده می‌توانید به درجات مالی بالایی دست پیدا کنید.

۱۴ قدم برای شروع مدیریت مالی 

دانش مدیریت مالی اگرچه ترفندهای زیادی دارد اما در ابتدا می‌توان با یک سری اصول ساده شروع کرد. در واقع برای فراگیر سواد مالی و دست‌یابی به دانش مدیریت آن، لازم است تا ۱۰ مرحله ابتدایی زیر را طی کنید:

  • ارزش خالص دارایی‌های خود را حساب کنید

از مجموع دارایی‌های نقدی و غیرنقدی خود تمام بدهی‌های خود را کسر کنید تا ارزش خالص دارایی‌تان به دست بیاید. با عدد بدست آمده می‌توانید بدانید دقیقاً در چه جایگاه مالی قرار دارید. بهتر است به‌صورت دوره‌ای دارایی خالص خود را مورد بررسی قرار دهید تا اگر کم یا زیاد شد، برنامه‌ریزی مالی خود را براساس آن تنظیم کنید.

  • خرج‌هایتان را یادداشت کنید

خیلی از کتاب‌های بزرگ در زمینه مدیریت مالی خانواده و موفقیت یادداشت هزینه‌های روزمره را توصیه کرده اند. این روش فواید بسیار زیادی برای مدیریت هزینه‌ها و در طول زندگی دارد اما مهم‌ترین فایده این کار این است که چشم شما به روی مخارج بیهوده زندگی‌تان باز می‌شود.

گاهی اوقات پیش می‌آید بخشی زیادی از درآمدتان را برای مواردی که زیاد مهم نیستند خرج می‌کنید اما متوجه آن نمی‌شوید مثلا خرید قهوه به صورت روزانه اگر هر قهوه ۲۰۰۰۰ تومان باشد ماهانه ۶۰۰۰۰۰ تومان از درآمد برای خرید قهوه خرج می‌شود در صورتی که می‌شود با کم‌تر کردن تعداد دفعات خرید قهوه یا روش‌های دیگر مخارج این بخش را کم کرد.

درواقع نوشتن مخارج روزانه باعث می‌شود تا بتوانید با رفتار مالی‌تان آشنا شوید و آن را اصلاح کنید.این کار را برای همیشه توصیه نمی‌کنیم اما در ابتدای کار بهتر است چند ماه کل هزینه‌های خود را بنویسید. در آخر ماه هزینه‌های خود را رصد کنید و ببینید درآمد خود را برای چه اموری صرف کرده‌اید. کدام‌یک از آن‌ها ضروری و کدام‌یک غیرضروری بوده‌اند. یادداشت کردن خرج‌ها می‌تواند عادت‌های مالی شما را مشخص کند تا بعداً برای اصلاح آن‌ها اقدام کنید.

  • یک چشم‌انداز مالی برای خود تعیین کنید

معمولاً افراد درآمدهای خود را ناآگاهانه خرج می‌کنند و هیچ استراتژی مناسب برای آینده مالی خود ندارند. اگر شما بتوانید چشم‌اندازهای مالی کوتاه‌مدت و بلندمدت برای خود تعیین کنید، ناخودآگاه درآمد خود را حساب‌شده خرج کرده و از خریدهای اضافی صرف‌نظر می‌کنید. تعیین کردن چشم‌انداز مالی یکی از مهم‌ترین مراحل برای مدیریت شخصی مالی‌تان خواهد بود.

  • طراحی یک برنامه اقتصادی

لازمه‌ی طراحی یک برنامه اقتصادی مناسب این است که رفتار مالی‌تان را شناخته و آن را اصلاح کرده باشید. اگر موفق به کنترل مخارج و مدیریت مالی شده باشید می‌توانید اهداف اقتصادی بلندمدت و کوتاه‎مدت زندگی‌تان را مشخص کرده و برای تحقق آن‌ها برنامه‌ریزی کنید.

  • وام و قرض ممنوع

برای این که بتوانید مدیریت مالی مناسبی برای درآمد خود داشته باشید سعی کنید تا جایی که امکان دارد زیر بار وام‌های بانکی نروید تا مجبور نباشید هر ماه مبلغی را برای قسط‌های آن کناربگذارید.

  • درآمدتان را افزایش دهید

ممکن است شما یک چشم‌انداز ایده‌آل برای آینده مالی خود تعیین کرده باشید که با درآمد کنونی‌تان فاصله زیادی داشته باشد که معمولاً اکثر افراد به همین شیوه ویژن‌های مالی خود را تعیین می‌کنند.

بنابراین برای رسیدن به آن باید درآمد خود را افزایش دهید. ممکن است بالا بردن درآمد برای شما مفهوم سختی داشته باشد و با خود بگویید که با نرخ تورم کنونی و افزایش روز‌افزون بیکاری و نرخ قیمت‌ها، چطور می‌توان به فکر افزایش درآمد بود؟

برای پاسخ به این سوال باید به باورهای مالی خود رجوع کنید؛ اگر فکر می‌کنید نمی‌توانید درآمدتان را افزایش دهید، پس هرگز موفق به این کار نخواهید شد. اما اگر فکر می‌کنید با وجود تمام سختی‌ها این امر امکان‌پذیر است، حتماً موفق به افزایش درآمد خود خواهید شد.

برای بالا بردن درآمد خود می‌توانید در کنار شغل اصلی‌تان به فعالیت‌های آنلاین یا کسب‌وکارهای کوچک خانگی بپردازید. در سطح اینترنت آموزش‌های زیادی درباره راه‌اندازی انواع کسب‌وکار خانگی وجود دارد که می‌توانید از آن‌ها بهره بگیرید.

 

  • درآمد خود را بودجه‌بندی کنید

همان‌طور که یک مدیر مالی وظیفه‌ بودجه‌بندی بخش‌های مختلف یک مجموعه را دارد ما هم باید مانند یک مدیر مالی هزینه‌های مختلف زندگی‌مان را بررسی کنیم و بودجه‌ای را به آن اختصاص دهیم.

برای مثال اگر ۵ میلیون در‌آمد داشته باشید بهتر است ۲۰% آن را سرمایه‌گذاری کنید، ۵% آن را پس‌انداز کنید و مابقی را برای موارد مختلف هزینه کنید.

نکته‌ای که در این کار وجود دارد این است که باید به درصد بودجه توجه شود نه به مبلغ یعنی کسی که ۵ میلیون درآمد دارد نباید ۲ میلیون از آن را سرمایه‌گذاری کند بلکه باید ۲۰% آن را برای سرمایه‌گذاری کنار بگذارد.

مقدار درآمدتان هرچقدر که باشد، باید برای خرج کردن آن برنامه مشخصی داشته باشید. بودجه‌بندی درآمد برای خرج‌های ضروری و غیرضروری به شما کمک می‌کند تا طبق برنامه و چشم‌اندازتان پیش بروید.

 

پس بهتر است هرچه زودتر برنامه اقتصادی و بودجه‌بندی خود را تنظیم کنید. بهتر است این برنامه به‌صورت ماهانه تنظیم شود. مثلاً مبالغ ضروری برنامه‌تان می‌تواند شامل اجاره منزل یا شارژ ساختمان، هزینه‌های خورد و خوراک و شهریه مدرسه فرزندان باشد. هزینه‌های متفرقه هم می‌تواند بسته به اولویت و شرایط زندگی شما شامل موارد دیگری باشد.

  • رفتارها و عادت‌های مالی خود را اطلاح کنید

در این مرحله پس از یادداشت کردن خرج‌های خود، تعیین چشم‌انداز و بودجه‌بندی درآمد باید به دید کلی نسبت به شرایط مالی زندگی خود رسیده باشید؛ حالا برای اینکه بتوانید طبق برنامه به پیش بروید و اهداف مالی خود را محقق کنید باید عادت‌های بد مالی خود را به عادت‌های مثبت تبدیل کنید. اگر در گذشته هزینه زیادی را صرف خریدهای غیرضروری می‌کردید، بهتر است دیگر آن‌ها را فراموش کرده و پول خود را نگه‌دارید.

  • اولویت‌های مالی مشخصی داشته باشید

هدف از کسب درآمد رسیدن به هدف‌های بلندمدت و کوتاه‌مدت است و این اهداف بسته به نوع زندگی و خواسته‌های هر شخص می‌تواند متفاوت باشد. یکی از راه‌هایی که  در مبحث مدیریت مالی می‌تواند شما را به اهداف‎‌تان نزدیک‌تر کند اولویت‌ بندی مخارج‌تان است. اگر با اهداف بلندمدت و کوتاه‌مدت آشنایی زیادی ندارید پیشنهاد می‌کنم به این مثال توجه کنید؛

تصور کنید می‌خواهید تا اخر سال یک خانه بخرید شما برای خرید این خانه تمام تلاش‌تان را می‌کنید تا درآمدتان را افزایش‌دهید و با مدیریت مالی مناسب هزینه‌های‌تان را کنترل کنید.در این مثال خرید منزل هدف بلند مدت شما است و شما آن را در اولویت لیست مدیریت مالی خود قرار داده‌اید.

اگر اولویت شما خرید ماشین یا یک وسیله برای منزل‌تان است باید آن را در اولویت خود قرار داده و تا خرید آن از هزینه کردن برای چیزهای دیگر صرف‌نظر کنید. مثلاً پیش آمده فردی روزانه بالای ۲۰ هزار تومان هزینه خرید قهوه‌اش بوده است اما بعد از مشخص کردن اولویت‌های مالی با خرید یک دستگاه قهوه‌ساز ۲۰۰ هزار تومانی درآمد خود را برای خرید اساس منزلش کنار گذاشته است.

  • پس‌انداز داشته باشید

تا زمانیکه پس‌انداز نداشته باشید، نمی‌توانید به ثروتمند شدن فکر کنید. براساس آن‌چه که در کتاب «ثروتمندترین مرد بابل» از مردم ثروتمند بابل قدیم نقل شده است، این مردم ۱۰ درصد از درآمدشان را به عنوان پس‌انداز برای خود نگه‌می‌داشتند. آن‌ها در هر شرایطی این مقدار را خرج نمی‌کردند تا به حد قابل توجهی می‌رسید.

  • سرمایه‌گذاری کنید

مردم ثروتمند بابل پس از اینکه پس‌اندازهایشان به حد قابل توجهی می‌رسید، آن را در زمینه مناسبی سرمایه‌گذاری می‌کردند. البته سرمایه‌گذاری حتماً باید با مشورت افراد آگاه انجام شود تا از سودبخشی آن اطمینان داشته باشید.

سپردن سرمایه خود به دست افراد ناآگاه می‌تواند کل سرمایه شما را به باد بدهد. بنابراین در این مرحله دقت زیادی داشته باشید

  • همه احتمالات را درنظر بگیرید

زندگی واقعی همیشه پر از اتفاقات پیش‌بینی نشده است و کسانی در زندگی واقعی پیروز هستند که همیشه در برنامه روزمره و اقتصادی خود جایی را برای اتفاقات غیر منتظره خالی می‌گذارند. اگر شما هم می‌خواهید در برنامه مالی و روزمره زندگی‌تان شکست نخورید پیشنهاد می‌کنیم مقداری از درآمدتان را برای روز مبادا پس‌انداز کنید تا دچار مشکل نشوید.

  • زنگ خطر مالی را به صدا دربیاورید

یکی از رفتارهای مالی بدی که در اکثر انسان‌ها وجود دارد این است که تمام موجودی حساب‌شان را خرج می‌کنند. این کار سبب می‌شود تا اتفاقات پیش‌بینی نشده شما را گرفتار کند برای جلوگیری ازاین اتفاق برای بودجه‌ای که دارید خط قرمز تعیین کنید و زمانی که موجودی حساب‌تان به آن محدوده رسید زنگ خطر مالی را به صدا دربیاورید و اجازه ندهید موجودی حساب‌تان صفر شود.

  • درصد تعیین کنید نه مبلغ

سعی کنید به جای مبالغ همیشه با درصدها سروکار داشته باشید. ساختار مغز انسان به شیوه‌ای است که در آن اگر همیشه یک مبلغ مشخص در نظر گرفته شود، همان را به عنوان واقعیت زندگی‌تان در نظر گرفته و از افزایش درآمد و پیشرفت مالی شما جلوگیری می‌کند.

بنابراین بهتر است همیشه بودجه‌بندی‌های خود را به‌صورت درصدی انجام داده و نامی از مبلغ اختصاصی نبرید. مثلاً ۴۰ درصد را به خوراک، ۱۲ درصد بچه‌ها و بقیه را نیز برای سایر امور به همین شیوه دسته‌بندی کنید.

معروف‌ترین کتاب‌های مدیریت مالی کدام‌اند؟

در زمینه مدیریت مالی کتاب‌های فراوانی وجود دارند که می‌توانید به آن‎ها سر بزنید و اطلاعات خود را در این زمینه افزایش دهید. در این مقاله فهرستی از کتاب مدیریت مالی که می‎تواند به شما کمک کند را فراهم کرده‌ایم و به‌صورت زیر است:

  • کتاب هنر شفاف اندیشیدن اثرRolf Dobelli
  • کتاب خلق مدل کسب‌وکار اثر استروالدر
  • کتاب تفکر، سریع وکند اثر Daniel Kahneman
  • کتاب صفر تا یک اثر پیتر ثیل
  • کتاب ای کاش وقتی بیست ساله بودم می‌دانستم اثر تینا سیلیگ

برخی از سوالات رایج

مدیریت مالی چیست؟

به مدیریت کارآمد منابع مالی یک شرکت یا سازمان در جهت رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده، «مدیریت مالی» گفته می‌شود.

مهم ترین مواردی که در مدیریت مالی مورد بحث و برنامه‌ریزی قرار می‌گیرد کدامند؟

  • بودجه‌بندی‌های کوتاه‌مدت و بلند‌مدت شرکت یا سازمان
  • تخصیص منابع
  • تأمین مالی و افزایش سرمایه
  • توزیع سود سهامداران
  • برنامه‌ریزی‌های مالی
  • افزایش سرمایه و سهامداران (در صورت نیاز)
  • و ……

تفاوت مدیریت مالی و مدیریت اجرایی در سازمان چیست؟

مدیر اجرایی در واقع می‌تواند همان مدیرعامل شرکت باشد که وظایف گسترده‌تری نسبت به مدیر مالی دارد. لازم است این نکته را بررسی کنیم که شرکت‌های بزرگ برای مدیریت بخش مالی و دارایی سازمان خود مدیران مالی استخدام می‌کنند؛




تاریخ: چهار شنبه 22 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

قدم های رسیدن به مدیریت مالی شخصی ، معرفی 3 نرم افزارهای مورد نیاز

مدیریت مالی شخصی به معنی اداره کردن درست زندگی از نظر مالی است. کنترل هزینه‌ها یکی از مهم‌ترین اصول مدیریت مالی است که آگاهی از آن برای هر فرد لازم است. ابزارهای زیادی برای کنترل و مدیریت مالی شخصی افراد وجود دارد که شما می‌توانید به کمک آن‌ها برنامه شخصی خود را به‌صورت کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت برنامه‌ریزی کنید.

در این مطلب می‌خواهیم به صورت کلی مدیریت مالی شخصی و ابزارهای لازم برای آن را مورد بررسی قرار دهیم. شما می‌توانید به کمک همین اطلاعات در زمینه مدیریت مالی خود گام برداشته و در نهایت استقلال مالی خود را رقم بزنید.

مدیریت مالی شخصی چیست؟

علم مدیریت دارایی‌ها، درآمد، اموال، پس‌اندازها و هزینه‌های زندگی شخصی یک فرد را «مدیریت مالی شخصی» گویند. شما تنها زمانی می‌توانید یک مدیریت مالی شخصی موفق داشته باشید که اصول درست این نوع از مدیریت را فرا بگیرید.

شاید تصور کنید مدیریت مالی کار سختی است؛ اما با توجه به میل غریزی انسان به داشتن برنامه‌ریزی برای درآمدها، فراگیری این علم به‌راحتی امکان‌پذیر است. در کشورهای توسعه یافته، مدیریت مالی شخصی مانند مدیریت مالی برای کسب و کار بخشی از واحدهای ضروری درسی کودکان و نوجوانان است.

در واقع درست‌ تر آن است که علم مدیریت مالی از سنین پایین به فرزندان آموزش داده شود تا ایشان با رسیدن به سن بزرگسالی بتوانند اولین درآمدهای خود را نیز به درستی مدیریت کنند. این امر نه تنها در زندگی شخصی افراد تحول شگرفی ایجاد می‌کند، بلکه باعث پیشرفت جامعه نیز می‌شود.

مدیریت مالی شخصی همچنین یکی از واحدهای درسی رشته اقتصاد در سطح آکادمیک است که دانشجویان ایرانی این رشته مؤظف به گذراندن این واحد درسی هستند.

اگر چه مدیریت مالی بیشتر از سایر علوم در زندگی ما کاربرد دارد، اما اهمیت آن برای جوانان ایرانی در اولویت قرار ندارد. افرادی که این موضوع را جدی می‌گیرند، می‌توانند رفاه مالی و تحقق اهداف مالی خود را در طی چند سال رقم بزنند.

این در حالی است که برخی از افراد حتی با رسیدن به سن بالا، هنوز هم درگیر ساده‌ترین هزینه‌های زندگی‌شان هستند. فاصله ناتوانی مالی تا رسیدن به حد اعلای مالی، در دانش مدیریت مالی شخصی و پس از آن نیز در مدیریت مالی خانواده قرار دارد.

چطور می‌توان به مدیریت مالی شخصی رسید؟

همانطور که اشاره کردیم، برای دست یافتن به مدیریت مالی شخصی باید روش‌ها و اصول این نوع از مدیریت را فرا بگیرید. اگرچه هرکس بسته به ذهنیت، سبک زندگی و سبک کاری خود می‌تواند اصول و قوانین مشخصی برای مدیریت مالی شخصی‌اش داشته باشد، اما یک سری اصول اولیه قرار دارند که با الگو گرفتن از آن‌ها می‌توانید قدم‌های اولیه و اساسی مدیریت مالی خود را بردارید.

برای درک بهتر این موضوع می‌توانیم به بررسی زندگی مالی دو مرد جوان اشاره کنیم. تصور کنید آقای الف فردی است که اعتقادی به مدیریت مالی ندارد و معتقد است که خودش می‌داند چگونه برای درآمدش حساب و کتاب کند. آقای ب هم فردی هم سن‌وسال و هم‌موقعیت آقای الف است که می‌خواهد یاد بگیرید مدیریت مالی شخصی خود را برعهده بگیرد.

پس از گذشت چند سال آقای الف توانسته است ازدواج کند، خانه خوبی رهن کند و یک ماشین معمولی بخرد. او همچنان برای امرارمعاش در یک اداره دولتی کار می‌کند و هنوز هم شعارش آن است که خود می‌داند چگونه حسابش را مدیریت کند.

آقای ب نیز پس از گذشت این چند سال، ازدواج کرده است و یک خانه متوسط خریده است. ماشین معمولی خود را فروخته و تصمیم دارد تا چند ماه آینده یک ماشین مدل بالاتر برای خود و خانواده‌اش تهیه کند. حالا این نیز بگذرد.

آقای الف و ب به سن ۵۰ سالگی می‌رسند و فرزندان دانشجو دارند. آقای الف دارایی محدودی دارد و مجبور است آن را نیز برای تأمین هزینه تحصیل فرزندانش بفروشد.

آقای ب فرزندان خود را به دانشگاه‌های برتر فرستاده و می‌خواهد کم‌کم خود را بازنشسته کند و باقی عمر خود را با همسرش در طبیعت و سفر بگذراند.

میان زندگی این دو فرد تفاوت‌هایی وجود دارد. تنها چیزی که این تفاوت را ایجاد کرده، مدیریت مالی آقای ب است. البته در این مثال، آقای ب، یک مدیریت مالی متوسط را در زندگی خود ایجاد کرده بود. اگر مدیریت مالی شخصی در حد اعلا رعایت شود، می‌تواند نتایج شگفت‌انگیزتری را برای افراد رقم بزند.  پس با ما همراه بمانید تا شیوه مدیریت مالی صحیح را بررسی کنیم.

۵ قدم تا رسیدن به مدیریت مالی شخصی

با اطمینان می‌توان گفت که اگر مدیریت مالی شخصی وجود نداشته باشد، افراد هرگز نمی‌توانند به اهداف مالی خود دست پیدا کنند؛ چرا که اصلاً نمی‌توانند هدفی برای خود در نظر بگیرند.

افرادی که در دام اخبار بد اقتصادی گرفتار می‌شوند، مدیریت مالی شخصی را امری بی‌فایده می‌دانند و آن را در کشوری با نرخ تورم بالا مثل ایران بی‌نتیجه می‌دانند.

اگرچه نمی‌توان منکر شرایط بد اقتصادی جامعه‌مان شویم، اما حتی در بدترین شرایط ممکن هم می‌توان به کمک مدیریت مالی درست، به نتایج مالی خوبی دست پیدا کرد. اگر می‌خواهید یاد بگیرید منابع مالی خود را به شکلی درست مدیریت کنید، قدم‌های زیر را دنبال کنید:

  • دخل و خرج‌تان را یادداشت کنید

اگر ندانیم درآمد خود را صرف چه چیزهایی می‌کنیم، نمی‌دانیم چه هزینه‌های ضروری و غیرضروری در زندگی‌مان داریم. یادداشت کردن مقدار درآمد و تمام هزینه‌های ماهانه اولین قدم در جهت رسیدن به مدیریت مالی صحیح است.

شما می‌توانید با بررسی یادداشت‌های خود به عادت‌های خوب و بد مالی خود پی ببرید. آن‌گاه عادت‌های بد را ترک کرده و عادت‌های خوب را تقویت کنید. عادت‌های بد مالی می‌تواند شامل خرج‌های بیهوده، خریدهای ناگهانی، خرج‌کردن بخاطر پُز دادن، چشم‌ و هم‌چشمی، خریدهای سنگین، قرض گرفتن و … باشد.

از جمله عادت‌های خوب مالی هم می‌توان به پس‌انداز کردن اشاره کرد. پس‌انداز نه تنها یکی از مهم‌ترین بخش‌های مدیریت مالی است، بلکه وسیله رسیدن شما به استقلال و بی‌نیازی کامل مالی است.

اگر بتوانید هزینه‌های غیر ضروری زندگی مانند خریدهای بی‌مورد را حذف کرده و مقدار آن را به پس‌انداز‌های خود اضافه کنید، بزرگترین قدم را در راه رسیدن به مدیریت مالی شخصی خود برداشته‌اید.

با رسیدن پس‌اندازتان به یک حد قابل قبول، باید آن را در مسیر مطمئنی سرمایه‌گذاری کنید. سرمایه‌گذاری در املاک، بورس و بازار کالا از جمله سرمایه‌گذاری‌های خوب و رایج در کشورمان هستند.

البته برای سرمایه‌گذاری باید حتماً باید با افراد متخصص در این زمینه‌ها مشورت کنید تا دچار ضرر نشوید. رسیدن به چنین جایگاهی از یادداشت کردن دخل و خرج‌تان شروع می‌شود. پس پیشنهاد می‌کنم از همین امروز هزینه‌های کوچک و بزرگ خود را یادداشت کرده و ماه بعد آن را ارزیابی کنید.

  • برای خود اهداف مالی تعیین کنید

پس از برداشتن قدم مهم اول برای رسیدن به مدیریت مالی شخصی صحیح، نوبت به هدف‌گذاری مالی می‌رسد. این مرحله را می‌توان جذاب‌ترین مرحله رسیدن به مدیریت مالی در نظر گرفت؛ چرا که تعیین هدف برای آینده با اشتیاق درونی فراوانی همراه است.

شما می‌توانید اهداف کوتاه‌مدت تا بلندمدت مالی خود را برای چند ماه یا چند سال آینده تعیین کنید. اهداف کوتاه‌مدت می‌تواند شامل خرید وسایل منزل، وسایل شخصی موردعلاقه‌، ماشین، سفرهای تفریحی داخلی یا خارجی، خرید ملک کوچک یا …. باشد.

اهداف بلندمدت هم می‌تواند شامل خرید خانه، خرید ملک بزرگ یا ….. باشد. البته این اهداف بسته به علایق، شرایط و موقعیت هرکس می‌تواند گزینه‌های متفاوت‌تری داشته باشد. پیشنهاد می‌کنیم همین حالا سه مورد از اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت مالی خود را روی یک صفحه کاغذ یا در دفترچه یادداشت گوشی‌تان بنویسید تا بدانید در پی تمام تلاش‌های مالی خود می‌خواهید به کجا برسید.

  • بودجه‌بندی کنید

پس از کاهش هزینه‌های غیرضروری و تعیین اهداف مالی، بهتر است درآمد خود را به شکلی کارآمد بودجه‌بندی کنید. برای مثال می‌توانید ۵۰ درصد از درآمد خود را به هزینه‌های ضروری مانند خوراک، پوشاک و هزینه مسکن اختصاص دهید؛ ۲۰ درصد را پس‌انداز کنید؛ ۱۰ درصد را ببخشید و ۲۰ درصد را نیز برای تفریح، سرگرمی، سفر و …. در نظر بگیرید.

شما می‌توانید درصدها را بسته به شرایط زندگی خود جابجا کنید، اما سعی کنید مبلغ پس‌انداز هرگز کمتر از ۲۰ درصد و مبلغ قابل بخشش به نیازمندان و امور خیریه نیز کمتر از پنج درصد نباشد. رعایت این گزینه‌ها به‌صورت منظم باعث می‌شود ضمن دستیابی به مدیریت مالی شخصی، خیر و برکت معنوی نیز وارد زندگی‌تان شود.

  • ذهنیت مالی مثبتی داشته باشید

اگر فعالیت‌های فوق را انجام دادید، اما حس بهتری پیدا نکردید، پیشرفت زیادی در کارتان حاصل نشد یا به نتیجه موردنظر خود دست نیافتید، باید فقط و فقط در ذهن خود به دنبال چاره این مسئله باشید.

نه تنها در بحث مدیریت مالی شخصی، بلکه در تمام جنبه‌های زندگی باید برای پیدا کردن دلیل ناکامي‌هایمان به ذهن خودمان رجوع کنیم. تغییر باورها و عادت‌های مخرب مالی به دانش، زمان و حوصله نیاز دارد؛

اما در نهایت می‌تواند زندگی ما را به سمتی هدایت کند که بتوانیم در آن بالاترین سطح رفاه و رضایت مالی را تجربه کنیم. برای تغییر باورهای منفی مالی می‌توانید از دوره‌های حضوری و آنلاین اساتید موفقیت یا کتاب‌های برتر در این زمینه استفاده کنید.

یادتان باشد که باورهای مخرب در لایه‌های زیرین ذهن ناخودآگاه ما قرار دارند و دسترسی به آن‌ها به راحتی ممکن نیست. حتی گاهی تشخیص باورهای منفی نیز برای افراد دشوار است.

بنابراین هرگز تصور نکنید که بر باورهای منفی خود در زندگی واقف هستید. این باورها مخفی‌تر از آن هستند که بتوانید به‌راحتی تغییرشان دهید؛

  • مشاوره بگیرید

اگرچه مشاوره گرفتن همیشه با مزایای زیادی همراه است، اما متاسفانه اکثر افراد از مشورت گرفتن فرار می‌کنند. به نظر می‌رسد توهم دانش و تصور همه‌چیز‌دانی باعث می‌شود افراد فکر کنند خود همه چیز را می‌دانند و نیازی ندارد از شخص دیگری مشاوره بگیرند.

هرگاه احساس کردید خود همه چیز را می‌دانید و نیازی به یادگیری هیچ چیز جدید ندارید، آن لحظه به زندگی خود نگاه کنید؛ اگر مشکلی در زندگی‌تان وجود دارد که نیاز به حل دارد، مطمئن باشید که چیزهای زیادی برای یاد گرفتن وجود دارد. بنابراین برای دستیابی به یک مدیریت مالی شخصی صحیح، با افراد متخصص اقتصادی مشورت کنید.

آن‌ها ایرادهای مالی شما را بررسی خواهند کرد. یادتان باشد مشورت حتماً باید با افراد متخصص در این زمینه صورت بگیرید. مشورت گرفتن از افراد ناآگاه، نه تنها اشتباه است، بلکه می‌تواند منجر به شکست شما شود.

طی کردن قدم‌های رسیدن به مدیریت مالی شخصی، شما را در سطح بالاتری از نظر مالی قرار می‌دهد. اگر تمام اصول فوق را رعایت کنید، موقعیت‌های کاری بهتری را جذب خواهید کرد و با افراد بهتری (از نظر شخصیتی و داشتن تفکر سازنده) آشنا خواهید شد. اگر طی کردن این مراحل برای‌تان سخت است، این جمله را به یاد داشته باشید که: «موفق شدن سخت است، اما موفق نشدن هزاران بار سخت‌تر است!»

۳ نرم‌افزار برتر مدیریت مالی شخصی در جهان

از دهه ۱۹۸۰ میلادی، نرم‌افزهای مدیریت مالی شخصی ایجاد شدند و تا به امروز همچنان مورد استفاده افراد زیادی قرار گرفته‌اند. اگر بخواهیم به ترتیب بهترین و کاربردی‌ترین نرم‌افزارهای مدیریت مالی شخصی را نام ببریم، نرم‌افزارهای زیر در اولویت قرار خواهند گرفت:

  • نرم‌افزار «کوئیکن» – Quicken

کوئیکن قدیمی‌ترین نرم‌افزار مدیریت مالی شخصی در جهان است که امتیاز بهترین نرم‌افزار مدیریت مالی شخصی جهان را در سال ۲۰۱۹ ازآن خود کرد. از جمله ویژگی‌های این نرم‌افزار می‌توان به قابلیت‌های بودجه‌بندی، پیگیری بدهی‌ها، مدیریت پس‌انداز، آموزش سرمایه‌گذاری، قابلیت ارتباط با اکسل، پرداخت مستقیم قبوض، برآورد ارزش دارایی خالص و ….. اشاره کرد.

  • نرم‌افزار «مینت» – Mint

مینت، یکی دیگر از نرم‌افزارهای برتر مدیریت مالی شخصی است که امکان پیگیری کلیه دارایی‌ها، درآمد، سرمایه‌گذاری‌ها، کارت‌های اعتباری، بدهی‌ها و امور مالی را برای شما فراهم می‌کند. این برنامه همچنین ابزار مناسبی برای بودجه‌بندی و برنامه‌ریزی هزینه‌های شماست که می‌تواند دید روشنی نسبت به عملکرد مالی‌تان به شما نشان دهد.

  • نرم‌افزار «پرسونال کپیتال» – Personal Capital

پرسونال کپیتال هم یکی دیگر از بهترین نرم‌افزارهای مدیریت مالی شخصی در سطح جهان است که می‌تواند دید بسیار شفاف و واضحی نسبت به شرایط مالی‌تان در شما ایجاد کند. وجه تمایز اصلی این نرم‌افزار با سایرین در برنامه‌ریزی دوران بازنشستگی است. شما می‌توانید به کمک این سرویس نرم‌افزاری، هر ماه بخشی از درآمد خود را برای دوران‌بازنشستگی‌تان اختصاص دهید.

این سه مورد جزو برترین نرم‌افزارهای تحت وب مدیریت مالی شخصی در جهان بودند که هر فردی می‌تواند به کمک آن‌ها وضعیت مالی خود را مدیریت کند. از دیگر نرم‌افزارهای مدیریتی مشهور جهان می‌توان به باجت‌پلاس، باجت سیمپل، گودباجت، اینکس فایننس، باجت‌پلاس، ریدی فور زیرو و ….. اشاره کرد.

البته تمام این برنامه‌ها با زبان انگلیسی طراحی شده‌اند و بازدهی زیادی برای فارسی‌زبانان ندارند. همچنین امکان پرداخت قبوض و پشتیبانی از کارت‌های اعتباری این نرم‌افزارها هم در کشور ایران بلااستفاده خواهد بود. به همین خاطر در ادامه سه مورد از نرم‌افزارهای کاربردی ایرانی مدیریت مالی شخصی را به شما معرفی خواهیم کرد تا از آن‌ها به‌راحتی استفاده کنید.

۳ نرم‌افزار مدیریت مالی شخصی ایرانی

خوشبختانه برنامه‌نویسان کشورمان موفق شده‌اند برای امر مدیریت مالی شخصی هموطنان، انواع نرم‌افزار و اپلیکیشن مدیریت مالی شخصی ایجاد کنند که می‌توان به کمک آن‌ها شرایط مالی خود را بررسی و برنامه‌ریزی کرد. از جمله این سرویس‌ها می‌توان به سه اپلیکیشن پرطرفدار مدیریت مالی شخصی ایرانی زیر اشاره کرد:

  • اپلیکیشن «پارمیس همراه»

برنامه پارمیس همراه یکی از بهترین سرویس‌های مدیریت مالی شخصی ایرانی است که امکان استفاده گروهی و خانوادگی را نیز برای کاربران خود ایجاد کرده است. یعنی شما می‌توانید به کمک این سرویس، علاوه بر شرایط مالی خود، شرایط مالی سایر افراد خانواده‌تان را نیز مدیریت کنید. این سرویس از زبان‌های فارسی، انگلیسی و عربی پشتیبانی می‌کند.

از جمله ویژگی‌های برتر پارمیس همراه می‌توان قابلیت‌های مدیریت هزینه‌ و درآمد، پیگیری بدهکار و بستانکار، ارتباط با بخش مخاطبین تلفن همراه، امکان تعریف حساب در سه سطح، مدیریت حساب‌های بانکی، مدیریت وام، بدهی و دارایی، مدیریت چک و اسناد پرداختی و دریافتی، بودجه‌بندی، پشتیبانی از تقویم شمسی، میلادی و قمری، امکان انتخاب انواع ارز به عنوان واحد پولی رایج، تهیه گزارش اکسل و پشتیبان‌گیری خودکار را نام برد.

  • اپلیکیشن «فانوس»

سرویس هوشمند فانوس یکی دیگر از برنامه‌های رایج مدیریت مالی شخصی ایرانی است که امکانات بسیاری را در دسترس مخاطبان خود قرار می‌دهد. فانوس می‌تواند با ثبت خودکار هزینه و درآمد شما، در نهایت به شما پیشنهادهای اقتصادی ارائه ‌کند.

این سرویس همچنین با مقایسه هزینه‌های شما با سایر افراد، به شما اعلام می‌کند که چقدر بیشتر یا کمتر از دیگران خرج کرده‌اید. وقتی به سقف هزینه‌هایی که در فانوس تعیین کرده‌اید نزدیک شوید، این برنامه به شما اعلان می‌دهد.

از امکانات دیگر فانوس می‌توان به پشتیبان‌گیری خودکار، خروجی اکسل، ثبت خودکار تراکنش‌ها، دسته‌بندی خودکار دخل و خرج، معرفی گزینه‌های سرمایه‌گذاری، معرفی وام، قابلیت اضافه کردن دسته‌بندی‌های شخصی و ….. اشاره کرد.

  • اپلیکیشن «قیاس»

استفاده از سرویس قیاس با ارائه امکاناتی ساده برای تمام کاربران با هر سطحی قابل انجام است. استفاده از قیاس کاملاً رایگان است و شما می‌توانید در محیط کاربری ساده و راحت آن مدیریت مالی شخصی خود را انجام دهید.

قیاس دارای قابلیت‌های ارائه گزارش و نمودارهای متنوع، تعریف انواع حساب، مدیریت نسخه‌های پشتیبان دراپ‌باکس، ثبت تراکنش‌های بانکی، ثبت دریافت و پرداختی روزانه، امکان ثبت یادآوری، بدهی، هزینه و درآمد، قابلیت ثبت وام، ارتباط آسان با تیم پشتیبانی و ….. است. این سرویس مبتنی بر اندروید بوده و برای تمام کاربران تلفن‌های هوشمند قابل استفاده خواهد بود.

اگر مدیریت مالی به‌صورت دستی برایتان کاری زمان‌بر و دشوار است، می‌توانید تمام عملیات مدیریت شخصی مالی خود را به کمک سرویس‌های ایرانی موجود انجام دهید. خوشبختانه با پیشرفت هر روزه تکنولوژی، هربار استفاده از سرویس‌های متنوع باعث راحت‌تر شدن زندگی افراد می‌شود.

سخن نهایی

افراد به کمک مدیریت شخصی مالی می‌توانند با بودجه‌بندی اختصاصی و بررسی هزینه‌های خود، از مشکلات مالی رها شده و به استقلال مالی دست پیدا کنند. خوشبختانه انواع نرم افزار حسابداری شخصی برای کامپیوتر و موبایل در دسترس عموم قرار دارد تا بتوانند مدیریت شخصی مالی خود را به صورت مجازی ثبت و بررسی کنند.

مدیریت مالی شخصی یا حسابداری شخصی از ضروریات رسیدن به رفاه و آرامش مالی در آینده است. توصیه‌های اقتصادی حاکی از  آن است که به‌جای گرفتن وام‌های جدید، سعی کنید تمام بدهی‌های خود را صاف کرده و  برای پوشش دادن هزینه‌های سنگین زندگی‌تان به فکر افزایش درآمدتان باشید. افزایش درآمد در عصر حاضر کار راحتی بوده و به کمک انجام کارهای نیمه‌وقت، دورکاری و راه‌اندازی استارت‌آپ‌های آنلاین به‌راحتی امکان‌پذیر است.

برخی از سوالات رایج:

۱. مدیریت مالی شخصی به چه معناست؟

مدیریت مالی شخصی شامل مجموعه فعالیت و برنامه ریزی هایی ست که یک فرد در زندگی شخصی خود انجام می دهد تا به اهداف و برنامه های خود برسد.

۲. به چه طریق می توان به مدیریت شخصی مالی رسید؟
۱. به دخل و خرج هایتان توجه داشته باشید.
۲. اهداف مالی خود را بررسی کنید.
۳. بودجه بندی خود را یادداشت کنید.

۳. چگونه می توان برنامه مشخصی برای مدیریت مالی شخصی داشت؟
این موضوع با توجه به شرایط هر فرد متفاوت است در حالت کلی با داشتن اطلاعات کافی از بودجه هر فرد و کنترل دخل و خرج می توان به این تسلط رسید.




تاریخ: چهار شنبه 22 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مدیریت مالی خانواده یک بحث جدی است که غافل شدن از آن می‌تواند تحقق اهداف مشترک یک خانواده را دچار مشکل کند. اگر اعضای یک خانواده نتوانند روی یک برنامه‌ریزی صحیح برای مدیریت مالی به توافق برسند، اعضای چنین خانواده‌ای ممکن است همیشه در دام بدهی‌ها گرفتار بمانند یا هرگز نتوانند به رفاه موردنظر خود در آینده دست پیدا کنند.

مدیریت مالی خانواده باید از بدو شکل‌گیری بنیان خانواده توسط زن و مرد به شکلی منظم و درست برنامه‌ریزی شود. اما این برنامه‌ریزی جنبه‌های متفاوتی دارد. در این مطلب می‌خواهیم با ارائه یک چک‌ لیست، هرآنچه برای مدیریت مالی خانواده لازم است را مورد بحث و بررسی قرار دهیم. لطفاً تا انتها با ما همراه باشید.

مدیریت مالی خانواده چیست؟

مدیریت مالی خانواده شامل قوائدی است که به کمک آن می‌توان درآمد خانواده را به ‌صورتی برنامه‌ریزی شده بودجه‌بندی کرد. تصور کنید زوج جوانی که به تازگی تشکیل خانواده داده‌اند، تصمیم می‌گیرند برای خرج و مخارج زندگی خود مدیریت مالی انجام دهند. ایشان به گفتگو می‌نشینند و هرکدام نظر خود را درباره چگونگی خرج کردن درآمدشان اعلام می‌کنند.

مرد جوان ترجیح می‌دهد بخش زیادی از درآمدشان را برای خرید ماشین پس‌انداز کنند. اما زن جوان می‌خواهد علاوه بر پس‌انداز برای ماشین، بخشی را نیز برای سفر کنار بگذارند.

مرد می‌خواهد با خرید اجناس و خوراک ارزانتر، هزینه‌های ضروری را کاهش دهد، اما زن نمی‌خواهد از اجناس و خوراک بی‌کیفیت ارزان استفاده کنند. در نهایت مرد، همسر خود را پر مدعا و ولخرج خطاب می‌کند و زن هم شوهر خود را مردی خودخواه و خسیس می‌داند.

آن‌ها کلافه می‌شوند و نمی‌دانند چگونه باید برسر یک برنامه مشترک به توافق برسند. مدیریت مالی درست، همان چیزی است که می‌تواند چنین توافق سختی را برای خانواده رقم بزند و اهداف مشترک ایشان را محقق کند.

مدیریت مالی، تمام برنامه‌ریزی‌های اقتصادی یک خانواده را در بر گرفته و تعادل درستی بین مقدار درآمد آن خانواده با خرج و مخارج زندگی‌شان ایجاد می‌کند. مدیریت مالی خانواده همانند مدیریت مالی برای کسب و کار علاوه بر پول می‌تواند سایر منابع مانند زمان، فضای زندگی، موقعیت و ….. را نیز شامل شود.

چگونه می‌توان مدیریت مالی درستی داشت؟

یک مدیریت مالی خانواده درست نیازمند درک مسائل زیادی است. در واقع آموزش رفتارهای مالی باید از دوران کودکی شروع شود تا جوانان در بزرگسالی بتوانند هزینه‌های زندگی خود را به درستی مدیریت کنند. با توجه به اینکه سرفصل‌های مربوط به آموزش رفتارهای اقتصادی و مالی در آموزش عالی کشورمان وجود ندارد، جوانان مؤظف هستند تا خود این علم را فرا بگیرند.

شاید برخی از افراد تصور کنند که چون ریاضی را فرا گرفته‌اند، می‌توانند هزینه‌های مالی خود را به درستی مدیریت کنند. اما مدیریت مالی خانواده و مدیریت مالی شخصی چیزی فراتر از اعداد و ارقام ریاضیات است.

این بدان دلیل است که بخش اعظم درآمد افراد صرف خریدهای غیرضروری آن‌ها می‌شود؛ چرا که افراد دوست دارند خرید کنند. پس خرید یک امر احساسی است و نمی‌شود تنها با منطق ریاضیات آن را مدیریت کرد.

رفتارهای مخرب مالی کدام‌ ها هستند؟

در جامعه‌ای که مدیریت مالی خانواده یا مدیریت مالی شخصی به‌صورت عمومی آموزش داده نمی‌شود، رفتارهای مخرب مالی زیادی در بین افراد آن جامعه وجود خواهد داشت.

می‌توان گفت اکثر مردم تنها بخاطر عدم مدیریت صحیح منابع و دارایی‌های خود است که همیشه در دام بدهی، وام، قرض، چک‌های برگشتی و ….. گرفتار می‌مانند. از جمله مخرب‌ترین رفتارهای مالی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • خریدهای بدون برنامه و ناگهانی

بیشتر افراد این عادت بد مالی را در تمام عمر با خود دارند. افرادی که دست به خریدهای سنگین و ناگهانی می‌زنند، به یکباره بخش بزرگی از درآمد خود را تنها صرف یک خرید نسبتاً بی‌مورد می‌کنند، آن‌گاه برای بودجه‌بندی مقدار درآمد باقی‌مانده خود دچار مشکل و فشار می‌شوند.

شاید چیزی که قصد خرید آن را داریم، یکی از وسایل موردعلاقه ما باشد. نمی‌توان از چنین خریدهایی چشم‌پوشی کرد اما برای خرید چنین لوازمی، باید آن را وارد برنامه‌ریزی مالی خود کرد و در وقت مناسب اقدام به خرید کرد نه به صورت ناگهانی و بدون برنامه.

  • چشم و هم‌چشمی

شاید تصور کنید موضوع چشم‌ و ‌هم‌چشمی در جوامع مدرن امروز جایی ندارد و انسان امروزی آگاه‌تر از آن است که بخواهد برنامه‌های مالی خود را با چشم و هم‌چشمی به هم بریزد.

البته این موضوع در بین افراد آگاه جامعه کمتر دیده می‌شود؛ اما هنور هم افرادی هستند که هزینه‌های ضروری زندگی خود را فدای چنین عادت مخربی می‌کنند. با اطمینان می‌توان گفت که چشم‌ و هم‌چشمی یکی از بدترین عادات مخرب انسان‌هاست که باعث می‌شود مدیریت مالی آنان دچار خلل بزرگی شود.

  • اعتیاد به خرید کردن

افرادی که به خرید کردن اعتیاد دارند، هر روز یا هرماه که دستمزد یا حقوق خود را دریافت می‌کنند، هر ئآنچه که بپسندند را خریداری می‌کنند، حتی اگر به آن‌ها نیاز واقعی و مبرمی هم نداشته باشند.

این افراد دوست دارند فقط خرید کنند. کسانی‌ که چنین عادت مخربی دارند، نمی‌توانند بدون اینکه کلی خرید کنند، حال خوبی داشته باشند، چراکه به آن عادت کرده‌اند. اعتیاد به خرید کردن علاوه بر اینکه یک عادت مخرب مالی است، می‌تواند اسراف هم باشد.

  • استفاده از پول به عنوان ابزاری برای کنترل دیگران

هدیه دادن کار بسیار خوبی است اما گاهی هدیه دادن‌ها برای خوشحال کردن دیگران نیست، بلکه برای کنترل آن‌ها است. ممکن است افراد پول را ابزاری قرار دهند تا دیگران را تحت سلطه و نفوذ خود نگه‌دارند. کسی که چنین عادتی دارد، نمی‌تواند نه از نظر روحی آسایش داشته باشد و نه مدیریت مالی خانواده درستی را برای زندگی‌اش لحاظ کند.

  • قرض دادن‌های بی‌مورد

قرض دادن هم مانند هدیه دادن کار حسنه و خوبی است اما نه وقتی که خود به منابع مالی‌مان نیاز مبرم داریم. برخی از افراد نمی‌توانند در برابر درخواست‌های قرض جواب «نه» بدهند. در این‌صورت همه از آن‌ها تقاضای مبلغی تحت عنوان قرض گرفتن می‌کنند.

شاید این رفتار کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد اما براساس تجربه بسیاری از افراد جامعه، می‌توان آن را یکی از مخرب‌ترین رفتاری مالی به حساب آورد. شما باید برای درآمد خود برنامه‌ریزی کنید.

اگر بخشی از درآمد شما به نیازهای ضروری‌تان اختصاص ندارد، می‌توانید آن را قرض دهید، اما حق ندارید مبلغی که برای پوشش دادن هزینه‌های ضروری خود و خانواده‌تان کنار گذاشته‌اید را به دیگران قرض بدهید، صرفاً برای اینکه در رودبایستی گیر کرده‌اید.

  • سرمایه ‌گذاری‌های نا آگاهانه

برخی از افراد مدیریت مالی خانواده خوبی دارند اما به‌صورتی ناآگاهانه و با ریسک بالایی دست به سرمایه ‌گذاری در بازار بورس یا پس‌اندازهای شخصی می‌زنند و گاهاً ضررهای بزرگی را متحمل می‌شوند. سرمایه‌گذاری به تخصص و آگاهی نیاز دارد.

به همین خاطر افراد باید برای این کار از افراد متخصص مشورت گرفته و سپس اقدام به سرمایه‌گذاری کنند. در صورتی که علاقمند به یافتن راه های سرمایه گذاری می باشید

علاوه بر مواردی که عنوان شد، عادت‌های مالی مخرب بسیار بیشتری در بین افراد یک جامعه وجود دارد. خبر خوب آن است که در سایه آگاهی و تلاش، تمام این رفتارها قابل اصلاح هستند. اگر شما هم یکی یا چند عادت مالی مخرب در خود سراغ دارید، این مطلب را تا آخر بخوانید تا بتوانید در نهایت به مدیریت مالی شخصی یا مدیریت مالی خانواده صحیحی دست پیدا کنید.

چک ‌لیست مدیریت مالی خانواده

برای دستیابی به دانش مالی و دستیابی به یک مدیریت مالی خانواده یا مدیریت مالی شخصی می‌توانید گزینه‌های موجود در چک لیست زیر را الگوی زندگی و رفتار مالی خود قرار دهید. اگر چه عمل کردن ۱۰۰ درصد به تمام موارد این لیست کار بسیار سختی است، اما همین‌که در صدد رعایت آن‌ها باشید، تغییرات بزرگی را در زندگی خود مشاهده خواهید کرد.

  • ذهنیت مالی خود را اصلاح کنید

ریشه تمام مشکلات انسان به باورهای آن‌ها برمی‌گردد. نمی‌توان باورهای مخربی از نظر مالی داشت و انتظار موفقیت و پیشرفت مالی هم داشت.

وقتی اعتقاد داشته باشیم که در اوضاع نابسامان اقتصادی کشور نمی‌توان دخل و خرج را با هم هماهنگ کرد، تمام تلاش‌های مدیریت مالی بی‌ثمر خواهند بود.

شما تنها زمانی می‌توانید انتظار داشته باشید که تلاش‌های شما برای مدیریت مالی خانواده یا مسائل مالی شخصی‌تان اثربخش باشد که ذهنیت درستی نسبت به مسائل مالی داشته باشید و از درون به بهتر شدن شرایط ایمان داشته باشید.

  • با اعضای خانواده‌تان هماهنگ شوید

همانطور که در تعریف مدیریت مالی خانواده هم عنوان کردیم، گاهی زوج‌ها نمی‌توانند بر روی یک برنامه مالی درست به توافق برسند. این مشکل بخاطر دیدگاه‌های متفاوت زوجین بوجود می‌آید. برای حل این مشکل لازم است تا زوجین بتوانند به درک درستی از نیازهای یکدیگر برسند و تا رسیدن به این درک به یکدیگر فرصت کافی بدهند.

پس از رسیدن به این درک است که می‌توان به توافق صحیحی برای بودجه‌بندی مالی دست پیدا کرد. از آن پس نیز باید اعضای خانواده به‌ خصوص زن و شوهر یکدیگر را در جریان تصمیمات مالی خود قرار دهند و بدون اطلاع از دیگری دست به اقدامات مالی مثل خرید ماشین یا سایر وسایل زندگی نزنند.

  • رفتارهای مالی خود را تغییر دهید

اگر درگیر یکی از رفتارها یا عادت‌های مخرب مالی هستید، سعی کنید آن‌ها را تغییر دهید و به کمک توسعه فردی در خود رفتار مناسبی را جایگزین کنید. تغییر رفتار منفی همیشه با موفقیت‌های بزرگ همراه است. گاهی با ترک یک عادت بد مانند اعتیاد به خرید یا خریدهای ناگهانی می‌توان به پیشرفت‌های مالی زیادی دست پیدا کرد.

تصور نکنید موفقیت مالی، موقعیت بسیار دست نایافتنی و دوری است، گاهی فاصله ما تا موفقیت تنها در ترک یک عادت بد یا جایگزین کردن یک عادت خوب مانند عادت به پس ‌انداز نهفته است.

  • اهداف مالی تعیین کنید

برای موفق شدن در هر امری، باید هدف مشخصی برای آن تعیین کنید. وقتی نمی‌دانید از نظر مالی، رفاهی و موقعیت می‌خواهید در چه جایگاهی قرار بگیرید، مدیریت مالی خانواده واضحی هم نخواهید داشت.

بنابراین لازم است هرکسی بسته به آرزوها، علایق و خواسته‌های خود و خانواده‌اش، اهداف مالی کوتاه‌مدت و بلندمدت خود را تنظیم کند. اهداف کوتاه‌مدت می‌تواند شامل خرید خانه یا ماشین باشد و اهداف بلند مدت هم می‌تواند شامل برنامه‌ریزی برای دوران بازنشستگی یا برنامه‌ریزی برای دوران تحصیل دانشگاهی فرزندان باشد.

  • مقدار درآمد و هزینه‌های خود را یادداشت کنید

اگر بتوانید هر ماه مقدار درآمد و هزینه‌های کوچک و بزرگ‌تان را یادداشت کنید، در آخر ماه به دید مالی واضحی دست پیدا خواهید کرد. در این‌ صورت می‌توانید به هزینه‌های ضروری و غیرضروری خود پی ببرید.

گاهی ممکن است هرماه مبلغی را برای یک خرید غیرضروری مانند خرید قهوه کنار بگذاریم و اصلاً متوجه نشویم که آن خرید کلاً می‌تواند از برنامه ما حذف شود. با یادداشت کردن هزینه‌ها می‌توانید به ضروری بودن یا نبودن تمام هزینه‌های خود پی برده و آن‌ها را با مقدار درآمد خود هماهنگ کنید.

  • بودجه‌بندی کنید

وقتی بر هزینه‌های ضروری و غیرضروری زندگی خود آگاهی پیدا کنید، آنگاه می‌توانید برای هزینه‌های ضروری بودجه‌بندی مناسبی را در نظر بگیرید. این بودجه‌بندی می‌تواند شامل هزینه خوراک، مسکن، تحصیل فرزندان، تفریح و …. باشد.

  • پس‌انداز را فراموش نکنید

پس‌انداز فراتر از مدیریت مالی خانواده قرار دارد. هرچقدر هم که میزان تورم و هزینه‌های زندگی بالا باشد، باز هم نمی‌توان از پس‌انداز کردن چشم‌پوشی کرد. شما می‌توانید در بودجه‌بندی خود درصد مشخصی از درآمدتان را تنها برای پس‌انداز کنار بگذارید و هیچ حساب دیگری روی آن مقدار باز نکنید.

  • اولویت داشته باشید

اگر تعدادی از وسایل ضروری که باید خریداری کنید از یکی یا دو تا بیشتر باشد و درآمد شما تنها در حد خرید یکی از آن‌ها باشد، باید برای خرید این وسایل اولویت‌بندی کنید. یعنی در ماه اول مهم‌ترین و ضروری‌ترین وسیله را خریداری کنید و خرید سایر موارد را به ماه‌های بعد موکول کنید. داشتن اولویت برای خرید‌ها می‌تواند برنامه و بودجه‌بندی شما را بسیار منظم‌تر از پیش کند.

  • وسایل غیرضروری را بفروشید

انبار کردن وسایل غیرضروری نیز یکی از عادت‌های بد خانواده‌های ایرانی است. اگر به وسیله‌ای نیاز ندارید، به امید نیاز داشتن به آن در آینده، آن را نگه ندارید. شما می‌توانید با فروش وسایل غیرضروری خود مبلغ بیشتری به پس‌انداز خود اضافه کرده و همچنین فضای خالی بیشتری در منزل‌تان ایجاد کنید.

تحقیقات نشان داده است که وقتی شما جا برای وسایل جدید باز کنید، شرایط طوری رقم می‌خورد که بتوانید وسایل بهتر و تازه‌ای برای منزل‌تان خریداری کنید.

  • با تورهای ارزان به مسافرت بروید

اگر قصد مسافرت به مقاصد دوری را داشته باشید، هزینه بلیط هواپیما و سایر هزینه‌ها آن سفر بسیار بالا خواهد بود؛ اما اگر بتوانید برای چنین مسافرت‌هایی از تورهای ارزان مثل تورهای لحظه آخری استفاده کنید، سفر خوب و به صرفه‌ای را هم تجربه خواهید کرد.

اگر وسیله سفر برایتان اهمیت چندانی نداشته باشد، با انتخاب وسایل نقلیه زمینی مانند اتوبوس یا قطار به نسبت سفر با هواپیما هزینه‌ بسیار پایین‌تری را نیز متقبل خواهید شد.

  • به دیگران کمک کنید

شاید تصور کنید کمک به دیگران در مدیریت مالی خانواده جایگاهی ندارد. اما اخلاق مالی حکم می‌کند که در بودجه‌بندی‌های خود، درصدی از درآمدمان را به کمک به دیگران اختصاص دهیم.

رعایت این اصل می‌تواند علی‌رغم آسودگی وجدان و آرامش، خیر و برکت بیشتری را وارد زندگی‌مان کند. معمولاً توصیه می‌شود بین پنج تا ۱۰ درصد درآمد برای کمک به دیگران در نظر گرفته شود. برخی از افراد کم بودن مقدار درآمد خود را بهانه کرده و از رعایت این بخش صرف‌نظر می‌کنند.

باید در نظر داشته باشید که اگر درآمدتان کم باشد، مبلغ کمی هم برای کمک به دیگران صرف خواهد شد. شما حتی اگر یک میلیون تومان در ماه درآمد داشته باشید، لازم است تنها ۵۰ هزار تومان آن (پنج درصد) برای کمک به دیگران و امور خیریه اختصاص دهید.

اگر درآمدتان بالاتر باشد، این مبلغ هم بیشتر خواهد شد. کمک به دیگران یکی از عادت‌های بسیار خوب مالی است که ربطی به مقدار کم یا زیاد درآمد ندارد و حتماً باید در نظر گرفته شود.

  • به ‌جای مبلغ ، درصد در نظر بگیرید

بهتر است برای اختصاص هزینه‌های خود از درصد به جای مبلغ استفاده کنید. مثلاً به‌ جای اینکه بگویید فلان مبلغ را برای خوراک و هزینه مدرسه بچه‌ها کنار می‌گذارم، بگویید مثلاً ۳۰ یا ۶۰ درصد را به این امور اختصاص می‌دهم.

از نظر روانشناسی ثابت شده است که وقتی شما هرماه مبلغ مشخصی را در نظر می‌گیرد، همان مبلغ به عنوان واقعیت ذهنی شما شناخته می‌شود و افزایش درآمد برایتان سخت خواهد شد. این در حالی است که تعیین درصد، هرماه می‌تواند مبلغ بیشتری را شامل شود.

  • درآمد خود را افزایش دهید

افزایش درآمد هم مانند پس‌انداز کردن، فراتر از مدیریت مالی خانواده قرار دارد. بهتر است در کنار تلاش برای کنترل هزینه‌ها، بخشی از انرژی و وقت خود را صرف افزایش درآمدتان کنید تا بتوانید رفاه بیشتری را برای خود و خانواده‌تان مهیا کنید.

افزایش درآمد می‌تواند از طریق کسب و کار خانگی، فراگیری یک مهارت جدید یا راه‌ اندازی یک کسب‌وکار فرعی در کنار کسب‌وکار یا شغل اصلی‌تان باشد.

  • از افراد متخصص مشورت بگیرید

بودجه‌بندی و سایر گزینه‌های مربوط به مدیریت مالی خانواده خود را با یک فرد متخصص اقتصادی در میان بگذارید و از او بخواهید تا شما را راهنمایی کند. از مشورت گرفتن غافل نشوید.

مشاوره افراد متخصص در امور مالی می‌تواند بزرگترین راهنمای ما برای رسیدن به یک مدیریت مالی خانواده درست باشد. وقت مشاوره از فرد متخصص بخواهید ایرادهای بودجه‌بندی شما را اصلاح کند و برای جایگزین کردن رفتارهای بد مالی نیز شما را راهنمایی کند.

سخن نهایی

برنامه مدیریت مالی خانواده یکی از اساسی‌ترین چیزهایی است که باید در بین خانواده‌های ایرانی جا بیفتد. چرا که تجربه رفاه بیشتر در زندگی و رسیدن به استقلال مالی تنها در گرو یک برنامه منظم و مدیریت صحیح قرار دارد.

البته مدیریت مالی در زندگی می‌تواند به‌صورت کاملاً مشارکتی با کمک پدر، مادر و فرزندان بالای ۱۸ سال خانواده برنامه‌ریزی شود. برخی از متخصصین امور اقتصادی بر این باورند که مدیریت اقتصادی در خانه توسط بانوان بهتر از آقایان است.

خانم‌ها بیشتر در خانه هستند و با نیازهای اساسی شوهر و فرزندان خود کاملاً آشنا هستند؛ پس بهتر می‌توانند برای نیازهای ضروری خانواده برنامه‌ریزی کنند.

در هر صورت اگر می‌خواهید درآمد و هزینه‌های خود را به صورت متعادل نگه دارید، مدیریت مالی را فرا گرفته و تنها براساس برنامه مالی تعیین شده‌ی خود رفتار کنید. باشد تا روزی که بتوانیم این دانش را به فرزندان خود نیز آموزش دهیم تا آن‌ها به محض رسیدن به سن بزرگسالی و کسب اولین درآمدهایشان، آن‌ را به شیوه‌ای صحیح مدیریت کنند و به موفقیت مالی دست پیدا کنند.

برخی از سوالات رایج:

۱. مدیریت مالی خانواده را توضیح دهید؟

مدیریت مالی شامل فعالیت هایی ست که افراد یک خانواده در جهت کنترل و بهبود شرایط مالی یک خانواده انجام می دهند و همین فعالیت ها باعث بهبود و پیشرفت اقتصاد خانواده می شود.

۲. مدیریت مالی خانواده چگونه شکل می گیرد؟
مدیریت مالی خانواده دارای قواعد مناسب همان خانواده است که این قواعد براساس شرایط اقتصادی یک خانواده شکل می گیرد.

۳. رفتارهای مخرب در مدیریت مالی خانواده چیست؟
۱. خرید بدون برنامه
۲. چشم و هم چشمی
۳. مسافرت های بدون برنامه
۴. اطلاع کافی نداشتن از پول و شرایط پس انداز.




تاریخ: چهار شنبه 22 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

دلیل ناتوانی در پس انداز پول ، راهکارهای هوشمندانه برای پس انداز پول

روشهای پس ‌انداز و اینکه چرا باید پس انداز کنیم، یکی از دغدغه‌های انسان‌ها در تمام اعصار بوده است. اما چونگی پس‌انداز کردن و نحوه استفاده از آن در آینده داستان‌های متفاوتی دارد. در این مطلب می‌خواهیم به دلایل، راه‌کارها و تمام چون و چراهای پس انداز پول بپردازیم. وقتی راه های پس انداز پول را بلد باشیم، می‌توانیم به شیوه‌های متفاوتی از آن بهره ببریم.

فرمول پس انداز به اندازه ای که سخت به نظر می‌آید، موضوع پیچیده ای نیست. کافی است مقداری هوشمندی و صرفه جویی را در کنار یکدیگر قرار دهیم تا به اهداف موردنظر برسیم.

تلفیق موارد گفته شده در کنار یکدیگر به علاوه درک و استفاده درست و به جا از اصول علم اقتصاد و مدیریت می‌تواند باعث بهبود وضعیت زندگی و عملکرد مالی و اقتصادی شما شود.

بهرحال پس‌انداز کردن برای هر کسی در زندگی واجب به نظر می‌رسد. چه بهتر که بتوانیم با آگاهی این کار را انجام دهیم تا از ثمرات آن در آینده خود استفاده کنیم. لطفاً تا انتهای این متن با همراه باشید تا بدانیم در اوضاع اقتصادی این روزهای کشورمان چطور می‌توانیم یک پس‌‌انداز خوب داشته باشیم.

پس انداز چیست؟

پس انداز کردن یعنی چه؟ در ادامه پاسخ مناسبی برای این سوال به شما ارائه خواهیم داد.

پس‌انداز کردن به نگه‌داشتن چیزی به منظور سود بردن از آن در آینده گفته می‌شود. هرچیزی که در اثر گذشت زمان ارزش خود را حفظ کرده یا ارزش آن بیشتر شود، می‌تواند پس‌انداز شود.

معمولا پس انداز کردن با اهداف خاصی صورت می‌گیرد. هر شخصی براساس تجزیه و تحلیل یا حتی تخیلات و رویاپردازی‌های شخصی خودش اقدام به پس انداز کردن می‌کند.

برای مثال برخی افراد برای خرید وسیله مورد نیازشان، برخی برای تحصیل در دانشگاه و آموزش، برخی برای شروع یا توسعه یک کسب و کار و اهداف بسیار گوناگون دیگر اقدام به پس انداز کردن می‌کنند.

در گذشته مردم محصولات کشاورزی خود را برای استفاده در سایر فصول سال ذخیره می‌کردند که نوعی پس‌انداز به حساب می‌آمد. با پیشرفت جوامع و پیدایش بانک‌ها روش‌های جدید، کارآمدتر و هدفمندتری هم برای پس‌انداز پیدا شد.

کم‌کم مردم پول‌های خود را برای آینده نگه‌می‌داشتند و برای حفظ امنیت، آن‌ها را به بانک‌ها می‌سپردند. بعدها روش‌های بهتری هم برای پس‌ انداز پول و سرمایه‌گذاری ایجاد شد که هنوز هم در بین مردم عصر حاضر رواج دارد. هرچیزی که امروز به‌هر شکلی نگه‌دارید و فردا از سود و ارزش آن استفاده چندبرابر ببرید، پس‌انداز شما خواهد بود. این پس‌انداز می‌تواند به شکل پول، ارز، طلا، سکه و ….. باشد.

چرا باید پس‌انداز کنیم؟

پس‌انداز کردن یک رسم قدیمی است. مردم از دیرباز به اهمیت پس‌انداز کردن پی برده بودند. در واقع حسی درونی انسان را ترغیب می‌کند تا برای رفاه آینده خود تلاش کند.

پس‌انداز کردن بهترین نوع برنامه‌ریزی برای آینده است. اگر پس‌انداز را تنها در پس‌ انداز پول و نظایر آن خلاصه کنیم، می‌توانیم بگوییم که پول پس‌انداز شده در آینده می‌تواند استقلال مالی ما را رقم بزند. یکی از بزرگترین و مهم‌ترین دلایل امروزی برای پس‌انداز کردن، رسیدن به استقلال مالی است.

 

بزرگی می‌گوید: «اگر کاری نکنید که در خواب هم به حسابتان پول واریز شود، مجبورید تا آخر عمرتان کار کنید!» استقال مالی رسیدن به درجه‌ای است که در آن دیگر مجبور نیستید برای امرار معاش سخت کار کنید.

پس‌انداز شما اگر هوشمندانه خرج شود، می‌تواند شما را به چنین موقعیتی برساند. البته پس‌انداز کردن دلایل بسیار دیگری دارد که از جمله آن‌ها می‌توان به تأمین آتیه فرزندان، خرید مسکن، دسترسی به رفاه بیشتر، خرید اجناس گران قیمت و داشتن پشتیبانی مالی اشاره کرد

برخی از افراد صرفاً برای دوران بازنشستگی خود پس‌انداز می‌کنند تا بتوانند دوران پیری راحتی را سپری کنند و محتاج کسی نباشند.

مزیت‌های پس‌انداز کردن چیست؟

پس‌انداز کردن مزیت‌های بسیاری دارد که از جمله آن‌ها می‌توان موارد زیر را نام برد:

  • حس خوبی نسبت به آینده خواهیم داشت.
  • می‌توانیم از فرصت‌های سرمایه‌گذاری استفاده کنیم.
  • خیالمان از بابت هر پیشامد ناگهانی راحت است و می‌دانیم خود توانایی مدیریت اتفاقات را داریم.
  • می‌توانیم برای رفاه بیشتر یا خرید لوازم و تهیه امکانات موردعلاقه‌مان برنامه‌ریزی کنیم.
  • می‌توانیم به فکر راه‌ اندازی کسب ‌و کار خانگی جدیدی باشیم.
  • در صورت لزوم می‌توانیم به دیگران هم کمک کنیم.
  • اعتماد به نفس بالاتری خواهیم داشت.
  • و ……

این لیست را می‌توانیم تا بینهایت ادامه دهیم. افراد از پس‌اندازهای خود به شیوه‌های متفاوتی سود می‌برند که هریک از آن‌ها می‌تواند یکی از گزینه‌های لیست فوق باشد. اما هدف شما از پس‌انداز کردن چیست؟ آیا برنامه خاصی برای پس انداز پول خود دارید؟!

آیا روش پس انداز پول را می‌دانید؟

احتمالاً با خواندن این مقاله می‌خواهید به راه‌حل‌هایی دست پیدا کنید که بتوانید من ‌بعد برای پول‌هایی که نگه‌داشته‌اید به روش متفاوتی برنامه‌ریزی کنید. در ادامه متن به راه‌حل‌های پس‌انداز خوب هم می‌پردازیم.

چه کسانی مخالف پس ‌انداز کردن هستند؟

علی‌رغم مزایای بسیاری که پس انداز پول دارد، هنوز هم افرادی پیدا می‌شوند که مخالف آن باشند. البته آن‌ها نیز دلایل خاصی برای مخالفت خود دارند و قضاوت در مورد درست بودن یا نبودن نظر آن‌ها کار درستی نیست.

به هر حال فرمول پس‌ انداز هم مخالفان و منتقدانی دارد که نسبت به پس انداز کردن و نگه داشتن پول، حس خوبی ندارند و نظرات مخالف بسیار شدید اللحنی را ارائه می‌کنند.

افرادی که مخالف پس انداز کردن هستند، دلایل و منطق خاص خودشان را دارند. آن ها پس انداز کردن را راهی برای بهبود وضعیت زندگی و عملکرد مالی و اقتصادی نمی‌بینند.

برخی از افراد معتقدند که زندگی در زمان حال بهتر از آن است که فقط به فکر آینده باشیم. این افراد ترجیح می‌دهند درآمد خود را در لحظات حال خود خرج کنند و از لذت الآن خود بخاطر آینده چشم‌پوشی نکنند.

البته به غیر از این مورد، پس‌اندازهای اشتباه هم گاهی افراد را از آن دور می‌کند. نگه‌داشتن پول در بانک با توجه به نرخ تورم حال حاضر کشور، بدترین روش پس‌انداز است.

مردم بخاطر اینکه تصور می‌کنند راه بهتری برای پس‌انداز وجود ندارد و ارزش پولی که نگه‌داشته‌اند هر روز کمتر می‌شود، از پس‌انداز کردن منصرف می‌شوند. البته این مورد به ناآگاهی از روش‌های پس انداز پول مربوط می‌شود. امروزه حتی در شرایط بحران اقتصادی، تحریم‌های پی‌در‌پی و تورم بالا هم می‌توان به‌صورتی کاملاً کارآمد از پس‌انداز خود بهره برد.

فرمول کاربردی پس‌انداز

فرمول پس‌ انداز پول می‌تواند به نسبت اهدافی که هر شخصی دارد، شخصی‌سازی شود. یعنی اینکه هرکس فرمول خاص خودش را برای پس‌انداز داشته باشد. اما اگر بخواهیم یک فرمول جامع برای پس انداز پول معرفی کنیم، می‌توانیم به فرمول تقسیم‌بندی درآمدی متوصل شویم. در این فرمول شما باید درآمد ماهیانه خود را به چند قسمت تقسیم کنید. این تقسیم‌بندی شامل گزینه‌های زیر است:

  • «مخارج ضروری زندگی»

مخارج ضروری زندگی همان هزینه‌های روزانه‌ای است که بابت خوراک، هزینه مسکن و …. پرداخت می‌کنید.

  • «تفریح و سرگرمی»

تفریح و سرگرمی هم بخشی از زندگی است که غافل شدن از آن از نظر روانشناسی و اخلاق انسانی درست نیست. در واقع تفریح و سرگرمی هم جزو نیازهای زندگی بشر هستند.

  • «کمک به دیگران»

هرکسی باید بین پنج تا ۱۰ درصد درآمد خود را برای کمک به دیگران کنار بگذارد. برخی از افراد تصور می‌کنند چون درآمدشان پایین است، خودشان جزو نیازمندان هستند و نباید به شخص دیگری کمک کنند.

این تصور اشتباه است. شما هرچقدر درآمد داشته باشید، باید درصد کمی از آن را به دیگران ببخشید تا از تعادل مالی بهره‌مند شوید. اگر درآمد شما فقط ۱۰۰ هزار تومان هم باشد، بهتر است پنج یا ۱۰ هزار تومان آن را به امور خیریه اختصاص دهید.

  • «خرج‌های شخصی»

خرج‌های شخصی شامل چیزهایی است که دوست داریم در زندگی داشته باشیم. ما می‌توانیم درصدی از درآمدمان را به خرید چیزهای موردعلاقه‌مان اختصاص دهیم.

  • «پس‌انداز»

مهم‌ترین گزینه این تقسیم‌بندی «پس‌انداز» است. ما باید درصدی از درآمد خود را حتماً به پس انداز کردن برای آینده اختصاص دهیم. این درآمد وقتی به حد قابل قبولی رسید، باید آن را با روش درستی سرمایه‌گذاری کنیم.

مدیریت مالی فردی باید به سبک زندگی شما تبدیل شود. البته سعی کنید به‌ جای مبلغ، همان درصد را برای اختصاص درآمدتان لحاظ کنید. وقتی مبلغ تعیین کنید، یعنی قبول کرده‌اید درآمدتان ثابت خواهد ماند؛ اما اگر درصد تعیین کنید، این امکان را به خود داده‌اید که هر بار درصدتان شامل مبلغ بیشتری خواهد شد.

وقتی هر ماه طبق این فرمول به پیش بروید، دیر یا زود نتایج شگفت‌انگیزی از نظر مالی کسب خواهید کرد که پس‌انداز بیشتر تنها بخشی از آن‌هاست.

۳ روش عالی برای سرمایه‌گذاری پس‌انداز

حالا که تصمیم گرفته‌ایم هرماه پس‌انداز کنیم، بهترین راه این است که وقتی مقدار پس‌انداز به حد قابل قبولی رسید، آن را سرمایه‌گذاری کنیم اما کجا سرمایه گذاری کنیم. ممکن است بعضی از آن‌ها با شرایط ما همخوانی نداشته باشد.

تا به این‌جا بیش‌تر درباره فرمول پس انداز صحبت کردیم، اما حالا درمورد فرمول سرمایه گذاری خواهیم گفت. به نوعی می‌توان گفت که سرمایه گذاری، پس انداز توسعه یافته است.

سرمایه گذاری بهترین راه برای تضمین داشتن آینده ای روشن و زندگی بی دغدغه از لحاظ اقتصادی است.

خوشبختانه مقدار پس انداز پول شما هرچقدر باشد، راه‌هایی برای سرمایه‌گذاری آن وجود دارد. فقط کافیست استقلال مالی خود را جدی بگیرید و تمام افکار منفی حاکی از اوضاع نابسامان اقتصادی را نادیده بگیرید.

تحقیقات ثابت کرده است که اگر به اخبار منفی اقتصادی توجه کنیم، نمی‌توانیم فرصت‌های مثبت مالی را جذب کنیم. پس اگر می‌خواهید آینده مالی خوبی داشته باشید، به اخبار منفی اقتصادی توجه نکنید. راه‌حل‌های زیر می‌تواند گزینه‌های مناسبی برای پس‌انداز شما باشند:

  • سرمایه‌گذاری در املاک

سرمایه‌گذای در املاک بهترین راه سرمایه گذاری در جوامع است. از دیرباز ثروتمندان سعی می‌کردند تا ارزش سرمایه‌های خود را با خرید املاک حفظ کرده و سپس ارتقا دهند. ممکن است با خود بگویید که قیمت ملک در کشورمان بسیار بالاست و نمی‌توان به‌راحتی ملک خرید.

دلیلی ندارد که شما حتماً در مناطق خوب شهرتان ملک خریداری کنید. هرملکی که به وسیله مقدار پس انداز پول شما قابل خرید باشد، کیس مناسبی برای شما خواهد بود. این ملک قرار است برای آینده باشد.

  • سرمایه‌گذاری در بورس و ارزهای دیجیتال

سرمایه‌گذاری در بازار بورس یکی از بهترین راه‌ها برای سرمایه‌‌گذاری پول پس‌انداز شده شماست. قابلیت برتر این نوع از سرمایه‌گذاری این است که با مبالغ کم هم می‌توانید وارد آن شوید.

همین امر هم موجب شده است تا اکثر مردم سرمایه‌های خود را به‌جای ملک که معمولاً مبالغ بالاتری را می‌طلبد، وارد بازار بورس کنند. البته لازم به ذکر است که این نوع از سرمایه‌گذاری برای سودبخش بودن به تخصص نیاز دارد. شما باید یا خودتان این تخصص را کسب کنید یا با افراد متخصص در این رشته مشورت کنید و سپس پول‌های خود را وارد بازار بوس کشور کنید.

در برابر بورس، بازار سرمایه‌گذاری ارزهای دیجیتال قرار دارد که در چند سال اخیر طرفداران بسیار زیادی پیدا کرده است. بازار ارزهایی مانند بیت‌کوین، دوج‌کوین، لایت‌کوین، اتریوم و ….. هر روز رونق بیشتری می‌گیرد.

افرادی هستند که تمام سرمایه خود را به خرید چنین ارزهایی اختصاص می‌دهند. شما نیز می‌توانید با مشورت تخصصی این سرمایه‌گذاری را آغاز کنید. سرمایه‌گذاری در فارکس (بازار ارزهای جهانی) و کسب درآمد از بلاک چین نیز می‌تواند گزینه خوبی برای سرمایه‌گذاری پس انداز پول شما باشد.

  • سرمایه ‌گذاری در اجناس قابل فروش

اگر به هر طریقی به خرید اجناسی دسترسی داشته باشید که تاریخ مصرف بالایی داشته باشند، پس انداز پول شما می‌تواند صرف خرید چنین اجناسی شود. البته بسته به نوع محصول یا کالایی که انتخاب می‌کنید، باید مدت‌زمان سرمایه‌گذاری خود را نیز تعیین کنید. خرید پارچه، لوازم اتومبیل، لوازم برقی و … می‌توانند نمونه‌ای از اجناس با تاریخ مصرف بالا برای خرید شما باشند.

در شرایط اقتصادی امروز جامعه، بیشتر افراد ترجیح می‌دهند پس انداز پول خود را به شیوه‌هایی که ارائه دادیم سرمایه‌گذاری کنند. البته در هر سه این موارد باید جوانب احتیاط را رعایت کنید و قبل از هر اقدامی از افراد متخصص مشورت بگیرید.

 

توصیه ما به شما این است که پولی که پس‌انداز کرده‌اید را برای مدت طولانی نگه‌داری نکنید، به‌جای آن سعی کنید هر مبلغی که به عنوان پس‌انداز کنار می‌گذارید را بلافاصله وارد بازار سرمایه‌ کنید.

اگر مبلغ آن اندک است، آن را در بورس بریزید. مشاوران زیادی هستند که می‌توانند سرمایه‌های کوچک شما را به شیوه‌ای درست و کارآمد مدیریت کنند یا خود شما را در این امر راهنمایی کنند. بنابراین توصیه‌ها را جدی بگیرید و هرچه زودتر سرمایه‌گذاری خود را شروع کنید.

جدول پس‌انداز ماهیانه چیست؟

شما می‌توانید هم برای فرمول تقسیم درآمد و هم برای پس‌ انداز پول و سود سرمایه‌گذاری‌های خود یک جدول طراحی کنید. بهتر است این جدول در محیط نرم‌افزار اکسل (Excel) طراحی شود.

استفاده از جدول پس انداز ماهیانه به اثربخشی فرمول پس انداز و سرمایه گذاری کمک کرده و باعث می‌شود تا تجزیه و تحلیل و درک راحت تری نسبت به آن مسائل داشته باشیم.

وقتی مجبور می‌شوید پس‌انداز خود را هربار به صورت جداگانه وارد بازار سرمایه کنید، مدیریت آن سخت می‌شود. نوشتن دستی سرمایه‌گذاری‌ها و سودها چندان اثربخش نیست. اما استفاده از نرم‌افزار به دلیل دقت بالا و نامحدود بودن، بهترین گزینه برای مدیریت سرمایه و پس‌اندازهای شما خواهد بود.

در این‌صورت از ابتدا باید فرمول‌های محاسبه اکسل خود را طراحی کنید. از آن پس هربار که مقدار درآمد و درصدها را وارد کنید، تمام مراحل محاسباتی به کمک نرم‌افزار انجام شده و نتیجه نهایی پیش روی شما قرار می‌گیرد. این روش می‌تواند دید بسیار واضحی در مورد درآمد، پس انداز پول و سرمایه‌گذاری‌هایتان به شما بدهد. جدول پس انداز پول بهترین راه برای مدیریت سرمایه‌های شما خواهد بود

راه‌های جمع‌آوری پول و پس‌انداز کدام‌ها هستند؟

بهتر است پس از بررسی راه‌های پس‌انداز کردن، گریزی هم داشته باشیم به راه‌های جمع‌آوری پول و نحوه پس‌انداز کردن. ممکن است افراد هنوز هم کمبود مقدار درآمد خود را بهانه کنند و از زیر بار پس‌انداز کردن خارج شوند. هیچ عذر و بهانه‌ای نمی‌تواند پس‌انداز کردن را از وظیفه‌ی اقتصادی افراد نسبت به خود و خانواده‌شان ساقط کند.

افراد می‌توانند با طراحی یک فرمول پس انداز شخصی سازی شده، برای خود و برای تامین منابع موردنیاز برای سرمایه گذاری و هم چنین تامین منابع لازم برای خرید و تهیه لوازم و موارد مورد نیاز خود، آینده ای روشن و بهتر از قبل از نظر مالی و اقتصادی برای خود و خانواده خود داشته باشند.

اگر می‌خواهید آینده‌ای راحت‌تر، مرفه‌تر و امکانات بیشتری برای زندگی داشته باشد، باید یاد بگیرید که پس‌انداز کنید و سپس آن را سرمایه‌گذاری کنید. هرکس به شیوه‌ای متفاوت درآمد کسب می‌کند.

یکی تدریس می‌کند، یکی طراحی می‌کند، یکی رانندگی می‌کند و …… همه هم خرج و مخارج ضروری در زندگی‌شان دارند. هزینه خوراک، مسکن، تحصیل فرزندان و …. جزو همین هزینه‌های ضروری هستند. اما با وجود نرخ تورم بالا، درآمد اندک و هزینه‌های بالای زندگی، باز هم می‌توان پس‌انداز کرد.

برای کسب درآمد یا حتی کسب درآمد بیشتر، یادگیری یک تخصص و گذراندن یک دوره آموزشی تخصصی برای مسلط شدن بر آن تخصص امری اجب و ضروری به حساب می‌آید.

اگر این دوره های آموزشی تخصصی که یک تخصص جدید را به شما آموزش می دهند، مورد علاقه شما نیز باشند و از بازار کار بسیار خوبی برخوردار باشند؛ شرایط خیلی بهتر می شود.

با این شرایط هم به توسعه و بهبود فرمول پس انداز خود کمک کرده‌ اید و هم مشغول انجام دادن کاری هستید که به آن علاقه مندید.

برای اینکه پول بیشتری دربیاورید و بتوانید با خیال راحت‌تر پس‌انداز کنید، می‌توانید از شیوه‌های زیر الگو بگیرید:

  • یک کار پاره‌وقت پیدا کنید

اگر بتوانید در کنار شغل اصلی خود یک شغل دوم پولساز پیدا کنید، درآمد خاص از آن کار را می‌توانید برای پس‌انداز کنار بگذارید. این کار می‌تواند شامل کار در یک شرکت، تدریس خصوصی یا …. باشد. هر توانایی یا مهارت بالقوه‌ای داشته باشید، می‌توانید با ارائه آن به دیگران درآمد مازاد کسب کنید. پس توانایی‌های خود را نادیده نگیرید و از آن‌ها برای بدست آوردن پول بیشتر بهره بگیرید.

  • مهارت‌های تازه‌ای بیاموزید

اگر بتوانید چند ساعت از اوقات فراغت خود را به آموزش مهارت‌های جدید اختصاص دهید، هم می‌توانید در کار فعلی خود ترفیع بگیرید و هم کسب‌وکار دیگری در کنار شغلی اصلی‌تان راه‌اندازی کنید و از آن درآمد داشته باشید. امروزه مهارت‌ها می‌توانند به‌صورت دورکاری هم برای ما درآمد ایجاد کنند. بنابراین یادگیری را در برنامه روزانه یا هفتگی خود بگنجانید تا بتوانید به‌راحتی درآمد خود را بالا ببرید.

  • شریک شوید

اگر پیدا کردن کار پاره‌وقت یا راه‌اندازی یک کسب‌وکار فرعی به تنهایی برایتان سخت است، می‌توانید با شخص قابل اعتمادی شریک شوید تا تمام فشار کاری روی شما نباشد و بتوانید در کنار شغل اصلی خود، کار فرعی‌تان را نیز مدیریت کنید. بهرحال درآمد حاصل از این کار می‌تواند کمک قابل توجهی برای هزینه‌ها و پس انداز پول شما باشد.

  • از افراد خانواده‌تان کمک بگیرید

اگر تابحال تنها شما بار خرج و مخارج خانواده را به دوش می‌کشیدید، بهتر است از همسر یا سایر اعضایی که در خانواده می‌توانند اثربخش باشند، بخواهید تا بخشی از هزینه‌های ضروروی را به عهده بگیرند.

در این صورت می‌توانید پس‌انداز بیشتری داشته باشید. البته اگر خودتان وقت ندارید، می‌توانید علاوه بر موردی که عنوان کردیم، راه‌اندازی کسب‌وکار را به یکی از اعضای خانواده‌تان بسپارید تا حداقل در این زمینه کمک حال شما باشند.

راه‌ های جمع آوری پول بسیار زیاد هستند. شما اگر قصد افزایش درآمد داشته باشید، حتماً می‌توانید راهی برای آن پیدا کنید. ممکن است تمام راه‌های فوق را امتحان کرده باشید و نتیجه‌ای کسب نشده باشد.

در این‌صورت باید به سراغ باورهای محدود کننده و منفی خود بروید و آن‌ها را اصلاح کنید تا بتوانید در کارتان نیز پیشرفت کنید. موضوع نگرش و باورهای منفی در هر جنبه زندگی شما تاثیر دارد. بنابراین اگر از هیچکدام از را‌ه‌هایی که تا به امروز امتحان کرده‌اید، نتیجه نگرفته‌اید، بهتر است پس از اصلاح باورها دوباره آن راه‌ها را امتحان کنید و اینبار نتایج خوبی کسب کنید.

سخن نهایی

همان‌طور که در ابتدا گفتیم و همان‌طور که در ادامه توضیح دادیم، فرمول پس انداز نه بسیار عجیب و غریب است و نه غیرممکن.

هر کسی می‌تواند با تکیه بر مهارت‌های موردعلاقه خود و کسب درآمد از آن مهارت‌ها، به توسعه و بهبود عملکرد فرمول پس انداز خود بپردازد و زندگی بهتری برای خود و خانواده خود ساخته و از آن لذت ببرد.

موضوع پس انداز پول به اندازه موضوع کسب درآمد اهمیت دارد. اگر نتوانیم بخشی از درآمد خود را برای پیشرفت و رفاه آیندمان اختصاص دهیم، مجبور می‌شویم تمام عمرمان بشدت کار کنیم.

قانون پس انداز پول یک قانون جهانی است و فقط به جامعه یا ملت خاصی اختصاص ندارد. همین فراگیری خود دلیلی بر درست بودن مقوله پس انداز پول است. البته در برخی جوامع فرهنگ پس‌انداز کردن به شکل گسترده‌ای رواج دارد. شما می‌توانید از طریق افزایش درآمد یا کاهش هزینه‌هایتان، بخشی از درآمد خود را پس‌انداز کرده و سپس آن را در زمینه مطمئنی سرمایه‌گذاری کنید. سرمایه‌گذاری حاصل از پس‌انداز می‌توند استقلال مالی شما را در آینده تضمین کند.

برخی از سوالات رایج:

۱. توضیح کوتاهی راجع به پس انداز ارائه دهید؟

پس انداز کردن درواقع به استفاده نکردن و نگه داشتن چیزی گفته می شود برای استفاده در آینده.

۲. چند مورد از مزیت های پس انداز کردن را نام ببرید؟

۱. اطمینانی نسبت به آینده خواهیم داشت.
۲. می توانیم برای کسب و کار جدید برنامه ریزی کنیم.
۳. برای هر پیش آمد ناگهانی آماده هستیم.

۳. چند مورد از کاربرد های پس انداز را نام ببرید؟

۱. تفریح و سرگرمی
۲. کمک به دیگران
۳. مخارج ضروری زندگی




تاریخ: چهار شنبه 22 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مفهوم روانشناسی پول ، مزایای پول ، باورهای غلط درباره پول

پول چیزی که همه مردم هر روزه با آن سر و کار دارند؛‌ اما به نظر می‌رسد مفهوم پول برای اکثر مردم امری کاملاً ناشناخته است. همه ما دوست داریم پولدار شویم، اما چرا؟

آیا می‌خواهیم با پول بیشتر وسایل رفاهی بیشتری را در زندگی خود فراهم کنیم؟ می‌خواهیم بیشتر لذت ببریم یا ….؟!  در این مطلب می‌خواهیم با بررسی روانشناسی پول به علت عطش خود برای داشتن آن پی ببریم.

مطمئناً با شناخت پول و روانشناسی پول می‌توانیم مقدار بیشتری از آن را نیز کسب کنیم. پس با ما همراه باشید تا بفهمیم چگونه می‌توانیم در کنار تقویت آگاهی خود نسبت به پول، در نهایت پولدارتر شویم.

پول چیست؟

پول همه چیز است؛ موافقید؟!

ممکن است بعضی از افراد موافقت کامل خود را با این جمله اعلام کنند و برخی نیز به شدت در برابر آن جبهه بگیرند. در کشور ما دو دیدگاه کاملاً متفاوت در مورد پول وجود دارد. دیدگاه اول مربوط به کسانی است که پول را چرک کف دست می‌دانند و هیچ توجهی به آن ندارند. این افراد اگرچه رفع تمام نیازهای زندگی‌شان در گرو پرداخت پول است، اما همچنان اصرار دارند که پول چیز بی‌ارزشی است.

ریشه این باور بیشتر به اعتقادات مذهبی جامعه ما باز می‌گردد که در آن پولدار بودن به معنی دور شدن از معنویات و اخلاق شناخته شده است. دیدگاه دوم مربوط به افرادی است که پول را برابر با همه چیز زندگی‌شان می‌دانند. این افراد احترام ویژه‌ای برای پول قائلند و آن را برتر از هرچیز دیگری در زندگی‌شان می‌دانند. شما جزو طرفداران کدام دیدگاه هستید؟

ممکن است بگویید: «هیچدام! من میانه‌رو هستم. برای پول احترام قائلم، اما آن را همه چیز زندگیم نمی‌دانم؛ چرا که چیزهای با ارزش دیگری نیز در زندگیم دارم. مانند رابطه خوب، سلامتی و …..» این دیدگاه نیز علاوه بر دو دیدگاه دیگر در جامعه ما نسبت به پول وجود دارد اما افرادی که چنین دیدگاهی دارند، در اقلیت قرار دارند.

بنظرتان کدام‌یک از طرز فکرهای فوق در مورد پول بهتر از دیگری است؟ کدام یک می‌تواند پول بیشتری در زندگی ما جاری کند؟ آیا طرز فکر نسبت به پول در روند بدست آوردن آن توسط ما نقش دارد؟

ممکن است بگویید دیدگاه سوم بهتر است. اما ممکن است افرادی با داشتن چنین دیدگاهی، همچنان از نداشتن پول رنج ببرند. این در حالی است که افراد زیادی در جامعه وجود دارند که پول را علف خرس می‌دانند، اما جزو ثروتمندترین زنان جهان نیز هستند.

برعکس این مورد هم وجود دارد. بنابراین ماهیت تعریف پول برای هرکسی متفاوت بوده و این تعریف نحوه وارد شدن پول به زندگی فرد، نحوه خرج کردن آن و احساس آن فرد نسبت به پول را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

چرا پول مهم است؟

تصور کنید هیچ گونه پولی در جهان وجود نداشته باشد. هیچگونه معامله پولی هم صورت نگیرد. در این صورت مردم مجبور می‌شوند دوباره به مبادله کالا به کالا برگردند. پول یک معیار ارزشمند برای خرید، فروش و فعالیت‌های اقتصادی کوچک و بزرگی است که در دنیای انسان‌ها صورت می‌گیرد.

بدون این واحد مشخص، اقتصاد نمی‌تواند پایه محکمی داشته باشد. به همین خاطر لازم است اهمیت پول در زندگی‌مان را درک کنیم. چرا وقتی رفع تمام نیازهای ما به این معیار وابسته است، باید آن را بی‌ارزش بدانیم؟!  اگرچه فرهنگ حاکم بر جامعه ما، این مدل از تفکر را در مورد پول می‌پسندد، اما آموزه‌های اصولی دینی ما اشاره‌ای به بد بدون پول نداشته‌اند.

حالا که به اهمیت پول پی بردیم، بهتر است از این به بعد سعی کنیم همیشه به هر نوع پولی، حتی پول‌های کوچک هم احترام بگذاریم. هرچیزی که زندگی ما را راحت‌تر کند، باید به آن احترام بگذاریم.

داشتن پول چه مزیت‌هایی دارد؟

اگر بخواهیم مزیت‌های پول در آوردن آسان و بی دغدغه را در چند مورد خاص و اساسی خلاصه کنیم، می‌توانیم بگوییم که به‌وسیله پول می‌توانیم مزیت‌های زیر را کسب کنیم:

  • قدرت

وقتی پول داشته باشید، دیگران بیشتر روی شما حساب می‌کنند؛ چون می‌دانند اگر نیاز داشته باشند، می‌توانند روی قرض گرفتن یا وام گرفتن از شما حساب کنند. البته قدرت تنها به این موارد بستگی ندارد و گزینه‌های بسیاری بیشتری را شامل می‌شود.

  • اعتبار

وقتی پول دارید، نزد دیگران اعتبار دارید. آن‌ها می‌دانند که هر خدمتی به شما بکنند، دستمزد خود را از شما دریافت خواهند کرد. به همین خاطر هرکاری که بخواهیم، دیگران با کمای میل حاضرند آن را برای ما انجام دهند.

  • آزادی انتخاب

بسیاری از مواقع به دلیل کمبود بودجه، اجناس ارزانتر را برای خرید انتخاب می‌کنیم که اصلاً هم مورد علاقه ما نیستند. وقتی پول به اندازه کافی داشته باشیم، می‌توانیم هر چیزی که می‌پسندیم را خریداری نماییم و به‌صورت کامل از آزادی انتخاب برخوردار باشیم.

  • شاد کردن دیگران

وقتی در رفع نیازهای اساسی خود مانده‌ باشیم، نمی‌توانیم به خوشحال کردن دیگران فکر کنیم. اما اگر پول زیادی داشته باشیم، می‌توانیم برای عزیزان خود هدیه بخریم و آن‌ها را خوشحال کنیم یا به انسان‌های نیازمند کمک کنیم.

  • اعتماد به نفس بالاتر

وقتی به هر جایی مراجعه می‌کنیم، بدانیم به مقدار کافی پول داریم، اعتماد به نفس ما نیز بالاتر خواهد بود. قرار گرفتن در موقعیت‌های بالاتر مالی، خود به خود اعتماد به نفس افراد را تا حد زیادی بالاتر می‌برد.

  • انجام کارهای موردعلاقه

وقتی پول نداریم، مجبوریم برای امرارمعاش به کارهایی مشغول شویم که مورد علاقه ما نیستند. اما اگر پول داشته باشیم، مجبور به انجام هیچ کار اجباری نیستیم. بنابراین می‌توانیم صرفاً به فعالیت‌های موردعلاقه خود مشغول شویم.

مزایای پولدار بودن بینهایت هستند، اما موارد فوق جزو اولین امتیازاتی هستند که در قبال پولدار شدن بدست خواهیم آورد. البته باید این نکته را در نظر داشته باشید که تحقق موارد فوق به شخصیت انسان‌ها وابسته است.

ممکن است شخصی پولدار هم باشد اما نه به کار موردعلاقه خود مشغول شود، نه هدیه بدهد و نه آزادی انتخاب داشته باشد. موضوع پول و پولدار شدن براساس شخصیت هر فرد فلسفه متفاوتی دارد. اما بهرحال از یک فرد متعادل ثروتمند انتظار می‌رود که تمام این مزایا را کسب کند.

پس چرا می‌گویند پول شادی نمی‌آورد؟

گفتیم که یکی از مزایای پول داشتن، شاد کردن دیگران است. اگر ما از ته دل دیگران را شاد کنیم و شاد کردن عزیزان جزو ارزش‌های برتر زندگی ما باشد، شادی درونی خودمان نیز یکی از مزایای دیگر پولدار بودن خواهد شد.

براساس آخرین تحقیقات صورت گرفته، اگر یک فرد ثروتمند، پول خود را از راه درستی به دست آورده باشد و از ارزش‌های معنوی بالایی نیز برخوردار باشد، پول باعث شادی بیشتر در زندگی او می‌شود.

بنابراین اعتبار این جمله قدیمی که: «پول شادی نمی‌آورد!» زیر سوال می‌رود. در واقع شاد بودن یا نبودن یک نفر به اعتقادات شخصی وی وابسته است.

اگر باورهای مناسبی در مورد پول داشته باشید، وجود آن می‌تواند شادی بیشتر را وارد زندگی‌تان کند. اما اگر باورهای محدود کننده‌ای داشته باشید، نه تنها پول، بلکه هیچ چیز دیگری نمی‌تواند شادی درونی شما را تضمین کند.

روانشناسی پول دقیقاً چیست؟

روانشناسی پول بحثی کاملاً علمی و جهانی در مورد پول است که مطالعه آن می‌تواند باعث شود دیدگاه بسیار عمیقی در مورد آن بدست بیاوریم. در روانشناسی پول همه چیز به طرز فکر انسان‌ها و رابطه ایشان با جنبه‌های مختلف زندگی‌شان مربوط می‌شود.

براساس تحقیقات ۷۵ ساله‌ای که روی دلیل شادی در زندگی افراد صورت گرفته است، نتیجه حاکی از آن است که اصلی‌ترین دلیل شادی یک انسان، در روابط درست وی نهفته است. در واقع این کیفیت روابط ما هستند که خوشبختی و رضایت حقیقی را برای ما رقم می‌زنند.

رابطه با خدا، رابطه با خانواده، رابطه با دوستان، رابطه با همکاران، رابطه با شغل، رابطه با جامعه و رابطه با پول جزو روابطی هستند که هر انسانی در زندگی خود تجربه می‌کند.

معمولاً افراد به کیفیت چند رابطه خود اهمیت داده و از تقویت سایر روابط خود در زندگی غافل می‌شوند. رابطه با پول یکی از مواردی است که مورد غفلت بسیاری از افراد قرار می‌گیرد.

علم روانشناسی پول در حقیقت به بررسی رابطه انسان با پول می‌پردازد. نوع این رابطه است که تعیین می‌کند شما چقدر می‌توانید از مزیت‌های پول در زندگی خود بهره‌مند شوید. وقتی رابطه درستی با مسائل مالی، میزان درآمد و پول‌هایی که در زندگی کسب می‌کنید، داشته باشید، زندگی مالی کاملاً متعادلی را سپری خواهید کرد.

این در حالی است که اگر از نظر روانشناسی پول رابطه آن با خود را نادیده بگیرید، تمام باورهای رایج اشتباه جامعه در مورد پول، زندگی و میزان درآمد و رفاه شما را تحت تاثیر قرار خواهد داد.

اگرچه روانشناسی پول به صورت گسترده بر روی تقویت این رابطه تاکید دارد، اما بررسی بیماریها روانی در مورد پول، رابطه جنسیت با پول، رابطه پول و قدرت یا پول و موفقیت نیز جزو مواردی هستند که در علم روانشناسی پول مورد مطالعه و تحقیق گسترده قرار می‌گیرند.

۶  باور منفی و اشتباه در مورد پول

مهم‌ترین باورهای اشتباهی که هم در جامعه ما و هم در سایر جوامع در مورد پول وجود دارد به قرار زیر هستند:

  • باور اشتباه اول) پول انسان را از خداوند دور می‌کند.
  • باور اشتباه دوم) پول به راحتی به‌دست نمی‌آید.
  • باور اشتباه سوم) پولدارها انسان‌های بدی هستند.
  • باور اشتباه چهارم) ثروتمندان نمی‌توانند وارد بهشت شوند.
  • باور اشتباه پنجم) پول فقط با تلاش سخت به‌دست می‌آید.
  • باور اشتباه ششم) از طریق کارهای درست و حلال نمی‌توان پول قابل توجهی به‌دست آورد.

این شش باور اشتباه باعث شده تا اکثر مردم تحت تاثیر آن‌ها قرار گرفته و دیدگاه منفی نسبت به پول داشته باشند. روانشناسی پول به افراد کمک می‌کند تا بتوانند یک دیدگاه منطقی و متعادل نسبت به پول داشته و از دام باوهای اشتباه پولی خلاص شوند.

می‌توان گفت روانشناسی پول تنها به جنبه‌های درونی و روانی افراد نسبت به مسائل مالی، به‌خصوص پول می‌پردازد. همانطور که قبلاً هم گفتیم، شاد بودن یا نبودن، بهتر شدن یا نشدن زندگی به وسیله پولدار شدن، تنها به باور و طرز فکر درونی انسان‌ها نسبت به آن مربوط می‌شود. بنابراین دانش روانشناسی پول با بررسی این مورد خطیر، توانسته است به ‌درک بهتر انسان‌ها از پول کمک بزرگی کند.

کاربرد پول در زندگی روزمره چیست؟

پول در زندگی روزمره انسان‌ها کاربردهای بسیار زیادی دارد. می‌توان گفت که پول یک نقش اساسی در زندگی روزانه همه ما دارد؛ چراکه تهیه هرچیزی به پرداخت آن وابسته است.

از جمله کاربردهای هر روز پول می‌توان به پرداخت پول بابت تهیه خوراک، لوازم بهداشتی، وسایل و فایل‌های آموزشی، تربیت و تحصیل فرزندان، زیبایی و ….. اشاره کرد.

با یک بازنگری کلی در مورد خرج‌های روزانه خود، می‌توانید به جایگاه و کاربردهای آن در زندگی شخصی خودتان پی ببرید. در واقع کاربرد پول بسته به شرایط و سبک زندگی هرکسی می‌تواند جایگاه متفاوت‌تری داشته باشد.

نظر ۱۰ نفر از بزرگان جهان در مورد پول

همه انسان‌های بزرگ و تاثیرگذار جهان در مورد پول بسیار قابل تأمل است. به نظر می‌رسد این افراد از مدت‌ها قبل از فلسفه و روانشناسی پول آگاه بوده‌اند. مهم‌ترین و تاثیرگذارترین این سخنان به قرار زیر هستند:

  • «درآمد سالانه ۲۰ پوند، خرج سالانه ۱۹ پوند برابر است با خوشبختی. درآمد سالانه ۲۰ پوند، خرج سالانه ۲۶ پوند برابر است با بیچارگی!»
    چارلز دیکنز (Charles Dickens) – نویسنده رمان‌های مشهور
  • «چیزی که ما می‌خواهیم انجام دهیم، کاری است که برای آن ساخته شده‌ایم. وقتی ما کاری که باید، را انجام دهیم، پول به سمت ما می‌آید، درها باز می‌شود، احساس مفید بودن می‌کنیم و کاری که انجام می‌دهیم مانند یک بازی و تفریح برای ماست!»
    جولیا کامرون (Julia Cameron) – نویسنده، شاعر، نمایشنامه‌نویس، فیلمساز و آهنگساز آمریکایی
  • «بسیاری از مردم مراقب پول‌شان نیستند، تا اینکه به پایان آن نزدیک می‌شود. بقیه نیز دقیقا همین کار را با زمان‌شان می‌کنند!»
    یوهان ولفگانگ فون گوته (Johann Wolfgang von Goethe) – نویسنده و شاعر برجسته آلمانی
  • «تعلیم رسمی فقط باعث می‌شود مخارج زندگی‌تان فراهم شود؛ خودآموزی برایتان ثروت می‌سازد!»
    جیم ران (Jim Rohn) – بزرگترین استاد موفقیت جهان
  • «پول با زبانی صحبت می‌کند که همه دنیا آن را درک می‌کنند!»
    افرا بهن (APHRA BEHN)
  • «کسی که پول از دست می‌دهد چیز زیادی از دست داده است؛ کسی که دوستی را از دست می‌دهد، چیز بیشتری از دست داده است؛ کسی که ایمان و باور را از دست دهد، همه‌چیز را از دست داده است!»
    النور روزولت (Eleanor Roosevelt) – سیاستمدار آمریکایی
  • «ثروت یعنی توانایی تجربه کامل زندگی!»
    هنری دیوید تورو (Henry David Thoreau)
  • «ثروتمندان تلویزیون‌های کوچک و کتابخانه‌های بزرگ دارند ولی مردم فقیر کتابخانه‌های کوچک و تلویزیون‌های بزرگ دارند!»
    زیگ زیگلار (Zig Ziglar)
  • «وقتی جوانتر بودم تصور می‌کردم پول در زندگی همه چیز است. اما الآن که پیر شدم فهمیدم که پول در زندگی یعنی همه چیز!»
    اسکار وایلد – داستان‌نویس و شاعر ایرلندی
  • «کسی که گفته پول خوشبختی نمی‌آورد نمی‌دانسته برای خرید کجا برود !»
    بو درک (Bo Derek)

جملات فوق و هزاران جمله تاثیرگذار دیگر از بزرگان جهان‌مان می‌تواند راهنمای خوبی برای درک مفهوم پول و روانشناسی پول در زندگی ما باشد. امید است روزی فرا برسد تا همه ما به درکی درست و حقیقی از پول برسیم و بتوانیم به شیوه‌ای صحیح از آن استفاده کنیم.

چطور می‌توان پول بیشتری بدست آورد؟

با نگاه به ثروتمند ترین افراد ایران می توان دید راه‌های بسیار زیادی برای ثروتمند شدن وجود دارد. در واقع ثروتمند شدن مانند مبحث روانشناسی پول به شخصیت، طرز فکر، دیدگاه، باورها و شخصیت هر فرد مربوط می‌شود.

نمی‌توان نسخه‌ای را برای ثروتمند شدن پیچید و آن را برای تمام انسان‌ها تجویز کرد. اما لازم است به این نکته توجه داشته باشیم که اکثر ثروتمندان دنیا، عادت‌های کاری و رفتاری مشابهی دارند.

به نظر می‌رسد با الگوبرداری از رفتار و کردار این افراد، انسان‌های دیگر هم می‌توانند به ثروتمند شدن نزدیک شده یا در نهایت آن را به دست آورند. این الگوهای مشترک به قرار زیر هستند:

  • رویاها و خواسته‌های حقیقی خود را پیدا کنید

ببینید که دقیقاً از زندگی چه می‌خواهید. تا زمانی‌که ندانید چه می‌خواهید، نمی‌توانید به حس آرامش یا رضایت برسید. برای پولدار شدن هم باید دلیل محکمی داشته باشید.

سعی کنید علاوه بر تحقق مسائل مادی خود، به فکر تقویت معنویت و کارهای انسان‌دوستانه به کمک ثروت خود نیز باشید. تمام ثروتمندان جهان از چیزی که حقیقتاً از زندگی می‌خواسته‌اند، کاملاً آگاه بوده‌اند یا به مرور در طول تلا‌ش‌های خود در مورد آن‌ها به وضوح رسیده‌اند.

  • در هرجایی کار می‌کنید، بهترین باشید

بسیاری از انسان‌ها هستند که وقتی در جایی کارمند می‌شوند، چون آن کار را متعلق به خود نمی‌دانند، فعالیت مفید خود را در حد یک کارمند هم نگه‌می‌دارند؛ اما رفتار انسانی‌‌تر و درست‌تر آن است که حتی اگر کارمند هم هستید، طوری فعالیت کنید که انگار شما صاحب تمام امتیازات آن شغل هستید. امکان ندارد شما اینگونه کار کنید و به درجات فوق‌العاده شغلی نرسید. این کاری است که بالغ بر ۹۰ درصد ثروتمندان جهان روی آن توافق نظر دارند.

  • همیشه در حال یادگیری باشید

تنها شاگردان مادام‌العمر هستند که می‌توانند قله‌های ثروت را از آن خود کنند. هرگاه احساس کردید همه چیز را می‌دانید و دیگر لازم نیست چیز جدیدی یاد بگیرید، آن زمان کاملاً متوقف شده‌اید. تمام انسان‌های ثروتمند و موفق جهان شاگردانی همیشگی هستند که هرلحظه در پی فراگریری چیزهای تازه‌ کمین کرده‌اند.

  • به استقبال چالش‌ها بروید

از روبرو شدن با مشکلات و چالش‌های زندگی نترسید؛ چراکه هر چالش تازه شما را به سطح بالاتری از زندگی می‌کشاند. ثروتمندان برتر جهان هیچ ابایی از روبرو شدن با مشکلات ندارند. بسیاری از آنان نیز در پی حل مشکلات سنگین خود به موفقیت دست یافته‌اند.

  • از زمان و امکانات درست استفاده کنید

در دنیای امروز ابزار و امکانات زیادی در دسترس‌مان قرار گرفته‌اند که وقت زیادی از ما می‌گیرند. اینترنت، شبکه‌های اجتماعی و گوشی‌های هوشمند از جمله این امکانات هستند. اگر بتوانید به‌جای تلف کردن وقت، از این ابزارها در جهت محقق کردن رویاهای خود استفاده کنید، دیر یا زود به موفقیت‌های مالی چشمگیری دست پیدا خواهید کرد.

سخن پایانی

خوشبختانه در عصر حاضر کمتر کسی پیدا می‌شود که پول را چرک کف دست بداند. انسان‌هایی که در عصر حاضر زندگی می‌کنند، می‌دانند که باید برای ابزارها، امکانات و معیارهای ارزشمند زندگی‌شان ارزش قائل باشند. به نظر می‌رسد آرامش تنها زمانی اتفاق بیفتد که بتوانیم بین تمام روابط خود در زندگی که قبلاً عنوان شد، تعادل درستی برقرار کنیم و همه را به یک اندازه ارتقا دهیم.

برخی از سوالات رایج:

۱. اهمیت پول را به اختصار توضیح دهید؟

نمی توان اهمیت پول را در زندگی روزمره نادیده گرفت. پول یکی از مهم ترین ابزارهای زندگی است که زندگی بدون آن تقریبا غیرممکن است.

۲. چند مزیت پول را نام ببرید؟
۱. قدرت
۲. اعتبار
۳. آزادی انتخاب
۴. شادکردن دیگران
۵. اعتماد به نفس بالاتر

۳. روانشناسی پول چیست؟
یکی از مباحث مهم در علم روانشناسی موضوع روانشناسی پول است که این علم به چگونگی ارتباط انسان با پول و البته روش هایی که می توان از پول برای زندگی بهتر و شادتر استفاده کرد بررسی می کند.




تاریخ: چهار شنبه 22 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست
 

استراتژی اقیانوس آبی کلید موفقیت و پیشرفت جهانی برخی از موفق ترین شرکت­ها از جمله اپل، نینتندو، سیرک دو سولئیل(Cirque du Soleil) می­باشد. استراتژی اقیانوس آبی کتابی است که به شهرت بی سابقه ای دست یافته است، زیرا در این کتاب به روشنی از بازا­های آینده و نحوه سازماندهی و برخورد با آنها صحبت شده است.

این کتاب با بیش از یک میلیون نسخه فروش در سال اول انتشار، رکوردهای انتشارات هاروارد را برای فروش سریع ترین کتاب چاپی شکست، و به ۹۳ زبان زنده­ ی  دنیا ترجمه شده است.این کتاب انقلابی در دنیای تجارت ایجاد کرد، زیرا اذعان داشت که موقیت هر شرکت در قدمه­ای هوشمندانه ایست که در همان ابتدای آغاز کار خود بر می­دارد. اقیانوس آبی نوشته W. Chan Kim  و Renee Mauburn است.

ایده اصلی این کتاب پیرامون وارد شدن به بازارهای جدید بدون رقابت و ایجاد محصولات جدید در راستای نیازهای کشف شده مردم می­باشد. همچنین در این کتاب بازارهای موجود را به رنگ­های آبی و قرمز تقسیم می­کند.

در این تقسیم بندی بازارها به رنگ­های آبی و قرمز در نشان داده شدند که نویسنده خواسته تا با تشبیه کردن بازارها به اقیانوس­هایی سرخ و مملو از خون این را بگوید که بازار­های فعلی تحت سلطه و رقابت بسیار بالایی می­باشند در حالیکه اقیانوس­های آبی هیچ گونه درگیری یا رقابتی ندارند که این خود نشان‌دهنده یک فضای بازاری استفاده نشده و دور از رقابت است، که قطعاً موفقیت شما در این نوع بازارها بسیار ساده ­تر است.

خلاصه کتاب استراتژی اقیانوس آبی

منظور ما از اقیانوس­های قرمز صنایع و بازارهایی است که امروزه وجود دارند. این بازارها به گونه­ای هستند که تمامی مرزهای صنایع آن به کلی شناخته شده است.

در این نوع بازار شرکت­ها برای غلبه یافتن بر رقبای خود به شدت تلاش می­کنند. در این کتاب نویسنده، این نوع بازارهای پر­رقابت امروزی را با وضعیتی خونین به تصویر کشیده است.

این کتاب با نام بردن از اقیانوس­های آبی سعی دارد تا به صنایعی اشاره کند که هنوز بازارشان یا ایجاد نشده یا رقابت در آنها بسیار کمرنگ است.

 

این رنگ آبی نشان دهنده خلا کشف نشده بازار است، و این اقیانوس آبی دقیقا جاییست که تقاضا و ایده­ای بکر در بازار برای اولین بار در حال شکل گرفتن است. در این نوع بازار­ها رنگ آبی غالب است  به طوری که بازار را هیچ گونه لکه قرمز ناشی از رقابت خونین آلوده نکرده است.

بطور ساده تر استراتژی اقیانوس­های آبی رویکردی است که نشان می­دهد یک شرکت بهتر است به جای درگیر کردن خود با رقابت در فضاهای موجود بازاریابی، بهتر است تا به دنبال راه­هایی برای نقش آفرینی در مکان­های غیرقابل رقابت بازار باشد.

درواقع با روش اقیانوس آبی شما یادمیگیرید مواردی که در راستای کار شما و افزایش و بهبود عملکرد شما قرار نمیگیرد، چشم پوشی کنید. بر همین اساس لازم است. که تمرکز خود را بر کسب و کار خود معطوف کنید و در تمامی مراحل به مسیر پیش روی خود فکر کنید.

با این روش نه تنها از دیگر رقیبیان خود پیشی میگیرید. بلکه در طولانی مدت این رفتار را به دیگر افراد نیز میاموزید. در همین راستا ما به شما اقیانوس آبی و قرمز pdf را پیشنهاد میکنیم. به طور مثال نمونه ای از استراتژی اقیانوس آبی Netflix است. نتفلیکس با فروش نمایش­های تلویزیونی از طریق اینترنت توانسته برای خود تجارتی بی رقیب بسازد و در کمترین زمان به بیشترین میزان موفقیت در حیطه کاری خود برسد.

نت فیکس توانست با ارائه خدمات خود که خیلی بهتر از تلویزیون‌های کابلی بود و حتی هزینه کمتری را نیز نسبت به تلویزیون‌های کابلی شامل شود، و تجارت خود را با استفاده از یک فضای اقیانوس آبی به سمت موفقیت هدایت کند. نت فلیکس با ورود به یک اقیانوس آبی توانست علاوه بر رهبری کم هزینه ای که انجام داد نوعی خدمات ایجاد کند که نسبت به تمام رقیبان خود متمایز باشد.

استراتژی اقیانوس آبی چیست؟

استراتژی اقیانوس آبی بر روی دور شدن از رقابت شدید (اقیانوس قرمز) به سمت تغییر در نوآوری و انحصار (اقیانوس آبی) متمرکز است، یعنی ارائه یک محصول یا خدمات نوآورانه­ که ارزش افزوده­ای برای مشتری در پی دارد.

یک روش چهار طرفه وجود دارد که به ما کمک می کند تا با خدمات و محصولات فعلی مقابله کنیم و آنها را به خدمات و محصولات نوآورانه  و کاملا جدید تبدیل کنیم. این روش چهارگانه شامل موارد زیر است:

  1. افزایش
  2. کاهش
  3. از بین بردن
  4. ایجاد کردن

کار با این روش نیاز به ذهنی دارد که با نوآوری، ریسک محاسبه شده، عشق به آزمایش و چالش و عدم رضایت از شرایط فعلی و آرزو پر شده باشد.

در واقع چنین طرز فکری معتقد است که خدمات و محصولات فعلی می‌تواند با استفاده از رویکرد چهارگانه که بالا برای شما نام بردیم توسعه یافته و منحصربه‌فرد شود.

همچنین این ذهنیت معتقد است که یک سری عوامل وجود دارند که می­توانیم آن­ها را در جهت بهبود و توسعه خدمات و محصولات خود  ایجاد کنیم یا به نحوی افزایش دهیم.

همچنین یک سری عوامل هستند که بنابر دلایلی بهتر است تا آن­ها را حذف کنید و یا کاهش دهید. در این نوع استراتژی فقط عوامل کاملاً جدید هستند که می‌توانند ارزش ارائه شده توسط شما به مشتریانتان را افزایش دهند.

این استراتژی در چند سال اخیر مورد توجه افراد زیادی قرار گرفته است. بر همین اساس لازم است که برای آموزش این مهارت، از منابع جامع و کاملی استفاده کنید. که به شما پیشنهاد میکنیم از پی دی اف کتاب اقیانوس آبی استفاده کنید.

توجه داشته باشید در ابتدای آغاز این مسیر ممکن است با چالش و دغدغه های فراوانی از جمله، عقب ماندن از دیگر رقیبان دچار شوید. بهتر است در این شرایط صبور باشید به خود و کسب و کارتان زمان دهید.

در ادامه هر کدام از ۴ استراتژی اقیانوس آبی را به طور جداگانه برایتان شرح خواهیم داد:

  1. از بین بردن

این فاکتور تعیین می‌کند که چه عواملی یا چه محصولاتی از مدت‌ها پیش دارای موارد مشابه در بازار هستند و دارای رقابت تقریباً سنگینی می­باشند و شما باید آن را از بین ببرید.

البته باید توجه کنید این نکته در اینجا به این معنا نیست که دوباره به فکر بهبود بخشیدن به محصول فعلی­تان باشید، بلکه باید فراتر از آن بنگرید و مشتریان و نوآوری­های جدید را هدف قرار دهید. مشتریان جدید شما می‌توانند به شرح زیر شناخته شوند.

  • مشتریان ناشناخته:

اینها بخشی از مشتریان جدید شما هستند که شما باید آنها را جذب محصول جدید خود کنید.

  • مشتریان بدون تغییر:

شما از این قشر از مشتریان انتظار دارید تا محصول جدید تان را به طور کامل رد کنند.

  • خریداران احتمالی:

آنها کسانی هستند که همیشه به دنبال محصولات جدید هستند و جزو دسته از افرادی شناخته می‌شوند که تغییر را به راحتی می پذیرند.

  1. کاهش

فرایندی است که شما را از بهینه ­سازی معرفی محصول خود رها می سازد و اجازه می­دهد تا شروع به ایجاد یک چیز جدید و غیرقابل رقابت کنید. البته این جریان مستلزم مقایسه محصول شما با رقبا و رعایت ویژگی­های محصول و خدمات جایگزین موجود است. این را می‌توان در چهار نکته اصلی خلاصه کرد که باید برای فعال سازی استراتژی اقیانوس آبی خود اجرا کنید:

  • محصول خود را بدون در نظر گرفتن عوامل ای که همه رقبا به آن به چشم یک امر مسلم نگاه می کند بسازید.
  • در واقع شما باید عواملی را در محصول خود کاهش دهید که برای دیگران بسیار مهم است، اما متوجه خواهید شد که با حذف آنها ضرر زیادی نخواهید کرد.
  • به دنبال یافتن فاکتور­های جدید در زمینه تخصصی یا صنعتی باشید که منجر به بازاری جدید فقط برای شما گردد.

  1. افزایش

به صورت بسیار دقیق تر عواملی را که محصول شما را از سایر محصولات متمایز می‌کنند تعیین کنید. شما می­توانید این کار را با مطالعه و تجزیه و تحلیل آن از طریق چند نکته اساسی انجام دهید:

  • مطالعه و تحلیل نوع نیازها به مشتریان
  • بدون الگو قرار دادن هر محصول مشابهی، محصول خاص خود را تجزیه و تحلیل کنید.
  1. ایجاد کردن

در واقع ایده های کسب و کار که قرار است در محصول جدید خود اعمال کنید، باید دارای سه ویژگی اصلی باشند و قبل از هرگونه اقدام، به خوبی در مورد آنها مطالعه شده باشد و پاسخ‌های واضحی برای آن ها ارائه گردد یعنی:

  • بررسی فواید محصول: شما هنگام ایجاد یک محصول برای کاربر باید این موضوع را بررسی کنید که آیا کاربر یا خریدار می­تواند از محصول شما به خوبی استفاده کند یا خیر.در این مرحله بهتر است، ارتباط درستی با مخاطب برقرار کنید. درواقع بهتر است نیاز او را بشناسید و پس از شناخت نیاز او محصول خود را به او معرفی کنید. فواید محصولتان را به طور کامل و دقیق برای مخاطب توضیح دهید. و با او ارتباط دو طرفه و دوستانه برقرار کنید که ما در این راستا ، کتاب استراتژی اقیانوس آبی را به شما معرفی می­کنیم.
  • هزینه محصول: شما باید برای محصول­تان هزینه­ای تعیین کنید که رضایت مشتری را جلب نماید و همچنین برای شما سودآوری داشته باشد.توجه داشته باشید در ابتدا شروع کار ممکن است. شما توانایی پرداخت این هزینه را نداشته باشید. اما توجه داشته باشید، هر هزینه ایی که برای شناخت و معرفی محصول خود به مخاطب میکنید در دراز مدت برای شما و محصول شما بازمیگردد و شما نتیجه تلاش ها و زحمات خود را می­بینید.
  • بررسی چالش­های پیش رو: شما باید چالش­هایی که در آینده ممکن است با آنها سر و کار داشته باشید را بشناسید و چگونگی غلبه بر آن­ها را از همین حالا بیاموزید.در مواجهه با چالش­های احتمالی به این موضوع توجه داشته باشید که در آغاز هر راهی افراد با چالش ها و دغدغه های فراوان مواجه می­شوند. اما در ادامه راه با کسب تجربه بیشتر به به قدرت ذهنی بیشتر برای پیش­بینی و رویارویی با چالش­ها می­رسند و همین موضوع باعث تسریع آن­ها در روند کاری­شان می­شود.در همین راستا می­توانید به مثال برای استراتژی اقیانوس آبی که در ادامه همین مقاله به آن پرداخته شده است توجه کنید که در نهایت به بازدهی بیشتر در کسب و کار خود برسید.

اگر واقعا علاقه مند به اجرای این استراتژی ها در تجارت خود هستید می توانید همین حالا با دانلود رایگان اقیانوس آبی و استراتژی اقیانوس آبی و قرمز آینده ی تجارت خود را تضمین کنید.

نمونه هایی از استراتژی اقیانوس آبی

  1. Cirque du Soleil:

این شرکت سرگرمی کانادایی در دهه ۱۹۸۰ به عنوان دسته ای از “افراد دیوانه” با تصور اینکه سیرک مدرن چگونه عمل می­کند آغاز به کار کرد. هدف از اجراهای سنتی سیرک سرگرم کردن کودکان بود، با این حال سیرک درحال همکاری با برخی از بهترین مجریان جهان بود.

در واقع بسیاری از نمایش­های سیرک شامل برنامه­ هایی فوق العاده هیجان انگیز بود که در هیچ جای دیگر نظیرش دیده نمی­شد. در حالی که بچه ­ها هنوز بخشی از مخاطبان هدف این تجارت هستند، اما کیفیت و ایده­ ی بکر این سیرک باعث شد تا مخاطبین بزرگسال نیز جذب آن گردند.

 

Cirque du Soleil تلاش نکرد تا مانند سیرک­های دیگر با دلقک­ها حیوانات اجرا داشته باشد، بلکه با پیروی از استراتژی­های اقیانوس آبی توانست با یک ایده بکر و ناب کار خود را آغاز کند و به شهرت جهانی دست یابد.

  1. آیتونز

اپل با راه ­اندازی آیتونز قفل اقیانوس آبی را در فضای موسیقی دیجیتال باز کرد و اکنون به مدت یک دهه است که از این فرایند به شدت استقبال شده است.

اپل پس از مشاهده سیل عظیم اشتراک غیرقانونی فایل­های موسیقی که در اواخر دهه ۱۹۹۰ آغاز شد و توسط برنامه­ های اشتراک فایل مانند Napster ، Kazaa و LimeWire فعال شده بود و تا سال ۲۰۰۳ نزدیک به ۲ میلیارد پرونده موسیقی غیر مجاز ماهانه مورد معامله قرار می‌داد را به‌گونه‌ای متوقف کرد. با استفاده از فناوری آیتونز دیگر هر کسی می­تواند موسیقی را به صورت دیجیتال خرید و بارگیری کند.

همچنین آیتونز مشکل اینکه خریداران برای خرید هر آلبوم باید به فروشگاه مراجعه کنند را به کلی برطرف کرد و حتی این امکان را برای آن­ها ایجاد کرد تا بتوانند تک ­آهنگ­های هر آلبوم را خریداری کنند، در صورتی که این اتفاق در حالت عادی میسر نبود.

امروز آیتونز بیش از ۳۷ میلیون آهنگ، فیلم، نمایش تلویزیونی، کتاب و پادکست را به مخاطبان خود ارائه می­دهد. آیتونز توانسته است با استفاده از استراتژی اقیانوس آبی بیش از ۲۵ میلیارد آهنگ بفروشد و کاربران این اپلیکیشن به طور متوسط در هر دقیقه ۱۵ هزار آهنگ بارگیری می­کنند.

  1. شرکت آمازون:

این شرکت یکی از بهترین خرده فروشی­های آنلاین در جهان است که بسیاری سعی کرده­ اند با آن رقابت کنند اما نتیجه ­ای نداشته است. این شرکت نیز به وضوح به استراتژی اقیانوس آبی متکی بوده است، زیرا این شرکت تقریبا هر چیزی را می‌فروشد و امکان رقابت با آن وجود ندارد. بیشتر رقبای حال حاضر امازون هیچگاه نمی­توانند تا به اندازه، دامنه و قابلیت‌های پیشرفته آمازون دست پیدا کنند.

البته تعدادی شرکت ها هم هستند که امازون قادر به رقابت با آن­ها نیست مانند:

  • شرکت اپل
  • شرکت ای بی
  • شرکت Zappos

همه موارد ذکر شده از استراتژی اقیانوس آبی استفاده کرده­اند و در طول زمان هر چه آمازون بیشتر سعی در تقلید از آنها داشت، بیشتر شکست خورد .بنابراین، این استراتژی تأیید می­کند که تقليد راه موفقیت نیست. ما باید اقيانوس های آبی خود را از طريق نوآوری و ایجاد تغییر بسازیم.

نتیجه گیری

استراتژی اقیانوس آبی به بازاری برای کالاهایی گفته می­شود که در آن هیچ رقابتی نیست یا رقابت بسیار کم است. این استراتژی در حول یافتن مشاغلی است که تعداد کمی از شرکت­­ها در آن زمینه فعالیت می­کنند.

در واقع هدف از این استراتژی به دست آوردن تقاضای جدید و از بین بردن فشار حاصل از رقابت با معرفی کردن محصولی با ویژگی های برتر است. این ویژگی به شرکت­ها کمک می­کند تا سودهای کلانی کسب نمایند؛ زیرا محصول آن­ها به دلیل ویژگی­های منحصر به فردی که دارد می‌تواند قیمت بالاتری را به خود اختصاص دهد.

”]

طولی نخواهد کشید تا استراتژی اقیانوس آبی به یکی از بخش­های جدا نشدنی هر صنعت و تجارت و یکی از مراحل بازاریابی تبدیل گردد. این کتاب تا کنون به ۹3 زبان مختلف دنیا ترجمه شده است و حتی فایل های pdf آن درون سایت­ها به منظور دانلود رایگان اقیانوس آبی برای شما دوستان عزیز قرار گرفته است.

در آخر نوشتار، ذکر این موضوع ضروری است. که برای موفقیت در اقیانوس آبی، بهتر است به شرایط خود و کسب و کار خود توجه داشته باشید. اطلاعات و دانش خود را درباره چگونگی پیشرفت در این زمینه افزایش دهید و در تمام مراحل به خود یادآوری کنید که مسیر شما با ارزش است. ممکن است در آغاز راه دلسر شوید یا رقیبان از شما پیشی بگیرند، اما به این نکته توجه کنید که شما با مطالعه و افزایش دانش و آگاهی خود تحت هر شرایطی به موفقیت نزدیک می­شوید.

مورد دیگری که در استرتژی اقیانوس آبی یهتر است به آن توجه کنید، مقایسه خود با شرایط سال­های قبل خود است. بر این اساس شما می­آموزید که در هر شرایطی رشد و پیشرفت خود را درنظر بگیرید و به بهبود و افزایش درآمد خود اهمیت بدهید.

شما با دانلود کتاب اقیانوس آبی به صورت pdf می­توانید این کتاب را بدون هیچ هزینه‌ای و به صورت کاملا رایگان در اختیار خود داشته باشید و از استراتژی های گوهربا آن در تجارت خود استفاده نمایید. در این مقاله سعی کردیم تا خلاصه‌ای از کتاب و اهداف اقیانوس آبی را در اختیار شما قرار دهیم، امیدواریم که در شناخت و معرفی این کتاب توانسته باشیم شما را یاری کنیم.

برخی از سوالات رایج:

۱. منظور از اصطلاح اقیانوس آبی چیست؟

در بین بازار عرضه و تقاضا نقطه ایی است که درون آن ایده ها و فعالیت های جدیدی که وجود دارد که قبل از آن کشف نشده اند و افراد به دنبال آن نبوده اند این نقطه اقیانوس آبی است.

۲. چند مورد از استراتژی اقیانوس آبی را نام ببرید؟
۱. از بین بردن
۲. کاهش
۳. افزایش
۴. ایجاد کردن

۳. منظور از از بین بردن در استراتژی اقیانوس آبی چیست؟
این فاکتور بیان می کند چه محصولاتی در حال حاضر در بازار وجود دارند که توجه زیادی به آن می شود پس شما باید آن محصول را از بین ببرید.




تاریخ: چهار شنبه 22 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

عوامل مهم برای موفقیت کاری، بهترین تکنیک موفقیت کایزن

 تکنیک‌های موفقیت در کار برای همه افراد ثابت نیستند. هر روش می‌تواند برای شخص یا کسب‌ و کار خاصی مؤثر واقع شود. بنابراین اگر شما به دنبال روشی هستید تا به کمک آن بتوانید موفقیت بیشتری در کارتان کسب کنید، باید از انواع تکنیک‌های جدید موفقیت کاری در سال ۲۰۲۳ آگاه باشید.

آن ‌گاه بسته به شرایط و نحوه کار خود، بهترین روش را برای اجرا انتخاب کنید. وقتی همواره در جستجوی روش‌های کاربردی و ارتقا شرایط کاری خود باشید، حتماً راه‌هایی زیادی برای شما وجود خواهد داشت؛ مهم آن است که تسلیم نشوید و همواره نسبت به پیشرفت شغلی و کاری دید مثبتی داشته باشید.

با ما همراه باشید تا در این مطلب ضمن بررسی عوامل موفقیت در کسب ‌کار، به بررسی کاربردی‌ترین تکنیک‌های موفقیت در کار بپردازیم. با ما همراه باشید.

چرا موفقیت در کار مهم است؟

استقلال مالی یکی از مهم‌ترین مسائل زندگی شخصی هرکسی است. چیزی که باعث می‌شود انسان بتواند به استقلال مالی دست پیدا کند، حرفه یا کسب ‌کار او خواهد بود. بنابراین اهمیت موفقیت در کار به اندازه به دست آوردن استقلال مالی مهم است.

تنها موفقیت در کار می‌تواند ما را از دیگران بی‌نیاز کند. در این صورت خود می‌توانیم تمام مایحتاج زندگی خود را تأمین کرده و در فکر تهیه تجهیزات بیشتر برای رفاه حال خود و خانوادمان باشیم.

اگر کسب ‌و کار ما در حد پایینی قرار داشته باشد و ما نیز تصور کنیم که پیشرفت بیشتر در آن امکان‌پذیر نیست، هرگز موفق نمی‌شویم در رفاه و استقلال قرار بگیریم. آن‌گاه مجبوریم تمام عمر خود را در بدهی‌ها و درآمدهای کوچک دست‌وپا بزنیم.

اگر فکر می‌کنید موفقیت در کار در شرایط کنونی کشور و اوضاع اقتصادی ممکن نیست، همین حالا این صفحه را ترک کنید. چراکه اولین فاکتور برای موفقیت در کار، امیدواری و مثبت‌نگری است.

چگونه می‌توانیم در کار خود پیشرفت حاصل کنیم؟

برای پیشرفت در کار چه باید کرد ؟ رازهای موفقیت در کار چیست ؟ پیشرفت و موفقیت در کار لازمه داشتن اطلاعات جامع درباره وضعیت کاری‌تان خواهد بود. اگر اطلاعات به‌روزی درباره وضعیت کسب‌وکارها نداشته باشید، نمی‌توانید برای بهبود آن تلاش کنید. بسیاری از شاغلین تنها اخبار ناگوار سیاسی و اقتصادی تلویزیون و کانال‌های اجتماعی خبری را اساس پیشرفت کاری خود قرار داده‌اند.

طبیعی است که چنین افرادی در طول سال‌های گذشته هیچ موفقیت کاری به‌دست نیاورده باشند. اخبار اقتصادی همیشه حاکی از بالا رفتن نرخ تورم و بیکاری است. این در حالی است که هر روز قدم به قدم با پیشرفت‌های تکنولوژی، ثروت و فرصت‌های کاری بیشتری در جوامع مختلف ایجاد می‌شود.

بنابراین تنها به اخبار اتکا نکنید و به وضعیت جامعه نگاه بیندازید. تنها یک توجه کوچک کافیست تا به بهبود وضعیت اقتصادی جوامع پی ببرید.


درست است که تورم وجود دارد، اما افرادی هستند که در این اوضاع اقتصادی هم رونق خوبی در کسب‌وکارشان حاصل می‌کنند. دلیل این امر نیاز‌های ثابت انسان‌هاست. هرچقدر تورم بالاتر برود، نمی‌شود که از خوردن و پوشیدن غافل شد.

بنابراین منابع مختلف را بررسی کنید، مطالعه کتاب‌های اقتصادی را جایگزین اخبار ناگوار روزنامه‌ها کنید و از افراد موفق دلیل پیشرفت‌شان را بپرسید تا شما نیز بتوانید موفقیت در کار را تجربه کنید.

۱۵ عامل مهم برای موفقیت کاری

تکنیک های موفقیت در کار چه هستند ؟ روش‌های فروش، مشتری‌مداری، کارهای مبتنی بر تدریس، تولید و هرکار دیگر تحت تاثیر ظهور سایت‌های اینترنتی و شبکه‌های اجتماعی تغییر کرده است.

در واقع امروزه راه‌ اندازی کسب ‌و کار و موفقیت در آن نسبت به گذشته بسیار راحت‌تر شده است؛ تنها کافیست اصول موفقیت در کسب و کار مشخصی را رعایت کنید تا شما هم به یکی از افراد موفق در کسب ‌‌و کارتان تبدیل شوید. این اصول به قرار زیر هستند:

  • شاگرد مادام ‌العمر باشید

وقتی با صاحبان کسب‌وکارهای ناراضی صحبت می‌کنید، اولین چیزی که در رفتار آن‌ها مشاهده می‌شود، حس همه چیزدانی آن‌هاست. وقتی در مورد روش‌های نوین مشتری‌مداری صحبت می‌شود، تنها سرشان را تکان می‌دهند و می‌گویند: «اینها جواب نمی‌دهند. من چند سال است که کارم همین است.

اگر من در مورد کار خود ندانم، هیچ‌کس دیگر هم نمی‌داند.» این شیوه تفکر باعث می‌شود این افراد تنها با روش‌های قدیمی کار خود را اداره کنند. در این‌صورت طبیعی است که نتیجه‌ای هم نگیرند؛ چرا که روش‌های قدیمی در برابر روش‌های جدید بسیار ضعیف هستند. بنابراین برای پیشرفت در کارتان باید همیشه یک شاگرد باقی بمانید.

به ‌طوری که هر روز در پی اجرای تکنیک‌های تازه در کسب ‌و کار خود باشید. شاگرد بودن از غرور جلوگیری کرده و شما را آنچنان سبک ‌بال می‌کند که می‌توانید از فراز تمام کسب‌وکارهای قدیمی و رقیب خود عبور کرده و پیشتاز آن‌ها شوید.

  • کار مورد علاقه ‌تان را انجام دهید

انسان به هرکاری مشغول شود، در نهایت با مرور زمان به آن علاقه پیدا می‌کند؛ اما گاهی در کنار کاری که انجام می‌دهیم حسرت انجام کار دیگری را می‌خوریم و همواره دوست داریم تغییر شغل دهیم و  به‌جای کار فعلی خود، آن کار را انجام دهیم چون به آن علاقه بیشتری داریم. برای مثال می‌توان به بیزینس‌منی اشاره کرد که علاقه وافری به موسیقی دارد.

چنین شخصی علی‌رغم کسب‌ موفقیت در کار فعلی‌اش ممکن است همیشه در رویای تبدیل شدن به یک موزیسین به‌سر ببرد. برای همین توصیه می‌کنیم از ابتدا به کار مورد علاقه ‌تان مشغول شوید.

معمولاً افراد به ‌جای توجه به علایق، به بازار کارهای مختلف توجه می‌کنند و براساس میزان درآمد کارهای مختلف آن‌ها را انتخاب می‌کنند؛ اگر چه این روش انتخاب شغل در گذشته (دهه ۶۰) بسیار هوشمندانه به نظر می‌رسید، اما امروزه کاملاً منسوخ شده و به هیچ وجه توصیه نمی‌شود.

براساس آخرین تحقیقات اقتصادی و روانشناسی، افراد به هر کاری که علاقه داشته باشند (چه آن کار ذاتاً درآمد زیادی داشته باشد و چه کم) آن فرد می‌تواند در آن کار موفقیت شایانی کسب کند.

در واقع همه کسب‌وکارها می‌توانند پیشرفت کنند. اگر فکر می‌کنید کار کردن در املاک یا بورس بهتر از کار کردن در زمینه‌های هنری است، سخت در اشتباه هستید. هنرمندهای زیادی هستند که چندین برابر دلالان ملک و بورس‌بازان درآمد کسب می‌کنند چون به کارشان علاقه وافری دارند.

اگر به کار خاصی مشغول هستید و فکر می‌کنید دیگر نمی‌توانید آن را ترک کرده و به کار موردعلاقه خود بپردازید، باز هم اشتباه می‌کنید؛ چراکه انسان تنها یکبار فرصت زندگی کردن دارد و اشتغال به کار موردعلاقه حق مسلم هرانسانی است. شما هروقت که بخواهید می‌توانید کار موردعلاقه خود را (با آموزش درست) استارت بزنید.

  • تمام مسئولیت‌های کارتان را به عهده بگیرید

معمولاً مشاغل مختلف، بحران اقتصادی، بالا رفتن قیمت‌ها و سیاست‌های جدید اقتصادی را در پایین آمدن درصد فروش یا سود خود سهیم می‌دانند. اگرچه نمی‌توان تاثیر این عوامل را انکار کرد اما اینکه تمام تقصیر پس ‌رفت کاری خود را به گردن مسئولین و دولت‌ مردان بگذاریم، باعث می‌شود بیشتر از پیش سقوط کنیم. بنابراین بهتر است مسئولیت ۱۰۰ درصد تمام جنبه‌های کارمان را به عهده بگیریم و به‌جای مقصر دانستن شرایط، به فکر یافتن راه‌های تازه باشیم.

گاهی تحریم‌ها و کمبود مواد اولیه باعث می‌شود صاحبان مشاغل راه‌های بسیار خلاقانه و مقرون به‌صرفه‌تری نسبت به گذشته کشف کنند؛ برای رسیدن به چنین نتایجی، تنها باید مسئولیت‌پذیر باشیم.

(اگرچه ممکن است واقعاً اوضاع اقتصاد کشور تاثیر زیادی روی کسب‌وکار ما داشته باشد، درست است که ما مقصر نیستیم، اما حقیقتاً مسئولیم و باید هر بار راه‌حل تازه‌ای پیدا کنیم. خوشبختانه یافتن راه‌های تازه برای ذهن قدرتمند انسان کار سختی نیست، تنها خواست و اراده لازم دارد!)

  • به اصل پارتو پایبند باشید

احتمالاً تا به امروز بارها در مورد این اصل شنیده‌اید. اصل پارتو یا Parto در واقع همان قانون ۲۰/۸۰ است که در آن ۸۰ درصد نتایج در اثر ۲۰ درصد تلاش‌ها حاصل می‌شود. این قانون تنها برای تلاش‌های اقتصادی نیست، بلکه آن را می‌توان در تمام جنبه‌های زندگی مشاهده کرد؛ «مثلاً ۸۰ درصد ثروت ملت‌ها در دست ۲۰ درصد آن‌ها قرار دارد.

۸۰ درصد زمین‌های کشاورزی در دست ۲۰ درصد از کشاورزان است، ۸۰ درصد امکانات رفاهی برتر برای ۲۰ درصد افراد جامعه است و …..» با شناخت، درک و پایبندی به این اصل می‌توانید بخش بیشتری از وقت و انرژی خود را صرف ۲۰ درصد از کارهای مهم خود کرده و باقی کارها را رها کرده یا به سایر کارکنان خود واگذار کنید.

وقتی انرژی شما به‌جای مسائل حیاتی صرف مسائل حاشیه‌ای و پیش‌ پا افتاده شود، طبیعی است که پیشرفت چندانی در کار خود کسب نمی‌کنید. بنابراین بیشتر وقت خود را به انجام ۲۰ درصد از مهم‌ترین کارهای‌تان  اختصاص دهید تا مجبور نشوید مدام بگویید : «وقت ندارم!» و شاهد موفقیت در کار هم نباشید.

  • فلسفه کایزن را وارد حرفه خود کنید

در زبان ژاپنی «کای» به معنای تغییر و «زِن» به معنای خوب است؛ این دو در کنار هم می‌توانند به معنی «تغییر مثبت و پیشرفت کاری» در نظر گرفته شوند. این قانون می‌گوید که نباید از تغییر کردن بترسید؛ بلکه باید با تغییرات همراه شوید تا در کارتان پیشرفت کنید. وقتی فلسفه کایزن را وارد حرفه یا کسب‌وکار خود کنید، روبرو شدن با تغییرات برای‌تان راحت خواهد بود.

وقتی بتوانید گام به گام همراه با آخرین تغییرات جهانی همراه و هماهنگ شوید، موفقیت در کار اولین دستاورد شما خواهد بود. اگر فکر می‌کنید این فلسفه می‌تواند تکنیک لازم برای ارتقای کسب‌وکار شما باشد، کتاب‌های مربوط به آن را مطالعه کنید تا ضمن آشنایی با قوانین این فلسفه بتوانید به هدف کاری مورد نظرتان دست پیدا کنید.

  • درگیر بدهی و وام نشوید

معمولاً صاحبان کسب‌وکارها ترجیح می‌دهند به ‌جای رشد ارگانیک، با گرفتن وام یا قرض کردن پول‌های کلان به‌ صورت جهشی در کارشان پیشرفت کنند. اگر چه وام گرفتن در موارد زیادی می‌تواند به پیشرفت و رونق کار کمک کند، اما اگر کسب‌وکار شما کوچک است، بهتر است اجازه دهید به‌ صورت طبیعی رشد کند و به فکر تغییرات بزرگ و یک دفعه‌ای نباشید.

درگیر شدن با بدهی‌ها می‌تواند انرژی زیادی از شما بگیرد. بنابراین بهتر است به‌ جای وام گرفتن به فکر اجرای سایر تکنیک‌هایی باشید که در آن‌ها نیازی به وام گرفتن احساس نمی‌شود. اگر در حال حاضر هم در حال تسویه ماهانه قسط‌های بانکی هستید، بهتر است تسویه زودهنگام آن را در رأس امور خود قرار دهید تا با رهایی از آن بتوانید با آزادی بیشتر اقدام کنید.

  • فقط روی یک کار تمرکز کنید

با توجه به افزایش تحریم‌های کشور، بیشتر افراد ترجیح می‌دهند به‌جای تمرکز روی یک کار، در پی راه‌اندازی کسب‌وکارهای پی‌درپی باشند. اگر چه مدرسین اقتصاد اکثر اوقات راه ‌اندازی مشاغل خانگی در کنار مشاغل اصلی را توصیه می‌کنند اما همیشه تمرکز بر روی یک کار بهتر از درگیر شدن با کارهای متعدد است.

اگر برای شغل کنونی خود ارزش قائل هستید و با علاقه آن را انجام می‌دهید، بهتر است تمام انرژی و تمرکز کاری خود را روی همان یک شغل بگذارید تا به اندازه چندین و چند کار از آن درآمد کسب کنید. اگر در مسیر درستی قرار داشته باشید، رسیدن به چنین جایگاهی اصلاً کار سختی نیست.

  • باورهای خود را نسبت به کسب‌وکار تغییر دهید

همانطور که قبلاً هم اشاره کردیم، اگر تصور کنید نمی‌شود موفقیت در کار را تجربه کرد، این باور تبدیل به واقعیت زندگی‌تان خواهد شد. اگر چنین باورهای محدودکننده‌ای در مورد کسب‌وکار خود یا کلاً در مورد اوضاع اقتصادی جامعه‌تان دارید، بهتر است قبل از هر چیز به فکر تغییر باورهای شغلی خود باشید. علم روان‌شناسی ثابت کرده است که هر تغییر کوچکی در زندگی نیازمند تغییر باورتان نسبت به آن چیز است؛ در غیر این صورت هرچقدر تلاش کنید، تنها درجا خواهید زد. در صورتی که علاقه مند هستید بدانید باور چیست و راه های تقویت آن را بشناسید می توانید مقاله ” باور داشتن یعنی چی؟ +۸ راه تقویت باور | تعریف باور چیست؟ ” مطالعه نمایید.

برای تغییر باورهای شغلی خود می‌توانید کتاب‌های تغییر باور مطالعه کرده یا در دوره‌های حضوری و آنلاین تغییر باور شرکت کنید. اگر تصمیم به شرکت در چنین دوره‌هایی گرفتید، اساتیدی را انتخاب کنید که به گفته‌ها و روششان ایمان قلبی داشته باشید؛ چراکه اساتید زیادی در داخل کشور این علم را آموزش می‌دهند اما همه آن‌ها از اعتبار کافی برخوردار نیستند.

  • برای خود چشم‌انداز کاری تعیین کنید

با انجام کار کنونی‌تان در نهایت می‌خواهید به کجا برسید؟  اگر پاسخ‌تان به این سوال تنها گذران زندگی و عدم نیاز به دیگران است، خواندن چنین مقاله‌ای برای‌تان بی‌فایده است.

تنها افرادی می‌توانند در کارشان پیشرفت کنند که برای کار خود چشم‌اندازهای کوتاه‌مدت و بلندمدت تعیین کرده باشند. اگر شما تابحال این کار را انجام نداده‌اید، وقت دست به کار شدن است. چشم‌انداز‌های یک، دو، پنج و ده ساله کار خود را یادداشت کنید و در راستای آن با عمل به تکنیک‌های ارائه شده به سمت بهتر شدن پیش بروید.

  • مشتریان خود را در اولویت قرار دهید

تمام سعی کسب‌وکارها در عصر حاضر راضی کردن بیشتر مشتریان است. مشتری‌ها صاحبان اصلی کسب ‌و کار ما هستند؛ اگر سلیقه‌ای عمل کرده و خواست مشتری‌ها را در اولویت قرار ندهیم، دیر یا زود متوجه پس‌رفت کاری خود خواهیم شد. بنابراین برای شناخت نیازهای مشتریان در مورد آن‌ها تحقیق کرده و دقیقاً چیزی را ارائه دهید که مشتریانتان به آن‌ها نیاز دارند.

  • روی رشد شخصی خود کار کنید

گاهی حتی با به‌کارگیری جدیدترین متدهای موفقیت در کار، پیشرفت چندانی احساس نمی‌کنیم. دلیل این موضوع خود ما هستیم! این ماییم که باید پیشرفت کنیم تا کسب وکارمان هم پیشرفت کند.

وقتی ما خود در سطح پایینی قرار داشته باشیم، انتظار پیشرفت‌های بزرگ و رسیدن به سطوح عالی در کسب‌وکار ممکن نخواهد بود. در همین راستا روزانه یک یا دو ساعت روی بهبود شخصیتی، ارتقا مهارت‌ها و اطلاعات خود کار کنید تا موفقیت شخصی‌تان به موفقیت در کار نیز سرایت کند.

  • به فکر تولید محصولات جدید باشید

تولید محصولات جدید در راستای نیاز مشتریان، دیگر عامل مهم برای موفقیت در کار است. اگر کار شما مبتنی بر تولید محصول است، محصولات جدید و کاربردی‌تری به خط تولید خود اضافه کنید. اگر هم کار شما مبتنی بر فروش یا معرفی محصول است، بهتر است محصولات و خدمات بیشتری ارائه کنید.

  • فعالیت های خود را به‌صورت آنلاین عرضه کنید

موفقیت در کار و تجارت عصر حاضر در گرو فعالیت‌های گسترده اینترنتی است. اگر هنوز وارد فعالیت‌های آنلاین نشده‌اید، بهتر است در اسرع وقت صفحات و کانال‌های مجازی اینستاگرام، توییتر، یوتیوب و …. خود را فعال کنید. محصولات و خدماتتان را به‌و‌سیله شبکه‌های اجتماعی به بازارهای هدف بزرگتری عرضه کنید. دیگر مشتریان شما تنها محدود به یک محله یا شهر نخواهند بود.


با استفاده از خدمات پست می‌توانید جهت فرستادن محصولات خود به جای‌جای کشور اقدام کنید. اگر بتوانید یک سایت قدرتمند هم برای کار خود ایجاد کرده و آن را مدیریت کنید، مطمئناً در کسب‌ و کار خود موفقیت شگفت‌انگیزی کسب می‌کنید.

این مورد یکی از مهم‌ترین کارهایی است که باید حتماً در کسب‌وکار خود اجرا کنید. این دیگر یک پیشنهاد نیست بلکه اقدامی ضروری و بحرانی است که حتماً باید انجام شود. برای شروع کار می‌توانید از یک متخصص دیجیتال‌ مارکتینگ مشاوره دریافت کنید.

  • پیشنهادات و انتقادات مشتریان را در کارتان اعمال کنید

مشتریان بهتر از شما می‌دانند کسب‌کارتان چه نقاط قوت یا ضعفی دارد، چراکه آن‌ها از بیرون به شما نگاه می‌کنند و به صورت مستقیم از خدماتتان بهره می‌برند. بنابراین اگر تا به امروز هیچ توجیهی به نظرات مثبت یا منفی مشتریان نداشته‌اید، بهتر است از همین حالا سعی کنید تمام آن‌چه مثبت یا منفی در مورد کسب‌وکار شما می‌‌گویند را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید. گاهی مشتریان بهترین راهنمای شما برای موفقیت در کار یا شغل‌تان خواهند بود.

  • همواره در جستجو باشید

همانطور که قبلاً هم گفتیم، موفقیت در کسب‌ و کار هرکس بسته به شرایط کاری وی ممکن است متفاوت باشد. بنابراین همواره در جستجو باشید تا در نهایت بتوانید روش کار مخصوص خود را بیابید و از آن در راستای رسیدن به اهداف کاری‌تان کمک بگیرید.

تکنیک موفقیت در کاری

در قسمت قبلی تکنیک‌های موفقیت در کار را یک به یک بررسی کردیم. اما علاوه بر آن‌ها، یک سری عادات وجود دارند که مانع از پیشرفت کاری و شخصی در زندگی ما می‌شوند. شناخت آن عادات و ترک کردن آن‌ها می‌تواند نتایج عالی‌تری را وارد زندگی ما کند.

پس در ادامه، ۵ عادت منفی را بررسی می‌کنیم که ضمن توجه به تکنیک‌های نامبرده، بهتر است این عادات را نیز از خود دور کنید تا سریع‌تر به موفقیت کاری خود دست یابید.

همچنین راهکارهایی را ارائه می‌کنیم که به کمک آن‌ها، بهتر می‌توانید در جهت ترک عادات‌های بد گام برداشته و به موفقیت در کار و زندگی شخصی‌تان نزدیک شوید. چراکه کار و زندگی شخصی از هم جدا نیستند. وقتی شخصیت شما رشد می‌کند، نتیجه آن را در تمام جنبه‌های زندگی خود خواهید دید.

۵ عادت بد که مانع موفقیت کاری می‌شوند

برخی از اصول موفقیت کاری که عنوان کردیم، می‌توانند در بطن خود، عادت‌های بد را نیز از ما بزدایند. اما چند عادت بد هستند که ضمن پایبندی به اصول موفقیت کاری، باز هم می‌توانند آسیب زننده باشند. این عاد‌ت‌ها شامل موارد زیر هستند:

  • کامل‌گرایی

کامل‌گرایی یا کمال گرایی نه تنها در بحث کسب‌وکار، بلکه در هر مقوله دیگر هم یک آفت به حساب می‌آید. چراکه وقتی انتظار داریم همه چیز در بهترین شرایط قرار داشته باشد، هرگز نمی‌توانیم فعالیت‌های کاری خود را استارت بزنیم.

ممکن است در ابتدای امر، بسیار مبتدی و ضعیف باشیم، اما در هر صورت باید شروع کنیم و منتظر شرایط ایده‌آل نباشیم. چراکه ممکن است آن شرایط ایده‌آل هرگز ایجاد نشود و ما برای همیشه در حسرت کارهای ناکرده خود باقی بمانیم. شاید در ابتدای کار کامل نباشیم، اما قطعاً کافی هستیم!

  • تأخیر در اقدام

برخی از افراد عادت دارند کارها را با تأخیر انجام دهند. برای مثال، امروز می‌توانند برای مشتریان خود پیامک ارسال کنند، اما این کار به چند روز یا چند هفته بعد موکول می‌کنند و معمولاً در اکثر مواقع از این تأخیرها نتایج ناخوشایندی می‌گیرند. می‌بینند رقیبان زودتر دست به کار شده‌اند یا دیگر برای تخفیف دادن دیر شده و مناسبت‌های مهم گذشته‌اند.

این مثال را می‌توان به بسیاری از کارهای مربوط به دنیای کسب و کار نسبت داد. اگر این عادت در شما هم وجود دارد، یک قانون ۵ ثانیه برای خود بگذارید. مثلاً هرکاری که قرار بود انجام دهید، اما در ذهنتان گفتید: «حالا بعداً» به خودتان یک فرصت ۵ ثانیه‌ای بدهید تا کار را شروع کنید (۱ ۲ ۳ ۴ ۵ شروع)؛ فرصت فکر کردن به بعداً را از خود سلب کرده و بلافاصله خود را مجبور به انجام آن کار کنید.

ممکن است در ابتدا اجرا کردن این تکنیک سخت باشد، اما وقتی یاد گرفتید هر کاری را دقیقاً همان لحظه به انجام برسانید، از ثمرات شیرینش بهره‌مند خواهید شد.

  • کنترل شخصی بر اوضاع

ممکن است در اثر اجرا کردن اصولی که نام بردیم، موفقیت کاری بسیاری را تجربه کرده و سیستم کاری بزرگی برای خود ایجاد کنید. برخی از مدیران عادت دارند تا خودشان همه‌ی اوضاع کارشان را بررسی کنند و این کار وقت و انرژی زیادی را از آن‌ها می‌گیرد.

وقتی کسب‌وکار خود را گسترش دادید، دیگر نیازی نیست همه چیز را شخصاً بررسی کنید. شما می‌توانید معاون، کارمند یا مشاور کسب و کار قابل اعتمادی را استخدام کنید که همه‌ی امور را بررسی کند تا اگر مشکلی وجود داشت، به شما گزارش دهد. پس اگر شما نیز چنین عادتی دارید، لازم است تا به کمک یک بیزینس‌کوچ، سیستم‌سازی کرده و خود از بررسی شخصی اوضاع دست بردارید.

  • معاشرت با افراد بی‌هدف

موفقیت کاری نمی‌تواند برای افراد بی‌هدف اتفاق بیفتد. جالب است بدانید که موفقیت هرکس، میانگین موفقیت ۵ نفر از افرادی است که بیشترین ارتباط را با آن‌ها دارد.

وقتی اطرافیان شما و کسانی که بیشترین وقت‌تان را با آن‌ها می‌گذرانید، افرادی منفی‌نگر، بی‌هدف و غرغرو باشند، شما نیز شانس چندانی برای تجربه موفقیت کاری و شخصی نخواهید داشت. ممکن است به صورت مقطعی با آن‌ها به شما خوش بگذرد، اما این وقت‌گذرانی تبعات خوبی نخواهد داشت.

بنابراین اگر شما نیز درگیر دوستی‌ با افرادی از این دست هستید، با شجاعت به این دوستی پایان داده یا آن را به حداقل برسانید. به‌جای آن با افراد جدیدی وقت بگذرانید که با شما هم‌هدف باشند و  معاشرت با ایشان در شما انگیزه ایجاد کند.

  • عجول بودن

از قدیم گفته‌اند: «عجله کار شیطان است!» پس هرگز برای رسیدن به موفقیت کاری یا موفقیت در هر زمینه دیگر، عجله نداشته باشید. هیچ موفقیتی یک شبه ایجاد نمی‌شود؛ پس توقع بی‌جا نداشته باشید. هر کسب‌وکاری برای ارتقا به زمان و تلاش مستمر نیاز دارد. به همین خاطر اگر برای رسیدن به موفقیت کاری عجله دارید، با استمرار و صبر پیشه کردن، آن را ترک کنید.

اگر ترک کردن این عادت برای‌تان سخت است، یک یادداشت بزرگ را روی میز کارتان قرار دهید با عنوان: «عجله نکن، همه چیز کم‌کم درست میشه» آن‌گاه با دیدن آن یادداشت، به استمرار برگردید.

چگونه عادت‌های کاری بد را ترک کنیم؟

به غیر از ۵ مورد فوق، عادت‌های بد دیگری نیز وجود دارند که مانع موفقیت کاری می‌شوند. بنابراین بهتر است با توجه به شخصیتی که دارید، عادت‌های خوب و بد خود را طبقه‌بندی کنید. وقتی عادت‌های بدتان را بشناسید و بپذیرید که آن عادت‌ها را دارید، آن‌گاه می‌توانید در جهت ترک آن‌ها نیز اقدامات لازم را انجام دهید. پس اولین مرحله، پذیرش آن عادت‌هاست.

مرحله دوم پیدا کردن یک راه‌حل مناسب است که با روحیات شما سازگاری داشته باشد. هزاران راه برای ترک عادت وجود دارد که ممکن است نتوانیم از آن‌ها استفاده کنیم. پس راه‌های گوناگون را بررسی کرده و در نهایت بهترین راه ترک عادت متناسب با عادت بد خود را انتخاب کنید. آن‌گاه با تعهد به آن راه‌حل، در مسیر موفقیت کاری‌تان گام بردارید.

فلسفه کایزن چگونه به ما کمک می‌کند؟

همانطور که قبلاً هم اشاره کردیم، تکنیک موفقیت کایزن، یک تکنیک ژاپنی است که بر روی بهبود مستمر تأکید دارد. این فلسفه را می‌توان در امور درمانی، دولتی، اقتصادی، تولیدی، خدماتی و حتی بهبود شخصی نیز به کار برد. تکنیک موفقیت کایزن، تماماً بر ایجاد نظم و تفکر در راستای بهبود فعالیت‌های کاری استوار است.

این روش ابتدا پس از جنگ جهانی دوم در کسب‌وکارهای ژاپنی اجرا شد و سپس آوازه اثربخشی آن به اروپا سرایت کرد. هرکسی که بتواند این فلسفه و تکنیک کاربردی را در زندگی کاری و شخصی خود پیاده‌سازی کند، موفقیت کاری و شخصی وی، تصاعدی خواهد بود. ممکن است در ابتدای امر، همه چیز نامنظم به نظر برسد، اما تلاش در جهت نظم بخشیدن و بهبود عملکرد، بعدها نتایج بسیار عظیمی را در پی خواهد داشت.

با استفاده از راهکارهای زیر، بهتر می‌توانید کایزن را به کار بگیرید:

  • به دنبال راه‌های راحت‌تر و بهتر برای انجام کارها باشید.
  • روزانه ۲۰ دقیقه در گوگل به جستجوی آخرین متد موفقیت کاری خود بگردید و سپس آن‌ها را اجرا کنید.
  • وقتی راه‌های تازه را یافتید و آن‌ها را اجرا کردید، باید این راه‌ها را مورد ارزیابی قرار دهید تا از اثربخشی آن‌ها اطمینان حاصل کنید.
  • اگر یک روش اثربخشی کافی را نداشت، روش دیگری را امتحان کنید.
  • پیشرفت‌های کوچک خود را یادداشت کرده و آن را در جلسات کاری مطرح کنید.
  • به کارمندان خود ارزش بدهید تا صادقانه‌تر با شما کار کنند. آن‌گاه می‌توانید اصل کایزن را به آن‌ها نیز یاد داده و یک تیم کاری منظم و پویا ایجاد کنید.
  • از اشتباهات چشم‌پوشی کرده و تمام تمرکز خود را روی بهبود مستمر قرار دهید.
  • اصول موفقیت کاری که در این مطلب معرفی کردیم را نیز با استفاده از تکنیک موفقیت کایزن در زندگی خود نهادینه کنید. همچنین عادت‌های بد را نیز می‌توان به کمک آن ترک کرد.
  • برای اینکه خود کایزن را همیشه به یاد داشته باشید، از اپلیکیشن‌های یادآوری کننده، ردیابی کار، یادداشت‌های مستمر، بازنگری‌های روزانه یا شبانه و …. استفاده کنید.

سخن پایانی

یک ترفند موفقیت در کسب‌ و کار که در هر شرایطی می‌تواند کمک‌کننده باشد، کار کردن روی خودتان است که در گزینه‌ها با عنوان « رشد شخصی یا مهارت توسعه فردی » معرفی کردیم. این یکی دیگر ردخور ندارد. هرچقدر خودتان پیشرفت کنید، کارتان هم رشد خواهد کرد. سایر تکنیکهای موفقیت در کار نیز در کنار رشد شخصی شما می‌توانند مکمل‌های پیشرفت کاری‌تان باشند.

در این مقاله به بررسی تعدادی از عوامل موفقیت در کار پرداختیم؛ امیدواریم که با رعایت یک یا چند مورد از آن‌ها بتوانید شاهد موفقیت در کار خود باشید. یادتان باشد هر چقدر بیشتر تلاش کنید، کائنات جواب خوبی در برابر تلاش‌های‌تان به شما خواهند داد. پس اگر بلافاصله نتیجه نگرفتید، ناامید نباشید و ادامه دهید. سعی کنید دوران تکامل کاری خود را طی کنید و به فکر گرفتن نتایج در زمان‌های کوتاه نباشید.

برخی سوالات رایج

چرا موفقیت در کار مهم است؟

استقلال مالی یکی از مهم‌ترین مسائل زندگی شخصی هرکسی است. چیزی که باعث می‌شود انسان بتواند به استقلال مالی دست پیدا کند، حرفه یا کسب ‌کار او خواهد بود. بنابراین اهمیت موفقیت در کار به اندازه به دست آوردن استقلال مالی مهم است.

چگونه به پیشرفت و موفقیت در کار دست یابیم؟

پیشرفت و موفقیت در کار لازمه داشتن اطلاعات جامع درباره وضعیت کاری‌تان خواهد بود. اگر اطلاعات به‌روزی درباره وضعیت کسب‌وکارها نداشته باشید، نمی‌توانید برای بهبود آن تلاش کنید. بسیاری از شاغلین تنها اخبار ناگوار سیاسی و اقتصادی تلویزیون و کانال‌های اجتماعی خبری را اساس پیشرفت کاری خود قرار داده‌اند.

۱۵ عامل مهم برای موفقیت کاری در سال ۲۰۲۳ کدامند؟

  1. شاگرد مادام ‌العمر باشید
  2. کار مورد علاقه ‌تان را انجام دهید
  3. تمام مسئولیت‌های کارتان را به عهده بگیرید
  4. به اصل پارتو پایبند باشید
  5. فلسفه کایزن را وارد حرفه خود کنید
  6. درگیر بدهی و وام نشوید
  7. فقط روی یک کار تمرکز کنید
  8. باورهای خود را نسبت به کسب‌وکار تغییر دهید
  9. برای خود چشم‌انداز کاری تعیین کنید
  10. مشتریان خود را در اولویت قرار دهید
  11. روی رشد شخصی خود کار کنید
  12. به فکر تولید محصولات جدید باشید
  13. فعالیت های خود را به‌صورت آنلاین عرضه کنید
  14. پیشنهادات و انتقادات مشتریان را در کارتان اعمال کنید
  15. همواره در جستجو باشید



تاریخ: سه شنبه 21 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

گام های طلایی برای تغییر شغل

استعداد و مهارت‌های خود را پرورش دهید

یکی از گام‌های طلایی که می‌توانید در راستای تغییر شغل انجام دهید، پرورش مهارت‌ها و استعدادهایی است که دارید. شما باید توانمندی‌های خود را مورد بررسی قرار دهید و متوجه شوید که در چه زمینه‌ای مهارت دارید، سپس باید در جهت تقویت مهارت‌هایی که دارید، حرکت کنید و اقدامات لازم را انجام دهید. توصیه می‌شود برای آنکه نتیجه بهتری از این گام به دست آورید، تمام مهارت‌ها را بر روی یک کاغذ بنویسید تا بتوانید به خوبی به هر یک بپردازید و آن‌ها را پرورش دهید.

مهارت‌های برتر را شناسایی کنید

پس از آنکه مهارت‌های خود را در قسمت قبل شناسایی کردید، دسته‌ای از آن‌ها که تاثیر بیشتری بر کسب‌وکار انتخابی شما دارند را انتخاب کنید، سپس تمام توجه و حواس خود را به سمت و سوی مواردی که انتخاب کرده‌اید، بکشانید. در رابطه با این موضوع نکته‌ای وجود دارد و آن این است که برخی از افراد، لیست بلند و بالایی از مهارت‌های خود ندارند و چنین مسئله‌ای آن‌ها را مایوس می‌کند؛ چرا که گمان می‌کنند نداشتن مهارتی خاص، زمینه شکست را برای آن‌ها در زمینه تغییر شغل به همراه خواهد داشت. از همین جهت باید متذکر شد که این موضوع جای نگرانی و ناامیدی ندارد؛ چرا که همیشه وقت برای یادگیری و کسب مهارت وجود دارد.

ذهن باز و خلاق داشته باشید

از دیگر مواردی که می‌تواند تاثیر مثبتی بر مسیر تغییر شغل داشته باشد، داشتن یک ذهن باز و خلاق است. در رابطه با این موضوع می‌توان گفت که یک فرد با چنین خصوصیتی، می‌تواند به درستی در مسیر تغییر شغل قدم بردارد. توصیه ما به شما این است که به احساسات درونی خود اعتماد کنید و تمرکز مناسبی بر روی آن‌ها داشته باشید، چرا که این موضوع سبب می‌شود که هدایت درستی در مسیر شما صورت گیرد.

البته شما می‌توانید در چنین مسیری از مشاوره تغییر شغل نیز کمک بگیرید. چنین مشاوره‌ای، راهنمایی‌های لازم را به شما می‌کند و مسیر موفقیت را نشانتان می‌دهد؛ بنابراین نباید از تاثیر مشاوره تغییر شغل غافل شد. همچنین می‌توان گفت که یک مشاوره خوب در چنین زمینه‌ای، می‌تواند انتخاب‌های مناسبی را به همراه بیاورد.

بودجه مالی خود را نیز در نظر بگیرید

یکی از موضوعات بسیار مهم که باید به آن توجه داشته باشید، میزان بودجه و شرایط مالی خود در زمان تغییر شغل است. بسیاری از افراد به فکر تغییر شغل هستند، چرا که می‌خواهند درآمد بیشتری را به دست آورند؛ اما باید متذکر شد که یکی از مسائل تاثیرگذار بر درآمد بیشتر، راه‌اندازی و یا مشغول شدن در یک پروژه و کار بزرگ‌تر است و در بسیاری از شرایط، برای تحقق چنین موضوعی، باید بودجه و مال بیشتری را در نظر گرفت.

البته به این نکته نیز باید اشاره داشته باشیم که در بسیاری از مواقع، در میان گذاشتن بودجه و مال بیشتر، لزوما دلیلی بر موفقیت و پیروزی نیست و نمی‌توان گفت که هر فرد که مال و بودجه بیشتری دارد، با تغییر کار به موفقیت می‌رسد؛ گاهی اوقات افراد تغییر کار را در جهت داشتن حال بهتر و شاد بودن انتخاب می‌کنند و حاضر هستند در این مسیر به سرمایه و درآمد کمتری دست پیدا کنند. بنابراین به چنین مسائلی توجه داشته باشید تا به درستی سرمایه‌ای را انتخاب کنید.

فهرستی از هر چیز که می‌خواهید تهیه کنید

گام دیگری که می‌توانید در راستای عوض کردن شغلتان انجام دهید، تنظیم و نوشتن یک فهرست است. شاید برای شما سوال پیش آید که از چه مواردی باید فهرست تهیه کنید و این کار با چه هدفی صورت می‌گیرد؟ در راستای پاسخ به این سوال باید گفت که لازم است شما از اهداف و هر آنچه می‌خواهید، فهرستی تهیه و آن‌ها را یادداشت کنید.

چنین موضوعی به شما کمک می‌کند تا تمرکز و حواس خود را بر موفق شدن و رسیدن به خواسته‌هایتان تنظیم کنید. البته توصیه ما به شما این است که در کنار تهیه چنین فهرستی، لیستی از کارهایی که امکان انجام آن‌ها را ندارید نیز تهیه کنید و آن را نیز مورد بررسی قرار دهید. دقت داشته باشید که تهیه چنین فهرست‌هایی، مسیر موفقیت را برای شما آسان و هموارتر می‌کنند و شما می‌توانید با بررسی‌های دقیق‌تری، شرایط لازم برای تغییر شغل را فراهم سازید و پس از پرداختن به آن نتیجه بهتری بگیرید.

از کسب تجربه غافل نشوید

به دست آوردن تجربه یکی از اموری به حساب می‌آید که توجه به آن شرایط مناسب‌تر و بهتری را برای شما رقم می‌زند. امکان دارد برای شما سوال پیش آید که چگونه می‌توان تجربه کاری خود را بالا برد و باید در این زمینه چه اقداماتی را انجام داد؟ باید متذکر شد که شما می‌توانید برای به دست آوردن تجربه، در کسب و کارهایی که در حوزه فعالیت شما فعالیت دارند یا نزدیک هستند، مشغول شوید. برای چنین فعالیتی باید به صورت داوطلبانه حاضر شوید تا تجربه‌ای برای شما به ثبت برسد.

مهارت‌های خود را به‌روز کنید

اگر می‌خواهید که به تغییر شغل بپردازید، باید توانایی به‌روز کردن مهارت‌های خود و اطلاعاتی که دارید را داشته باشید. بسیاری از افراد هستند که به سبب شغلی که دارند، از تغییر و تحول و به‌روز شدن، ترس دارند. برخی از شغل‌های دولتی چنین ویژگی دارند، به گونه‌ای که برای کارمند خود وظایف ثابت و مشخصی را در نظر می‌گیرند که باید طبق روتین انجام شوند.

اگر شما از دسته افرادی هستید که در چنین شغلی فعالیت دارید، بهتر است به تغییر شغل دولتی نپردازید؛ چرا که امکان دارد این تغییر شغل دولتی مشکلاتی را برای شما در پی داشته باشد.

زمینه فعالیت خود را در فاصله زمانی‌های کوتاه عوض نکنید

بسیاری از افراد هستند که در مدت‌ زمان‌های کوتاه، نسبت به تغییر شغل خود اقدامات لازم را انجام می‌دهند و به اصطلاح از یک شاخه به شاخه دیگر می‌پرند و می‌خواهند که بسیاری از شرایط را تجربه کنند. باید گفت چنین موضوعی علاوه بر سخت بودنش، به ضرر فرد خواهد بود و می‌تواند مانع موفقیت شود. توصیه می‌شود چنین کاری را انجام ندهید و تمرکز خود را بر روی یک حرفه و  زمینه قرار دهید تا بهترین نتایج و تجارب را در همان زمینه به دست آورید و بتوانید از آن بهترین استفاده را داشته باشید.

مشاغل مختلفی را مورد نظر بگیرید

اگر تصمیم به تغییر شغل دارید، باید مدتی پیش از تصمیم به این کار، مشاغلی که فکر می‌کنید برای شما مناسب هستند را مد نظر بگیرید. شما می‌توانید این کار را با فهرستی که از مهارت‌ها و توانایی‌های خود که آماده کردید، انجام دهید. برای مثال شما شرایطی را تصور کنید که در فهرست مهارت‌های شما، قدرت بالای شما در ویرایش و نویسندگی به ثبت رسیده است، از همین جهت شما می‌توانید به مشاغلی فکر کنید که به نوعی وابسته به چنین موضوعی هستند. برای مثال می‌توان به مواردی چون تولید محتوا ، ویرایش کتاب و … اشاره کرد.

به احتمال زیاد، شما به سبب لیستی که از مهارت‌های خود آماده کرده‌اید، با گزینه‌های شغلی بسیاری روبرو شوید. در چنین شرایطی توصیه ما به شما این است که تمام گزینه‌ها را به درستی و با دقت کامل مورد بررسی قرار دهید؛ سپس آن‌ها را بر اساس اولویت ترتیب بندی کنید. این کار به شما این اجازه را می‌دهد که تصمیمات بهتری در این راستا داشته باشید و بتوانید شغل مناسبی برای خود پیدا کنید و در آن مشغول به فعالیت شوید.

دست روی گزینه‌های خاص بگذارید

بسیاری از شغل‌ها وجود دارند که شرایط و زمینه خاصی را می‌طلبند و از همین جهت افراد کمتری نسبت به آن‌ها تمایل و واکنش نشان می‌دهند. چنین موقعیتی را می‌توان مناسب در نظر گرفت و نسبت به مشغول شدن در آن‌ها اقدامات لازم را انجام داد.

البته باید متذکر شد که شاید شما هم شرایط لازم را نداشته باشید و مورد تایید شرکت انتخابی قرار نگیرید؛ اما باز هم توصیه می‌شود شانس خود را امتحان کنید؛ چرا که امکان دارد شرایط برای شما فراهم شود و بتوانید به راحتی و با خیال راحت نسبت به تغییر شغل اقدام کنید.

 

اهمیت راه‌های شناخت عوارض تغییر شغل

همانگونه که می‌دانید شغل افراد اگر همسو با علایق آنها همراه نباشد صددرصد نخواهد توانست بازدهی درستی را برای آن‌ها به وجود آورد و این یکی از عوارض تغییر شغل است. به همین دلیل شما باید به این نکته توجه کنید، که اگر به دنبال مسیر پیشرفت شغلی خود هستید، باید راه پیشرفت در کار را در ابتدای کار بشناسید، تا در این بین بتوانید راه‌های پیشرفت در کار را به صورت کاملا منطقی پیدا کنید. اما اگر شما به راهکارهای پیشرفت در کار در کار توجهی نداشته باشید، بدون شک باید به عوارض تغییر شغل فکر کنید؛ چراکه این عوارض می‌تواند به خاطر ندانم‌کاری در مورد بسیاری از مهارت‌های شخصی انجام شود و اما چنانچه به فکر تغییر شغل هستید ما به شما پیشنهاد می‌کنیم که در این مقاله با ما همراه باشید؛ چرا که هر کاری به اصول و قواعد خاصی نیاز دارد. در این بین، تغییر شغل نیز از این قضیه مستثنی نیست و شما باید راهکارها، تکنیک‌ها و روش‌های خاصی را در نظر بگیرید تا بدانید که برای برای پیشرفت در کار چه باید کرد.

بازار کار را بسنجید تا درگیر عوارض تغییر شغل نشوید

اما موضوعی که مهم است مهارت شخصی افراد است؛ چرا که هر شغلی می‌تواند درآمد بالایی داشته باشد اما صددرصد شما زمانی می‌توانید به فکر راه پیشرفت در کار باشید که به مهارت شغلی خود پی ببرید. چنانچه بخواهید مدام به این قضیه فکر کنید که پیشرفت شغلی چیست شاید هر شغلی که درآمد بالایی داشته باشد، را تنها برای خود انتخاب کنید.

در صورتی که مسیر پیشرفت شغلی برای آن دسته از افرادی به وجود می‌آید که بتوانند به توانایی‌ها، استعدادها و مهارت‌های خود در ابتدای کار فکر کنند. در غیر این صورت شما نمی‌توانید راههای پیشرفت در کار را بشناسید و از عوارض تغییر شغل خود را دور نگه دارید؛ البته اگر شما تنها نیز بخواهید به علاقه خود فکر کنید. علاقه نخواهد توانست راه های پیشرفت در کار را برای شما باز کند؛ چرا که برخی از شغل ها شاید درآمد بالایی نداشته باشند و به همین دلیل مسیر پیشرفت شغلی شما را تحت شعاع قرار دهند و به این طریق عوارض تغییر شغل به شما نزدیک خواهند شد.

اما برای این که بدانید برای پیشرفت در کار چه باید کرد ما به شما توصیه می‌کنیم که علاوه بر علاقه سعی کنید به مسائل دیگری چون بازدهی شغل مورد نظر و بازار کار آن نیز توجه داشته باشید.

منطق خود را از عوارض تغییر شغل دور نگه دارید

با اندکی تحقیق متوجه خواهید شد که بازار کار آزاد بازار نسبتا داغی است. به شرط این‌که شما بتوانید در ابتدای کار با خود به این نتیجه برسید، که دقیقا از نگاه شما پیشرفت شغلی چیست. زمانی که این دیدگاه را برای خود به صورت واضح و روشن بیان نمودید. به این نتیجه خواهید رسید که استعداد شما در چه زمینه‌ای است و برای این که به عوارض تغییر شغل دچار نشوید بهتر است استعداد خود را جدی گرفته و در بازارهای آزاد وابسته به استعداد خود حتی به عنوان شغل دوم به عنوان راه پیشرفت در کار با توجه به استعدادی که دارید. به فکر یک شغل خاص اما هدفمند باشید.

اما اگر منطقی فکر کنید به این نتیجه خواهید رسید که تغییر ناگهانی شغل به هیچ عنوان نمی‌تواند جزء راهکارهای پیشرفت در کار باشد. به این دلیل که شما را با عوارض خاصی روبه‌رو خواهد کرد که این عوارض صددرصد از لحاظ مالی به شما فشار خواهد آورد و به همین خاطر، ما به شما توصیه می‌کنیم که از همان ابتدای کار برای دور ماندن از عوارض تغییر شغل سعی کنید، شغل فعلی خود را حفظ نمایید؛ سپس به فکر تغییر شغل دیگر باشید تا بدین ترتیب با سنجیدن هر دو معقولانه‌ترین آن را انتخاب کنید.

راه های پیشرفت در کار را با دوستان تان پیدا کنید

توجه به ارتباط درست با اطرافیان صددرصد می‌تواند به شما کمک کند که به دنبال یک شغل مناسب باشید و این چنین متوجه خواهید شد که پیشرفت شغلی چیست؛ چرا که در پیشرفت شغلی شما زمانی می‌توانید موفق شوید که بتوانید تمام جوانب کار را سنجیده و مهم‌تر از همه با مشورت با دیگران در کسب و کارهای مختلف به فکر تغییر شغل خود باشید.

اگر مشورت را برای تغییر شغل خود در نظر نگیرید، بدون شک عوارض تغییر شغل شما را شدیدا تحت فشار قرار خواهد داد. به همین دلیل بهتر است همیشه به این سوال فکر کنید که برای پیشرفت در کار چه باید کرد؟ بدون اغراق برای پیشرفت در کار شما باید دایره ارتباطی خود را گسترش دهید، تا بتوانید با افراد در شغل‌های دیگر ارتباط مناسبی برقرار کرده و به مزایا و معایب هر شغل به شکل کاملا اصولی آگاه شوید.

به راستی برای پیشرفت در کار چه باید کرد

زمانی که شما همان‌طور که ما به آن اشاره کردیم به صورت منطقی به این نتیجه برسید که باید شغل فعلی خود را حفظ کنید و به دنبال شغل جدید باشید. می‌توانید از همان ابتدای کار وابسته به علاقه، استعداد و توانایی‌های خود از تمامی قابلیت‌های شغل‌های دیگر بدون استرس بهره‌مند شوید و هرکدام را که به عنوان شغل دوم امتحان می‎کنید تا زمانی که به شغل خود مطمئن نشدید انتخاب نکنید.

از شغل فعلی دست نکشید که این چنین تنها باید به عوارض تغییر شغل فکر کنید. به همین خاطر چنانچه درگیری ذهنی شما به این صورت است که دقیقا برای پیشرفت در کار چه باید کرد؟ ما به شما پیشنهاد می‌دهیم که پیشرفت کار را زمانی می ‌توانید احساس کنید که شغل‌های مورد علاقه خود را پیگیری کرده با مزایا و معایت آشنا شده و در کنار آن شغل فعلی خود را نیز حفظ کرده باشید.

به این دلیل که شاید شغل موردنظر جدید آنچنان بازدهی قابل قبولی نداشته باشد و اگر شما شغل فعلی خود را از دست بدهید، بدون شک فشارهای مالی و خسارت‌های وارد شده تنش‌های روحی شدیدی را برای شما به وجود خواهد آورد.

به یادگیری انواع مهارت بپردازید

اما یکی از نکاتی که باعث می‌شود شما به شکل ویژه بتوانید از عوارض تغییر شغل خود را دور نگه دارید توجه به این نکته است که یادگیری و آموزش را در روند کاری خود پیاده کنید؛ چرا که بسیاری از شاخه‌های درآمد به واسطه تخصص، مهارتف توانایی و دانش به وجود آمده‌اند و افرادی که به صورت کارآفرینی کار خود را آغاز کرده‌اند در ابتدای کار به یادگیری و آموزش توجه بسیار کلیدی و مهمی داشته‌اند. به همین خاطر پیشنهاد ما به شما این است که سعی کنید همیشه برای یادگیری انواع مهارت و تخصص ذهن خود را آماده کنید.

برای این کار از تجربه اطرافیان منابع مناسب و بسیاری از مسائل دیگر غافل نشوید تا بتوانید تغییر شغل خود را به صورت اصولی انجام دهید. حتی اگر به دنبال پیشرفت در شغل خود هستید بهتر است از همان ابتدای کار هرگونه دوراهی شغلی را فراموش کنید و تنها به هدف خود بیاندیشد. البته تنها افراد می‌توانند همیشه مسیر شغلی مناسبی را انتخاب کنند که بتوانند علاقه، استعداد و منطق را در کنار یکدیگر به کار گیرند؛ چرا که تنها علاقه در کنار درآمد بی ثبات نمی‌تواند پیشرفتی را به وجود آورد و حتی درآمد بالا با بی علاقگی نیز به هیچ عنوان کیفیتی را برای افراد به وجود نمی‌آورد. پس سعی کنید همیشه به استانداردهای شغل خود به طور جدی فکر کنید.

جمع‌ بندی

تغییر شغل موضوع ساده‌ ای نیست و نباید نگاه‌ ساده‌ای به آن داشت. تغییر شغل و حرفه در بسیاری از موارد با شکست روبه‌رو می‌شود چراکه شخص بدوت تحقیق و خودشناسی، شغل جدیدی را انتخاب می‌کند. راه‌کارهای ارائه شده در این مقاله می‌تواند به شما کمک زیادی کند تا شغل مورد نظر خود را پیدا کنید.

استفاده از مثلث شغلی نیز می‌تواند تا حد شغل‌ها برای شما ارزیابی کند. علاقه به کار یکی از مهم‌ترین موضوعات در شغل شماست که پیشنهاد می‌کنیم توجه ویژه‌ای به آن داشته باشید. این روزها مهارت مهم‌ترین موضوع برای کارفرمایان و مدیران است. شرکت‌های خصوصی داشتن مهارت را مهم‌ترین عامل استخدام یک شخص می‌دانند.

البته ممکن است در برخی موارد خلاقیت و دیگر پارامترها هم برای کارفرما مهم باشد اما مطمئن باشید که با داشتن مهارت کافی در حرفه‌ کاری‌تان می‌توانید در یک شرکت مناسب استخدام شوید.

به‌علاوه کسانی که مهارت مناسبی دارند، حتی در صورت عدم رضایت از شغل‌شان هم می‌توانند کارمندی را کنار بگذارند و به سمت کارآفرینی بروند و در این مسیر می توانید از یک مشاور کارآفرینی خوب مشورت بگیرید. همچنین در نظر داشته باشید که امکان پیشرفت شغلی در شرکت یا سازمان می‌تواند کمک زیادی به افزایش درآمد شما داشته باشد اما این موضوع نیازمند صبوری شماست.

برخی از سوالات رایج

۱۰ گام طلایی برای تغییر شغل در سال ۱۴۰۰ کدامند؟

۱.استعداد و مهارت‌های خود را پرورش دهید
۲.مهارت‌های برتر را شناسایی کنید
۳.ذهن باز و خلاق داشته باشید
۴.بودجه مالی خود را نیز در نظر بگیرید
۵.فهرستی از هر چیز که می‌خواهید تهیه کنید
۶.از کسب تجربه غافل نشوید
۷.مهارت‌های خود را به‌روز کنید
۸.زمینه فعالیت خود را در فاصله زمانی‌های کوتاه عوض نکنید
۹.مشاغل مختلفی را مورد نظر بگیرید
۱۰.دست روی گزینه‌های خاص بگذارید

دلایلی که سبب می‌شوند یک فرد به تغییر شغل فکر کند کدامند؟

۱. تغییر شغل در جهت مهارت‌های شخصی

۲. تغییر شغل در جهت علاقه

۳.تغییر شغل در جهت استعداد

۴. تلاش برای حفظ شغل فعلی و تغییر آن

۵.ایجاد روابط شخصی برای تغییر شغل

۶.پی‌گیری شغل‌های مورد علاقه

۷.امتحان کردن شغل‌های جدید

۸.یادگیری، یادگیری و یادگیری

تاثیر پیشرفت شغلی بر تغییر شغل به چه صورت است؟

پیشرفت شغلی می‌تواند مهم‌ترین ملاک برای تغییر شغل بسیاری از افراد باشد. افراد زیادی وجود دارند که مهم‌ترین ملاک‌شان در تغییر شغل، امکان پیشرفت شغلی‌شان است. پیشرفت شغلی می‌تواند باعث رشد شما در طول مدت زمان اشتغال‌تان باشد.




تاریخ: شنبه 18 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

راهکارهای اصولی تغییر شغل موفق

تغییر شغل یکی از موضوعاتی است که بسیاری از افراد در طول زندگی‌شان به آن فکر می‌کنند. برای این‌که بتوانید در مسیر تغییر شغلی‌تان موفق عمل کنید نیاز به رعایت نکاتی دارید که در این مقاله تمامی آن‌ها را بررسی می‌کنیم. تغییر شغل به شیوه درست و اصولی می‌تواند کسب و کار شما را متحول کند و وضعید مالی شما را بهبود ببخشد. اگر می‌خواهید تغییر شغل شما بر اساس اصول و قواعد کسب و کاری باشد باید در نظر داشته باشید که در طول زندگی‌تان نهایتا ۴ بار می‌توانید مسیر شغلی‌تان را کاملا تغییر دهید و بدین منظور توصیه میکنیم که حتما مقاله انواع شغل ها را مطالعه کنید تا دید بازتری به تنوع مشاغل داشته باشید..

در صورتی که بخواهید در هر زمان شغل خود را تغییر دهید و متناسب با موضوعات روز چرخش شغلی داشته باشید احتمال زیاد نمی‌توانید به یک فرد ماهر و باتجربه در کسب و کار خود تبدیل شوید. اگر می‌خواهید درآمد خود را افزایش دهید در نظر داشته باشید که باید مسیر شغلی‌تان با اهداف و همچنین مهارت‌های شما سازگاری داشته باشد تا بتوانید بیش‌ترین بهره را از کسب و کارتان ببرید. در ادامه این مقاله می‌خواهیم ۸ گام طلایی تغییر شغل را بررسی کنیم که استفاده از این ۸ گام کمک می‌کند تا کسب و کار جدید شما در سریع‌ترین زمان ممکن به رونق برسد.

در نظر داشته باشید که در این مسیر مشاور کسب و کار با تجربه دکتر ویز به شما کمک می‌کنند تا شغل جدید خود را پیدا کنید.

همچنین مقالاتی که می‌توانند در کنار این مقاله به شما کمک کنند در ادامه نوشته شده‌اند.

۱ـ صفر تا صد راه‌اندازی استارت آپ به عنوان شغل جدید

۲ـ تحقیق و توسعه در شغل فعلی و افزایش درآمد

۳ـ بهترین راه برای سرمایه‌گذاری و سود کردن در بازارهای ایران

۴ـ علت فروش نداشتن در کسب و کار فعلی و بررسی راهکارهای آن

۱ـ تغییر شغل در جهت مهارت‌های شخصی

اگر می‌خواهید تغییر شغل شما اصولی باشد یکی از موضوعاتی که باید رعایت کنید بحث مهارت‌های شخصی‌تان است. برای مثال همه ما می‌دانیم که فوتبالیست بودن یا خواننده بودن شغل پردرآمدی است اما آیا برای این دو شغل مهارت کافی داریم؟! اگر مهارت‌ در یک شغل اکتسابی باشد با تمرین می‌توانید آن را به‌دست بیاورید اما اگر مهارت در یک شغل ذاتی باشد نمی‌توانید به این سادگی‌ها آن را به دست بیاورید.

در نظر داشته باشید که بسیاری از شغل‌ها در یک سن و سال خاص نیاز به مهارت دارند. برای مثال اگر در سنین نوجوانی فوتبال را بلد نباشید غیر ممکن است که در ۳۰ سالگی بتوانید آن را یاد بگیرید. در نظر داشته باشید که برای بدست آوردن شغل مناسب باید در زمان مناسب مهارت مورد نیاز را به‌دست بیاورید. مهارت آموزی در پیدا کردن شغل تاثیر بسزایی دارد.

۲ـ تغییر شغل در جهت علاقه

همه ما می‌دانیم که شغل انتخابی ما باید در جهت علاقه ما باشد اما آیا واقعا به آن پایبند هستیم و شغل کنونی ما در جهت علاقه ما است؟ اگر پاسخ شما به این سوال خیر است باید در نظر داشته باشید که احتمالا دیر یا زود از کارتان خسته می‌شوید و به فکر تغییر شغل می‌افتید.

اگر تغییر شغل شما مجددا بر اساس علاقه شما نباشد احتمال زیاد مشکلات بسیاری زیادی همچون استرس شغلی برای شما به‌وجود می‌آید. در این موضوع هرچقدر سن شما زیادتر شود علاقه شما به آن شغل کمتر می‌شود و بعد از مدتی مشکلاتی برای شغل شما به وجود می‌آید که روی تمامی ابعاد زندگی شما تاثیر می‌گذارد.

۳ـ تغییر شغل در جهت استعداد

کارشناسان کسب و کار معمولا یک مثلث را برای انتخاب شغل افراد در نظر می‌گیرند که سه ضلع دارد. مهارت، علاقه و استعداد سه ضلع این مثلث هستند. اگر این مثلث را در انتخاب شغل‌تان جدی بگیرید می‌توانید یک شغل مناسب برای خودتان دست و پا کنید.

استعداد یکی از موضوعاتی است که باید توجه ویژه‌ای به آن داشته باشید. البته استعداد باید از سنین کودکی در تعیین شغل شما تاثیر داشته باشد اما اگر تا کنون به آن بی توجهی کرده‌اید باید بدانید که موضوع بزرگی را کم اهمیت شمرده‌اید.

برای مثال این روزها بسیاری از خانواده‌ها بدون شناخت شغل‌های جامعه می‌خواهند فرزندشان پزشک شود و این موضوع را یک ارزش می‌دانند. اما در بسیاری از مواقع این کودک هیچ استعدادی در رشته پزشکی ندارد و همین عامل باعث می‌شود تا کار او بسیار سخت و دشوار شود.

۴ـ تلاش برای حفظ شغل فعلی و تغییر آن

اگر واقع بین باشید قطعا این موضوع را می‌دانید که در شغل فعلی‌تان اطلاعات مناسبی دارید و تجربه‌های بسیاری در این سال‌ها کسب کرده‌اید. گاهی اوقات شما برای به موفقیت رسیدن در شغل فعلی‌تان فقط یک گام فاصله دارید اما با تغییر شغل ناگهانی فرصت موفقیت در این شغل را از خودتان دریغ می‌کنید.

پس اگر مثلث طلایی بالا در کسب و کارتان وجود دارد سعی کنید تغییر شغل ندهید و کسب و کارتان را بهبود ببخشید. حتی ممکن است از مثلث بالا قسمت مهارت شغل و حرفه شما دچار مشکلاتی باشد و امکان بهبود آن وجود داشته باشد.

تغییر شغل خود آخرین کاری است که می‌توانید انجام دهید. به همین دلیل توصیه می‌شود که قبل از تغییر شغل‌تان به موضوعات زیادی فکر کنید و اگر امکان دارد با ایجاد تغییرات هوشمندانه شغل خود را به رویایی‌ترین شغل ممکن برای خود تبدیل کنید.

۵ـ ایجاد روابط شخصی برای تغییر شغل

زمانی‌که به فکر تغییر شغل هستید قطعا می‌دانید که باید به سراغ پیدا کردن شغل‌های مورد علاقه تان بروید و از بین آن‌ها مناسب‌ترین شغل را برای خودتان پیدا کنید. اگر می‌خواهید شغل مورد نظرتان بهترین ممکن برای شما باشد باید در نظر داشته باشید که شغل شما نیازمند بررسی‌های شماست.

اگر قبل از انتخاب شغل به‌ درستی تحقیق کنید می‌توانید با خیال جمع یک شغل جدید و مناسب پیدا کنید. البته گشتن برای پیدا کردن شغل جدید نیازمند داشتن روابط متعدد با دیگر اشخاص است.

برای مثال فرض کنید شما دوستانی دارید که هر کدام‌شان دارای یک کسب و کار خاص هستند. در زمان پیدا کردن شغل مناسب می‌توانید از هر کدام از آن‌ها کمک بگیرید و از ویژگی‌های شغلی که دارند مطلع شوید. حتی ممکن است کار جدیدتان را با یکی از همان افراد شروع کنید. پس سعی کنید از افرادی که در اطراف‌تان وجود دارند به خوبی استفاده کنید تا بتوانید یک کسب و کار پرسود را شروع کنید.

۶ـ پی‌گیری شغل‌های مورد علاقه

همان‌طور که می‌دانید تغییر شغل موضوعی است که به صورت یک هفته‌ای و یک ماهه شکل نمی‌گیرد. ممکن است از یک سال قبل تغییر شغل شما مطرح باشد. بهترین کار برای این‌که بتوانید یک شغل مناسب پیدا کنید این است که از شش ماه قبل شغل‌های احتمالی‌ را زیر نظر بگیرید و آن‌ها بررسی کنید که آیا مناسب شما هستند یا خیر.

برای مثال فرض کنید شما به شغل فریلنسری علاقه دارید. در این شش ماه می‌توانید تعدادی از فریلنسرها را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید تا از دغدغه‌های کاری و روزمره‌شان مطلع شوید. حال اگر شغل‌های مورد علاقه شما چند شغل بود می‌توانید با پیگیری افراد در شبکه‌های اجتماعی با دغدغه‌های آن‌ها آشنا شوید و خیال‌تان جمع باشد که تمامی جوانب را برای تغییر شغل در نظر داشته داشته‌اید. همچنین شما با مطالعه مقاله انواع کسب و کار می‌توانید با کسب و کارهای زیادی آشنا شوید که قطعا دید خوبی به شما می‌دهد.

۷ـ امتحان کردن شغل‌های جدید

شغل‌هایی هستند که قطعا نمی‌توانید آن‌ها را برای مدتی خاص و محدود امتحان کنید. برای مثال شما نمی‌توانید برای یک ماه مدیر یک بانک دولتی باشید و در صورت رضایت آن را ادامه دهید.

اما بعضی از شغل‌ها امکان امتحان کردن دارند و در صورت علاقه می‌توانید آن‌ها را ادامه دهید. برای مثال فرض کنید شغل فریلنسری را می‌خواهید برای مدتی محدود شروع کنید. به سادگی می‌توانید در سایت‌هایی مانند پونیشا ثبت‌نام کنید و پروژه‌هایی را دریافت کنید، اگر خوش‌تان آمد ادامه دهید و اگر آن‌ها را دوست نداشتید دیگر ادامه ندهید. اگر به دنبال کسب درآمد آسان هستید حتما سری به مقاله کسب درامد با گوشی به تومان بزنید.

۸ـ یادگیری، یادگیری و یادگیری

به شما اطمینان می‌دهیم که به کمک یادگیری مهارت‌های جدید می‌توانید کسب و کار جدیدتان را با موفقیت شروع کنید. یادگیری این روزها در کشور ایران بسیار مهم است و البته بیش‌تر افراد به آن بی‌توجهی می‌کنند به همین خاطر بازار کار برای بعضی از شغل‌ها در ایران بسیار پردرآمد است.

اگر به‌دنبال به دست آوردن یک شغل تضمینی و مهم هستید بهتر است در نظر داشته باشید که یادگیری می‌تواند نقش ویژه‌ای در شغل جدید شما داشته باشد. همچنین در نظر داشته باشید که مقاله شغل‌های پردرآمد در این قسمت می‌تواند کمک ویژه‌ای به شما داشته باشد.

دوراهی شغلی

دوراهی شغلی یکی از مهم‌ترین قسمت‌هایی است که باید توجه ویژه‌ای به آن بشود. دوراهی‌های شغلی ممکن است دیر یا زود سر راه همه افراد قرار بگیرد. مهم‌ترین نکته دوراهی شغلی این است که بتوانید کنترل درست و مناسبی روی احساسات‌تان داشته باشید و راه درست را انتخاب کنید.

افرادی که به دنبال پیشرفت کاری هستند در بسیاری از قسمت‌های زندگی‌شان دچار این دوراهی می‌شوند. ممکن است ۲ شغل مختلف را در نظر داشته باشید و از همه نظر این شغل‌ها مناسب شما باشند. بسیاری از افراد در چنین مواقعی دچار اختلال در تصمیم‌گیری می‌شوند و کارهایی انجام می‌دهند که به اعتبار شغلی‌شان لطمه وارد می‌کند.

برای مثال فرض کنید آقای «الف» از شغل قبلی خود که آهنگری بوده راضی نیست و علت‌های مختلفی را برای مناسب نبودن این شغل عنوان می‌کند. حال فرض کنید آقای «الف» دو شغل «کارمند شرکت بیمه» و «سرایداری یک برج» پیدا کرده است و هر کدام را که خواست می‌تواند انجام دهد.

در این این‌جا بسیار مهم است که این شخص خوبی‌ها و بدی‌های هر کدام از این کارها را به صورت جداگانه یادداشت کند و در گام بعدی مزایا و معایب این شغل‌ها را با مثلث شغلی‌اش تطبیق دهد.

برای مثال ممکن است «کارمندی شرکت بیمه» برای این شخص از لحاظ مالی بهتر باشد اما ممکن است استعداد فروشندگی آقای «الف» برای این شغل مناسب نباشد. پس بهتر است در هنگام دوراهی شغلی تمامی مزایا و معایب شغل‌ها را سبک ـ سنگین کنید تا بتوانید بهترین شغل را انتخاب کنید.

نکته مهم بعدی در انتخاب شغل مناسب این است که شغل را از نظر شأن اجتماعی بررسی کنید و فقط در صورت پذیرش آن شأن اجتماعی شغل را انتخاب کنید. برای مثال فرض کنید «سرایداری یک برج» برای آقای الف درآمد ماهیانه ۴ میلیون را به همراه دارد در صورتی که «کارمندی شرکت بیمه» ۳.۵ میلیون درآمد برای او دارد. خب مشخص است که اگر معیار ما فقط درآمد باشد «سرایداری یک برج» مناسب‌تر است.

اما زمانی که ابعاد دیگر این ۲ شغل را بررسی می‌کنیم احتمالا «کارمندی شرکت بیمه» شغل مناسب‌تری می‌شود. موضوعاتی مانند امنیت شغلی، شأن اجتماعی و بسیاری موارد دیگر ارزش شغلی «کارمندی شرکت بیمه» را نسبت به «سرایداری یک برج» بیش‌تر می‌کند. اما ممکن است شما و یا هر شخص دیگری فقط ملاک درامد داشته باشد؛ در این صورت بهتر است شخص موضوعات مالی را در اولویت قرار دهد و شغلی انتخاب کند که درآمد بیش‌تری دارد.

ملاک درآمد زمانی برای افراد بیش‌ترین اهمیت را پیدا می‌کند که افراد نیاز شدیدی به پول داشته باشند. پول می‌تواند انگیزه بسیار خوبی برای کار کردن و پیدا کردن شغل جدید باشد اما به هر حال باید سعی کنید غیر از مباحث مالی موضوعات دیگری را هم در نظر بگیرید.

معمولا کسانی شأن شغلی بیش‌تر برای افرادی مناسب است که متأهل هستند و به همین خاطر در هنگام استخدام بسیاری از شغل‌ها متأهل بودن یا نبودن برای کارفرما اهمیت دارد.

بسیاری از افراد در هنگام تغییر شغل اطلاع دقیقی از علایق و استعدادهای خود ندارند و دچار یک سردرگمی مبهم می‌شوند. این سردرگمی می‌تواند رفته رفته شخص را دچار مشکلات روحی زیادی کند. امروزه تست‌های روانشناسی شغلی بسیاری وجود دارد که به کمک آن می‌توانید از علاقه و استعدادهای پنهان خود مطلع شوید و شغل مناسب خود را پیدا کنید.

تست انتخاب شغل

همان طور که گفته شد تست‌های انتخاب شغل می‌توانند کمک بسیار زیادی به شما داشته باشند. این تست‌ها بر اساس مراجع معتبر روان‌شناسی تنظیم می‌شوند و در صورتی که با دقت زیاد به این تست‌ها پاسخ دهید می‌توان مطمئن بود که نتایج تست شغلی معتبر است.

البته این روزها تست‌های ‌انتخاب شغل آنلاین هم به وجود آمده است که نتایجی تقریبا دقیق دارند اما همان طور که گفته شد استفاده از تست‌هایی که مشاور پیشنهاد می‌دهد می‌تواند نتایج دقیق‌تری داشته باشد. در این تست‌ها پارامتر‌های زیادی سنجیده می‌شود و هر چه‌قدر بتوانید دقت بیش‌تری در پاسخ‌گویی به سوالات این آزمون‌ها داشته باشید، نتایج دقیق‌تری حاصل می‌شود.

علاقه نداشتن به کار

نداشتن علاقه به شغل و کار می‌تواند در دراز مدت مشکلات زیادی را برای شما ایجاد کند. کسانی که از شغل و کار خود رضایت ندارند دچار مشکلات فکری و روحی بسیار زیادی می‌شوند که برخی از آن‌ها در دراز مدت سبب بروز بیماری‌های بسیاری می‌شود. رضایت شغلی در بسیاری از موارد فقط میزان حقوق نیست و ممکن است موضوعات زیادی برای علاقه نداشتن یک شغل وجود داشته باشد.

در قسمت قبل هم اشاره کردیم که شغل‌هایی وجود دارند که برخلاف درآمد خوب، شآن اجتماعی مناسبی ندارند و شاید از نظر برخی افراد شغل مناسبی نباشد. البته از نظر ما تمامی شغل‌ها و حرفه‌ها قابل احترام هستند اما در این جا موضوع مناسب بودن شغل برای اشخاص مختلف است.

احترام متقابل در محیط‌های کاری یکی دیگر از نکات مهمی است که می‌تواند در علاقه شما به کار نقش مهمی داشته باشد. بسیاری از افراد از شغل خود رضایت ندارند چراکه احساس می‌کنند در محیط کارشان راحت نیستند. البته این موضوع در ایران کمی پنهان است و قوانین درست و کاملی هم در مورد محیط‌های کاری وجود ندارد.

بسیاری از زنان در محیط‌های کاری دچار آسیب‌های روحی می‌شوند و به همین خاطر بعد از گذشت زمانی مجبور به ترک آن شغل می‌شوند. این افراد ممکن است به هیچ عنوان به شغل‌های دیگر فکر نکنند و برای همیشه کار کردن را کنار بگذارند. البته این دسته از افراد معمولا خانم‌ها هستند.

یکی دیگر از مواردی که باعث می‌شود شخص به شغل خود علاقه نداشته باشد عدم نشاط در محیط کار است. محیط کار باید شاد و قابل تحمل باشد. بسیاری از اداره‌ها و مراکز خدماتی در ایران جو مناسبی برای کارمندان ندارد و کارمندان صرفا به تمام شدن زمان کاری فکر می‌کنند و هیچ علاقه‌ای به شغل‌شان ندارند. این افراد می‌توانند به کمک سایر کارمندان محیط کاری را کمی بهبود ببخشند اما ممکن است به دلایلی این کار امکان‌پذیر نباشد و شخص مجبور به تغییر شغل شود.

پیشرفت شغلی

پیشرفت شغلی می‌تواند مهم‌ترین ملاک برای تغییر شغل بسیاری از افراد باشد. افراد زیادی وجود دارند که مهم‌ترین ملاک‌شان در تغییر شغل، امکان پیشرفت شغلی‌شان است. پیشرفت شغلی می‌تواند باعث رشد شما در طول مدت زمان اشتغال‌تان باشد. هر ساله لیستی از بهترین شغل‌ها با امکان بیش‌ترین پیشرفت منتشر می‌شود و می‌تواند ملاک خوبی برای سنجش میزان پیشرفت شغلی شما باشد. برخی از شغل‌ها به هیچ عنوان امکان پیشرفت ندارند و برخی دیگر امکان پیشرفت در آن‌ها محدود است.  نکته مهم در هنگام تغییر شغل این است که بتوانید میزان درآمد را ملاک قرار ندهید و امکان پیشرفت شغلی را در اولویت قرار دهید.

برای مثال ممکن است شغل A و شغل ‌‌‌B برای شما وجود داشته باشد و شغل A حقوقی برابر ۳ میلیون تومان داشته باشد اما اگر می‌توانید بعد از یک سال درآمدتان را به ۶ میلیون برسانید؛ از طرف دیگر شغل B از همان ابتدا ۴.۵ میلیون درآمد دارد اما امکان پیشرفت ندارد و این حقوق تا همیشه یکسان است. حال اگر شخصی باشید که به دنبال پیشرفت کاری است، قطعا شغل A را انتخاب می‌کنید.

در برخی از سازمان‌ها امکان پیشرفت شخصی تا حد زیادی وجود دارد و می‌توانید یکی از ملاک‌های انتخاب‌ شغل جدیدتان را «امکان پیشرفت شغلی» قرار دهید. شغل‌هایی که امکان پیشرفت در آن‌ها وجود دارد برای برخی از افراد بسیار جذاب است؛ این دسته از افراد صرفا به وظایف کاری روزمره‌شان نگاه نمی‌کنند و سعی می‌کنند با کار بیش‌تر به موفقیت‌های زیادی برسند. بهترین راه برای این که متوجه شوید یک شرکت یا سازمان امکان پیشرفت دارد یا نه، نگاه به جایگاه کارمندان سابق است؛ البته صحبت با کارمندان فعلی و سابق شرکت هم می‌تواند نقش مهمی در این موضوع داشته باشد.




تاریخ: شنبه 18 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

مقاله کامل روانشناسی کسب و کار ، اصول روانشناسی در بازاریابی

برای موفقیت در هر کسب و کاری نیاز است تا آموزه‌های مختلف همچون روانشناسی کسب و کار دست به ‌دست هم بدهند تا یک سازمان یا کسب و کار موفق شکل گیرد. برای این‌که بتوانید کسب و کار خود را به موفقیت برسانید به آموزه‌های زیادی نیاز است تا بتوانید کسب و کار به صورت اصولی راه‌اندازی کنید.

در مقالات گذشته دکتر ویز به موضوعات زیادی اشاره کردیم که استفاده از هر کدام‌شان برای کسب و کارهای نوپا ضروری است. از جمله موضوعات بررسی شده در مقالات قبلی دکتر ویز می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.

این مطالب مهم‌ترین مواردی هستند که در زمان راه‌اندازی یک کسب و کار باید به آن‌ها توجه داشته باشید. رعایت مجموعه نکات باعث می‌شود تا یک کسب و کار در سریع‌ترین زمان به پیشرفت برسد و بتواند با کمترین هزینه به موفقیت‌های چشم‌گیر برسد. اما در نظر داشته باشید که رعایت نکردن یکی از اصول اولیه کسب و کار می‌تواند صدمات جبران ناپذیری به بدنه کسب و کار شما وارد کند.

بسیاری از کسب و کار بعد از ضررهای مالی پی در پی تصمیم به تعدیل نیروهای خود می‌گیرند و حتی در برخی از موارد مدیران کسب و کار تصمیم به تعطیل کردن کار می‌گیرند.

برای مثال فرض کنید شرکتی در نحوه معرفی محصول و خدماتش دچار مشکل باشد؛ با این شرایط اگر این شرکت بهترین محصولات و خدمات را هم داشته باشد نمی‌تواند مشتریان مناسب را برای خود پیدا کند. در نتیجه بعد از چند ماه تمامی کارکنان و مدیران شرکت دچار مشکلات بسیار زیادی می‌شوند.

روانشناسی کسب و کار چیست؟

موضوعی که در مقاله امروز قرار است به بررسی آن بپردازیم روانشناسی کسب و کار است. روانشناسی کسب و کار از موضوعاتی است که باید در هنگام راه‌اندازی و توسعه کسب و کار به آن توجه ویژه‌ای داشته باشید تا بتوانید مشتریان وفادارتری را برای کسب و کارتان دست و پا کنید.

البته روانشناسی کسب و کار در بین کسب و کارهای ایرانی کمی ناشناخته است اما اگر بتوانید این مفهوم را به درستی درک کنید می‌توانید یک برند لوکس برای کسب و کارتان دست پیدا کنید. البته در مقاله برند لوکس به اندازه کافی در مورد اهمیت داشتن یک برند لوکس صحبت کرده‌ایم. روان‌شناسی کسب و کار یکی از موضوعاتی است که مطمئنا بارها به آن برخورد کرده‌اید اما به احتمال زیاد به سادگی از کنار آن رد شده‌اید و توجهی به آن نکرده‌اید.

اگر به فروشگاه‌های زنجیره‌ای رفته باشید به احتمال زیاد متوجه شده‌اید که نحوه قیمت‌گذاری محصولات‌شان تا حدی عجیب و غریب است. برای مثال همیشه رقم آخر قیمت محصولات‌‌شان با ۹ به پایان می‌رسد؛ مثلا یک جعبه ماکارونی را به‌جای ۵۰۰۰ تومان ۴۹۹۰ تومان به فروش می‌رسانند.

همین موضوع یکی از نمونه‌های روانشناسی کسب و کار است که البته باید متناسب با نوع کار و نوع مخاطب(پرسونای مخاطب) مشخص شود. یا مثلا زمانی‌که به وب سایت‌های آموزشی مراجعه می‌کنید معمولا از رنگ‌های سبز و زرد استفاده شود. علت این موضوع ایجاد حس آرامش و امنیت در مخاطبان است.

البته استفاده از تم‌های رنگی موضوع بسیار گسترده‌ای است

شاید برای شما جالب باشد اما حتی طراحی لوگوی شرکت‌ها هم درگیری وابستگی بسیاری زیادی با تم رنگی کسب و کار دارد. اگر به لوگوی شرکت‌ها و کسب و کارهای بزرگ اینترنتی ایران دقت کرده باشید متوجه می‌شوید که آن‌ها هم از این موضوع به خوبی استفاده کردند.

برندهای دیجی کالا، اسنپ، ایسمینار و بسیاری دیگر از شرکت‌ها هماهنگی بسیار خوبی بین طرح رنگی لوگو و طرح رنگ کسب و کارشان ایجاد کرده‌اند که این موضوع باعث به وجود آمدن حس خوب در مشتری و کاربر می‌شود. اما از طرف دیگر اگر به برچسب‌های قیمتی محصولات در فروشگاه‌های بزرگ دقت کرده باشید بیش‌تر از رنگ‌های قرمز و سبز در آن‌ها استفاده شده است.

رنگ قرمز بهترین گزینه برای ایجاد هیجان در مشتری است و همچنین رنگ سبز نیز بهترین رنگ برای جلب کردن اعتماد کاربران است. در مورد روان‌شناسی رنگ‌ها بهتر است در یک مقاله مفصل آن‌ها را بررسی کنیم اما تا همین‌ جا بدانید که روان‌شناسی رنگ‌ یکی از موضوعات مهم در روان‌شناسی کسب و کار است و نقش ویژه‌ای در فروش یک برند خواهد داشت.

استراتژی‌های روانشناسی در کسب و کار

راستش را بخواهید روانشناسی در کسب و کار و استراتژی‌ها موضوعی بسیار گستره است که شاید گفتن همه نکات آن به اندازه یک کتاب ۲۰۰ صفحه‌ای طول بکشد اما برای این‌ که مقاله روانشناسی در کسب و کار بهترین بازده را برای شما داشته باشد تمامی نکات و استراتژی‌های روان‌شناسی کسب و کار را در ادامه همین مقاله ذکر کرده‌ایم تا به راحتی بتوانید آن‌ها را در کسب و کارتان استفاده کنید. همچنین پیشنهاد می کنیم جهت آشنایی بیشتر مقاله ” انواع استراتژی ” را مطالعه نمایید.

۱ـ قیمت ‌گذاری

قیمت‌گذاری یکی از مهم‌ترین موضوعات روانشناسی کسب و کار است که باید دقت زیادی به آن داشته باشید. سیاست‌های قیمت‌گذاری یک محصول یا خدمت باید با رقبای شما مقایسه شود و بهترین قیمت برای محصول یا خدمت انتخاب شود.

سیاست‌های قیمت‌گذاری می‌تواند نقش بسیار ویژه‌ای در رشد کسب و کار شما داشته باشد و البته بی‌توجهی به آن می‌تواند مشکلات بسیار زیادی برای کسب و کار شما به‌جود بیاورد.

شاید برای شما جالب باشد که بدانید بسیاری از کسب و کارهای جدید که توانسته‌اند با کسب و کارهای بزرگ رقابت تنگاتنگی داشته باشند به موضوع قیمت‌گذاری دقت ویژه‌ای داشته‌اند(برای مثال شرکت شیائومی برای تلفن‌های همراهش فقط ۷ درصد سود می‌گیرد). پس سعی کنید قیمت‌گذاری اصولی را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین شاخه‌های روانشناسی کسب و کار بدانید.

۲ـ رنگ شناسی در کسب و کار

همان‌طور که در قسمت‌های قبل هم این موضوع را بررسی کردیم رنگ‌شناسی و استفاده درست و اصولی از رنگ‌ها می‌تواند نقش بسیار ویژه‌ای در موفقیت روانشناسی کسب و کار شما داشته باشد. زمانی‌که می‌خواهید یک برند موفق را پایه‌گذاری کنید بهتر است از یک متخصص کمک بگیرید تا بتوانید بهترین رنگ را برای کسب و کارتان انتخاب کنید.

رنگ کسب و کار شما باید در تمامی قسمت‌های کسب و کارتان دیده شود تا به بالاترین بازدهی برسد؛ از دفتر کار شما تا بسته‌بندی محصول و همچنین وب سایت شما باید تم رنگی مخصوص شما را داشته باشند. این انسجام در دید کابران و مشتریان یک نقطعه بسیار مثبت به حساب می‌آید.

البته تغییر رنگ ممکن است در دید مشتریان خیلی خوشایند نیست و برند را دچار هزینه‌های پنهان بسیار زیادی می‌کند. برای مثال اسنپ در راستای تغییرات اخیرش، در پاییز ۱۳۹۸ دست به تغییر لگو و رنگ زد اما دچار هزینه‌های بسیار زیادی شد برای مثال از چند هفته قبل در بسیاری از سایت‌ها لوگوی جدیدش را بارگذاری کرد تا کاربران به‌صورت تدریجی تغییرات این لگو را متوجه شوند.

۳ـ تم فروشگاه یا وب سایت

تم فروشگاه، وب سایت، محصول و نحوه بسته‌بندی محصول‌تان باید دارای یک تم خاص و منحصر به فرد باشد تا مشتریان به بیشترین حس تمایز برسند. برای مثال اکوسیستم محصولات اپل، فروشگاه‌های آن و بسته‌بندی محصولاتش را به‌یاد بیاورید. تمامی آن‌ها داری یک طراحی خاص هستند.

محصولات اپل همگی دارای یک طراحی خاص هستند که اگر آن‌ها هر شخصی نشان بدهید، متوجه می‌شود که این محصول ساخته شرکت اپل است.

در طراحی محصول، تم فروشگاه ـ وب سایت و تمامی موارد دیگر دقیقا به‌دنبال یک طراحی خاص مانند شرکت اپل باشید تا مشتریان بعد از خرید یک محصول از شما به دنبال خرید دیگر محصولات شما بیایند.

اگر بخواهیم یک نمومه داخلی از این اکوسیستم را بررسی کنیم فروشگاه کیف و کفش ویزلند است که تمامی محصولاتش هماهنگی خاص و بی‌نظیری با یک‌دیگر دارند. برای مثال مخاطبانی که به این فروشگاه سر می‌زنند بعد از مدتی که کیف یا کفش را خرید کردند به دنبال ست کردن آن با دیگر محصولات این برند می‌افتند.

حال در این چرخه اگر فقط یکی از محصولات شما دارای کیفیت یا زیبایی لازم نباشد ممکن است تاثیرات بسیار بدی را روی دیگر محصولات شما هم داشته باشد. پس بهتر است هماهنگی بین اجزای مختلف کسب و کارتان را یکی از اصلی‌ترین مباحث روانشناسی کسب و کار بدانید.

۴ـ طراحی محصول یا خدمت با ویژگی‌های متمایز

محصولات و خدمات شما باید دارای ویژگی‌های متمایزی باشد. این موضوع باعث می‌شود تا خود محصولات، تبلیغی برای کسب و کار شما باشد. تبلیغات دهان به دهان یکی از مراحل بازاریابی است که می‌تواند باعث پیشرفت بسیار سریع شما شود. محصولات و خدمات شما زمانی می‌توانند در بازارهای محلی و جهانی به جایگاه خوبی برسند که دارای ویژگی‌های مثبتی باشند.

برای مثال شرکت نوکیا به کیفیت بالای محصولاتش معروف بود و حتی زمانی که این شرکت در بازارهای جهانی موفق به ساخت تلفن همراه با سیستم عامل ویندوز نبود، باز هم عده‌ای از کاربران تلفن‌های همراه این شرکت را برای کیفیت ساخت بالای آن خریداری می‌کردند. شاید هنوز در خانه‌های ما گوشی‌های نوکیا وجود داشته باشند و حتی کار کنند.

این موضوع نشان می‌دهد که بسیاری از افراد و مخاطبان صرفا به فکر خرید یک کالای باکیفیت هستند و لزوما به دنبال خرید پر امکانات‌ترین محصول بازار نیستند. البته فرقی نمی‌کند که در چه حوزه‌ای مشغول به فعالیت هستید؛ شما همیشه می‌توانید با ارائه محصولات و خدمات با کیفیت، مشتریان خود را حفظ کنید.

اگر محصول یا خدمت شما دارای کیفیت بالایی باشد مطمئن باشید که مشتریان شما آن را به دیگران نیز پیشنهاد می‌دهند و به همین صورت تبلیغات محصولات شما با کم‌ترین هزینه صورت می‌گیرد. گوشی موبایل نوکیا ۱۱۰۰ در بازارهای جهانی موفق به فروش ۲۰۰ میلیون نسخه‌ای شد و این در حالی است که در زمان عرضه این گوشی، تلفن‌های همراهی با امکانات بیشتر هم موجود بودند.

اگر می‌خواهید در روانشناسی کسب و کارتان به بهترین شکل عمل کنید نیازی به ساخت پرامکانات‌ترین محصول بازار ندارید و در بسیاری از مواقع با ساخت یک محصول دم‌دستی می‌توانید طیف وسیعی از مخاطبان را به کسب و کار خود جلب کنید.

کاربردهای روانشناسی کسب و کار

روانشناسی کسب و کار می‌تواند منفعت‌های بسیار زیادی را برای کسب و کار شما داشته باشد اما منفعت‌های آن ممکن است برای بعضی از کسب و کارهای بیش‌تر از دیگر کسب و کارها باشد؛ یا حتی ممکن است بعضی از منافع آن در برخی از کسب و کارها پررنگ‌تر از دیگر کسب و کارها باشد.

پس در نظر داشته باشید که روانشناسی کسب و کار می‌تواند شما در ذهن مشتری به یک شرکت خوب یا بد تعبیر کند. مشاوران برندینگ همیشه توصیه می‌کنند که روانشناسی را در دنیای کسب و کارتان جدی بگیرید چراکه این کار باعث می‌شود شما بتوانید مشتریان وفاداری را برای کسب و کارتان به‌دست بیاورید.

در ادامه مهم‌ترین کاربردهای این موضوع را بررسی می‌کنیم اما در نظر داشته باشید که ممکن است برخی از این منفعت‌ها فقط برای برخی از کسب و کارها باشند.

۱ـ جلب اعتماد مشتری

کاربران زمانی تبدیل به مشتریان شما می‌شوند که شما بتوانید اعتماد آن‌ها جلب کنید. جلب اعتماد مشتریان در فضاهای فیزیکی کار آسان‌تری نسبت به فضای اینترنت است.

البته اگر از نکات گفته شده در این مطلب استفاده کنید، می‌توانید در فضاهای مجازی نیز اعتماد مشتریان را جلب کنید. زمانی‌که از اصول روانشناسی در کسب و کار استفاده کنید می‌توانید اعتماد کاربران‌تان را جلب و در مرحله بعدی آن‌ها را به مشتری تبدیل کنید.

۲ـ ایجاد حس تمایز در مشتری

مشتریان انواع گوناگونی دارند اما بسیاری از مشتریان فقط به دنبال رفع نیازهای‌شان نیستند و در بسیاری از مواقع می‌خواهند تا یک تمایز هم داشته باشند. برای مثال بسیاری از افرادی که لباس‌های مارک را خریداری می‌کنند به دنبال یک حس تمایز هستند.

شما هم باید در محصولات‌تان یک تمایز ایجاد کنید که فقط در محصولات‌ شما وجود داشته باشد. این تمایز باید در تمامی محصولات شما وجود داشته باشد و باگذشت زمان از بین نرود.

برای مثال یک تولیدکننده لباس می‌تواند از در تمامی محصولاتش از پارچه‌های ترک وارداتی باکیفیت استفاده کند و برای تمامی محصولاتش گارانتی ۲ ساله بی‌ قید و شرط بگذارد. در نظر داشته باشید که مهم‌ترین تمایز در دنیای کسب و کار کیفیت بالای محصولات است.

اصول روانشناسی در بیزنس

اگر به دنبال راه و روش‌هایی هستید که از طریق آن‌ها مشتریان وفاداری را برای خود دست و پا کنید، می‌توانید از روانشناسی کسب و کار استفاده کنید. البته شاید روانشناسی کسب و کار برای شما و دیگران صاحبان کسب و کار در ایران شناخته شده نباشد، چرا که استفاده چندانی از آن نمی‌شود؛ اما باید گفت اگر از روانشناسی کسب و کار به درستی و به موقع استفاده شود، کسب و کار شما را به خوبی ارتقاء می‌دهد و برند کاری شما را به یک برند معروف تبدیل می‌کند.

شاید تا به حال بارها با روانشناسی در بیزنس روبه‌رو شده باشید، اما تعریف و شناخت مناسبی از آن ندانید. این موضوع باعث می‌شود از کنار چنین چیزی به راحتی بگذرید و از اهمیت آن غافل شوید.

در ادامه تصمیم داریم برای شما اصول موثر در روانشناسی کسب و کار را ذکر کنیم تا با آن‌ها به خوبی آشنا شوید؛ بنابراین اگر به دنبال موفق شدن در حرفه خود هستید، ادامه این متن را از دست ندهید.

پیش از هر چیزی اعتبار خود را ثابت کنید

یکی از ویژگی‌هایی که برای عموم انسان‌ها وجود دارد، این است که نسبت به ناشناخته‌ها حس خوبی ندارند و به نوعی می‌توان گفت برای آن‌ها حس ترس را ایجاد می‌کنند. از همین جهت بسیاری از مشتریان و مخاطبان شما گمان می‌کنند که قصد دارید سر آن‌ها کلاه بگذارید؛ بنابراین باید پیش از هر چیزی طبق روانشناسی کار ثابت کنید که کسب و کار شما اعتبار کافی دارد. در این راستا اقدامات گوناگونی وجود دارد که می‌توانید از آن‌ها بهره ببرید.

حتما ارتباط کلامی و چشمی برقرار کنید

از دیگر عوامل موثر روانشناسی در بیزنس را می‌توان برقراری ارتباط چشمی و کلامی در نظر گرفت. البته باید متذکر شد که ارتباط چشمی تاثیر بیشتری بر موفقیت دارد؛ چرا که مخاطب شما متوجه صداقت شما می‌شود و می‌فهمد که قصد تقلب و دروغ را ندارید. همچنین طبق آماری که به دست آمده، می‌توان متوجه شد، افرادی که ارتباط چشمی برقرار نمی‌کنند، اغلب غیرقابل‌اعتماد هستند و حس ناخوشایندی را برای کاربران خود ایجاد می‌کنند.

در رابطه با تجربه‌های منفی صحبت کنید

بدون شک استفاده از مهندسی معکوس یکی از شیوه‌های موثر و تاثیرگذار برای حل مشکل به حساب می‌آید. در این شیوه از روانشناسی کسب و کار، شما باید دقیقا به گونه‌ای عمل کنید که مشتری شما را یک فرد قابل اعتماد بداند. در همین جهت می‌توانید به گونه‌ای رفتار کنید تا آن‌ها از خاطرات منفی و قدیمی خود که شاید دیگر فروشندگان برای آن‌ها رقم‌زده‌اند، سخن بگویند.

اگر چنین بحثی شروع شد، شما باید تلاش خود را به کار ببرید تا در میان صحبت‌هایی که انجام می‌دهید، اطمینان و اعتماد فرد مقابل را به دست آورید. این موضوع شاید بر خلاف شرایط معمول به نظر برسد، اما مطمئن باشید که جواب مناسبی به دست خواهید آورد.

بین حرف‌ها و رفتارهایی که دارید، تناقض ایجاد نکنید

دقت داشته باشید که وجود برخی از مشکلات، مانند نقض میان سخن‌ها و رفتارهایی که دارید، سبب می‌شود که اعتماد و اعتباری که به دست آورده‌اید از دست برود و از آن جایی که اعتبار و اعتماد به راحتی به دست نمی‌آید، توصیه می‌شود از چنین موضوعی بپرهیزید. این موضوع یکی از اصول اصلی برای روانشناسی در بیزنس به حساب می‌آید و تاثیر مثبتی نیز خواهد داشت.

به مشتری و مخاطبین خود ایمان داشته باشید

یکی دیگر از مواردی که در راستای روانشناسی در کسب و کار وجود دارد، این است که فروشنده و صاحب کار به مشتری احترام بگذارند و به نوعی به آن‌ اطمینان داشته باشند. توجه داشته باشید که طبق تعریف روانشناسی در بیزینس، این کار به نفع حرفه کسب و کار شما خواهد بود، چرا که اگر شما به فرد مقابل‌تان اعتماد کنید، او نیز به کسب و کار شما توجه و دقت بیشتری خواهد داشت.

صاحب یک کسب و کار حرفه‌ای باشید

یکی دیگر از مواردی که می‌توان گفت در روانشناسی کسب و کار تاثیر دارد، حرفه‌ای و تک بودن است. در این راستا نیز اقدامات گوناگونی وجود دارد که می‌توانید از آن‌ها بهره‌ی لازم را ببرید. توصیه می‌شود این دست از امور را انجام دهید و آموزش‌های کامل را ببینید؛ سپس اقدام به انجام فعالیت‌های دیگر کنید.

نگران بودن خود در رابطه با موضوعات را به مشتری برسانید

یکی دیگر از موضوعاتی که سبب می‌شود در این زمینه یعنی روانشناسی در بیزنس به موفقیت برسید، درمیان گذاشتن احساسات و نگرانی‌ها از موضوعات گوناگون است. اگر شما بتوانید این کار را به درستی انجام دهید، خود را به خوبی به مشتریان نشان داده‌اید و  ابراز آمادگی برای همکاری کرده اید.

از تاثیر لبخند بر موفقیت خود غافل نشوید.

همان‌طور که گفتیم، اعتماد یک موضوع مهم در راستای روانشناسی در بیزنس به حساب می‌آید که باید در جهت کسب آن اقدامات گوناگونی را انجام دهید. برای مثال لبخند زدن یک واقعیت به حساب می‌آید که تاثیر بسیاری بر جلب اعتماد دیگر کاربران دارد؛ بنابراین ساده از کنار چنین موضوعی نگذرید و در زمان روبه‌رو شدن با مشتری و یا فرد دیگر، آن را فراموش نکنید.

برخی از سوالات متداول

روانشناسی کسب و کار چیست؟

روانشناسی کسب و کار از موضوعاتی است که باید در هنگام راه‌اندازی و توسعه کسب و کار به آن توجه ویژه‌ای داشته باشید تا بتوانید مشتریان وفادارتری را برای کسب و کارتان دست و پا کنید.

استراتژی‌های روانشناسی در کسب و کار کدامند؟

۱ـ قیمت ‌گذاری ۲ـ رنگ شناسی در کسب و کار ۳ـ تم فروشگاه یا وب سایت ۴ـ طراحی محصول یا خدمت با ویژگی‌های متمایز

کاربردهای روانشناسی کسب و کار چه مواردی است؟

۱ـ جلب اعتماد مشتری ۲ـ ایجاد حس تمایز در مشتری




تاریخ: شنبه 18 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

بهترین راههای موفقیت در کسب و کار و زندگی

  1. به آینده امید وار باشید

یکی از راه های موفقیت در کسب و کار امیدوار بودن به آینده است. اگر در شروع کسب و کار به آینده روشن آن امیدوار باشید و اصول آن را رعایت کنید امکان ندارد که کسب و کار ناموفقی داشته باشید. برای این که امید به آینده روشن کسب و کارتان را در خود پرورش دهید مجسم کنید که می­خواهید کسب و کارتان به کجا برسد و چه پله­ های ترقی را طی کنید. تصور یک کسب و کار ایده‌آل برای گذر از وضعیت فعلی‌تان بسیار موثر خواهد بود. درنهایت توجه داشته باشید که هنگام رویابافی برای کسب و کار خود انتظارات واقع بینانه­ای داشته باشید.

  1. بازاریابی درست و اصولی انجام دهید

داشتن یک بازاریابی اصولی و درست یکی از راه ­های موفقیت در کسب و کار است. امروزه انجام مراحل بازاریابی امری لازم و ضروری برای کسب و کارها است. برای داشتن بازاریابی درست باید همه مراحل زیر را در بازاریابی خود بگنجانید.

اصول بازاریابی درست

  • شناخت نیاز یک جامعه
  • ارائه محصول یا خدمتی که نیاز جامعه را برطرف کند
  • قیمت‌گذاری صحیح برای محصولات یا خدمات
  • مطالعه همه جانبه بازار هدف
  • تشکیل بانک­های اطلاعاتی و استفاده از بازاریابی اینترنتی
  • تبلیغات درست و اصولی برای محصول و برند
  • ارائه خدمات پس از فروش
  • نظر سنجی و بازخورد گرفتن از مشتریان

مشکل اکثریت کسب و کارها این است که بازاریابی را فقط تبلیغات می­دانند. تقریبا ۹۹ درصد کسب و کارها دچار این اشتباه هستند که فقط یک مرحله از بازاریابی یعنی تبلیغات را فرایند بازاریابی می­دانند.

  1. وقایع پیش بینی نشده را در نظر بگیرید

راه موفقیت در کسب و کار این است که علاه‌بر امیدواری نسبت آینده باید برای وقایع پیش‌بینی نشده نیز برنامه‌ریزی داشته باشید. در واقع شما به‌عنوان مالک یک کسب و کار زمانی عملکرد خیره‌کننده خواهید داشت که از تهدیدات، فرصت بسازید و از آن در جهت با اهداف خود استفاده نمایید.

  1. به آمار توجه داشته باشید

دنیای امروز دنیای آمار و اطلاعات است. راه موفقیت در کسب و کار برای یک مدیر موفق این است که با استفاده از آمار و اطلاعات مشتریان خود همواره تصمیمات درست و مطمئن را بگیرد. استفاده از آمار و اطلاعات مشتریان برای حفظ مشتریان ارزشمندتر کاری بسیار ضروری است.

  1. به روزترین مطالب را در حوزه کاری خود مطالعه کنید

داشتن دانش و اطلاعات از سال­ها قبل ممکن است باعث پیشرفت راه کسب و کارتان تا کنون بوده باشد؛ اما اشتباه‌ترین کار ممکن این است که در همان سطح بمانید؛ زیرا دیر یا زود پیشرفت در همه زمینه ­ها باعث عقب ماندن کسب و کار شما می­شود. راه موفقیت در کسب و کار برای یک مدیر موفق این است که همواره باید سعی کند که مطالب جدید یاد بگیرد و اطلاعات علمی او به‌روز باشد. یک مدیر با به‌روز بودن در حوزه کاری خود می­تواند به یک الگو برای کارکنان خود تبدیل شود.

  1. ورود به عرصه دیجیتال را به یاد داشته باشید

در دنیای امروز کسب و کارهایی موفق هستند که فعالیت ­های مستمری در حوزه دیجیتال دارند. به این معنا که راه موفقیت در کسب و کار افراد موفق این است که کسب و کار خود را وارد دنیای دیجیتال کنند و در حوزه دیجیتال مارکتینگ پیشرو باشند. ورود و توجه به این حوزه تاثیر به‌سزایی در راه موفقیت کسب و کار شما خواهد داشت.

  1. در یک حوزه مخصوص بازاریابی کنید

یکی دیگر از راه های موفقیت در کسب و کار این است که بازاریابی متمرکز و راهبردی داشته باشید؛ به این معنا که در جایی از کسب و کارتان که مشتری ندارید بازاریابی نکنید. سعی کنید برای موفقیت در کسب وکارتان به جای تمرکز و بازاریابی در چند حوزه مجزا بازاریابی خود را روی یک حوزه متمرکز کنید.

  1. تمرکز بر مشتریان یعنی مهم ترین دارای یک کسب و کار

موفق‌ترین افراد در حوزه کسب و کار دنیای مشتریان را مرجع کسب و کار خود قرار داده­اند؛ به این معنا که موفقیت در کسب و کار با تولید محتوای مناسب و کاربردی برای مشتریان امکان‌پذیر است. «اندرو دیویس» کارشناس بازاریابی در حوزه راه­ موفقیت در کسب و کار عنوان می­کند که “باید با مشتریان خود قرارهای مخصوص بگذارید” یعنی همان‌طور که برای تغذیه خود برنامه‌ریزی و زمان‌بندی مشخصی دارید باید برای مشتریان خود نیز بر طبق زمان‌بندی خاصی محتوایی را در دسترس‌شان قرار دهید؛ مثلاً هنگام نهار ایمیل خبرنامه­ای را به مشتری خود ارسال کنید یا صبح از ساعت ۷ تا ۹ برای مشتریان خود خبرنامه ارسال کنید.

  1. بازار رقابت حوزه کسب و کار خود را بشناسید

مهم‌ترین راه­ موفقیت در کسب و کار شناسایی بازاری است که در آن حوزه در حال فعالیت هستید. باید بازار رقابت حوزه کسب و کار خود را تحلیل کنید و به دنبال مزیت­ هایی نسبت به رقبای خود باشید تا از دیگران متمایز شوید. برای برتری نسبت به رقیبان خود به نکات زیر توجه کنید:

  • با مشتریان خود در تماس باشید مخصوصاً مشتریانی که برای شما ارزشمند و سودآور هستند.
  • به مشتریان خود ارزشی را ارائه دهید.
  • در حوزه کاری خود منبع اطلاعات باشید و با ارائه اطلاعات نسبت به صنعت و محصول خود نزد مشتریان‌تان باارزش شوید.
  • برای جنگ قیمت با رقیبان‌تان آماده باشید.

  1. مهربان و دلسوز باشید

برای این که راه موفقیت در کسب و کار را به سرعت طی کنید باید به‌عنوان یک فرد دلسوز مهربان و قابل اعتماد شناخته شوید. البته این دلسوزی و مهربانی نباید فقط ظاهری باشد؛ زیرا اگر این دلسوزی ظاهر باشد و شما عمیقا عاشق کار و مشتریان‌تان نباشید نتیجه آن در خروجی کارتان ظاهر می‌شود. در نتیجه به یاد داشته باشید که هر چقدر نسبت به کار خود مسئولیت‌پذیرتر باشید همان‌قدر بازخورد مثبت دریافت می­کنید.




تاریخ: شنبه 18 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

همه‌ی افراد می‌خواهند راه‌ موفقیت در کسب و کار را بدانند و از آن‌ها استفاده کنند تا بتوانند به‌ سرعت در مسیر شغلی‌شان پیشرفت کنند. پیشرفت درکسب و کار نیازمند داشتن اطلاعات کافی از راه‌ های موفقیت در کسب و کار است. اگر شخصی این راه‌ها را بداند و برای رسیدن به آن‌ها تلاش و برنامه‌ریزی داشته باشد می‌تواند در کمترین زمان ممکن، به موفقیت‌های چشم‌گیری برسد.

این موفقیت‌ها قطعا به ‌صورت شانسی و اتفاقی برای کسی پیش نمی‌آیند و فقط با برنامه‌ریزی منجسم و هدف‌گذاری دقبق قابل دسترسی هستند. بیش‌تر افراد فکر می‌کنند که رسیدن به موفقیت اتفاقی است؛ درصورتی‌که اگر به مواردی که در این مقاله گفته می‌شود اهیمت دهید و آن‌ها را به‌طور مداوم انجام دهید به موفقیت‌های چشم‌گیری در عرصه‌ی کسب و کارتان می‌رسید.

موفق شدن در زندگی شخصی و کسب و کار آرزوی همه‌ی انسان‌ها است اما تنها افرادی به این موفقیت می‌رسند که تلاش زیادی می‌کنند و در برنامه‌های زندگی‌شان از این تکنیک‌ها استفاده می‌کنند.

شاید برای شما جالب باشد که این تکنیک‌ها موضوعات خاص و عجیبی نیستند و شاید بسیاری از آن‌ها را در مدرسه هم به ما آموزش داده باشند اما تنها کسانی این تکنیک‌ها را استفاده کرده‌اند توانسته‌اند به موفقیت برسند. در همین ابتدای مطلب این نکته را هم در نظر داشته باشید که راه های موفقیت در کسب و کار بسیار زیاد است و این‌گونه نیست که بگوییم فقط فلان راه برای موفقیت در کسب و کار وجود دارد.

شاید برای شما هم سوال شده باشد که این راه‌ها از کجا آمده‌اند و چه کسانی مشخص می‌کنند که راز‌های موفقیت در کسب و کار چه چیزهایی است؟! در واقع این روش‌ها از بررسی زندگی تعداد زیادی از ثروتمند ترین افراد ایران در سرتاسر دنیا به‌وجود آمده است و درطول زمان و به‌صورت مداوم تکمیل شده‌اند.

برای موفقت در کسب و کار باید بتوانید دائما یک ارزش‌یابی از خودتان داشته باشید تا بتوانید به کمک بازخوردهای منظم در بازه‌های زمانی مشخص شده عملکرد خودتان را ارزیابی کنید. اگر از افراد موفق بپرسید که چگونه موفق شده‌اند و علت موفقیت‌شان را هم بپرسید می‌توانید به این نتیجه برسید که همه‌ی آن‌ها در یک موضوع تفاهم نظر دارند و آن هم باور به کاری است که می‌کنند. در نظر داشته باشید داشتن باور بسیار نکته مهمی می باشد

همه‌ی افراد موفق از استیو جابز گرفته تا ایلان ماسک این‌گونه می‌گویند که ما به کاری که می‌کنیم باور داریم برای همین تمامی مشکلات سر راه را کنار می‌زنیم و به هدف نهایی خود می‌رسیم. بسیاری از ایده‌هایی که امروزه به پراستفاده‌ترین وسایل و خدمت‌ها تبدیل شده‌اند در زمان اختراع‌شان تنها ایده‌ای بودند که باعث تمسخر آن مخترع می‌شدند اما موضوعی که واضح است آن است که تمامی این افراد به خودشان باور داشتند و توانستند با تکیه بر علم خویش به موفقیت‌های بسیار بزرگ برسند.

اصول موفقیت در کسب و کار

همان‌طور که در قسمت‌ قبل اشاره کردیم موفقیت، اصولی دارد که شما با استفاده از آن اصول می‌توانید به راحتی به موفقیت برسید. اما این موفقیت در برخی موارد هزینه‌ی سنگینی دارد که باید بهای آن را بپردازید و در این راه باید بسیاری از علایق و تفریحات‌تان را قربانی کنید.

حال تصمیم با شماست که می‌خواهید تغییر کنید و زندگی جدید خودتان را آغاز کنید یا می‌خواهید همان آدم قبل باقی بمانید. در این قسمت از مقاله ۱۰ راز موفقیت را بررسی کرده‌ایم که می‌تواند برای موفقیت شما بسیار موثر باشد.

پس به‌عبارت دیگر می‌توانیم راه های موفقیت کسب و کار را ۱۰ مورد بدانیم که همه‌ی آن‌ها تاثیر زیادی در میزان موفقیت شما دارند و باید این نکته را در نظر داشته باشید که به‌کارگیری یک یا چند تا از این راه‌ها برای موفقیت شما کافی نیست و باید همه‌ی این موارد را به شکل همزمان انجام دهید تا بتوانید به موفقیت برسید.

۱ـ نوشتن اهداف

نوشتن اهداف به‌شکل کوتاه مدت و بلند مدت می‌تواند یکی از راه های موفقیت شما باشد. در حقیقت یادداشت کردن اهداف بلند مدت و کوتاه مدت، می‌تواند به‌شکل ناخودآگاه شما را به سمت رسیدن به اهداف‌تان ببرد و به نتایج بسیار خوبی برسید.

البته بهتر است این نکته را در نظر داشته باشید که منظور از نوشتن اهداف صرفا نوشتن مبلغ درآمد و این مدل چیزها نیست، بلکه ممکن است خودتان بدانید که اگر هر روز صبح بتوانید یک ساعت زودتر مغازه‌تان را باز کنید فروش‌تان بیش‌تر می‌شود.

پس ممکن است کنار گذاشتن بعضی از عادت‌های غلط به شکل غیرمستقیم باعث افزایش درآمد شما شود. این شیوه، یعنی نوشتن اهداف تا جایی مهم است که یک کتاب به اسم بنویس تا اتفاق بیفتد تالیف شده است تا شما بتوانید این موضوع را به‌شکل تخصصی‌تر مطالعه کنید. همچنین نوشتن اهداف به شما کمک کند تا بتوانید با مطالعه‌ی آن احساس خوشایندی پیدا کنید و انرژی مضاعفی بگیرید.

۲ـ تقویت باورها

تقویت باورها نیز می‌تواند به شما کمک کند تا بتوانید به موفقیت در کسب و کارتان برسید. به عقیده‌ی بسیاری از کارشناسان، یکی از مهم‌ترین رازهای رسیدن به موفقیت در کسب و کار، تقویت باورهای انسان است. کارشناسان روان‌شناسی اعتقاد دارند که اگر کسی به هدفی باور نداشته باشد نمی‌تواند به آن برسد. تقویت باورها تا جایی اهمیت دارد که اگر همه‌ی ۹ اصول دیگر موفقیت را داشته باشید اما این مورد در شما وجود نداشته باشد نمی‌توانید به موفقیت در کسب و کارتان برسید.

برای تقویت باورهای‌تان می‌توانید از مشاوران حوزه‌ی روان‌شناسی کار دکتر ویز هم کمک بگیرید اما بهتر است قبل از آن سعی کنید کمی در این حوزه مطالعه کنید تا اهمیت آن را متوجه شوید و سپس سعی کنید باورهای‌تان تقویت کنید. تقویت باورهای انسان موضوع بسیار مهمی است و در این موضوع کتاب‌های زیادی نوشته شده است که می‌توانید آن‌ها را مطالعه کنید. یکی از این کتاب‌ که در این زمینه بسیار سودمند است کتاب حکایت دولت و فرزانگی است که می‌تواند برای شما بسیار مفید باشد.

۳ـ سرمایه‌گذاری بر روی خودتان

این موضوع نیز یکی از مهم‌ترین موضوعات در راه های موفقیت در کسب و کار است. همان‌طور که گفته شد رازهای موفقیت در کسب و کار ۱۰ مورد هستند اما پیوستگی بین آن‌ها بسیار اهمیت دارد و شما باید سعی کنید تمامی این موارد را هم‌زمان با هم پیش ببرید تا در سریع‌ترین زمان به نتیجه‌ی دلخواه‌تان برسید.

آموزش دیدن و صرف هزینه برای یادگیری را یک خرج اضافی ندانید و سعی کنید به‌صورت ماهیانه قسمتی از درآمد‌تان را آموزش اختصاص دهید. آموزش دیدن فقط رفتن کلاس‌های حضوری نیست و شما می‌توانید از طریق کتاب، پادکست، کلاس‌های غیرحضوری و حتی مطالعه‌ی مطالب سایت‌های برتر خودتان را به‌روز کنید و در حرفه‌ی خودتان حرف‌های زیادی برای گفتن داشته باشید. البته سرمایه‌گذاری بر روی خودتان را فقط به‌صورت جنبه‌های علمی نبینید و رفتن به باشگاه به‌منظور سلامتی نیز یکی از راه‌های سرمایه‌گذاری است.

۴ـ وقت‌تان را در شبکه‌های مجازی هدر ندهید

سعی کنید استفاده از تلفن همراه را به‌صورت بهینه کنترل کنید و فقط در زمان‌های خاصی از روز را به چک کردن شبکه‌های اجتماعی بپردازید. بسیاری از مدیران شرکت‌های بزرگ بهترین زمان چک کردن شبکه‌های اجتماعی را قبل از خواب یا بعد از نهار می‌دانند و به‌طور کلی اعتقاد دارند که استفاده از شبکه‌های مجازی باید در زمان‌های مرده‌ی انسان اتفاق بیفتد در غیراین‌صورت شما وقت خود را به‌راحتی تلف کرده‌اید. همچنین گشت و گذار در شبکه‌های اجتماعی یکی دیگر از آفت‌های اینترنت است که ممکن است در طول روز شما را ساعت‌ها درگیر کند بی‌آنکه متوجه از دست رفتن زمان‌تان باشید.

۵ـ از خواب و استراحت کافی غافل نشوید

در طول روز باید استراحت کافی داشته باشید تا ذهن شما در طول روز توانایی‌ روبه‌رو شدن با مشکلات متفاوت را داشته باشید. سعی کنید درطول روز هر زمان که نیاز به خواب داشتید، به‌خواب بروید چراکه خواب نرفتن می‌تواند باعث مشکلات جبران ناپذیری برای شما بشود. فرض کنید شما به‌خاطر کم‌خوابی ایمنی بدن‌تان را از دست می‌دهید؛ با این‌وجود آیا شما حاضرید به‌ازای کار بیش‌تر، دچار بیماری‌های مختلفی بشوید؟

مطالعات بسیاری در برترین دانشگاه‌های دنیا نشان داده است که علت بسیاری از بیماری‌های کم‌یاب در قرن اخیر به‌خاطر مشکلات کم‌خوابی و عدم تحرک کافی است. پس سعی کنید درطول روز خواب و تحرک کافی داشته باشید تا دچار مشکلات جبران ناپذیر نشوید. پس در این قسمت نیز دانستیم که یکی دیگر از رازهای موفقیت در کسب و کار خواب و استراحت کافی است که می‌تواند برای موفقیت شما بسیار مهم باشد.

۶ـ داشتن برنامه‌ریزی

حتما شما هم شنیده‌اید که بسیاری افراد می‌گویند که ما نمی‌توانیم برنامه ریزی کنیم و یا می‌گویند که به‌خاطر عدم برنامه‌ریزی مناسب دچار فلان مشکل شده‌ایم. درحقیقت نداشتن برنامه‌ی مناسب برای کار و زندگی باعث می‌شود که بسیاری افراد به کارهای دلخواه‌شان نرسند و از زندگی ایده‌آل‌شان کیلومترها فاصله بگیرند.

انسان‌های بزرگ همیشه می‌دانند که قرار است در یک روز چه‌کارهایی را انجام دهند و حتی برنامه‌ریزی روزانه‌شان را در یک برگه‌ی یادداشت، می‌نویسند تا همیشه همراه‌شان باشد و بتوانند آن را نگاه کنند. ریچارد برانسون می‌گوید من همیشه سعی می‌کنم تا برای خودم لیست‌های زیادی درست کنم چراکه فکر می‌کنم توجه به جزییات کوچک باعث می‌شود تا یک شرکت استثنایی از دل یک شرکت متوسط بیرون بزند.

پس در این قسمت دانستیم که بسیاری از افراد بزرگ سعی می‌کنند تا در طول روز از لیست‌های مختلف استفاده کنند و برای تک‌تک لحظه‌های‌شان برنامه‌ ریزی درست و کابردی داشته باشند.

۷ـ همه‌ی هدف‌تان را بر روی پول متمرکز نکنید

یکی از مشکلاتی که برخی از افراد دارند این است که تمام هدف‌شان را بر مبنای پول و حقوق تعیین می‌کنند و به همین خاطر پس از گذشت مدت زمانی متوجه می‌شوند که راه را اشتباه رفته‌اند و از مسیر غلطی که رفته‌اند دلسرد می‌شوند. پس شما هم سعی کنید که همه‌ی هدف‌تان پول نباشد چراکه دراین‌صورت تلاش نمی‌کنید خودتان را بهتر کنید و فقط سعی می‌کنید که پول بیش‌تری به‌دست آورید اما نمی‌دانید که دقیقا باید از کجا شروع کنید.

مارک زارکربرگ می‌گوید: بزرگ‌ترین ریسک در دنیای امروزی ریسک نکردن است. پس شما هم سعی کنید تاحد امکان فقط و فقط به فکر درآمدزایی نباشید و سعی کنید به کمک ارزش ‌آفرینی و خلق ارزش‌های گوناگون، کاری کنید که انسان‌های مختلف به شما نیاز پیدا کنند و آن‌ها سمت شما بیایند و بابت ارزشی که آفریده‌اید به شما پول بدهند.

۸ـ پشتکار خوبی داشته باشید

داشتن پشتکار خوب کمک می‌کند تا سختی‌های مسیر برای شما آسان شود و بعد از تلاش زیاد، بالاخره به هدف خود برسید. رسیدن به هدف‌تان اینقدر طعم شیرینی دارد که قطعا پس از موفق شدن سختی‌های مسیر برای شما کوچک می‌شود. اما تا زمانی‌که موفق نشده‌اید و به موفقیت مورد نظرتان نرسیده‌اید بهتر است پشتکار خوبی داشته باشید و سعی کنید هرچندبار هم که شکست خوردید مجدد تلاش کنید. یکی از مهم‌ترین رازهای موفقیت در کسب و کار همین پشتکار است که بسیاری از افراد موفق، مهم‌ترین عامل موفقیت‌شان را همین موضوع می‌دانند.

۹ـ مثبت ‌اندیش باشید

بسیاری افراد در زندگی و کسب و کارشان مثبت‌اندیش هستند. البته نباید مثبت‌اندیش را به‌معنای اغراق‌کننده تعریف کرد اما می‌توان مثبت‌اندیشی را یکی از راه های موفقیت در کسب و کار بیان کرد. موفقیت در کسب و کار می‌تواند زندگی شما را متحول کند و کار سخت و دشواری هم نیست؛ در واقع کافی است از کارهایی که در این مطلب گفته شد استفاده کنید تا بتوانید به موفقیت برسید.

فرصت‌ها همیشه در کنار ما هستند اما در برخی شرایط ما آن‌ها را نمی‌بینیم و یک نیروی منفی در ذهن‌مان به‌وجود می‌آوریم که هیچ فرصتی برای من نمانده است. اما اگر بتوانیم فرصت‌های پیش روی‌مان را به‌خوبی ببینیم و در زمان مناسب از آن‌ها استفاده کنیم می‌توانیم به یک فرد مثبت اندیش تبدیل شویم و زندگی خود و اطرافیان‌مان را بهبود ببخشیم.

۱۰ـ زمان گذاشتن برای خانواده و اطرافیان

شاید فکرش را هم نمی‌کردید که زمان گذاشتن برای خانواده و اطرافیان در این لیست جای بگیرد اما اگر به زندگی بسیاری از افراد موفق نگاه کنید متوجه می‌شوید که این افراد باوجود مشغله‌های فراوان وقت زیادی را برای خانواده می‌گذراند و سعی می‌کنند در طول هفته ساعاتی را به خانواده اختصاص دهند. این‌کار باعث می‌شود که شما بتوانید کم‌تر به مسائل کاری فکر کنید و همچنین بتوانید از بودن در کنار خانواده لذت ببرید.

شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید استیوجابز در ماه‌های آخر عمرش، به‌شدت از این‌که برای خانواده وقت نگذاشته بود ناراحت بود و در همه‌ی مصاحبه‌های آخر عمرش گفته بود که اگر به سال‌های قبل برگردم سعی می‌کنم وقت بیش‌تری را به‌ خانواده اختصاص دهم.




تاریخ: شنبه 18 آذر 1402برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 27 صفحه بعد